Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۴ خرداد، ۱۳۸۹ نظر شما ؟ وقتی ناراحت ودلتنگ می شی چیکار می کنی ؛ گریه می کنی ؟ می نویسی ؟ یا ......... بذار خودمم بگم : من نمیتونم یه جا بشینم . فقط راه میرم. خونه هم باشم سیصد بار در یخچال رو باز میکنم و بیخودی میبندم. 5 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۴ خرداد، ۱۳۸۹ تخلیه انرژی راههای زیادی براش دارم میخندم بهترین روشی هست که بعد این همه تست روشهای کنترل ذهن یاد گرفتم روانشناسی دنیای زیباییه رفیق 5 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۴ خرداد، ۱۳۸۹ گاهي اوقات موسيقي گوش ميدم، گاهي اوقات عبادت ميکنم گاهي اوقات مينويسم گاهي اوقاتم نميدونم اصلا چيکار کنم!! 5 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۴ خرداد، ۱۳۸۹ نقاشي كتاب خوندن فيلم ميبينم كلا تفريح ميكنم ديگه:ws2: اما معمولا نقاشي هاي خط خطي 2 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۴ خرداد، ۱۳۸۹ می خوابم البته روش قدیمیم اینه بعضی وختام میرم تو حیاط قدم می زنم اگرم خیلی شدتش زیاد باشه میرم حموم زیر دوش یه دل سیر گریه می کنم یا یه آینه کوچولو ور میدارم توش با خودم حرف میزنم بعدش آب سرد رو وا می کنم تا عقل و هوشم سرجاش بیادبعدشم به خودم میگم که چی :w00:بخوای نخوای باید زندگی کنی جرات داری خودتو خلاص کن دیگه:167: می دونم خیلی ترسویی پس پاشو خودتو واسه من لوس نکن پاشو برو بیرون بعدشم مثل بچه ادم میام بیرون اونقد جوک و لوس بازی با داداش و مامان و بابام در میارم که خودمم فراموش می کنم اصلا برای چی رفتم حموم:shad: 5 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۴ خرداد، ۱۳۸۹ سارا-افشار گفته است: می خوابم البته روش قدیمیم اینه بعضی وختام میرم تو حیاط قدم می زنم اگرم خیلی شدتش زیاد باشه میرم حموم زیر دوش یه دل سیر گریه می کنم یا یه آینه کوچولو ور میدارم توش با خودم حرف میزنم بعدش آب سرد رو وا می کنم تا عقل و هوشم سرجاش بیادبعدشم به خودم میگم که چی :w00:بخوای نخوای باید زندگی کنی جرات داری خودتو خلاص کن دیگه:167: می دونم خیلی ترسویی پس پاشو خودتو واسه من لوس نکن پاشو برو بیرون بعدشم مثل بچه ادم میام بیرون اونقد جوک و لوس بازی با داداش و مامان و بابام در میارم که خودمم فراموش می کنم اصلا برای چی رفتم حموم:shad: چقدر عالی . راستی سارا جان من هر وقت این امضای جدید شما رو میبینم , بجای اینکه بخونمش , باز همان امضای مشهورت جلو دیدگان ذهنم مجسم میشه و فکر میکنم که ظاهرآ پاک شده ولی اون اولی سر جاشه. 2 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۴ خرداد، ۱۳۸۹ سارا-افشار گفته است: می خوابم البته روش قدیمیم اینه بعضی وختام میرم تو حیاط قدم می زنم اگرم خیلی شدتش زیاد باشه میرم حموم زیر دوش یه دل سیر گریه می کنم یا یه آینه کوچولو ور میدارم توش با خودم حرف میزنم بعدش آب سرد رو وا می کنم تا عقل و هوشم سرجاش بیادبعدشم به خودم میگم که چی :w00:بخوای نخوای باید زندگی کنی جرات داری خودتو خلاص کن دیگه:167: می دونم خیلی ترسویی پس پاشو خودتو واسه من لوس نکن پاشو برو بیرون بعدشم مثل بچه ادم میام بیرون اونقد جوک و لوس بازی با داداش و مامان و بابام در میارم که خودمم فراموش می کنم اصلا برای چی رفتم حموم:shad: :viannen_38: 1 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۴ خرداد، ۱۳۸۹ ofakur گفته است: چقدر عالی .