رفتن به مطلب

ملاقاتی با سرباز برجک دیده بانی


ارسال های توصیه شده

سرباز از برج دیده بانی نگاه می کرد و عکاس را می دید که بی خیال پیش می آمد.

سه پایه اش را به دوش می کشید. هیچ توجهی به تابلوی « منطقه نظامی - عکاسی ممنوع » نکرد.

هوا سرد بود و سرباز حوصله نداشت از دکل پایین بیاید. مگسک تفنگ را تنظیم کرد و لحظه ای نفس در سینه اش حبس شد.

در حال کشیدن ماشه، تلفن برجک زنگ زد و تیرش خطا رفت.

پشت خط یکی گفت:

ـ جک خواهرت از مینه سوتا آمده بود تو را ببیند.

همان که می گفتی عکاس روزنامه است. فرستادمش سر پستت تا غافلگیر شوی!

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...