Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 بهمن، ۱۳۹۳ درست در زماني كه كلانشهر پاريس طرح حداكثر سرعت ٣٠ را براي كل شهر لازمالاجرا ميكند تا با كاهش سرعت خودروها، اولويت و برتري بيقيد و شرط پيادهها –انسانها- كه صاحبان اصلي شهر هستند را صحه بگذارد؛ در زماني كه شهر ملبورن در آخرين طرح تهيه شده براي اين شهر، سند مجزايي براي تردد پياده -براي اولويت بيچون و چراي دسترسي بيانقطاع و تجهيز شده پيادهها- را براي تمام سطح شهر اجباري ميكند تا كل اين شهر ٨,٨٠٦ كيلومتر مربعي براي تردد پياده مناسبسازي شود و حركت پياده بر هر نوع روش حركتي در اين شهر وسيع اولويت داشته باشد، شنيدن خبر بردن پيادهها در چهارراه وليعصر تهران به زيرزمين براي افزايش سهولت تردد خودروها مانند تزريق ويروس يك بيماري قديمي ريشهكن شده براي شيوع مجدد آن است. گويي كه شهرداري تهران از حضور صاحبان واقعي شهر، شهروندان پياده، شرمگين است؛ آنها را مزاحم ميداند و ميخواهد آن را به زير زمين ببرد تا حضورشان، حسشان و حركتشان از سطح شهر حذف شود. عموما هرچه آلوده است (جسد، زباله و...) يا هر چه از آن شرم دارند را پنهان ميكنند و به زير خاك ميبرند. شهرداري شهر تهران صاحبان اصلي شهر را خودروها و از آن مهمتر، كارخانههاي خودروسازي ميداند (اشتباهي كه خيلي شهرهاي دنيا مرتكب شدند و اكنون به سرعت در حال جبران آن هستند و ما در حال رجوع و تكرار آن اشتباه هستيم). به اين ترتيب افراد پياده به جرم ايجاد مزاحمت براي اين جعبههاي آهني دودزا، از سطح شهر كه حوزه زندگي و حق آنها است، حذف ميشوند تا اين عناصر آلودهكننده كه ارتباط انسانهاي درونشان را با محيط قطع ميكنند، به راحتي به تردد و حضور خود ادامه دهند. از ديدگاه طراحي شهري اين تصميم و اقدام تبعات زيادي دارد. اولين نكته اين است كه پياده راهواري، خود جزو معيارهاي اصلي كيفيت محيطي براي شهرها محسوب ميشود. به عبارت ديگر در جهت تحقق و ارتقاي كيفيت محيطي درشهرها و هرنوع محيط مصنوع، نه تنها نبايد عابر پياده را حذف كرد، بلكه بايد به هرچه روانتر شدن و پربارتر شدن تجربه حسي و مشاركت آنها به صورت پياده كمك كرد. هرچند ظاهرا شهرداري ادعا ميكند كه براي افزايش ايمني پيادهها آنها را به زير زمين برده اما اين اقدام مانند اين است كه دهان كسي را براي جلوگيري از ابتلاي او به سرفه ببندند. از ابعاد ديگر به زير زمين بردن پيادهها، ميتوان به اين موارد اشاره كرد: حذف شهروندان؛ قطع ارتباط بصري؛ قطع ارتباط فيزيكي و تداوم حركتي؛ قطع ارتباط رواني با محيط اطراف؛ آسيب به هويت، زيبايي، خاطرهانگيزي و نيز پويايي و حيات شهري؛ كاهش ايمني هم پياده و هم سواره. به تجربه ثابت شده چنين اقدامي موجب كاهش ايمني هم پياده و هم سواره ميشود. هم ازجهت افزايش سرعت سواره به دليل كاهش حضور پيادهها و هم از اين جهت كه اين زيرگذرها به سرعت به مكانهايي جرمخيز تبديل ميشوند. اين مكانها درتاريكي شب و فصول سرد به نقاطي ناامن به ويژه براي زنان و افراد بيدفاع تبديل ميشوند. از سوي ديگر قطع تمام ارتباطات بصري، حسي، حركتي و رواني با محيط براي افراد پياده، اختلال زيادي در جريان زندگي شهري پديد ميآورد. سهولت و رواني حركت جزو كيفيت محيطهاي شهري است كه توسط بسياري از طراحان شهري از ملزومات اوليه طراحي محيطهاي شهري پيشنهاد شده و با چنين اقدامي از ميان ميرود (بنتلي ١٩٨٥، گهل ١٩٩٦، لينچ ١٩٨٤، تيبالدز ١٩٩٢). براي بسياري از شهروندان، تغيير سطوح ارتفاعي براي دسترسي به آن سوي خيابان خود به صورت يك مانع عمل ميكند كه استفاده از اين فضاها را غيرممكن ميكند، مانند موانع روحي (ترس از تاريكي، جرايم، عدم اطمينان از ورود به يك تونل آن هم در يك كشور لرزه خيز) و موانع حركتي (براي افراد مسن، معلول، با كالسكه يا چرخ بچه يا چرخ خريد). استفاده از فضاهاي عمومي جزو حقوق اوليه شهروندان است و البته شهرداري با نصب پلهاي هوايي كه براي همين اقشار ذكر شده غير قابل استفاده هستند، بياهميتي به شهروندان به ويژه اقشار ضعيف را چندباره نشان ميدهد. نكته ديگري كه جزو كيفيت محيط شهري به شمار ميرود علاوه بر انقطاع ايجاد شده، موانع حركتي، عدم ايمني و امنيت پياده و حتي سواره و كاهش ديد است. از آسيبهاي ديگري كه اين زيرگذر و هر زيرگذر پيادهيي مانند آن به محيط شهري ميزند، از بين بردن موقعيت مكاني، تاريخي و هويتي آن نقطه است. همين مساله فاجعه ساخت چنين زيرگذري در چهار راه وليعصر را دو چندان ميكند. چهارراه وليعصر در تقاطع خيابان انقلاب و خيابان وليعصر (عج)، تقاطع دو عنصر هويتي و مهم شهر تهران است. كاربريهاي مهم و وقايع خاطرهانگيز تاثيرگذار در طول تاريخ معاصر تهران و ايران با وجود تخريبها و آسيبهاي زياد در اين چهارراه حضور داشته و دارند. از آن جمله ميتوان به تئاتر شهر به عنوان يكي از مهمترين مراكز هنري اين شهر و كاربريهاي بزرگ و كوچكي كه براي شهروندان اين شهر، بار تاريخي و شخصيتي فراوان دارند، اشاره كرد كه البته آنها نيز به تدريج تخريب و تبديل ميشوند. با زير زمين بردن شهروندان، آنها را از حضور در اين مكان مهم كه هم گره، هم نشانه شهري، هم گره محل تقاطع دو شريان حياتي شهر است، حذف ميكنند. ضمن اينكه شهر با پويايي و تداوم ممتد خود، مرتب در حال باز توليد و تجديد حيات بوده و با اين كار گويي جريان خون در يكي از اعضاي بدن مختل ميشود. به عبارت ديگر اين كار نه تنها حذف خاطره و هويت بلكه حذف تداوم حيات، بازتوليد زندگي، پويايي خاطره و هويتي است كه هر روز در شهر قرار است تازه شود. بحث ديگر بحث زيباييشناسي، جايگزيني انسان با خودرو، جايگزيني حيات و زندگي با ماشين، جايگزيني اشرف مخلوقات با ساخته دست انسان است. از ديدگاه متخصصين، انسان زيباترين عنصر در عرصه عمومي شهرها است (جيكوبز١٩٦١، گهل ١٩٨٧، ٢٠٠٠، ٢٠٠٧، وايت ١٩٨٠، ١٩٥٦). پياده راهواري و اولويت بخشيدن به پياده به عنوان بخشي از اصول تحقق توسعه پايدار در شهرها از ديدگاه مديريت، طراحي و برنامهريزي شهري است. همچنين اين امر از شاخصهاي اصلي «كيفيت زندگي در شهرها» است (كه هم اكنون رقابت زيادي ميان شهرهاي دنيا براي كسب و حفظ اين مقام در جريان است چرا كه موجب رونق اقتصادي، جذب سرمايه و بهبود زندگي ميشود). تحقق كيفيت محيط شهري براي شهروندان اولويت اول و وظيفه هر شهرداري است، اولويت پياده به ارتقاي سلامت و بهداشت شهروندان (بومان ٢٠٠٧، باترورث٢٠٠٠)، رونق و توسعه اقتصادي، فرهنگي و مشاركت شهروندان، تحقق عدالت فضايي (تالن ١٩٩٨و٢٠١٠) و افزايش حس تعلق آنان و هويت شهري است. خبر انتقال شهروندان پياده به زير زمين در زيرگذر خيابان وليعصر شبيه دفن صاحب يك خانه در زيرزميناش است. اقدام به ساخت زيرگذر براي حذف پياده كه ظاهرا براي كاهش تداخل حركتي و افزايش ايمني انجام شده، مانند اكثر تصميمات ديگر شهري با ديدگاه صرف مهندسي ترافيك و بدون توجه به ساير ابعادي كه در اين مقاله به آنها اشاره شده، انجام شده است كه هر مورد خود موضوع يك پژوهش شهري براي نشان دادن زيانهاي وارده از چنين تصميمهايي براي شهر است. نویسنده: سولمازحسينيون منبع: معماری نیوز 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده