fakur1 10128 ارسال شده در 6 اردیبهشت، 2015 سمینار چی آخه؟والله ما هر سمینار محیط زیستی رفتیم، فقط سخنرانها بودن و چندتا از دانشجوها و اساتید دانشگاه ما و دانشگاه پردیس تهران. معمولا هم نکته جدیدی توشون نیست. فقط هدر دادن پوله. همون پولو جاهای بهتری میتونن خرج کنن. منظور منم دقیقا همین بود. 3
*atefeh* 13017 ارسال شده در 6 اردیبهشت، 2015 [h=1]انواع طرفداران حیات وحش[/h] ۱) بی تفاوت ها: ارتباط مردم در محیط های شهری با طبیعت به مراتب کمتر از ارتباط آنها در مناطق روستایی است و این گروه از مردم در مقابل حیوانات وحشی حالت بی تفاوت پیدا خواهند کرد و سرنوشت حیات وحش برای آنها مهم نخواهد بود. ۲) طرفداران احساساتی حیات وحش: این افراد با هر گونه استفاده یا مدیریت حیوانات وحشی بر پایه گرایش های اخلاقی خود مخالفند. برای این مردم حیوانات وحشی فقط به وجود آمده اند که زندگی کنند. هر گونه تغییر یا دستکاری در جمعیت یا زیستگاه آنها کاری است غیر اخلاقی. ۳) طرفداران قرق: این گروه از مردم اکثرا به جنبه های زیباشناسی و غیر مصرفی از حیوانات وحشی علاقه مندند. به نظر آنها منابع طبیعی را باید نگاهداری کرد. به نظر این افراد باید منابع طبیعی را به صورت پارک ها و مناطق طبیعی ممنوعه نگهداری نمود. ۴) طرفداران استفاده زاید یک منظوره از طبیعت: این گروه از مردم یکی از ارزشهای منابع طبیعی یا حیوانات وحشی را به بقیه ترجیح داده و حاضرند تمام ارزش های دیگر را فدای علایق خود کنند.این ها معمولا به دنبال علایق فردی و شخصی هستند. شکارچیان حرفه ای، صیادان، گله داران وزمین خواران و بساز و بفروش ها از این گروه اند. ۵) طرفداران استفاده چند جانبه: متخصصین و کارشناسان مدیریت منابع طبیعی از جمله طرفداران این نحوه استفاده از منابع طبیعی می باشند. هدف آموزش حفاظت محیط زیست و منابع طبیعی آن است که اگاهی مردم را نسبت به ارزشهای چندجانبه اراضی افزایش داده، موجب افزایش طرفداران گردد. 3
*atefeh* 13017 ارسال شده در 6 اردیبهشت، 2015 تعریف مدیریت حیات وحش: « مديريت حيات وحش عبارت است از بکار گيري دانش بوم شناسي بر روي جمعيت هاي حيات وحش و روابط گياهي و جانوري آنها به نحوي که بين نياز آنها و نياز جوامع انساني تعادل برقرار شود.» 2
*atefeh* 13017 ارسال شده در 6 اردیبهشت، 2015 مشکل ما هم همینه که بحث قربانی برامون فرق داره , در حالی که ذات انسان اصن گوشتخوار نیست.در ضمن به نظر شما چه جوری میشه شعور رو ارتقاء داد؟ گیاه هم موجود زنده است پس گیاه هم نباید بخوریم. شعور در ارتباط با محیط میتونه زیاد شه. 2
fakur1 10128 ارسال شده در 6 اردیبهشت، 2015 گیاه هم موجود زنده است پس گیاه هم نباید بخوریم.شعور در ارتباط با محیط میتونه زیاد شه. اساس این گفتگو ها باید علمی باشه. من موافق جواب های احساسی نیستم. شعور در ارتباط با محیط رو بیشتر توضیح بدی , ممنون میشم. 3
fakur1 10128 ارسال شده در 6 اردیبهشت، 2015 آدم های خوب با همه خوبند، برایشان انسان ، حیوان و طبیعت فرقی نمیکند 4
*atefeh* 13017 ارسال شده در 6 اردیبهشت، 2015 اساس این گفتگو ها باید علمی باشه. من موافق جواب های احساسی نیستم. شعور در ارتباط با محیط رو بیشتر توضیح بدی , ممنون میشم. ذهنم یاری نمیکنه مثال خوب پیدا کنم :دی مثلا کسی که توی خیلبون اشغال میریزه، ما شاید اونو ادم بی مسئولیتی بدونیم. درصورتی که اون آگاهیش رو اگه پیدا کنه یا یه مدت میون اشغالا زندگی کنه، کم کم میفهمه که باید محیط اطرافش رو هم تمیز نگه داره و اشغال نریزه. 4
fakur1 10128 ارسال شده در 7 اردیبهشت، 2015 ذهنم یاری نمیکنه مثال خوب پیدا کنم :دیمثلا کسی که توی خیلبون اشغال میریزه، ما شاید اونو ادم بی مسئولیتی بدونیم. درصورتی که اون آگاهیش رو اگه پیدا کنه یا یه مدت میون اشغالا زندگی کنه، کم کم میفهمه که باید محیط اطرافش رو هم تمیز نگه داره و اشغال نریزه. استاد مشغول درس مبحث نواندیشی و روشنفکری برای شاگردانش بود. اما خود می دانست این موضوعی است که بسادگی برای هرکسی جا نمی افتد. چون بحث فرهنگ دیرینه و فاخر بودن آن نیز مطرح شده بود استاد از یکی از شاگردان خواست تا پنجره را ببندد و گفت که تا مدتی باز نشود. هوا گرم بود و تعداد شاگردان هم زیاد. پس مدتی شاگردان کلافه شده و خواستار باز شدن پنجره گشتند. پنجره که باز شد همگی نفسی راحت کشیدند و احساس خشنودی کردند. استاد پرسید: «نسبت به این هوای مطبوع که همین الان وارد شد چه احساسی دارید؟» شاگردان همگی آنرا یک جریان عالی و نجات بخش توصیف کردند. شیوانا گفت: «حالا که اینطور است پنجره را ببندید تا این هوای عالی را برای همیشه و در تمامی اوقات داشته باشید.» تعدادی از شاگردان گفتند فکر بدی نیست اما تعدادی دیگر پس از کمی فکر با اعتراض گفتند: «ولی استاد اگر پنجره بسته شود این هوا نیز کم کم کهنه می شود و باز نیازمند تهویه می شویم.» استاد گفت: «خب، حالا شما معنی نواندیشی را فهمیدید! در جوامع وقتی یک اندیشه یا ایده یا فلسفه نو پیدا می شود عامه مردم ابتدا در برابر آن مقاومت می کنند اما در طول زمان چنان به آن وابسته می شوند که بهتر کردن و ارتقاء آنرا فراموش می کنند و چون با فرهنگ شان مخلوط می شود نسبت به آن تعصب پیدا می کنند، مگر آنکه مثل بعضی از شما به ضرر آن هم فکر کنند.» آیا شما در و پنجره ها را برای ورود ایده های نو باز می گذارید؟ 3
*atefeh* 13017 ارسال شده در 7 اردیبهشت، 2015 استاد مشغول درس مبحث نواندیشی و روشنفکری برای شاگردانش بود. اما خود می دانست این موضوعی است که بسادگی برای هرکسی جا نمی افتد. چون بحث فرهنگ دیرینه و فاخر بودن آن نیز مطرح شده بود استاد از یکی از شاگردان خواست تا پنجره را ببندد و گفت که تا مدتی باز نشود. هوا گرم بود و تعداد شاگردان هم زیاد. پس مدتی شاگردان کلافه شده و خواستار باز شدن پنجره گشتند. پنجره که باز شد همگی نفسی راحت کشیدند و احساس خشنودی کردند. استاد پرسید: «نسبت به این هوای مطبوع که همین الان وارد شد چه احساسی دارید؟» شاگردان همگی آنرا یک جریان عالی و نجات بخش توصیف کردند. شیوانا گفت: «حالا که اینطور است پنجره را ببندید تا این هوای عالی را برای همیشه و در تمامی اوقات داشته باشید.» تعدادی از شاگردان گفتند فکر بدی نیست اما تعدادی دیگر پس از کمی فکر با اعتراض گفتند: «ولی استاد اگر پنجره بسته شود این هوا نیز کم کم کهنه می شود و باز نیازمند تهویه می شویم.» استاد گفت: «خب، حالا شما معنی نواندیشی را فهمیدید! در جوامع وقتی یک اندیشه یا ایده یا فلسفه نو پیدا می شود عامه مردم ابتدا در برابر آن مقاومت می کنند اما در طول زمان چنان به آن وابسته می شوند که بهتر کردن و ارتقاء آنرا فراموش می کنند و چون با فرهنگ شان مخلوط می شود نسبت به آن تعصب پیدا می کنند، مگر آنکه مثل بعضی از شما به ضرر آن هم فکر کنند.» آیا شما در و پنجره ها را برای ورود ایده های نو باز می گذارید؟ الان حرفای من تایید شد یا تکذیب؟ 3
fakur1 10128 ارسال شده در 7 اردیبهشت، 2015 الان حرفای من تایید شد یا تکذیب؟ حرفای شما همیشه مورد تاییده عزیز دل. 1
ارسال های توصیه شده