راستی سارا جان من هر وقت این امضای جدید شما رو میبینم , بجای اینکه بخونمش , باز همان امضای مشهورت جلو دیدگان ذهنم مجسم میشه و فکر میکنم که ظاهرآ پاک شده ولی اون اولی سر جاشه. خب مثل اینکه دوستان ولایی با خوندنش فکر می کردن بهشون توهین میشه منم به درخواست ادمین تغییرش دادم 3 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۴ خرداد، ۱۳۸۹ سارا-افشار گفته است: خب مثل اینکه دوستان ولایی با خوندنش فکر می کردن بهشون توهین میشه منم به درخواست ادمین تغییرش دادم برای ما اون هنوز هم سر جاشه. مطمئن باش. 1 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۴ خرداد، ۱۳۸۹ موسیقی... بره من بهترین درمانه... یعنی کلا اگر موسیقی نبود من خیلی وقت پیش باید بدرود میگفتم. قبلا با مادر پدرم هم حرف میزدم... اما جدیدا هر دفعه حرف میزنم به جای اینکه دلداریم بدن بدتر اعصابم رو خورد میکنند... :w74: در نتیجه همون موسیقی. 4 لینک به دیدگاه
FriendlyGhost 998 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۴ خرداد، ۱۳۸۹ ofakur گفته است: نظر شما ؟وقتی ناراحت ودلتنگ می شی چیکار می کنی ؛ گریه می کنی ؟ می نویسی ؟ یا ......... بذار خودمم بگم : من نمیتونم یه جا بشینم . فقط راه میرم. خونه هم باشم سیصد بار در یخچال رو باز میکنم و بیخودی میبندم. خب من غروبهای تابستون که دلم میگیره میرم حیاط و گلهای باغچه رو آب میدم . بعدش هم میرم پارک میشینم یک خورده ، هوا که تاریک شد برمیگردم در مواقعی که دلتنگی خیلی شدید باشه و تنها هم باشم گریه میکنم ... 4 لینک به دیدگاه
maryam*arch 1022 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۴ خرداد، ۱۳۸۹ گریه می کنم و برای ارامشم با خدا حرف می زنم بعضی موقعها هم گیتار می زنم 2 لینک به دیدگاه
هوتن 15061 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۴ خرداد، ۱۳۸۹ ofakur گفته است: نظر شما ؟وقتی ناراحت ودلتنگ می شی چیکار می کنی ؛ گریه می کنی ؟ می نویسی ؟ یا ......... بذار خودمم بگم : من نمیتونم یه جا بشینم . فقط راه میرم. خونه هم باشم سیصد بار در یخچال رو باز میکنم و بیخودی میبندم. درگیر گفتگوی ذهنی میشم فلسفه می بافم ............حتی گاهی اینقدر عصبی میشم که قلبم تند میزنه و گاهی اینقدر عاشق که اشکم میریزه............. گفتگوهایی که اگه میشد نوشتشون یه کتاب معروف میشدند اما حیف که اون موقع نمیشه نوشت اینقدر سریع و پشت سر هم میان که نگهداریشون سخته کاشکی میشد یه دستگاهی به مغز وصل کرد که همه چی رو ضبط میکرد 1 لینک به دیدگاه
Salar.Mehr 509 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۴ خرداد، ۱۳۸۹ این کلیپ را میبینم برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
mohandese shahrsaz 947 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۴ خرداد، ۱۳۸۹ گوشیمو بر میدارم و تا جایی که بتونم sms میزنم 1 لینک به دیدگاه
DCBA 8191 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۴ خرداد، ۱۳۸۹ یه جا شنیدم وختی دلتون میگیره صدای مادرتون رو گوش بدید....اگر میتونید طرفش برید و حتی گرمای نفسش میتونه آرومتون کنه...:girl_in_dreams: من میشینم با خدا حرف میزنم....آی حرف میزنمااااااااااااااا.... :banel_smiley_52: قبلنا گریه ام میکردم ولی اشکام دیگه کمتر میاد.... 2 لینک به دیدگاه
DCBA 8191 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۴ خرداد، ۱۳۸۹ m.m.salary گفته است: این کلیپ را میبینم برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام خیلی این آهنگو دوس دارم 2 لینک به دیدگاه
maryam*arch 1022 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۴ خرداد، ۱۳۸۹ اخه اقای شهرساز مخابراتو پولدار می کنی لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده