Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۹۳ به زمانی که پا در راه نهاده ای تا دلت از جای کنده شود نیازی به بدرقه ی دیدگان اشک آلود نیست و کرشمه ی انگشتان ظریفی که شوخگینانه بخار از شیشه ی پنجره به سویی میزنند تا مه، به بخار چشمهای عاشق از هم بشکافد به همان سادگی که کلاغ سالخورده با نخستین سوت قطار سقف واگن متروک را ترک میگوید دل، دیگر در جای خود نیست به همین سادگی! حسین منزوی لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده