Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 بهمن، ۱۳۹۳ کاندیدا شدم تا اختلاف نظرم را با شما بیان کنم/ در جریان قهر شما دوستان شما تلاش کردند که من هم کار را رها کنم تا دولت بخوابد/ در ماجرای خانم دستجردی پیشنویس عزل بنده را هم آماده کرده بودید برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام معاون اول دولت دهم در نامهای افشاگرانه به سوابق دوستی خود با محمود احمدینژاد اشاره و با گلایه از وی اعلام کرد: گیریم که امروز در منظر مردم محکوم شدم اما دیر نخواهد بود که روزنامه اعمال ما نزد خدای متعال گشوده میشود و حق و باطل نمایان میگردد. متن کامل نامه رحیمی به احمدی نژاد به شرح ذیل است: بسم الله الرحمن الرحیم جناب آقای دکتر احمدی نژاد، رئیس جمهور محترم دولت های نهم و دهم سلام علیکم این مختصر را چگونه میتوانم آغاز کنم جز آنکه بگویم: چون دوست دشمن است شکایت کجا برم؟ البته شما دشمن نبودهاید و مرا با شما دوستی و رفاقت دیرینه ایست که مربوط به سالهای اخیر نیست. نیک می دانید و دیگران هم خوب است در این مجال مطلع شوند که رفاقت من و شما به سالهای دوری بر میگردد که در کردستان و آذربایجان غربی بودید و سپس به اردبیل رفتید تا تقدیرمان این باشد که هر دو استانداری دولت ششم را تجربه کنیم. گذر زمان شما را به ریاست جمهوری و بنده را به خدمتگزاری در دیوان محاسبات کشور رساند. از ابتدای آشنایی، هم من و هم شما همواره حق رفاقت بجا آوردهایم و در برخی مواقع هم اختلاف دیدگاههایمان مانع از تداوم رفاقتهایمان نشد،در همان دوره البته افراد منتقد با بهانه جملات مقلوب شده جریان رسانهای تخریب بنده را کلید زدند و متهم به اغراق و تملق شدم. چندی گذشت و اصرار کردید که به جمع دولت بپیوندم؛ پاسخم منفی بود با این استدلال که اگر در دیوان بمانم بیشتر منشأ کمک و خدمت به کشور خواهم شد. نپذیرفتید و بدون اطلاع من حکمی صادر کردید و با حفظ سمت به عنوان معاون حقوقی منصوب نمودید که خلاف مقررات بود. چاره ای نداشتم جز آنکه از دیوان محاسبات استعفاء بدهم و به همین خاطر باعث رنجش برخی از دوستان قدیمی و صمیمیام شدم و آغاز رنجشها هم از همانجا شروع شد. به دولت آمدم و آنچه در توان داشتم در طبق اخلاص گذاشتم و در انجام وظایف محوله بویژه ترمیم روابط دولت و مجلس کوتاهی نکردم. در اواخر دولت نهم بود که به دلایلی که هنوز هم برخی از آنها برای من نامعلوم است، چند تن از اعضای دولت را کنار گذاشتید و حتما خاطرتان هست که من از باب مشورت مخالف بودم و دلایلی آوردم و وقتی نپذیرفتید، یادآوری کردم که دولت از نصاب میافتد و نیازمند رأی مجدد اعتماد مجلس میشود. ماجرای معاون اولی پیش آمد. بعد از ناکامی گزینة اول، به بنده پیشنهاد دادید. و همان موقع گفتم که با وجود کینههای سیاسی و برخی زخمهای کهنه، از من بگذرید، زیرا عاقبت کار را میدانستم که برخی مخالفان سیاسی با عنادورزی به دنبال هتک حیثیت و بر باد دادن آبرویم خواهند بود؛ اما باز هم مخالفت با تصمیم شما سخت بود. آقای دکتر احمدی نژاد؛ دوست عزیز و قدیمی! در دولت دهم همة اعضاء شاهد و گواهند که جز کار و کار به چیزی نمیاندیشیدم و 6 صبح تا 12 شب، حداقل زمانی بود که مصروف خدمت در دفتر کارم می کردم. و این جدیت در کار از نگاه منصف نمایندگان محترم وقت مجلس شورای اسلامی پنهان نماند و در نا مهای به امضاء 211 نفر تقدیر خود را از انتصاب شما اعلام نمودند. زمان گذشت و رفته رفته احمدینژاد و رفتارهایش متفاوت از سالهای گذشته شده بود. هربار که به مشورت مینشستیم به سروش آسمانی کذایی بیشتر توجه میکردید تا مشورتهای ناشی از تجربه های مختلف من. در سال آخر دولت اصرارتان بر کاندیداتوری فرد مورد نظر چنان بود که گویی از جایی به شما الهام میشده است و حاضر نبودید حرفی غیر از آن بشنوید و نظر بنده و جمعی از همکارانم در دولت را نپذیرفتید و وقعی ننهادید تا جایی که اینجانب با همفکری برخی از اعضای کابینه چارهای نداشتم جز اینکه در شرایط سخت عمل جراحی همسرم برای ثبت در آیندة تاریخ و برای دلگرمی همکارانم در دولت خطر کنم و به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری ثبت نام نمایم تا به طور نمادین اختلاف نظرم را با رویکرد شما بیان کنم و البته در نهایت باز هم به اصرار شما، بازی را بار دیگر در صحنة رفاقت باختم و باز هم حرفتان را گوش کردم و علیرغم میلم انصراف دادم. آقای دکتر احمدی نژاد! در جریان قهر شما پس از ماجرای آقای مصلحی بسیاری از دوستان شما تلاش کردند که من هم کار را رها کنم تا دولت بخوابد و بسا کسانی که به من گفتند آماده باشم برای عهده دار شدن کفالت ریاست جمهوری. اما گفتم حوصله کنید احمدی نژاد باید برگردد که من میانه او و خودم را با خدمت به نظام آزمودهام که: ما را سریست با او که گر خلق روزگار دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم. ذکر یک نمونه دیگر از خاطرات تلخ این دوره شاید خالی از فایده نباشد. به یاد دارید که خودم را در فضای سیاسی و رسانهای سپر کردم تا خانم دکتر دستجردی که پرتلاش و مردانه در میدان کار بود از دولت خارج نشود؟ اما متاسفانه شما لجبازی کردید و به بهانه تعلل در عزل رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران که فردی توانمند و متعهد بودند، او را عزل کردید و مرا هم نزد رسانهها و افکار عمومی سکه یک پول ساختید و البته همان موقع در جریان قرار گرفتم که با مشورت اطرافیان پیشنویس عزل بنده را هم آماده کرده بودید. و اما اینک که از هر سو مورد هجمه قرار گرفتهام و نا آگاهان نیز گمان کردهاند که درهای رحمت خدا به روی بندگان، راه در دالانهای سیاست دارد و رسانهها عرض و آبرو و حیثیت 35 ساله خدمت و امنیت و آسایش همسر بیمار و دختران رنجورم را به باد دادهاند و بی آنکه اصل ماجرا را بدانند و تبیین کنند حدیث مدعی را با کینه بر سر بازار جار میزنند و بر سر تقسیم غنائم این آبروریزی و هتک حیثیت، مسابقه و مناظره راه انداختهاند. شما بهتر از هر کسی میدانید که در 5 سال گذشته، مگر به ضرورت، در مقام پاسخگویی به رسانهها برنیامدهام. مگر آنجا که استانداری کردستان، تراکتورهایی را که دولت به کشاورزان منطقه هدیه داده بود و با ابتکار خودشان بطور نمادین آرم مقدس الله مندرج در پرچم جمهوری اسلامی ایران را طراحی و به نمایش درآوردند و برخی رسانههای مغرض آن آرم مقدس را تعبیر به جملهای از باب مداهنه نمودند، و تا امروز از سر جهل مرا مورد طعن و شماتت قرار میدهند، پاسخی دادهام؟! آیا وقتی در حضور رئیس کمیسیون آموزش مجلس، وزیر علوم وقت و جمعی از اساتید دانشگاه از رساله دکتری خود دفاع کردم و فرد مدعی را به خاطر ادعای کذب در دادگاه محکوم نمودم، سخنی به رسانهها کشاندم تا دفاعی کرده باشم؟! آیا وقتی با تلاش همکارانم در دیوان محاسبات، فساد موجود در بیمه ایران را افشاء کردم و با یک مهندسی معکوس، خود متهم آن شدم، جملهای در دفاع بر زبان آوردم؟! یا وقتی برای نخستین بار مفاد قرارداد ننگین کرسنت را در حضور رسانهها بالای دست گرفتم و آن را متوقف کردم، کسی در برابر انتقام گیری مخالفین، حتی آخ از زبان من شنید؟! همه آنچه ظرف چندین سال بر من رفته است، یک طرف ماجرا است و البته این زخم وقتی "کاری" می شود که جنابعالی نیز مصلحت را در آن میجویید که دامن خود را از آن برچینید! آقای احمدی نژاد؛ دوست عزیز و قدیمی! آیا بهتر نبود با اطلاعی که به صحت و سلامت زندگی من که از نزدیک با آن آشنا هستید داشتید، گواهی میدادید؟ و شهادت می دادید که من به بیت المال خیانت نکردهام و زندگیام به ریالی مال حرام آلوده نیست؟ آیا نباید میگفتید که رحیمی پس از عمری خدمت چون حقوق و مزایای بازنشستگیاش برقرار نشده، برای گذران زندگی به سختی افتاده است؟ آقای احمدی نژاد، براستی نمیدانید یا فراموش کردهاید که ماجرای این پرونده چیست؟ شاید فراموش کردهاید که رحیمی محکوم امروز، چوب لجبازیها و آبروبریهای گاه و بیگاه شما را میخورد. یادتان می آید در ماجرای یکشنبه سیاه چقدر اصرار کردم که نکنید و آبرو نبرید و بگذارید از مجاری قانونی، ماجرا پیگیری شود. من با توکل بر خداوند و به گواه وضعیت دیروز و امروز زندگیام که تغییری نکرده و شاهد سلامت زندگی من است تا لحظة آخر و تا جایی که قانون اجازه میدهد در پی اعاده حیثیت و اثبات بیگناهی خود و خانوادهام هستم. اما شما نیز گویا مانند برخی رسانههای معاند خارجی وناآگاه به این نتیجه رسیدهاید که هرچه هست همین فضای غبار آلود رسانهها و دعواهای سیاسی است؟ گیریم که امروز در منظر مردم محکوم و در آینده نیز با استناد به همین اخبار و اطلاعات آمیخته حق و باطل و منازعات دور از حق و عدالت اصلاح طلب و اصول گرا، تاریخ را نیز اینگونه نوشتند، اما دیر نخواهد بود که روزنامه اعمال ما نزد خدای متعال گشوده میشود و حق و باطل نمایان میگردد. از آنکه جاهل است و یا مغرض است، توقع و یا اعتراضی ندارم. بر رسانة ملی که با تغییرات جدید متاسفانه در پی جلب و جذب مخاطب به هر قیمتی، برآمده و به بهانه تبیین راهکار مبارزه با مفاسد اقتصادی، میدانهایی فراخ برای عقده گشایی علیه ارگانها و نهادهای انقلابی و تریبونی برای تطهیر فتنه گران فراهم می آورد، هرجی نیست. اما از دوستی که از 5 سال پیش در جریان رنجهایی که بر خود و خانوادهام رفته است، و از نزدیک اشک دختران، رنجوری همسر، سکتة منجر به مرگ مادر، سکتة خواهری که افتخار دارد شهیدی را نثار انقلاب اسلامی کرده است و اشک چشم برادری که هنوز از ترکش خصم التیام نیافته است را دیده، و من بخاطر تداوم دوستی با او از خودگذشتگیها کرده ام و تا امروز که بیانیه دو پهلویش را در دفاع از خودش دیدم، کلامی در تضعیفش بر زبان نیاوردهام، این انتظار نمیرفت که از مضمون بیانیه دو صفحهای اش، جز برائت از رحیمی، استنباط نشود. آقای احمدی نژاد عزیز! برای آگاهی ملت شریف ایران و یادآوری مجدد بار دیگر میگویم که: همواره در آستانه برگزاری انتخابات مجلس، کمیتههایی برای برنامهریزی و راهبری امر انتخابات توسط جریانات سیاسی تشکیل میگردد. در این راستا برای انتخابات مجلس هشتم نیز کمیتهای متشکل از برخی چهرههای اصولگرا برگزار و بنا شد از کاندیداهای اصولگرا در سطح کشور از طریق کمکهای غیردولتی پشتیبانی مالی شود. در میان افراد کمک کننده فردی به نام جابر ابدالی که از سوی برخی نمایندگان مجلس و مقامات قضایی و اجرایی به اینجانب معرفی شده بود، برای کمک اعلام آمادگی نمود. بنده نیز به واسطة حساسیت و اطمینان خاطر از سالم بودن کمکهای نامبرده همچون سایر موارد در خصوص ایشان از طریق حراست دیوان محاسبات از مجاری ذیصلاح، در خصوص وی استعلام کردم که پس از اطمینان و پاسخ مثبت که اسناد آن ضمیمة پرونده است، برای دریافت کمک از وی اعلام آمادگی نمودیم و از وی خواستیم که به کاندیداهایی که ما معرفی میکنیم از محل حساب شخصی و با چک بانکی خودش کمک نماید. در نهایت نامبرده مجموعاً یک میلیارد و دویست میلیون تومان را به این امر اختصاص داد و البته کلیة اسناد و کپی چکهای صادره که به قریب 170نفر از کاندیداهای مجلس هشتم پرداخت شده است در پرونده ثبت و ضبط است و همه آن به مصرف انتخابات رسید. بنابراین کل این مبلغ یک میلیارد و دویست میلیون تومان بوده و عینا به حساب نامزدها پرداخت گردیده است. آیا شما اطلاع نداشتید که کل ماجرا همین است که متاسفانه در اثر اطلاع رسانی نادرست و مغرضانه و نگاه سیاسی خصمانه به موضوع یک کلاغ چهل کلاغ کردند که فلانی برده است و خورده است. وقتی کمک کننده این یک میلیارد و دویست میلیون تومان و نیز دریافت کنندگان، مشخص و معلوم هستند، لذا باید پرسید ارتباط این موضوع با بنده چیست؟ و آیا به اندازه همه جرائمی که برای اینجانب تعیین شده است، میتوان عمل مجرمانه از ماوقع آنچه گفته شد، استخراج نمود؟ آیا آسیبی که ظرف 5 سال گذشته در افکار عمومی و بطور گسترده در تیراژ میلیونها بار در رسانههای داخل و خارج به خود و خانوادهام وارد شده است، کمتر از مجازاتی است که در این حکم برایم تعیین شده است؟ درپایان توفیق و عاقبت بخیری همگان را از خداوند متعال خواستارم. والسلام محمد رضا رحیمی منبع: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 9 لینک به دیدگاه
زفسنجانی 7100 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 بهمن، ۱۳۹۳ حالا فعلن این یه برگ از هزاران برگ تاریخ پرازافتخارکشور ما ست ... 4 لینک به دیدگاه
Lean 56968 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 بهمن، ۱۳۹۳ حالا فعلن این یه برگ از هزاران برگ تاریخ پرازافتخارکشور ما ست ... جالبه طرف یک میلیار داده حتما هم در راه رضای خدا بوده!!!! لیاخوف روحت شاد 4 لینک به دیدگاه
Lean 56968 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 بهمن، ۱۳۹۳ مبارزه با فساد در روزنامههای امروز شکل طنزآمیزی به خود گرفته است. روزنامههای اصولگرا پنج پرونده فساد جناح مقابل را ذیل خبر جلسه دیروز خود برجسته کردهاند و اشاره خاصی به نامه رحیمی نکردهاند. در مقابل، روزنامههای اصلاحطلب نامه رحیمی را تیتر یک کردهاند. حذف یارانه پرمصرفها به جای پردرآمدها و مذاکرات هستهای، دیگر مطالب مهم روزنامههای امروز است. کد خبر: ۴۷۰۵۷۲ تاریخ انتشار: ۰۸ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۰ - 28 January 2015 مبارزه با فساد در روزنامههای امروز شکل طنزآمیزی به خود گرفته است. روزنامههای اصولگرا پنج پرونده فساد جناح مقابل را ذیل خبر جلسه دیروز خود برجسته کردهاند و اشاره خاصی به نامه رحیمی نکردهاند. در مقابل، روزنامههای اصلاحطلب نامه رحیمی را تیتر یک کردهاند. حذف یارانه پرمصرفها به جای پردرآمدها و مذاکرات هستهای، دیگر مطالب مهم روزنامههای امروز است. روزنامههای اصولگرا پنج پرونده را در برابر نامه رحیمی قرار دادند روزنامههای اصولگرا در حاشیه خبر نشست خبری با حضور نادران، توکلی و زاکانی پنج پرونده فساد را مورد توجه قرار دادهاند. جوان در بخشهایی از مطلبی با تیتر «مطالبه حکم فسادکرسنت و مهدی هاشمی» نوشته است: علیرضا زاکانی با تأکید بر اینکه موضوع محاکمه آقای رحیمی مسأله امیدآفرینی در جامعه بود، افزود: عناصر فاسد دیگری نیز هستند که فسادشان قابلمقایسه با فساد آقای رحیمی نیست و اسناد این فسادها در دست ما نمایندگان مجلس هست. بنده عرضم این است که دستگاه قضایی در رابطه با پرونده کسانی که فساد قابل توجهی دارند باید به همین شکل ورود کند. زاکانی خاطرنشان کرد: کسانی که در موضوع کرسنت ۸۵۰ هزار دلار رشوه گرفتهاند، امروز به عنوان واردکننده بنزین شناخته میشوند و مدال میگیرند و زمانی که الحاقیه ۶ کرسنت در سال ۸۴ امضا شد، هرچند ما اعتراض کردیم، اما همان اشخاص امروز مسئولیت گرفتهاند و تصمیماتی میگیرند که پنج سال دیگر معلوم میشود چه اتفاقی افتاده است. متأسفانه کسانی که پروندهشان ننگ است برای نظام اسلامی، امروز مسئولیت میگیرند. بخش دوم این نشست به پرسش و پاسخ رسانههای مختلف از سه نماینده مجلس فعال در عرصه مبارزه با مفاسد اقتصادی اختصاص یافت. علیرضا زاکانی، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در ادامه این نشست در پاسخ به سؤالی مبنی بر چگونگی وضعیت تحقیق و تفحص از دانشگاه آزاد و اخذ مدرک محمدرضا رحیمی از این دانشگاه اظهار داشت: تحقیق و تفحص از مراکز آموزش عالی و دانشگاه آزاد در دو نوبت انجام گرفت که تحقیق و تفحص اول در سال ۸۴ تا ۸۵ انجام شد که همه دانشگاهها و مراکز آموزش عالی را شامل میشد و به ۱۵۷۰ مورد رسید و در ۹ تیپ مختلف دستهبندی شد که یک تیپ آن دانشگاه آزاد بود. وی ادامه داد: در مورد دانشگاه آزاد ۹۰ هزار صفحه گزارش و ۱۳ جلد خروجی گزارش استخراج شد و مجموع این گزارشها ۴۳ جلد بود که در نهایت در یک جلد مکتوب شد اما به هر تقدیر رئیس کمیسیون وقت اجازه نداد تا این مسأله از کمیسیون عبور کند، بنابراین موضوع در کمیسیون مطرح نشد و البته آقای توکلی تذکر داد که ریاست کمیسیون برادر زن آقای جاسبی بود. زاکانی با اشاره به شبههای که در مورد مدرک تحصیلی محمدرضا رحیمی وجود داشت، تأکید کرد: راجع به مدرک آقای رحیمی و اعتراضی که به آن وارد بود، از گذشته جلسهای با آقای نادران و توکلی و مرحوم آقای کردان برگزار شد و بنده راجع به مدرک تحصیلی او سؤال کردم و ایشان توضیحاتی را ارائه و بیان کرد که در مورد موضوع مدرک آکسفورد دو مورد وجود دارد که یکی مربوط به من (کردان) و مدرک دیگر نیز به آقای رحیمی داده شد. وی خاطرنشان کرد: این مدارک بر همین مبنا به عنوان مدارک دوقلو در مجلس پیگیری و مشخص شد آن مدرک بیپایه و اساس بود. زاکانی در پاسخ به سؤال خبرنگاری در رابطه با پرونده کرسنت و نقش مهدی هاشمی گفت: در رابطه با پرونده کرسنت سه شخص مؤثر بودند؛ آقای عباس یزدانپناه، آقای علی ترقیجاه و مهدی هاشمی که در پرونده کرسنت عباس یزدانپناه رابطه مستقیمی با مهدی هاشمی پیدا میکند. در یک جلسه وقتی با شخصی صحبت میکردیم و در رابطه با نقش عباس یزدانپناه بحث میکردیم او گفت، عباس یزدان پناه میتوانست اطلاعات نابی بدهد و گفت من اسناد نابی دارم در رابطه با مسائل نفتی و گازی که پلیس انگلیس در دفتر وی این اسناد را که مربوط به دوره قبلی وزارت آقای زنگنه است، استخراج میکند. این نماینده مجلس با اشاره به اینکه قبل از انتصاب زنگنه به ما گفتند که درباره پرونده کرسنت صحبت نشود، افزود: آنها گفتند این موضوع باعث سوءاستفاده شرکت کرسنت میشود که ما در پاسخ گفتیم ما فساد موجود در پرونده را میگفتیم که اتفاقاً علیه کرسنت است. از نظر بنده پرونده کرسنت وزن بالایی دارد که باید یک روز با رسانهها در رابطه با ابعاد آن صحبت شود و گفته شود چه کسانی با انجام آن خیانتها چه مدالهایی گرفته و چه مدالهایی در حال گرفتن هستند. به نظر من اتفاقات در حال تکرار است و باید مواظب باشیم که بابک زنجانیها تکرار نشوند. وی افزود: وقتی اشخاص مؤثر در پرونده کرسنت به امارات رفتند به جای اینکه برای رفتن به سکو از آبهای ایران استفاده کنند، آنها به امارات رفتند و تحت حمایت اماراتیها از راه آبی آنها به این سکوها رفتند. به نظر بنده در راه رسیدگی به پرونده کرسنت موانعی وجود داشت، به طور مثال اسناد این پرونده یک سال و اندی بدون دست خوردن باقی مانده بود و به بهانههای واهی کسی به این پرونده ورود نمیکرد. همچنین احمد توکلی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، در نشست تقدیر از فعالان سیاسی و رسانهای پیشتاز در مبارزه با مفاسد اقتصادی، در پاسخ به سؤالی مبنی بر آخرین وضعیت تبادل رانت واردات ۶۵۰ میلیون یورویی اظهار داشت: دیوان محاسبات قصد تخصیص امتیاز واردات ۶۵۰ میلیون یورویی به تاجر خاص را محرز دانسته و برهمین اساس برخی از مسئولان ذیربط تعلیق شدهاند و همچنین کمیسیون اصل ۹۰ مجلس نیز به صورت مشابه اعلام کرد که تبعیض و رانت در این پرونده محرز است، بنابراین پرونده به شورای رقابت رفت تا طی جلسهای در این مورد تصمیم بگیریم. در مقابل روزنامههای اصلاحطلب ترجیح دادهاند از این جلسه تنها به مسائل مربوط به اصولگرایان بپردازند. روزنامه دولتی شهروند، بدون اشاره به بخشهای مورد علاقه اصولگرایان، بخشهای دیگر جلسه را در مطلبی با تیتر «احمدینژاد به رغم آگاهی از تخلفات رحیمی او را منصوب کرد» پوشش داده است. اعتماد نیز در مطلبی با تیتر «وقتی اصولگرایان به خودشان مدال شجاعت میدهند» نوشته است: ژست فسادستیزی اصولگرایان هنوز ادامه دارد. این بار اصولگرایان برای پیشتاز نشان دادن خود در مبارزه با مفاسد اقتصادی از خود تقدیر کردند. روز گذشته انجمن روزنامه نگاران مسلمان با ریاست سیدنظام الدین موسوی، مدیرعامل خبرگزاری فارس همایش با نام «تقدیر از فعالان سیاسی و رسانهای پیشتاز در مبارزه با مفاسد اقتصادی» برگزار کرد که مهمانانش احمد توکلی، علیرضا زاکانی و الیاس نادران و مدیران عامل خبرگزاریهای اصولگرا بودند. نکته کلیدی تمامی سخنرانان این همایش، درخواست از قوه قضاییه برای رسیدگی به پروندههای دیگر و به خصوص پرونده مهدی هاشمی بود. همه سخنرانان از مهدی هاشمی سخن گفتند و بیان کردند که اخبار دادگاه فرزند آیت الله هاشمی رفسنجانی را رصد میکنند. از فساد ستیزیشان سخن راندند و دیگر بار، ادعای روزهای اخیرشان را تکرار کردند. تأکید کردند که این اصولگرایان هستند که پیشرو در مبارزه با فسادند. از تلاششان برای مبارزه با مفاسد اقتصادی در گذشته و از برنامههایشان برای مقابله با این مهم در آینده پرده برداری کردند. از تهدید هم سخن گفتند. از زمان اعلام حکم نهایی محمدرضا رحیمی از سوی دادگاه تجدیدنظر در شامگاه روز چهارشنبه تا به امروز، اصولگرایان خود را آماده کردند و حملاتشان را به سوی دولت تدبیر و امید و اصلاح طلبان روانه کردند. از ظهور «بانک زنجانی٢» اعلام خطر کردند بدون آنکه بگویند چرا در زمان دولتهای نهم و دهم اندک تلاشی برای مواخذه از دولت اصولگرای احمدینژاد در جهت مبارزه با فساد نکردند. نگفتند که چرا رحیمی را رییس دیوان محاسبات کردند اما گفتند که این اصلاح طلبان بودند که او را به ریاست دیوان محاسبات مجلس اصولگرا رساندند. روزنامههای اصلاحطلب همچنین نامه رحیمی به احمدینژاد را به شکلی پررنگ در کانون توجه خود قرار دادهاند. شرق در مطلبی با تیتر «افشاگری رحیمی علیه احمدینژاد» در این باره نوشته است: حکم صادرشده برای محمدرضا رحیمی همچنان مستعد تولید حواشی غافلگیرکننده جدید است. چنانکه روز گذشته و در حالیکه نادران و توکلی و زاکانی در یک نشست خبری درحال تجلیل شدن به دلیل پیگیری پرونده رحیمی بودند، معاوناول رییس دولت سابق که هنوز برای اجرای حکم به زندان فراخوانده نشده متن طولانی نامه گلایهآمیزش خطاب به احمدینژاد را منتشر کرد. نامهای که در آن رحیمی، خود را قربانی «آبروبریهای احمدینژاد» و «رفیق قدیمی» او معرفی میکند تا بر تلاشها برای متصلدانستن خود با هاشمیرفسنجانی خط بطلان بکشد. او برای تأکید بر منتسب نبودن به هاشمی حتی ماجرای معروف تراکتورها را هم تکذیب میکند و در ادامه شاید به امید بازگشت به آغوش اصولگرایان، همزمان با فاصلهانداختن بین خود و هاشمی، از احمدینژاد هم فاصله میگیرد و لب به افشاگری علیه او میگشاید. چرخه اعلام برائت اصولگرایان از احمدینژاد و تبریجستن احمدینژاد از جرایم رحیمی حالا با اعلام برائت رحیمی از احمدینژاد تکمیل میشود تا در آستانه اجرای حکم معاوناول دولت دهم، رقابت برائتجستن همه اصولگرایان از یکدیگر وارد مرحلهای جدیتر شود. به این ترتیب، متهمی که حالا با اثبات اتهاماتش در جایگاه مجرمیت قرار گرفته، از موضع مدعیالعموم با رییس سابق خود دردودل میگوید تا مشخص شود که چرا احمدینژاد در واکنش به حکم رحیمی نوشت: «ماه پشت ابر نمیماند». اعتماد نیز در روایت خود از نامه رحیمی در مطلبی با تیتر «افشاگری رحیمی علیه احمدینژاد» نوشته: تمام شد؛ نخستین حکم محکومیت پایان عمر اردوگاه سیاسی احمدینژاد را رقم زد. چهار سال پشت محمد رضا رحیمی را خالی نکرد تا برسد به روزی که از جانب معاون اولش «دشمن» خطاب شود. این برای احمدی نژادیها پایانی تراژیک است. برای رقبایش اما آغاز راهی تا بلکه فریادهای شنیده نشده هشت سال خود را به رخ هواداران دیروز احمدینژاد بکشند. احمدینژاد با همان حکم اول جا زد، تمام موجودیت معاون اولش را انکار کرد. انگار نه انگار که او چهار سال پشت تمام اتهامات همین محمدرضا رحیمی ایستاد و او را تا مقام «خط قرمز» کابینهاش بالاکشید. حالادیگر رحیمی به پایان خط رسیده است. باز هم یک نفر از اردوگاه احمدینژاد کم شد. او هشت سال تمام به این کم شدنها عادت داشت. عادت که نه، شاید حتی علاقه داشت. این بار اما فرق میکند، این بار این کم شدن اجباری است. محمدرضا رحیمی به جایی رسیده که بازگشتی ندارد. احمدینژاد نمیخواهد با او تا آخر خط برود اما رحیمی گویا میخواهد رییس «بیوفا» را با خودش ببرد. احمدینژاد هر چه بود، دوست و دشمن او را در عالم سیاست کسی میدانستند که پشت نیروهای وفادارش میایستد. تنها یک بزنگاه جدی لازم بود تا خطای این فرضیه هم ثابت شود. مثل خیلی از فرضیههای دیگری در مورد او که خطا بودنشان ثابت شد، مثل فسادستیزیاش، مثل... هنوز تصاویر احمدی نژادی که رحیمی او را در دولت دهم، دوشادوش همراهی میکند تازه هستند که معاون اولش او را در نامهای سرگشاده «لجباز» خطاب میکند. حالاهمان جعبه اسرار شده است شیپور افشاگری احمدینژاد. حالا باید رییس دیروز بایستد تا معاون سابق خطابش کند که بر سر حکم محکومیت «چوب لجبازیها و آبروبریهایگاه و بیگاه» او را میخورد. حالایک «احمدی نژادی» هم درباره وقایع روز استیضاح وزیر کار دولت نهم، رییس آن دولت را خطاب میدهد که «یادتان میآید در ماجرای یکشنبه سیاه چقدر اصرار کردم که نکنید و آبرو نبرید و بگذارید از مجاری قانونی، ماجرا پیگیری شود». رحیمی میگوید که خود در زمانی که قرار بوده معاونت اول احمدینژاد را در دولت دهم در اختیار بگیرد، به او درباره پروندهاش و حواشی آن هشدار داده بوده و با اصرار خود احمدینژاد این سمت را قبول کرده است. احمدی نژای که در نامه روز دوشنبهاش مدعی شده بود در چهار سال دولت نهم از اتهامات محمدرضا رحیمی بیخبر بوده است. نامه دیروز رحیمی اندک ستونهای لرزان بر جای مانده از اردوگاه احمدینژاد را آنچنان لرزاند که معلوم نیست سقوط آنها به کجاها بکشد و چه اتفاقاتی را در پس خود داشته باشد. حالادیگر خیلی سخت خواهد بود که احمدینژاد و احمدی نژادیها از انتشار روزنامه و جمع و جور کردن هوادارانشان سخن بگویند. تا اینجای کار گویا رحیمی قصد کرده آنها را تا ته همان خطی که قرار است برود، با خود ببرد. چند هفته یا چند ماه دیگر که حکم سعید مرتضوی بیاید، او چه خواهد کرد؟ تکلیف پرونده بابک زنجانی که مشخص شود کار به کجا خواهد رسید؟ آیا پاهای احمدینژاد تاب آن را دارد که در این راه لاجرم با دوستان سابق همراه نشود؟ آیا از اینجای داستان به بعد دل آنها که هنوز گرد او هستند نمیلرزد که فردا همین طور پشت آنها هم خالی شود؟ پایان اردوگاه احمدینژاد از این به بعد صحنههای دیدنی دارد. حذف یارانه پرمصرفها به جای پردرآمدها خراسان نوشته است: پاییز و زمستان سال ۹۲، مباحث مربوط به اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها به شدت در فضای کشور مطرح بود. مسئولان دولتی اعتقاد داشتند که منابع هدفمندی یارانهها کسری زیادی دارد به گونهای که دولت در پرداخت یارانه نقدی به عموم مردم نیز با مشکلات زیادی مواجه است و توانایی پرداخت یارانه به بخش تولید را هم ندارد. از سوی دیگر، هم مسئولان دولتی و هم نمایندگان مجلس به درستی از پرداخت یارانه یکسان به افراد کم درآمد و پردرآمد انتقاد میکردند و ادامه این روش را نوعی بیعدالتی در توزیع یارانهها میدانستند. بر همین اساس، مجلس و دولت در جریان تصویب قانون بودجه ۹۳ توافق کردند که فاز دوم هدفمندی یارانهها در این سال توسط دولت با افزایش قیمت حاملهای انرژی و قطع پرداخت یارانه به پردرآمدها اجرایی شود. با اجرای این توافق، کسری بودجه هدفمندی یارانهها از محل اصلاح قیمت حاملهای انرژی و حذف یارانه پردرآمدها از بین میرفت و منابع ـ مصارف هدفمندی یارانهها تراز میشد تا هم توزیع یارانه نقدی به شیوه عادلانه تری صورت گیرد و هم امکان پرداخت یارانه به بخشهایی مانند تولید و سلامت فراهم گردد. بر همین اساس، دولت از اواخر سال ۹۲ به سراغ شناسایی و حذف پردرآمدها رفت. استراتژی دولت برای انجام این اقدام، تشویق پردرآمدها به انصراف اختیاری از طریق عدم ثبت نام در سامانه اینترنتی هدفمندی و تهدید این افراد به بررسی وضعیت اقتصادی آنها و قطع یارانه نقدی آنها همراه با اخذ جریمه از سوی دولت بود. با این وجود، سیاست تشویقی و تنبیهی دولت به نتیجه نرسید و در عمل سیاست شناسایی و حذف پردرآمدها در سال جاری بینتیجه ماند به نحوی که تعداد دریافت کنندگان یارانه نقدی و میزان پرداختی دولت برای یارانه نقدی در مقایسه با سال ۹۲ کمتر از ۲ درصد کاهش یافت. مهمترین دلیل این موضوع، پیچیدگیهای موجود در تعیین درآمد افراد و ضعف زیرساختهای اطلاعاتی کشور برای انجام این کار بود و پردرآمدها هم به علت اطلاع از همین موضوع، از انصراف داوطلبانه خودداری کرده بودند. ناامیدی دولت برای امکان شناسایی و حذف یارانه پردرآمدها در کوتاه مدت آن قدر زیاد بود که بند مربوط به این موضوع در لایحه بودجه ۹۴، قرار نگرفت. از سوی دیگر، دولت در اقدامی محتاطانه و با هدف عدم تحریک تورم، نتوانست سقف درآمدی بودجه از محل تغییر قیمت حاملهای انرژی در سال جاری را محقق کند به گونهای که بررسیهای مرکز پژوهشها و کمیسیون برنامه و بودجه مجلس نشان دهنده کسری ۸ تا ۱۰ هزار میلیارد تومانی بودجه هدفمندی از این محل در سال ۹۳ است. همین موضوع سبب شده است که هم یارانه اختصاصی به تولید همچنان بسیار ناچیز باشد و هم رشد مصرف حاملهای عمده انرژی مانند بنزین، گازوئیل و گاز بخش خانگی حتی برای کوتاه مدت هم متوقف یا نزولی نشود و همچنان صعودی باشد. اما اخیراً نمایندگان مجلس از پیشنهاد جدیدی برای حل موضوع کسری منابع هدفمندی یارانهها با محوریت حذف یارانه «پرمصرفها» خبر دادهاند که در کمیسیون انرژی مجلس نیز مصوب شده است. این پیشنهاد بر این مبنا قرار دارد که «پردرآمدها» عموماً همان «پرمصرفها» هستند و مصرف انرژی آنها نیز به مراتب آسانتر از درآمدشان قابل اندازه گیری است. بنابراین اگر در اجرای فاز سوم هدفمندی یارانهها، سراغ حذف یارانه پرمصرفها برویم، در عمل یارانه پردرآمدها را هم حذف کردهایم. بررسی وضعیت مصرف انرژی در دهکهای مختلف درآمدی کشور نشان میدهد که دهکهای پردرآمد بیش از دهکهای کم درآمد انرژی مصرف میکنند. به عبارت دیگر، مشترکین پرمصرف عموماً همان پردرآمدها هستند. اطلاعات مرکز آمار کشور نیز موید همین موضوع است که سهم دهکهای پردرآمد در مصرف حاملهای انرژی به مراتب بیشتر از دهکهای کم درآمد است. در حالی که سهم منطقی مصرف هر دهک از مصرف هر حامل انرژی ۱۰ درصد است، دهکهای بالا بیش از سهم خود مصرف میکنند به نحوی که این میزان برای دهک دهم درآمدی کشور ۱۸. ۵ درصد است ولی دهکهای پایین کمتر از سهم خود مصرف میکنند؛ به نحوی که این میزان برای دهک اول درآمدی کشور تنها ۴. ۶۹ درصد است. از آنجایی که قیمت حاملهای انرژی در کشور یارانهای است، مصرف بیشتر مشترکین پرمصرف، به معنای استفاده بیشتر پردرآمدها از یارانه است و این امر بیعدالتی را در جامعه تشدید میکند. بنابراین در صورت تصویب نهایی سیاست پیشنهادی برای حذف یارانه پرمصرفها در مجلس و اجرایی شدن آن توسط دولت در سال ۹۴، جلوی مصرف بیرویه و خارج از الگوی پرمصرفها گرفته میشود و کسری منابع هدفمندی یارانهها نیز جبران میشود. این سیاست میتواند مشکل اجرای فازهای بعدی هدفمندی یارانهها را از دو منظر مدیریت مصرف انرژی و تأمین بودجه هدفمندی برطرف کند. مخالفت سخت شد امیر موسوی در مطلبی برای روزنامه آرمان با تیتر «مخالفت سخت شد» نوشته: اظهارات اخیر مقامات ایالاتمتحده آمریکا در قبال ایران با نوعی نرمش همراه بوده است. درمجموع میتوان گفت کرکسهای واشنگتن در حال عقبنشینی هستند؛ و کسانی که در آمریکا برای به توافق رسیدن با ایران تلاش میکنند از مخالفین توافق با ایران جلو افتادهاند و تا حدودی توانستهاند با مخالفان توافق مقابله کنند. این تغییر موضع در آمریکا دو علت میتواند داشته باشد: علت اول اینکه برخورد همهجانبه و محکم مسئولان جمهوری اسلامی در مقابل زیادهخواهی و تهدیدات غیرمنطقی آمریکا ازجمله اظهارات مقام معظم رهبری و صحبتهای اخیر دکتر ظریف در داووس نشان میدهد یک وحدت رویه در میان مسئولان جمهوری اسلامی ایران برای احقاق حقوق مردم وجود دارد و این اصرار و محکمکاری مسئولان ایران در تغییر موضع غرب مؤثر بود. همین که مجلس اعلام کرد بهمحض اینکه کنگره آمریکا تحریمهای جدیدی را علیه ایران اعمال کند عکسالعمل نشان خواهد داد و مقرراتی را به تصویب خواهد رساند که به دولت اجازه میدهد غنیسازی را در سطوح بالاتر ادامه بدهد در تغییر موضع کنگره آمریکا موثر بود. علت دوم مربوط به تحولاتی است که در منطقه به وجود آمده است. شرایط رژیم صهیونیستی بهشدت متزلزل و شرایط عربستان سعودی بعد از مرگ پادشاه این کشور دچار تحولاتی شده است. اتفاقات شگرفی در منطقه در حال شکلگیری است و میتوان اعلام کرد که شرایط به نفع مخالفان ایران نیست. درعربستان پادشاه ضعیفی به تخت نشسته و اختلافات جدیدی در میان نوادگان «سعود» به وجود آمده است و از طرفی سعود الفیصل سخت بیمار است و غیبت وی هم باعث عدم کارایی او شده است چراکه تحرک وی همواره علت اختلافات ایران و غرب بهویژه آمریکا بوده است. عربستان به دلایل داخلی و همچنین بیماری سعود الفیصل دیگر قدرت چانهزنی قبلی را ندارد. رژیم صهیونیستی تحت فشار حزبالله توان تحرک در عرصه دیپلماتیک را ندارد و در مجموع میتوان گفت شرایط به شکلی در حال جلو رفتن است که دیگر کسی جرئت مخالفت با توافق را بهصورت علنی ندارد و شرایط به نفع حصول توافق در حال جلو رفتن است. همچنین باید دقت کرد فرصت برای دو طرف به سرعت در حال گذر است. حتی دشمنان توافق بهخوبی میدانند در صورت عدم حصول توافق، ایران برگهای برنده بسیاری دارد که مهمترین برگ برنده ایران عدم نگرانی از تحریمهاست و این مورد در ادبیات مسئولان ایران بهخوبی نمایان است چراکه تهدید غرب تنها تحریم است و اگر در سطح بالا بخواهد علیه ایران اقدام نظامی صورت دهد این عمل ریسک بالایی دارد و غرب میداند برخورد با ایران در منطقه برایش بسیار گران تمام میشود. لذا غرب جایگزینی برای عدمتوافق ندارد یعنی یا باید توافق خوب صورت گیرد یا اینکه با عدمتوافق غرب وارد یک تونل تاریک درباره ایران شود که عواقب آن برای غرب بههیچوجه مشخص نیست. توافق، تضمینکننده حقوق همه از جمله ملت ایران است. توافق میتواند رفع کننده هرگونه نگرانی باشد به این دلیل که اگر توافق صورت گیرد، یک تضامن خوب میان ایران و آژانس از نظر فنی صورت خواهد گرفت درنتیجه این توافق میتواند از نظر فنی یک آرامش نسبی در منطقه و جهان ایجاد کند. البته نباید منطق تیم مذاکرهکننده ایرانی را کماهمیت دانست. این منطق موردپسند جهانیان است و هیچکس نمیتواند آن را درک نکند. اظهارات مقامات آمریکایی، فرانسوی و آلمانی نشان میدهد که غرب تسلیم منطق مستحکم و بسیار منطقی ایران شده است لذا مخالفت با این منطق بسیار سخت است و کسی نمیتواند با رویه ایران مخالفت کند. اگر کسی مخالفتی با منطق جمهوری اسلامی ایران انجام دهد با تعقل و اعتدال مخالفت کرده است و تدابیر تیم مذاکرهکننده ایران کار را برای دشمنان جمهوری اسلامی ایران سخت کرده است. دنیای اقتصاد نیز یادداشتی از موسویان مذاکرهکننده پیشین هستهای را با تیتر «۷ راهبرد اشتباه آمریکا در دیپلماسی با ایران» منتشر کرده که در آن آمده: معاون پیشین سیاست خارجی شورایعالی امنیت ملی ایران تأکید کرد مواضع و گفتار اکثر سیاستمداران آمریکا در مورد ایران براساس زبان تحقیر بوده است. سیدحسین موسویان در اجتماع فرهیختگان ایالت مین آمریکا دلایل شکست دیپلماسی آمریکا در بهبود روابط با ایران طی ۳۵ سال اخیر را تشریح کرد. این نشست توسط «فوروم کرانه میانی آمریکا در سیاست خارجی» و با حضور بیش از ۲۰۰ نفر از فرهیختگان آمریکا برگزار شد. موسویان ایرادهای راهبردی آمریکا در مورد ایران را که منجر به شکست دیپلماسی واشنگتن در بهبود روابط با ایران شده، به شرح زیر معرفی کرد. ۱) استراتژی متحدسازی آمریکا: اساس استراتژی آمریکا در خاورمیانه بر این بوده که یا کشورها با آمریکا هستند یا اینکه دشمن تلقی خواهند شد بنابراین هر کشوری که متحد آمریکا نباشد یعنی تحت سلطه آمریکا نباشد، دشمن و غیرخودی تلقی شده و باید حذف شود. رژیم دیکتاتوری شاه متحد آمریکا بود که با انقلاب اسلامی سرنگون شد. از همان زمان آمریکا دشمنی با ایران را برگزید و تا امروز ادامه داده است. این استراتژی از اساس غلط بوده و دلیل آن هم این است که متحدان منطقهای آمریکا امروزه یا ساقط شدهاند یا بیثبات یا وضع شکنندهای دارند. ۲) اسرائیلی بودن سیاست خاورمیانهای آمریکا: محور اصلی سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه بر مبنای منافع اسرائیل بوده بهطوریکه در برخی از اقدامات احساس میشود که واشنگتن منافع اسرائیل را بر منافع خود ترجیح میدهد. حرکت اخیر کنگره آمریکا در دعوت از نتانیاهو برای مقابله با اوباما نشان داد که نخستوزیر اسرائیل نزد اکثریت کنگره آمریکا از رئیسجمهور آمریکا محترمتر، معتبرتر و قابل اعتمادتر است. ۳) استراتژی فشار و تهدید: این استراتژی پای ثابت رفتار آمریکا در مورد ایران طی ۳۵ سال گذشته بوده است. کاخ سفید و کنگره آمریکا بر این باور بودهاند که با استراتژی فشار و تهدید میتوانند نظام جمهوری اسلامی ایران را ساقط کنند یا به تغییر رفتار وادار کنند یا حداقل ضعیف و منزوی کنند اما امروز پس از ۳۵ سال اعمال فشار و تهدید متوجه شدهاند که ایران از همیشه قدرتمندتر و باثباتتر و بانفوذتر شده است. ۴) زبان تحقیر: مواضع و گفتار اکثر سیاستمداران آمریکا در مورد ایران بر اساس «زبان تحقیر» بوده است. عناوین «تروریسم دولتی»، «دولت یاغی»، یا «محور شیطانی» نمونههای بارز زبان توهین و تحقیر آمریکا درباره ایران بوده است. ظاهرا واشنگتن فراموش کرده که ایرانیها با تمدن و فرهنگ و تاریخ چند هزار ساله، ملتی مغرور هستند و این نوع گفتمان تحقیر را تحمل نمیکنند. ۵) عدم تعهد به قواعد بینالمللی: با وجودیکه آمریکا مدعی نرمهای بینالمللی است اما در عمل به آنها پایبند نبوده است. نمونه بارز این واقعیت را در مذاکرات جاری هستهای میتوان دید که ایران بر توافق در چارچوب معاهده انپیتی اصرار دارد و آمریکا تعهدات فراتر از آن را میطلبد. ۶) تمرکز بر اختلافات: ایران و آمریکا دارای اختلافات اساسی و منافع مشترک مهم هستند. دیپلماسی واشنگتن ـ تهران در ۳۵ سال گذشته روی اختلافات تمرکز داشته است در حالیکه همکاری در زمینههای مشترک و گفتوگو در زمینههای مورد اختلاف باید اساس استراتژی باشد. ۷) بیاعتمادی متقابل: واشنگتن همیشه خود را مستحق بیاعتمادی به ایران میدانسته و مدعی بوده در حالی که بیاعتمادی متقابل است و ایران دلایل مشروع و مستندی برای بیاعتمادی به آمریکا داشته و دارد و بنابراین برداشتن بیاعتمادی نیازمند درک این واقعیت و تلاش متقابل است. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 8 لینک به دیدگاه
Lean 56968 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 بهمن، ۱۳۹۳ قدیر نمایندگان مجلس از احمدی نژاد به دلیل انتخاب رحیمی به عنوان معاون اول جناب آقای دکتر احمدی نژاد رییس مکرم جمهوری اسلامی ایران با سلام و عرض ارادت انتخاب محمدرضا رحیمی به سمت معاونت اول رییس جمهور نشان از توجه شما برادر به نیروهای زحمتکش، انقلابی، دلسوخته و فعالینی است که در طول انقلاب اسلامی همواره از حامیان ولایت بوده اند و برای توسعه عمران وآبادی کشور توأم با عدالت اجتماعی و حاکمیت روح دینی از تلاشی فروگذار نکردهاند. سابقه درخشان ایشان در استانداری کردستان، دیوان محاسبات و به ویژه معاونت حقوقی رییس جمهور بر اهل انصاف و مروت مکتوم نیست. ما جمعی از نمایندگان بر خود فرض دانستیم از انتخاب موصوف تشکر و قدردانیمان را اعلام نماییم. " امضاء 211 نفر از نمایندگان مجلس مهرماه 1388 اسامی نمایندگان تقدیرکننده از انتخاب محمدرضا رحیمی به عنوان معاون اول رئیس جمهور تفت و میبد: سید جلال یحیی زاده، فیروزآباد- بروجن: سیروس برنا محمدرضا ملک شاهی راد نماینده خرم آباد اسدالله عباسی نماینده رودسر و املش عسگرجلالیان رئیس مجمع نمایندگان استان بوشه سید احمد لطفی رئیس مجمع نمایندگان استان مرکزی شهباز حسن پور رئیس مجمع نمایندگان کرمان انوشیروان محسنی نماینده مردم نوشهر و چالوس دکتر امیدوار رضایی نماینده مردم مسجد سلیمان ارسلان فتحی پور رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس حسن ملک محمدی نماینده مردم دامغان حسین گروسی نماینده مردم شهریار و شهر قدس سید حاجی محمد موحد نماینده بهبان مهدی شهریاری نماینده بجنورد جلال محمود زاده نماینده مهاباد حسن ونائی نماینده ملایر علی اصغر حسنی نماینده لارستان و خنج غفت شریعتی نماینده مشهد و کلات محمدرضا صابری نماینده نهبندان و سرپیشه هادی مقدسی نماینده بروجرد اسفندیار اختیاری نماینده ایرانیان زرتشتی سلمان خدادادی نماینده ملکان وکیل سپه نماینده پارس آباد سید احمد لطفی نماینده اراک و کمیجان محمود احمدی احمد خیری نماینده بستان آباد حسین حسنی نماینده نائین، خور و بیابانک علیرضا سلیمی نماینده محلات و دلیجان سید کاظم موسوی نماینده مردم اردبیل فرهاد تجری نماینده مردم سرپل ذهاب و قصر شیرین سید موید حسینی صدر نماینده مردم خوی دکتر کائیدی نماینده مردم پلدختر و سرپل ذهاب سید حسن شجاعی کیاسری نماینده ساری دهقان نماینده مردم درود و ازنا هادی مقدسی نماینده مردم بروجرد رضا رحمانی نماینده مردم تبریز رنجبرزاده نماینده مردم اسدآباد فریدون حسن وند نماینده اندیمشک رضا رحیمی نسب نماینده مردم خرم آباد کاظم دلخوش اباتری نماینده مردم صومعه سرا سیامک مره صدیق نماینده ایرانیان کلیمی علی زنجانی حسنلویی نماینده نقده و اشنویه کریمی فیروز جانی نماینده بابل بهمن مراد نیا رئیس مجمع نمایندگان استان کردستان سید جواد زمانی نماینده مردم کنگاور مجمع نمایندگان استان خراسان جنوبی سید قدرت الله حسینی نماینده مردم گچساران قدرت الله علیخانی نماینده قزوین غلامرضا اسداللهی نماینده مردم تربت جام و تایباد محمدرضا حسین نژاد نماینده ارامنه اصفهان و جنوب کشور نظری مهر نماینده کردکوی و بندرگز فرهاد بشیری نماینده پاکدشت شاهپور پولادی نماینده ایلام فخرالدین حیدری نماینده سقز و بانه قاسم محمدی نماینده اردبیل علاءالدین بروجردی رئیس کمیسین امینت ملی علیرضا منادی نماینده تبریز علی بنایی نماینده مردم قم 7 لینک به دیدگاه
زفسنجانی 7100 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 بهمن، ۱۳۹۳ ای تاریخ از نوشتن شرمگین مباش ..که ،محمدرضا رحیمی معاون اول پاکدست ترین دولت تاریخ !!!!!!!!!درحالی به جرم فساد اقتصادی محکوم به زندان وجریمه نمیلیاردی میشود که سالهاریاست ستاد مبارزه با مفاسد اجتماعی را برعهده داشته است واین از طنزهای روزگار ماست والبته چه طنز تلخی ..... 7 لینک به دیدگاه
Imaaan 17059 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 بهمن، ۱۳۹۳ در هر جای دنیا که فاش شود شخصی به کاندیداهایی که تعدادشان بیش از نصف کل مجلسی هاست پول داده تا اکثریت مجلس را داشته باشد، یک توفان سیاسی و رسانه ای پدید می آید چرا که چنین رویدادی، چیزی نیست جز تلاش برای ناکارآمد سازی مجلس و تبدیل خانه ملت به ویلای خصوصی پول دهندگان! آفتاب: عصرایران نوشت: نامه ای که محمدرضا رحیمی به محمود احمدی نژاد نوشته و در آن علیه وی افشاگری هایی را انجام داده (+)، فراز مهمی دارد که از یک بیماری وحشتناک در ساختار غیر رسمی انتخابات حکایت دارد. این بخش از نامه را بخوانید: «همواره در آستانه برگزاری انتخابات مجلس، کمیتههایی برای برنامهریزی و راهبری امر انتخابات توسط جریانات سیاسی تشکیل میگردد. در این راستا برای انتخابات مجلس هشتم نیز کمیتهای متشکل از برخی چهرههای اصولگرا برگزار و بنا شد از کاندیداهای اصولگرا در سطح کشور از طریق کمکهای غیردولتی پشتیبانی مالی شود. در میان افراد کمک کننده فردی به نام جابر ابدالی که از سوی برخی نمایندگان مجلس و مقامات قضایی و اجرایی به اینجانب معرفی شده بود، برای کمک اعلام آمادگی نمود. بنده نیز به واسطه حساسیت و اطمینان خاطر از سالم بودن کمکهای نامبرده همچون سایر موارد در خصوص ایشان از طریق حراست دیوان محاسبات از مجاری ذیصلاح، در خصوص وی استعلام کردم که پس از اطمینان و پاسخ مثبت که اسناد آن ضمیمه پرونده است، برای دریافت کمک از وی اعلام آمادگی نمودیم و از وی خواستیم که به کاندیداهایی که ما معرفی میکنیم از محل حساب شخصی و با چک بانکی خودش کمک نماید. در نهایت نامبرده مجموعاً یک میلیارد و دویست میلیون تومان را به این امر اختصاص داد و البته کلیه اسناد و کپی چکهای صادره که به قریب 170نفر از کاندیداهای مجلس هشتم پرداخت شده است در پرونده ثبت و ضبط است و همه آن به مصرف انتخابات رسید. بنابراین کل این مبلغ یک میلیارد و دویست میلیون تومان بوده و عیناً به حساب نامزدها پرداخت گردیده است.» البته، آنچه رحیمی بدان پرداخته و اذعان کرده، چیز جدیدی نیست و همه مردم کمابیش در جریان هستند که برخی از نمایندگان مجلس، با حمایت های مالی افراد متمول توانسته اند در رقابت های انتخاباتی شرکت کنند و به مجلس برسند. رحیمی، فقط برخی جزئیات را گفته است و البته یک نکته جدید را نیز به دانسته های عمومی مردم افزوده است. تا قبل از این، آنچه مردم بعضاً در شهرهای خود می دیدند، حمایت فلان فرد متمول از یک کاندیدا بوده است اما اینک رحیمی ، از بازی دیگری سخن می گوید که طی آن ، یک فرد با یک جریان سیاسی زد و بند کرده و به 170 کاندیدای آن ، پول داده است! (کل نمایندگان مجلس 290 است.) معنی این کار چیست؟ بحث اصولگرا و اصلاح طلب نیست. بحث زد و بند جمعی است و این که یک فرد می تواند با یکی دو میلیارد تومان، دهها نماینده مجلس را وامدار خود کند! واقعاً چه معنایی دارد که یک جریان سیاسی، کرسی های خانه ملت را در قبال پول، به یک فرد ثروتمند، به نوعی پیش فروش کند؟! مشخص است کسی که یک میلیارد و 200 میلیون تومان به 170 کاندیدای مجلس می پردازد، بعدها مطالباتی از پول گیرندگان خواهد داشت و این بار، نه فقط فلان نماینده، که "مجلس" باید در خدمت او باشد! این در حالی است که مجلس خانه ملت است نه خانه کسی که قبل از انتخابات، لابی کرده و به دهها کاندیدا پول داده است. در هر جای دنیا که فاش شود شخصی به کاندیداهایی که تعدادشان بیش از نصف کل مجلسی هاست پول داده تا اکثریت مجلس را داشته باشد، یک توفان سیاسی و رسانه ای پدید می آید چرا که چنین رویدادی، چیزی نیست جز تلاش برای ناکارآمد سازی مجلس و تبدیل خانه ملت به ویلای خصوصی پول دهندگان! جالب اینجاست که محمدرضا رحیمی، ماجرای فوق را نه به عنوان اعتراف، که به این عنوان مطرح کرده که "من که کاری نکرده ام ؛ فقط یک میلیارد و 200 میلیون تومان گرفتم و بین کاندیداهای اصولگرا پخش کردم." و حال آن که ، خود این کار ، فارغ از شخص رحیمی، اقدامی مصیبت بار است که آثار آن در مجلس مشهود است. بدیهی است وقتی کاندیداهایی با لابی و پول های آنچنانی ساپورت می شوند، عرصه بر کاندیداهای مستقل و مردمی تنگ می شود و نهایتاً مجلسی شکل می گیرد که به جای آن که دغدغه مردم را داشته باشد، در صدد جبران کمک های مالی و سیاسی بر می آید؛ این جبران نیز قطعاً از جیب نمایندگان نخواهد بود، بلکه از کیسه ملت صورت می گیرد. وقتی مردم می بینند که نمایندگان شان در مجلس، حرف هایی غیر از حرف های آنها می زنند، دغدغه های متفاوتی دارند و انگار در فضای دیگری تنفس می کنند، دلیلش همین گونه مسائل است. ناگفته نماند که کمک های اشخاص به کاندیداها ، در سراسر جهان امری متعارف به شمار می رود اما نکته اینجاست که همه چیز کاملاً شفاف و قانونمند است و در چارچوب های خاص و محدودی صورت می گیرد نه این که سال ها بعد، در وسط یک دعوای سیاسی، بخشی از ماجرا از پس پرده برون افتد و ملت بفهمند که در انتخابات مجلسی که تمام شده، فقط در یک قلم، یک نفر به 170 کاندیدای یک جریان ( که برنده هم شد) یک میلیارد و 200 میلیون تومان پول داده است! در چنین شرایطی، ایجاد ساز و کار قانونی برای ایجاد شفافیت در هزینه های انتخاباتی به طوری که همه مردم به طور همزمان در جریان کمک های مالی و مبالغ آن و نیز منابع تأمین اش باشند، یکی از لازمه های سلامت انتخابات و ارتقاء دموکراسی است. هر چند که باید دید نمایندگانی که گزارشی از منابع مالی انتخاباتی شان در دست نیست، آیا به برقراری چنین سازوکاری تن خواهند داد یا ترجیح می دهند همان راه پیموده شده ، همچنان ادامه یابد؟! منبع: آفتاب 6 لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 بهمن، ۱۳۹۳ نماینده ی شهر ما 2میلیارد هزینه ی تبلیغاتش شد یک و دویست تقسیم بر 170 میشه زیر 8 میلیون میشه 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده