رفتن به مطلب

نامه ای که به رئیس یه کارخونه نوشتم.


ارسال های توصیه شده

هر انتخابي هزينه هايي دارد که انسان ناگزير به پرداخت آنهاست.

اگر نخواهيم که هزينه هاي متناسب باانتخاب خود را بپردازيم ، بناچار مستاصل و درمانده مي شويم و يا اينکه مي بايست باانتخابي که ديگران برايمان مي کنند، بسازيم. هر انتخابي زمينه و هزينه هاي خاص خودش را دارد. براي متخصص شدن نياز به سالها زمان ، سخت کوشي ، آموزش، مطالعه و تجربه هست. اين هزينه آنقدر سنگين است که بسياري از افراد، از زير آن شانه خالي مي کنند.اگرچه در اطراف خود همه نوع شغلي مي بينيم، اما افراد متخصص و حرفه اي کمتر هستند و مشتريان و خواهان بسياري نيز دارند. اگر هزينه لازم جهت انتخاب خود را نپردازيم،نمي توانيم به انتخاب مطلوب خود دست پيدا کنيم. من این هزینه سنگین را برای خودم پرداخته ام و اکنون زمان برداشت محصول است. طبیعتآ به خودم اجازه نمیدهم که ارزشهای تخصصی خودم را در دریا بریزم. شما حساب کنید یک بازیکن فوتبال برای سی و شش بازی که در طول سال انجام میدهد چند میلیون تومان پول میگیرد؟ و اینکه در این مدت روی هم رفته چند دقیقه برای تیمش بازی میکند؟ من برای کار در شرکت شما حداقل سیصدو بیست روز و یا بیش از سه هزار ساعت کار خواهم کرد. اگر هزینه یکساعت کار مرا بایک بنای بیسواد مقایسه کنید, باید مبلغی در حدود هشتاد میلیون تومان در هر سال به من پرداخت نمائید. اما فرق کار من با کار یک بنا نه تنها قابل قیاس نیست بلکه چند ده برابر ارزش بیشتر دارد . حالا من این معادله ساده را با چه زبانی باید به شما شرح دهم؟ هر چند که شما این مطلب را میدانید ولی از طرح موضوع طفره میروید و خود کرده را تدبیری نیست. پس از انتخاب کارشناس رعایت مطالب زیر بسیار ضروری است.

کارشناسان خبره معمولاً با استنباط واستنتاج مشکلات، به راه حل می رسند. نقطه ای را به عنوان مرکز شروع فعالیت خود قرارداده و به صورت منطقی به دنبال یافتن راه حل صحیح بر میآیند. اگر حوصله و دانش کارفرما این وضعیت را تحمل نکند و یا در کار او دخالت نماید , باز هم رسیدن به جواب مشکل خواهد شد. من از جمله افرادی هستم که فقط مدلهای کاربردی شده دانش مدیریت های نوین را بلد هستم. بجز این تخصص من هیچ نمیدانم. لذا اگر فردی بخواهد بر سر مایحتاج و ضروریات زندگی من چانه بزند و یا به نحوی زیرکانه از من بزند, من آنطور که باید و شاید , پی به این خطای او نمیبرم ولی مانند ماشینی که بنزینش به اندازه نرسد , ریپل میزنم وبازده واقعی ام را از خودتولید نمیکنم. بنابراین من هم جزئی از سیستم کارخانه هستم و هر گونه دغدغه من باعث بازده کم من میگردد و کارفرمای من باید برای حفظ منافع خودش هم که شده باشد,نگذارد که دغدغه های من بیش از اندازه ای باشد که به کار و فکر من لطمه بزند.

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • 2 ماه بعد...

ما انسانها تا خودمون تو چاه نیفتیم بفکر نخواهیم افتاد که از تجربه دیگران عبرت گیریم. نشون به این نشان که خاطر هیچ جوانی از این درد مکدر نمیشود.

لینک به دیدگاه

همیشه باید سرمون به سنگ بخوره تا حواسمون به اطراف باشه

الان وضعیت درآمدی متخصصین کشور افتضاحه. هرچی بیشتر بلد باشی بیشتر مهجور میشی

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...