Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۹۳ گوردختر هخامنشی؛ غریبهای در دشتستان برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام «گوردختر» آرامگاهی سنگی از دورهی هخامنشیان است که برخلاف ظاهر قابل توجهاش، در طول دهههای گذشته، کمترین توجه از سوی مسوولان و گردشگران به آن شده است. این اثر تاریخی که شباهت زیادی به آرامگاه کوروش در پاسارگاد (استان فارس) دارد، در دشت «میانکوهی پشت پَر» شهرستان دشتستان قرار دارد و از نقاط دیدنی استان بوشهر در جنوب ایران است. گوردختر در میانهی دههی ۱۳۸۰ مرمت شد؛ ولی اکنون وضعیت مناسبی ندارد. این بنا در تنگ ارم در بخش مرکزی شهرستان دشتستان در استان بوشهر و در جادهی برازجان - کازرون قرار دارد. در شرق گوردختر، بقایای کوشک اردشیر ساسانی دیده میشود. از دیگر آثار دورهی هخامنشیان در برازجان میتوان به کاخ چرخاب کوروش در یک کیلومتری جنوب غرب برازجان، کاخ سنگ سیاه و کاخ بردک سیاه در دشتستان اشاره کرد. این آرامگاه به سبک آرامگاه کوروش بزرگ، اما در اندازهی کوچکتر ساخته شده و سقفی شبیه آرامگاه کوروش بزرگ دارد. باستانشناسان تأیید کردهاند که این اثر متعلق به سال ۶۰۰ پیش از میلاد، دورهی هخامنشیان، است. کل بنا از ۲۴ قطعه سنگ در ابعاد مختلف ساخته و بهوسیلهی بستهای دمچلچلهای به یکدیگر متصل شده است. در ساخت این بنا مانند دیگر سازههای ساختهشده توسط معماران هخامنشی، هیچ ملاتی بهکار نرفته است. بر بالای این مقبره، قسمتی فرورفتگی شبیه به یک قاب وجود دارد که احتمالا جایگاه قرار گرفتن کتیبهای مربوط به آن بوده است. ارتفاع واقعی بنا 5 / 4 متر است و در درون اتاقک بنا حوضچهی کوچکی وجود دارد. گوردختر را ابتدا باستانشناس بلژیکی، لویی واندنبرگ، در سال ۱۳۳۹ هجری شمسی کشف کرد. واندنبرگ معتقد بود، گوردختر قبر چیشپیش یا کوروش یکم (جد کوروش کبیر) است؛ اما سپس علیرضا شاپور شهبازی، آن را آرامگاه کوروش کوچک دانست. گمانهها دربارهی این بنا فراوان است. آرامگاه ماندانا، مادر کوروش یا آتوسا، دختر کوروش و شهبانوی هخامنشی، برخی دیگر از گمانهها دربارهی این بنا هستند. گوردختر در سال ۱۳۷۶ با شمارهی ۱۸۹۷ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید. این اثر هخامنشی در اوایل دههی ۸۰ توسط گروهی به سرپرستی حسن راهساز مرمت و احیا شد. به گفتهی کارشناسان، پروژهی گوردختر از جمله کارهای موفق این گروه مرمتگر بوده است. مرمتگران برای بهسازی و احیای آرامگاه، ۲۴ قطعه سنگ بنا را پیاده کردند و برخی قطعات آن را که دچار رانش و جابهجایی شده بودند، اصلاح یا با قطعات جدید سنگ جایگزین کردند. یادگارینویسی روی بنا و ساختوساز خانههای روستایی در حریم درجهی یک اثر، وضعیت و شکل اسفباری به این محوطه تاریخی داده است. نخستین دستاندازی توسط ادارهی برق منطقه با نصب تیرک چراغ برق در فاصلهی چهار متری آن صورت گرفت. در سال ۱۳۹۱ نیز گزارش شد که داخل این بنا، مرغ و خروس و گوسفند نگهداری میشود. 8 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۹۳ بابا کل تاریخ ایران فدای یک مهره ضریح امام حسین اینارو باید با بولدوزر تخریب کرد 4 لینک به دیدگاه
Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۹۳ اگه امام زاده بود الان به طلا گرفته بودنش 4 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اسفند، ۱۳۹۳ متاسفانه نه تنها دولت و حکومت باعث این اوضاعه بلکه خود مامردم عادی هم در این مسائل سهیم هستیم. جو فرهنگی و تبلیغاتی مملکت ما تونسته خیلی از افراد روهمراه و موافق خودش نگه داره... 4 لینک به دیدگاه
Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اسفند، ۱۳۹۳ nrd دقیقا همینه مردم هم گذشته خودشون رو فراموش کردن و نهایت گذشته و نیاکانشون رو از اسلام به اینور میدونن یکی از دلایل اینکه دولت به موارد مذهبی توجه داره گرایش مردم به سمت مذهب هستش تو همین کرمانشاه ما آثاری وجود داره که مربوط به 2000 ساله پیشه و هیچ محافظتی ازشون نمیشه و همینطوری تو دامنه کوه افتادن :icon_pf (34): 4 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اسفند، ۱۳۹۳ این بخشی است از نوشتهی «نصرالله پورجوادی» که در فیسبوک ایشان منتشر شده است.«ما همان طور که در انقلاب فرهنگی فراموش کردیم که اول باید دانشگاه داشته باشیم تا بعد به فکر آموزه های خاص در آن بیفتیم در مورد کشور داری هم متوجه نبودیم که اول باید به فکر موجودیت کشور خود باشیم و بعد ایدئولوژی خیالی خود را به آن تزریق کنیم. ... بعضی ها هم بعد از انقلاب ما در مواری دست کمی از داعش نداشتند. اشیاء موزه ای را با پتک خراب نکرده ایم. ولی تاریخ کشورمان را از کتابهای درسی حذف کرده ایم. وقتی در صدا و سیما اسامی بزرگان ایران پیش از اسلام را تحقیر کنند کار داعشی می کنند. وقتی نام ایران را حذف می کنند و به جای آن فقط جمهوری اسلامی می گویند کار داعشی می کنند. وقتی نام هر چیزی را که «ملی » خوانده می شده با پتک اسلامی می شکنند کار داعشی می کنند. وقتی تاریخ ایران را از کتابها حذف می کنند یا آن را تحقیر می کنند کار داعشی می کنند. چه فرقی هست میان داعش و کسانی که در اوائل انقلاب می گفتند ملیت در اسلام نیست و این مرزهائی که برای کشورها ساخته اند همه کار غرب و امپریالیسم است و ما باید به فکر وطن اسلامی باشیم؟ جهان وطنی اسلامی یعنی داعشی بودن. انقلابیون هم ، لا اقل بعضی از آنها، در ابتدا وطن را فقط وطن اسلامی می دانستند همان طور که مارکسسیت لنینیستها میهن را فقط اتحاد جماهیر شوروی می دانستند. و هنوز هم می دانند. ... کسانی که دنبال میهن اسلامی بودند با هر چیزی که زمان شاه حس ملیت را در فرزندان ما تقویت می کرد مخالفت می کردند. زمان شاه وقتی ما بچه بودیم ما را از همان دبستان و دبیرستان طوری تربیت می کرد ند که حس تعلق به ایران و ایرانیت پیدا کنیم. به ایرانی بودن خود دلگرم باشیم. مفتخر باشیم. به همین دلیل دانشجویان زمان شاه بعد از اتمام تحصیلات در اروپا و آمریکا نمی ماندند. بر می گشتند به کشورشان، به جائی که وطن آنها بود ، خانه آنها بود . جائی که آنها بدان تعلق داشتند و انجا را متعلق به خود می دانستند. دانشجویان ژاپنی هم وقتی به کشور های اروپائی و آمریکا می روند بعد از تحصیلات بر می گردند به کشورشان . ولی امروز کمتر کسی حاضر است بعد از تحصیلات به ایران برگردد. چرا؟ چون ما این حس ملیت و تعلق داشتن به ایران را در بچه هایمان به وجو نیاورده ایم. در اوائل انقلاب یکی از مدیران صدا و سیما نزد من آمده بود و می گفت ما با ایرانیانی که در ایران متولد نشده اند و دبستان و دبیرستان نرفته اند مشکل داریم. ما به ایران و اسم ایران و تاریخ و ادب ایران علاقه مندیم وحال آنکه آنها هیچ علاقه ای ندارند و در واقع اسلام را بهانه می کنند برای تو سری زدن به ایران و هر چه ایرانی است. امروز بعد از سی و اندی سال کوشش برای تو سری زدن به ایران بعضی ها متوجه شده اند که موجودیت ایران شکننده تر از آن است که قبلا فکرش را می کردند. متوجه شده اند که ایران از اقوام مختلفی تشکیل شده که آنچه آنها را به هم پیوند می دهد ایدئولوژیهای وهمی و خیالی نیست، بلکه حس عمیق ملیت و ایرانیت است. حس تعلق داشتن به وطن و میهنمان. ایران باید بماند و برای این که بماند ما باید فرزندانی تربیت کنیم که خود را متعلق به این سر زمین بدانند، به این تاریخ ، به این گذشته ، به این راه و رسم زندگی، به این فرهنگ، به این فلسفه و هنر، به زبانها و به ادیان و مذاهب ایرانی که قرنها در این سرزمین بوده و بقای ما را تضمین کرده است.» 4 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اسفند، ۱۳۹۳ خیلی مطلب جالبی بود...سپاس شاید بی ربط نباشه...رفته بودیم خرید وسایل آشپزخونه...اقای فروشنده گفت ساخت چین تحت لیسانس آلمانه!!!!برادرم گفت آیا میشه یه روزی با افتخار بگیم همه وسایل ایرانیه و کشورهای دیگه تحت لیسانس ایرانند!!! گاهی میگم از غرور و افتخار ایران چی مونده؟؟؟؟ 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده