Mohammad Aref 120454 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۳ چكیده انسان با نیروی فهم، قادر به تفسیر جهان است. انسان، جهان را میسازد. هر شهر، بخشی از این جهان ساخت بشر بوده و ابژهای است كه اندیشه آدمی آن را با مواد و مصالح مختلف و گوناگون ساخته و نشانهای از تجسم تاریخمند حیات و تجربه زنگی است. پیكرهای انداموار و تجلیگاه زندگی و حیات اجتماعی بر است. از طریق درك و تحلیل نشانههای شهر و فهم موجودیت این نشانهها و شناخت هویتشان، میتوان به فهمی معتبر از شهر، دست یافت. نشانههای شهر، هر یک به مثابه زبانی گویا میباشند كه ماهیت شهر را آشكار میكنند. فرم و شكل شهر از مجموعه «بافتهایی نشانهمند» تشكیل شده است كه زبان شهر نامیده میشوند. هر زبان برای فهم، نیازمند تفسیر است. شهر، كلیتی متشكل از اجزای متنوع و بافتمندی است كه میتواند موضوع علم هرمنوتیك باشد. از طریق تفسیر شكل شهر، میتوان به محتوای آن و مبادی ساختن راه پیدا كرد. مقدمه قوه فهم آدمی، امكان تفسیر را فراهم میكند. تفسیر عبارت است از به فعالیت رسیدن قوه فهم انسانی، آنگاه كه چیزی را مورد مهم قرار می دهد. بعضی از دانشمندان علم هرمنوتیك همچون گادامر، فهم را همان تفسیر میدانند. فهمهای متفاوت و حتی مختلف از یك چیز تفسیرهای متفاوت مفسران را عرضه میكند. در اینجا مسأله اعتبار در تفسیر پیش میآید. كدام دسته از تفسیرها معتبر و كدام نامعتبرند؟ ملاك تفسیرهای معتبر را میتوان در دو حیطه مورد بررسی قرار داد. الف : متن مورد تفسیر ب : روش تفسیر یا روش فهمی كه با متن لزوماً باید مستقل از متن مورد تفسیر و بدیهی است كه در این حالت با دو متن مواجه هستیم كه هیچ ارتباطی با هم ندارند. هرمنوتیك یا علم تفسیر، به مثابه علم فهم و درك تمام پدیدههای انسانی و طبیعی است. پدیده انسانی یا آثار هنری و ادبیاند كه در قالب نوشتار یا تصویر یا حركات و احجام شكل گرفتهاند یا آن كه وسایل و ابزاری تكنولوژیك اند كه برای رفع حوایج مادی صرف ساخته شدهاند یا آمیزهای از فن و هنرند. شهرسازی تار و پود به هم بافتهای از فن و هنر است. بدین جهت واژه هنر شهرسازی دلالت به مكانی دارد كه فناوری آدمی آن را برای حوایج مادی و معنوی به عنوان محل سكونت و زندگی، ساخته است. پیش از موضوع تفسیر و هرمنوتیك نخستین گام در رویكرد به ابژهای چند وجهی است كه شهر نامیده میشود. اگر سیمای شهر موضوع علم التفسیر یا هرمنوتیك است. باید نخست بدانیم كه شهر چیست؟ سیمای شهر وجهی است كه آدمی در زندگی اجتماعی و فردی خود با آن عجین شده است و به عبارتی تجلی حیات انسانی در زمان و "مكان" به معنی اعتباری آن است. حیات انسانی تاریخمند است و سیمای شهر نیز یكی از مهمترین تجلیات این موجود تاریخمند یعنی انسان بشمار میرود. زمان و مكان به مثابه ظرفیاند كه حیات آدمی در آن شكل میگیرد و متقابلاً نحوه حیات آدمی نیز به زمان و مكان شكل می دهد. شهر به مثابه مكانی شكل یافته در افقهای زمانی حیات بشری است كه نیازمندی او را در ابعاد مادی و معنوی تأمین میكند. شهر كلیتی است كه به اجزای خود با اهدافی متفاوت نظام بخشیده است. اجزا به كل، نظام نمیبخشند، بلكه این كل است كه به اجزا نظام میبخشد. شهر تجلی روح جامعه در كالبدی محسوس به مثابه ظرفی است كه زندگی در آن شكل میگیرد و حیات اجتماعی آدمی نیز متقابلاً نیروی معنوی است كه به كالبد شهر، شكل میبخشد. كالبدی كه از مجموعه بناهایی تشكیل شده و میبایست نیازمندیهای مادی و معنوی نوع انسان را در روند تاریخمندیاش، تأمین كند. شهر، موجودیتی ساختمند دارد كه مؤلفههایی عملكردی و معناییاش به آن هویت میبخشد. هویتی كه محصول نحوه زیست و هستی آدمی است. طراحان: نخست كلیت آنچه را مطلوبشان است، تصور و ترسیم میكنند و بر اساس طرح كلی خویش به اجزا تشخیص داده و آنها را با یكدیگر به گونههای مرتبط میكنند كه اهدافشان را در ساخت شیء تحقق بخشد. شهر، موجودیتی چند وجهی دارد و همچون نگین تراش خورده الماسی است كه میتوان مانند جواهرشناسی وجوه متفاوت آن را نظاره کرد. تفسیر عملی اندیشگون است در فهم وجوه حقایقی كه هولوگرام1 و چند وجهیاند. شهر متنی از انواع بافتهای به هم تنیده شده است كه مدام همچون امواج دریا در تلاطم و تغییر است. رودخانهای است با گردابهای گوناگون. همانطور كه نمیتوان مرز دقیق رودخانه و گردابها را تعیین كرد، سه عامل فضا، زمان و مكان در منظر شهر آن گونه به هم تنیده شدهاند كه مرزبندی وجدایی از یكدیگر غیر ممكن است. برای تفسیر شهر باید دانست که هرمنوتیك چیست! ثانیاً شهر از مجموعه اجزایی تشکیل شده است که هر یک به مثابه نشانههایی معنیدار به شمار میروند. لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۳ تعریف علم هرمنوتیك در فرهنگ بینالمللی"و بستر" ذیل عبارت HermeneutiS ملاحظه میشود که حرف S در پایان این لغت به معنای"قواعد"و" نظریه" (یا علم) است. علم هرمنوتیك مطالعه فهم و به ویژه وظیفه فهم ستون است. واژه interpretation به معنی تعبیر، برداشت، توضیح، ترجمه، اجرا است. در مییابیم که در عمل رمزگشایی و فهمیدن معنای اثر، کانون علم، هرمنوتیك است. علم هرمنوتیك را میتوان به فهمیدن آثار انسان تعبیر کرد و دامنه آن را به فهم هستی و طبیعت و تمام پدیدههای قابل فهم از جمله نحوه تحقق فهم انسان و ماهیت این فهم نیز توسعه داد. هرمنوتیک و تفسیر نسبت به پدیدهها(ذهنی و عینی) کنش فهم است. میشل فوکو در کتاب واژهها و چیزها، هرمنوتیك را مجموعه معارف و فنونی میداند که نشانهها را به سخن گفتن وا میدارند و به ما امکان میدهند تا معنایشان را دریابیم. پس میتوان از سخن فوکو نتیجه گرفت که هرمنوتیك و نشانه شناسی ارتباطی وثیق با یکدیگر دارند. هرمنوتیك علم تفسیر متنهاست. شناخت رخداد فهم است که در تعامل بین مفسر و متن تحقق پیدا میکند. تفسیر منظر شهر نیازمند به سه دانش است. 1- دانش هرمنوتیك یا علم التفسیر 2- روشهایی که زبان شناسی (گفتاری و نوشتاری) بخشی از آن به شمار میرود. 3- شناخت زبان تخصصی تجسم منظر شهری. لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۳ تعریف نشانه شناسی هر پدیده قابل دریافت و محسوس میتواند به شکل نشانه، موضوع فهم آدمی قرار گیرد. نشانه، شکل ابژهای است که فهمندهای آن را تفسیر میکند. معنی از طریق شکل دریافت میشود. نشانهها شکلهای معنیدارند. نمادها نیز شاخهای از نشانهها به شمار میروند. نشانهها در تمام در تمام صورتهای متنوعی که دارند، در یک خصوصیت مشترکند و آن خصوصیت، خصوصیت زبان نشانههاست. از طریق شناخت کارکرد زبانی نشانهها میتوان معنای آنها را دریافت. نشانهها غیر زبانی همچون ژستهای فردی، رفتارهای اجتماعی و نظام پوشاک و آرایش نیز شبیه نظامهای زبانیاند. زیرا آنها نیز نشانههایی حامل معانیاند. هر پدیدهای خواه تجسمی و تصویری یا نوشتار و گفتار یا حرکتی و آوایی، به مثابه زبانی است که به معنی یا معانیای دلالت دارد. نشانه به معنای وسیع کلمه، ابژهای است قابل ارجاع به معنا یا معناها یا حاصل معنی و معانی هستند. شهر ابر متنی تشکیل شده از بافتهای نشانهای معنادار است. نشانه شناسی را میتوان دانش و روش بررسی تمام پدیدههای مربوط به فرهنگ و تمدن و فهم انسانی دانست. اگر بپذیرم که انسان آن گونه میاندیشد و آن گونه میاندیشد که زندگی میکند. شهر نیز از چنین الگویی تبعیت میکند. به عبارتی میتوان گفت که : فضا و زمان و مکان که موجودیت شهر را تحقق بخشیده است، نقشی اساسی در شکل دادن به فهم و سلیقه و عادات انسانی دارد و از طرفی دیگر شهرسازان به مثابه طراحان اندیشمندشهر، براساس مقتضیعات زمان و مكان و نیازهای انسانی چهره شهر را تغییر داده یا آن را توسعه میدهند. هر گونه دخل و تصرف در شهر همچون تخریب، توسعه، دگرگونی، تغییر، بازسازی عملی است كه لزوماً بایستی از طریق تامل و تفكر و اندیشمندانه صورت پذیرد. محصول این عمل اندیشمندانه سیمای شهر را رقم میزند كه خود در ساخت شخصیت اجتماعی و فكری ساكنان نقشی به سزا دارد. شهر پیكرهای هدفمند و غایتمند از مجموعه اجزایی است كه نظامی كلی بر آن حكمفرمایی میكند و به عبارتی ارادهای معطوف به قدرت به آن شكل بخشیده است. تفسیر یا هرمنوتیك منظر شهری با شناخت عواملی كه به ساخت شهر منجر شده آغاز میشود و با تجلیل وجوه هولوگرام و چند وجهی شهر از طریق نظام یا نظم محسوس به فهم نظم مستقر یعنی ذهنیت نظاممندی كه به شهر شكل بخشیده دست پیدا میكند. نقص و كاسبی در نظام و كالبد و منظر شهر از طریق نقد و اصلاح ذهنیت یا ذهنیتهای كه به سیمای شهر،تعیین بخشیدهاند، امكان پذیر است و این مقصود تنها با "هرمنوتیك سیمای شهر" میسر خواهد شد. شهر، علاوه بر ساختار تجسمیاش حامل مفاهیم ذهنی و تشكیل دهنده خاطره جمعی و قومی و ملی است. جامعه شهری عبارتست از شهر به علاوه شهروندان كه از تعامل كالبد و روح، تشكیل شده است. كالبد مكان و خانه روح است و روح كالبد را براساس نظم و غایتی كه مطلوبش است میسازد و به آن شكل میبخشد. شهر به مثابه"تصویری شناور"است. ابر متنی است كه اجزای آن تغییر میكند، اما همواره كلیتی كه میتوان نام روح جمعی را به آن اطلاق كرد، بر هر گونه تغییری نظارت داشته و نظمی را اعمال میكند. شهر بافتی از نشانههای تصویریای كه براساس تامین اهداف مادی و معنوی تألیف شده است. تألیفی كه مدام مؤلفههای آن را میتوان تغییر داد و متن جدیدی ارائه كرد. لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۳ چه چیزهایی را میتوان نشانههای شهر نامید؟ آیا زبالهها نیز بخشی از سیمای شهرند؟ اتومبیلها و ازدهام جمعیت و ترافیك چطور؟ آیا آلودگی هوا هم كه محصول فعالیتهای موتوری است، جزیی از سیمای شهری است؟ آیا فقدان طبیعت شهرمیتواند یكی از مولفههای شهر باشد؟ آلْودگیهای صوتی و تصویری چطور؟ آیا همنشینی بافت فرسوده و مدرن ساختمانی نیز مولفههای اصلی سیمای شهر نیست؟ شهر، كالبدی معنادار است و منحصر به پیكرهای صرفاً خدماتی و دارای عملرد نمیباشد. اندام شهر با منشهای معنوی هر جامعه، گره خورده است. همچون معنایی است كه صورت یافته و صورتی كه به معنایش دلالت میكند. كالبد شهر را نمیتوان از وجوه معناییاش منفك كرد و اصلاً این كار امكانپذیر نیست. هرمنوتیك از طریق تحلیل اجزای كالبد شهر و تحقیق در نحوه ارتباط اجزا با یكدیگر و با كل پیكره شهر علاوه بر نشان دادن كارآیی اجزاء و بررسی و نگی نظام تأمین اهداف معطوف به ساخت هر یك از اجزاء وجوه معنایی و محتوایی سیمای شهر را نیز آشكار میكند. هرمنوتیك شهر یعنی آشكار شدن معنی یا معانی متنی كه نیازمند تفسیر است. هرمنوتیك قادر است كه با روشهای معرفتی و شناخت شناسانه علمی و آماری، به كشف تفسیر جمعی شهروندان از شهرستان نایل شود. سیمای شهر، تجسم زندگی آرمانی و حیات معقول و معنوی آدمی است و سیمای شهر آرمانی، تجسم ذهنست آرمانی نوع بشر است. پادشاه چنین شهری دوستدار دانش و خرد، یعنی شاه– فیلسوف است. لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۳ نتیجهگیری • شهر، كالبدی تشكیل شده از شكل و معنی است. • شكلها علاوه بر عملكردهایشان حاصل معانیاند. • شكل و محتوا یا صورت و معنی را در سیمایی شهر نمیتوان از یكدیگر جدا و هریك را به تنهایی مورد مطالعه قرار داد و تحلیل كرد. • شهر پدیدهای هولوگرام و چند وجهی است و به مثابه ابر متنی تصویری است كه از مجموعه تصاویری شناور در هم بافته شده (و تمام نگار) است. تصویری كامل از ابعاد وجود آدمی است. از طریق علم هرمنوتیك و نشانهشناسی به مثابه ابزار فهم و دریافت معنی میتوان به عرصه بررسی، تحلیل، فهم و نقد سیمای شهر راه یافت. واقعیت عینی شهر، هیچگاه از واقعیت ذهنی آن جدا نیست. شهر واقعیتی عینی– ذهنی است كه در هم بافته میشود. بافتی كه مدام در تحرك و گسترش و تخریب و ساخت است و این واقعیتی است كه مدام سیمای شهر را رقم میزند. سیمای كه نمایانگر چهره زندگی و حیات آدمی است. پی نوشتها 1) هولوگذام (hologram) تصویری سه بعدی است كه به روش لیزری گرفته میشود. تصویری تمام نگار وچند وجهی است كه شیء را از تمام وجوه آن، مجسم میكند. 2) واژه hologram نیز به معنی تمام نگاری است. فهرست منابع 1) ریچارد پالمر، علم هرمنوتیك، ترجمه : محمد سعید ضایی كاشانی، تهران، انتشارات هرمس، 1377. 2) پی یرگیرو، نشانهشناسی، ترجمه : محمد نبوی، تهران نشر آگه،1380. 3) فرهنگ بین الملل «وبستر». 4) مایكل تالبوت، جهان هولوگرافیك، ترجمه: مهرجویی، انتشارات هرمس، تهران، چاپ ششم 1387. 5) هرمنوتیك مدرن، گزینه جستارها، ترجمه : بابك احمدی، مهران مهاجر، محمد نبوی، نشر مركز، تهران 1377. منبع: سازمان زیباسازی شهر تهران لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده