رفتن به مطلب

وقت دلتنگی


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

نظر شما ؟

وقتی ناراحت ودلتنگ می شی چیکار می کنی ؛ گریه می کنی ؟ می نویسی ؟ یا .........

 

بذار خودمم بگم : من نمیتونم یه جا بشینم . فقط راه میرم. خونه هم باشم سیصد بار در یخچال رو باز میکنم و بیخودی میبندم.

  • Like 5
ارسال شده در

تخلیه انرژی

راههای زیادی براش دارم

میخندم

بهترین روشی هست که بعد این همه تست روشهای کنترل ذهن یاد گرفتم

روانشناسی دنیای زیباییه رفیق:icon_gol:

  • Like 5
ارسال شده در

گاهي اوقات موسيقي گوش ميدم،

گاهي اوقات عبادت ميکنم

گاهي اوقات مينويسم

گاهي اوقاتم نميدونم اصلا چيکار کنم!!

  • Like 5
ارسال شده در

نقاشي

كتاب خوندن

فيلم ميبينم

كلا تفريح ميكنم ديگه:ws2:

اما معمولا نقاشي هاي خط خطي

  • Like 2
ارسال شده در

می خوابم البته روش قدیمیم اینه

بعضی وختام میرم تو حیاط قدم می زنم

اگرم خیلی شدتش زیاد باشه میرم حموم زیر دوش یه دل سیر گریه می کنم یا یه آینه کوچولو ور میدارم توش با خودم حرف میزنم :icon_redface:بعدش آب سرد رو وا می کنم تا عقل و هوشم سرجاش بیادبعدشم به خودم میگم که چی :w00:بخوای نخوای باید زندگی کنی جرات داری خودتو خلاص کن دیگه:167: می دونم خیلی ترسویی پس پاشو خودتو واسه من لوس نکن:ws3: پاشو برو بیرون

 

بعدشم مثل بچه ادم میام بیرون اونقد جوک و لوس بازی با داداش و مامان و بابام در میارم که خودمم فراموش می کنم اصلا برای چی رفتم حموم:shad:

  • Like 5
ارسال شده در

یه دوش آب سرد

  • Like 3
ارسال شده در
می خوابم البته روش قدیمیم اینه

بعضی وختام میرم تو حیاط قدم می زنم

اگرم خیلی شدتش زیاد باشه میرم حموم زیر دوش یه دل سیر گریه می کنم یا یه آینه کوچولو ور میدارم توش با خودم حرف میزنم :icon_redface:بعدش آب سرد رو وا می کنم تا عقل و هوشم سرجاش بیادبعدشم به خودم میگم که چی :w00:بخوای نخوای باید زندگی کنی جرات داری خودتو خلاص کن دیگه:167: می دونم خیلی ترسویی پس پاشو خودتو واسه من لوس نکن:ws3: پاشو برو بیرون

 

بعدشم مثل بچه ادم میام بیرون اونقد جوک و لوس بازی با داداش و مامان و بابام در میارم که خودمم فراموش می کنم اصلا برای چی رفتم حموم:shad:

چقدر عالی .

راستی سارا جان من هر وقت این امضای جدید شما رو میبینم , بجای اینکه بخونمش , باز همان امضای مشهورت جلو دیدگان ذهنم مجسم میشه و فکر میکنم که ظاهرآ پاک شده ولی اون اولی سر جاشه.:ws28:

  • Like 2
ارسال شده در
می خوابم البته روش قدیمیم اینه

بعضی وختام میرم تو حیاط قدم می زنم

اگرم خیلی شدتش زیاد باشه میرم حموم زیر دوش یه دل سیر گریه می کنم یا یه آینه کوچولو ور میدارم توش با خودم حرف میزنم :icon_redface:بعدش آب سرد رو وا می کنم تا عقل و هوشم سرجاش بیادبعدشم به خودم میگم که چی :w00:بخوای نخوای باید زندگی کنی جرات داری خودتو خلاص کن دیگه:167: می دونم خیلی ترسویی پس پاشو خودتو واسه من لوس نکن:ws3: پاشو برو بیرون

 

بعدشم مثل بچه ادم میام بیرون اونقد جوک و لوس بازی با داداش و مامان و بابام در میارم که خودمم فراموش می کنم اصلا برای چی رفتم حموم:shad:

:viannen_38:

  • Like 1
ارسال شده در
چقدر عالی .

راستی سارا جان من هر وقت این امضای جدید شما رو میبینم , بجای اینکه بخونمش , باز همان امضای مشهورت جلو دیدگان ذهنم مجسم میشه و فکر میکنم که ظاهرآ پاک شده ولی اون اولی سر جاشه.:ws28:

خب مثل اینکه دوستان ولایی با خوندنش فکر می کردن بهشون توهین میشه منم به درخواست ادمین تغییرش دادم :icon_redface:

  • Like 3
ارسال شده در
خب مثل اینکه دوستان ولایی با خوندنش فکر می کردن بهشون توهین میشه منم به درخواست ادمین تغییرش دادم :icon_redface:

برای ما اون هنوز هم سر جاشه. مطمئن باش.:icon_gol:

  • Like 1
ارسال شده در

موسیقی... بره من بهترین درمانه... یعنی کلا اگر موسیقی نبود من خیلی وقت پیش باید بدرود میگفتم. :hanghead:

قبلا با مادر پدرم هم حرف میزدم... اما جدیدا هر دفعه حرف میزنم به جای اینکه دلداریم بدن بدتر اعصابم رو خورد میکنند... :w74: در نتیجه همون موسیقی.

  • Like 4
ارسال شده در
نظر شما ؟

وقتی ناراحت ودلتنگ می شی چیکار می کنی ؛ گریه می کنی ؟ می نویسی ؟ یا .........

 

بذار خودمم بگم : من نمیتونم یه جا بشینم . فقط راه میرم. خونه هم باشم سیصد بار در یخچال رو باز میکنم و بیخودی میبندم.

خب من غروبهای تابستون که دلم میگیره میرم حیاط و گلهای باغچه رو آب میدم . بعدش هم میرم پارک میشینم یک خورده ، هوا که تاریک شد برمیگردم

در مواقعی که دلتنگی خیلی شدید باشه و تنها هم باشم گریه میکنم ...

 

  • Like 4
ارسال شده در

گریه می کنم و برای ارامشم با خدا حرف می زنم بعضی موقعها هم گیتار می زنم

  • Like 2
ارسال شده در
نظر شما ؟

وقتی ناراحت ودلتنگ می شی چیکار می کنی ؛ گریه می کنی ؟ می نویسی ؟ یا .........

 

بذار خودمم بگم : من نمیتونم یه جا بشینم . فقط راه میرم. خونه هم باشم سیصد بار در یخچال رو باز میکنم و بیخودی میبندم.

 

درگیر گفتگوی ذهنی میشم

فلسفه می بافم ............حتی گاهی اینقدر عصبی میشم که قلبم تند میزنه و گاهی اینقدر عاشق که اشکم میریزه.............

گفتگوهایی که اگه میشد نوشتشون یه کتاب معروف میشدند اما حیف که اون موقع نمیشه نوشت اینقدر سریع و پشت سر هم میان که نگهداریشون سخته

کاشکی میشد یه دستگاهی به مغز وصل کرد که همه چی رو ضبط میکرد

  • Like 1
ارسال شده در

این کلیپ را میبینم

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 1
ارسال شده در

گوشیمو بر میدارم و تا جایی که بتونم sms میزنم

  • Like 1
ارسال شده در

یه جا شنیدم وختی دلتون میگیره صدای مادرتون رو گوش بدید....اگر میتونید طرفش برید و حتی گرمای نفسش میتونه آرومتون کنه...:girl_in_dreams:

 

 

من میشینم با خدا حرف میزنم....آی حرف میزنمااااااااااااااا.... :banel_smiley_52: قبلنا گریه ام میکردم ولی اشکام دیگه کمتر میاد....:ws44:

  • Like 2
ارسال شده در
این کلیپ را میبینم

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

خیلی این آهنگو دوس دارم:ws44:

  • Like 2
ارسال شده در

اخه اقای شهرساز مخابراتو پولدار می کنی

ارسال شده در

اخی لیلیان گریه نکن:ws44:

×
×
  • اضافه کردن...