Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 فروردین، ۱۳۹۴ همه چیز برای رسمی شدن رابطه شما و اعلام نامزدی تان به فامیل آماده است. شما سنگ هایتان را با هم واکنده اید و قرار و مدارهای جدی را گذاشته اید. اما یک دفعه ورق بر می گردد و آقای داماد اعلام می کند که آمادگی ازدواج ندارد. پشیمانی و عقب کشیدن مرد، اتفاق رایجی نیست اما در برخی موارد شاهد آن هستیم. چه اتفاقی می افتد که مردها یک دفعه از دختری که برای ازدواج انتخاب کرده اند، کناره گیری می کنند؟ از بین هزاران دلیل برای فراری دادن آقا پسرها که خانم ها مرتکب آن می شوند این چند دلیل شایع ترین بوده است. توجه کنید که شاید بعضی از این دلایل به نظر شما خانم ها اصلا ناراحت کننده نباشد اما به دلیل تفاوت های شخصیتی بین خانم ها و آقایان این موضوعات می تواند برای آقایان غیرقابل تحمل باشد. ترس از ازدواج ترس از مسئولیت گاهی وقت ها همه چیز برای نامزد شما ساده و خوشایند و عاشقانه به نظر می رسد. اما وقتی رابطه رسمی می شود، توقعات جدی مطرح می شود و پسر خود را در یک شرایط دشوار از نظر اجتماعی و اقتصادی می بیند، احساس می کند توانایی تشکیل زندگی مشترک را ندارد. احساس تنهایی و ناتوانی بزرگترین عاملی است که باعث می شود یک مرد، از رابطه عاطفی اش فرار کند و بخواهد همه چیز را به هم بزند. در چنین شرایطی چه باید کرد؟ قدم اول این است که شما و خانواده تان به همراه خانواده پسر او را مطمئن کنید که در کنارش هستید و در تنگناها کمکش می کنید. اما اگر باز هم پسر تردید کرد و حاضر نشد با وجود حمایت های اطرافیان ازدواج کند، کنار بکشید. این مرد به احتمال زیاد آمادگی روحی برای ازدواج ندارد و در زندگی مشترک با او باید مدام بار زندگی را به دوش گرفته و نارضایتی او را از زندگی مشترک تحمل کنید. ازدواج اجباری اگر رابطه تان رسمی و سنتی شروع شده یا از طریق یک معرف با هم آشنا شده اید، احتمال زیادی دارد که پس کشیدن پسر به دلایل پیچیده از جمله نارضایتی اولیه او از این ازدواج باشد. اگر پسر تحت فشار خانواده تن به آشنایی و نامزدی با دختری بدهد، ممکن است هر جایی از میانه راه پشیمانی سراغش بیاید و بخواهد رابطه را یک باره تمام کند. پسرهایی که گزینه ازدواجشان مورد تایید خانواده شان قرار نمی گیرد یا برخلاف میل درونی شان خانواده آنها را وادار به ازدواج در سن خاصی می کند، ممکن است به شیوه صوری به خواستگاری بروند، با دختری آشنا شوند به این امید که فشار خانواده از دوش آنها برداشته شده و بتوانند آنها را قانع کنند که شما به درد هم نمی خورید. توقع زیاد دختر معمولا ما انسان ها همانطور بادیگران رفتار می کنیم که تمایل داریم با خودمان رفتار شود با این امید که آنچه را می خواهیم از آنها دریافت کنیم. برخی دختران نیازهای عمیق خود را که برطرف نشده است بارها و بارها در ذهن می پرورانند به این امید که مرد رویاهای شان سر برسد و این نیازها و آرزوها را برآورده کند.وقتی این اتفاق برای دخترخانم نمی افتد و آرزوها برآورده نمی شود به این دلیل که حتی اگر یک «آقای همه چیز تمام» هم سر راه خانم قرار بگیرد باز هم کاستی و نقصی در وجودش به عنوان یک انسان دیده می شود، آن وقت است که دختر خانم زمین و زمان را به هم می ریزد که چرا به دست آوردن عشق واقعی این قدر سخت و دست نیافتنی است و به تدریج آقا پسر که اصلا از ماجرا خبر ندارد به دشمنی تمام عیار تبدیل می شود. اگر پسر تحت فشار خانواده تن به آشنایی و نامزدی با دختری بدهد، ممکن است هر جایی از میانه راه پشیمانی سراغش بیاید و بخواهد رابطه را یک باره تمام کند برملا شدن واقعیت ها عامل شماره یک قطع هر نوع ارتباطی نداشتن صداقت است. در نظر سنجی ها بی اعتمادی به طرف مقابل عامل 50 درصد جدایی ها بوده است اما بسیاری از مردم درک نمی کنند که حتی دروغ های کوچک هم به اندازه یک خیانت بزرگ رابطه را به هم می زند. به خصوص در اوایل آشنایی اگر روی واقعیت سرپوش گذاشته شود همیشه این شک را ایجاد می کند که نکند به طرف مقابل نتوان اعتماد کرد. اگرچه این موضوع برای خانم ها هم حیاتی است اما برای آقایان که کمی جدی تر به قضایا نگاه می کنند مرگ آور است. مثلا دروغی کوچک، نگفتن سن و سال درست حتی در حد چند ماه، اگرچه برای خانم ها هم ناراحت کننده است اما برای آقایان غیرقابل تحمل به حساب می آید، چون حس می کنند به شعورشان توهین شده کفری می شوند و با تکرار این روند در نخستین فرصت تصمیم می گیرند بدون توضیح از خیر این رابطه بگذرند. رفتارهای مسموم بسیاری از زنان نمی دانند که باید بگذارند نامزدشان خودش در روند آشنایی پیش برود و به عبارتی برای بودن در کنار همسرش برنامه بریزد چون به این واقعیت آشنا نیستند که مردان به صورت دوره ای باید خلوت خصوصی خود را داشته باشند. بعد از ساعت ها با هم بودن اگر نامزدتان می خواهد به خلوت خود برود نباید آن را به هم بزنید یا بخواهید دائما نامزدتان در ارتباط دورادور با شما باشد. وقتی آقا در این مرحله است باید بگذارید تنها باشد. این مسئله در مراحل آغازین ارتباط که معمولا دخترخانم ها دوست دارند بسیار گرم باشد برای آقایان جوان خسته کننده و عذاب آور است و گاهی کاسه صبرشان را لبریز می کند. ازدواج نیاز به درک متقابل دارد در اکثر موارد خانم ها شاکی هستند که آقا به نیازها، درددل ها و علائق آنها توجه کافی نشان نمی دهند و بسیاری از مسائلی را که برای آنها مهم است فراموش می کند. خانم ها باید توجه کنند نیازهای اساسی آقایان و خانم ها کاملا متفاوت است و آنچه برای زنان نیازی اساسی است برای آقایان در رده های پایین تر اولویت است. آقایان به پذیرش، تحسین و تشویق نیاز دارند و خانم ها به درک، احترام و تایید اهمیت می دهند. به همین دلیل بی احترامی به خواست ها یا حساس نبودن به خواسته هایشان ناراحت کننده است و اگر دائم از این موضوع شاکی باشند رابطه به هم می ریزد مگر اینکه تفاوت نیازها را بشناسند و از راهش وارد شوند. 9 لینک به دیدگاه
wheeler 8640 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 فروردین، ۱۳۹۴ اما دلیل واقعیش اینه که آدمیزاد تا وقتی یک چیزیو داره قدرشو نمیدونه و وقتی از دستش میده تازه دوزاریش میوفته و متوجه میشه چی رو از دست داده اینم همینه ! پسره داره زندگی میکنه هر چی هم بدون امکانات باشه ولی بازم دنیا مال اونه ولی قدرشو نمیدونه و خودشو میندازه تو داستان و بعد از یک مدت چیزایی که از دست داده رو با چیزایی که بدست آورده مقایسه میکنه و تازه میبینه چه گندی زده وقتی آدم خودشو خودش باشه همه چیز عملا داره و هروقت هر چی به فکرش بزنه عملیش میکنه ولی ازدواج مثل اینه که یک کارخونه بخوای بزنی ولی شریک داشته باشی!!! من از شراکت متنفرم چون ته نداره و نمیشه درست کار کرد یا تو یا شریکت یک راهکار درست و به موقع رو ارائه میده که باعث میشه کار بترکه ولی اونیکی در مقام ضد حال ظاهر میشه و بعد از یک مدت یارو به خودش صد مدل فحش میده که بابا برم یک کارگاره کوچیک بزنم یا اصلا بیکار باشم صد برابر بهتر از اینه که یک کارخونه روبه راه باشه ولی توش جنگ اعصاب باشه بزرگترین چیزی که آدمیزاد قدرشو نمیدونه آرامشه که با شراکت چه تو زندگی و چه کار و چه تو هر چیزی اون آرامش گودی بای ......... الان من هر فعالیتی بخوام انجام میدم چند سال پتروشیمی بعد یهو عشقم میکشه و تشخیص میدم الان اگر فعالیتمو عوض کنم بهتر رشد میکنم و میرم دنبال یک بازی دیگه امروز تهرانم فردا احساس میکنم اگر برم میامی آرامشم بیشتره و پس فردا میگم بزنیم بریم کلن ببینیم اونور چه خبره اصلا حال میکنم برم پناهنده بشم و سختیشم تحمل کنم ولی با همسر نمیشه بابا و حداقلش از عمرم لذت میبرم و آرامشم از بین نمیره ! یک روز قرمه سبزی ایرانو به خوردم میدن یک روز یک چیز عجیب که معلوم نیست چیه فقط پر از سیب زمینی و گوشتو کره هستشو آلمانیه و یک روز هم همبرگر سوخته امریکایی یک روزم ناصر نون برنجی کرمانشاهی نمیده بخوریم از بس خسیسه چایی هم نمیده لامصب میگه چایی خور نیستم از صبح تا شب هم لازم نیست اره بدم تیشه بگیرم وقتی فعالیتم صنعت پتروشیمی بود شب میشستم فکر و طراحی میکردم و صبح پا میشدم میرفتم ادوات کارو میخریدم و میرفتم تو بیابون تق و توق منفجر میکردم ببینم دنیا دست کیه و یهو دو روز اصلا خونه نبودم و وقتی میومدم یک چیزی رو ساخته بودم اما متاهل این داستانارو نداره و نمیتونه داشته باشه . الان حوصلم سر میره و نیاز دارم چند روز استراحت کنم !! برای اینکار عملا به چیزی نیاز ندارم جز یک بسته سیگار و یک کامپیوتر و چند مدل ابزارو این جور چیزا خلاصه خوشکل میرم تو لاک خودم یهو چند روز سرم گرمه و بیشترین لذت هم میبرم دنبال قاتل بروسلی نمیگردم که البته من صرفا پسر ها رو نمیگم که سوء تفاهم بشه و دخترها فکر کنن دارم توهین میکنم !! نه دخترها هم همینن بابا جوونی آدم باید لذت بخش باشه چیه آخه آدم خودشو مچل کنه حداقل تا 40 سالگی وقت شیلنگ تخته انداختنه چه پسر چه دختر بعد 40 هم فقط باید بشینی از حاصل اون شیلنگ تخته انداختن گذشته استفاده کنی و باز یجور دیگه شیلنگ تخته بندازی کلا عمر آدم باید لذت بخش باشه و دور از هرگونه داستان که آرامش آدمو به هم بریزه من الان اگر بیکارم باشم و هیچی نداشته باشم بازم فکرم زیاد درگیر نیست و بود حالشو میبرم نبود میگم به درک دیگه با خودم نمیجنگم ولی وقتی با یکی دیگه هستی باید سرویس بشی چون هزار مدل هزینه و برنامه داری و طرف نگاه میکنه عمرش مثل باد میره و هی پیر میشه ولی هنوز هیچی نفهمیده و فقط به حرف الکی دیگران گوش کرده که گفتن نه آدم باید فلان باشه بهمان باشه !! ببین الان داری سرویس میشی !! چقدر خوبه !! کلا مردم جامعه ما کاری جز انداختن پوست موز زیر پای همیدگه بلد نیستن و اگر یکی هم واقعا بخواد کمک کنه و راست بگه که آقا جون برو زندگی کن حالشو ببر همه میگن نه اون چرت گفته آدم نمیتونه تا آخرش عمرش زن نگیره که!! چرا نمیتونه آخه کی گفته نمیتونه ؟ حرف مفت میزنی !!! این پوست موزه دیگه چون هم اون بابا میدونه داره پوست موز میندازه و این بابا میره گله درخت و هم خود این جوون بیچاره یک مدت بعد میبینه سرش کلاه رفته ولی از رو نمیره که چند سال بعد یک جون دیگه میاد ازش میپرسه حالا این پوست موز میندازه زیر پای اون خب تو که دیدی زیر پای خودت انداختن دیگه تو چرا خالی میبندی زیر پای این بیچاره میندازی ؟ لذت میبرن از اینکار 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده