رفتن به مطلب

آیا با رشته تون حال میکنید؟!!!کی از رشته اش خسته شده؟!!!


ارسال های توصیه شده

سلام بچه ها.من ترم آخرکارشناسی معماری هستم.

رشتمودوس داشتم وبا علاقه اومدم جلو,حتی از اول دبیرستان تصمیم داشتم برم هنرستان که خانواده گفتن از ریاضی بری بهتره.خلاصه دانشگاه اومدم معماری.هنوزم بهش کمی علاقه دارم.اما دارم کم کم منصرف میشم که چرا اومدم معماری.رشته ای بس پر دردسر!!!!چه شبایی که به خاطر کارم وماکت درست کردن ونقشه کشی نخوابیدم.چقدر چشمام قرمز میشد وسردرد و گردن درد وکمر درد و بدتر از همه نرم افزارایی که کار باهاشون جدا و راستی راستی آدمرو روانی میکنه واعصاب ادم رو به مرور ضعیف میکنه!!!!پدرم میگه مگه چشماتو دوست نداری انقد میشینی پای کامپیوتر؟؟!!میگم چی کار کنم جزو کار ورشته امه کامپیوتر.باید کارام انجام بشه!بعد میگه نمیخواد درس بخونی اصلا مگه درس هم اینجوری میشه؟!!خلاصه من سلامتیمو دوس دارم و رشته ام رو سلامتی ام تاثیر گذاره ونمیدونم به مرور که کار هم بکنم با این نرم افزارای لعنتی و بخوام پول دربیارم چه بلایی سر چشمام وگردن وکمرم میاد!!!!!!!!!

گاهی هم فکر میکنم این رشته به خاطر سنگین بودنش به درد خانوما نمیخوره و یه معمار موفق باید بخش زیادی از زندگیش رو معطوف کنه به کارش وباید کمی بتونه تک بعدی عمل کنه و بخش اعظم زندگیش بشه کارش وچون یک خانم باید همزمان هم توکار باشه و هم تو محیط خانه و زندگیش,بنابرین زمان زیادی نداره که صرف پیشرفت دراین رشته کنه.:ws37:

 

آیا اینجا کسی هست مثل من باشه وبفهمه چی میگم؟!!!!من به رشته ام بی علاقه نیستم اما واقعا سنگینه برام.نمیدونم رشته های دیگه وکارای ددیگه هم اینجوریه یا فقط معمارا انقد زحمت میکشن؟!!!!!!!!!!!!!!بعضی وقتا به خودم میگم کاش لا اقل رفته بودم روانشناسی که ته اش مجبور نباشم واس یه لقمه نون سلامتی مو از دست بدم توی این پشت کامپیوتر نشینی وشب بیداریها...وای که دیگه از پشت کامپیوتر نشستن متنفرم.پدر چشمام دراومده.تازه تو شرکتا هم میگن حقوق خوبی نمیدن با اینکه کارش واقعا سخته.البته من تجربه کار ندارم.نمیدونم سخته یا نه.انقد هم نرم افزار زیاده تو این رشته که گاهی میگم عمروجوونی من کفاف میده آیا همشو یاد بگیرم ؟!!:icon_pf (34):یا حتی سه تاشو که لازم دارم!!!!(من الان فقط کد ومکس بلدم اونم نه خیلی حرفه ای)

دلم بگه براتون

از هزینه های معماری

از اتاق شلوغ شده از کاغذ ومقوا وچسب و کیف و...از کسری خواب-که میدونم بر همتون آشناس این صحنه ها

دوستان نظر بدید.از دردهاتون بگید.:4564:

از اون کیفای سنگینی که حمل میکردیم ترمای اول گرفته تا الان!!!:banel_smiley_4:

انقد دلم میسوزه یاد ترمای اول میافتم که میشستیم رو زمین با دست نقشه میکشیدیم...:5c6ipag2mnshmsf5ju3

هی روزگار...:ws37:

شاید اگه گرافیک میرفتم الان وضع بهتر بود یا حتی روانشناسی یا یه رشته ی دیگه...ما معماریا هم در طول ترم دوندگی داریم(تحقیق جمع کن-زمینو ببین عکس بگیر-نمونه کارا رو ببین عکس بگیر-ایده بده-نقشه بکش-شیت بندکن وماکت بساز...)و اینا فقط در طول ترمه.آخر ترم دوباره همین کارا رو باید انجام بدی ونقشه ها و حجم ها رو اصلاح کنیم وماکتو دوباره بسازیم وامتحاناتمونم از همه ی رشته ها دیرتر تموم میشه با اینکه با اونا شروع میشه ولی پانزده الی بیست روز بعد تموم میشه درحالی که ما تموم اوندوسه هفته ی بعد امتحانات رو در حال تلاشیم...

کارییی که درطول ترم داریم نمیزاره درسای نظریمونو بخونیم واینه که نمره های نظریمون خیلی جالب نمیشه چون مال شب امتحانه...

تازه گاهی میگم خودم بر کار خودم موندم و انقد مینالم اونا که پروژه های دیگران رو هم انجام میدن دیگه باید چی بگن!!!

چقد ما معمارا زحمت کشیم.چقد آخه.......هی هی هی هی

نمیدونم...دوستان معمار و دوستان از رشته های دیگه هم نظر بدن...:5c6ipag2mnshmsf5ju3

لینک به دیدگاه

انسان هیچگاه نباید از کاری که کرده پشیمون بشه. شما میتونی سرگذشت خانمهای بزرگ تاریخ را که هم رشته شما هستند و جاودانه ترین هنر های ماندگار رو آفریدن بخونی و به خودت افتخار کنی. حتما قرار نیست برای یکی دیگه کار بکنی. باید کارآفرینی پیشه کنی , کتابهای ماندگار در مورد رشته ات بنویسی , ایده های جدید بیافرینی و هزار و یک شاهکار هنری که اگه تصمیم بگیری میتونی همشو انجام بدی. اعتماد به نفست را بیشتر کن تا یه روز تو هم از چهره های ماندگار ایران شوی. موفق باشی

لینک به دیدگاه

معماری که عالیه

خواهر من معماری خونده، تو پروژه هاش کمک میکردم، خودم که خیلی لذت میبردم

خسته میشدم ولی خیلی لذت بخش بود

اگه گرافیک یا روانشناسی یا هر رشته دیگه ای میخوندی هم این ای کاش مطمئن باش وجود داشت

لینک به دیدگاه

شما سرچ کن ببین ما کلا تو جهان چندتا معمار زن معروف داریم...(خانوما بهتون برنخوره-این قضیه دلیل هایی داره که هیچ کودوم از ضعف خانوما نیست.)

بله.زاها حدید مثلا....معمار خانومی که ازدواج نکرده و شاید همین تک بعدی جلو رفتنش باعث موفقیت هاش شده...چون معماری رشته ایه که نیاز داره فرد تمام زندگی خودش رو درگیرش بکنه...

در معماری خانومها زیاد سری تو سرها درنیاوردن و من اینو دقیقا ناشی از ویژگی رشته ام میدونم که فرد باید بخش اعظم عمر و زندگی خودش رو فدای کار ویادگیریش کنه وباید ذهنی داشته باشه که از مشغولیت های دیگه در امان باشه...شما فکر میکنید یک زن نهایت چقدر جای پیشرفت در کارو زندگی داره؟نهایت تا28 یا 30 سالگی که بچه ای نداره...بعدش باید یک پروسه ی 10 ساله صرف بچه هاش کنه که لااقل از سن 5 سالگی دربیان بعد شروع به کارکنه!!!!!...

البته این نظر خیلی شخصی منه.بقیه رو نمیدونم...من خودم خسته شدم شخصا از اینکه بگم مرد وزن برابرند وزن ها هم میتونند در همه امور همپای مردها کار کنند.بله.توانستنش که میشه ومیتونن حتی بهتر از اونا هم باشن.اما به چه قیمتی...فقط گاهی به اینا فکر میکنم...خودمم جوابی ندارم براش...(البته شاید هم بیارزه که کسی که علاقه داره سختی اشم بکشه و...)

حرفها کمی شعارگون به نظر میان ...

BINAMشما هم اگه واقعا لذت میبرید خب برای تحصیلات عالیه بیاید در رشته ی ما...!!!ولی خب اعضای خانواده ی منم کارهامو جالب میدونن و کیف میکنن اما نمیدونن چقد بدبختی پاش کشیدم.وقتی هم که کمکم میکنن فوقش مگه تو چه کارایی میتونن کمک کنن.تو نقاشی و راندو و اسکیس هاش و ماکت شاید اونم کمی...آیا واقعا همه ی کارو دستشون میگیرن ببینم چه مزه ای داره؟!اینجاس که شاعر میگه گشنگی نکشیدی عاشقی یادت بره,اینه که خیلی ها به ما میگن واییییییی معماری هستی؟خوشششش به حالت......ما عشق معماری ایم...مثل بزرگ کردن یه بچه میمونه که افراد فقط گه گداری بغلش میکنن وکمکت میکنن.امانمیدونن سختی واقعیش چیه...منم یه روزی داغ بودم از این حرفا میزدم...:ws3:

بله خب هیچ رشته ی دیگه ای روغن استخوان های مارو مث معماری نکشید وشاید هر رشته ی دیگه ای میرفتم چون نمیدونستم چه خبره دلتنگ معماری میشدم وحسرتشو میخوردم:ws37:

لینک به دیدگاه

[h=2]

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
[/h] گرترود یکیل، شارلوت پریاند. مارگاریت مک دونالد مکینتاش و لیلی رایش. اوا ییریسنا. ==============================================

جولیا مورگان (به

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: Julia Morgan) متولد
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
، نخستین معمار زن ایالت
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و نخستین زن آمریکایی است که در
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
فرانسه تحصیل کرد. معمار قلعه راندولف هرست کالیفورنیا توست جولیا مرگان است.

او بیش از ۷۰۰ اثر خلق کرد.

220px-Hearst_Castle_facade.jpg

200px-Haupthaus_von_Hearst_Castle.JPG

arc86.jpg

 


 

[TABLE=class: infobox vcard, width: 25]

[TR]

[TD=class: fn, colspan: 2, align: center]زها حدید[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=colspan: 2, align: center]

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TH=bgcolor: #CCCCFF, colspan: 2, align: center][/TH]

[/TR]

[TR]

[TH][/TH]

[TD][/TD]

[/TR]

[TR]

[TH][/TH]

[TD][/TD]

[/TR]

[TR]

[TH][/TH]

[TD][/TD]

[/TR]

[TR]

[TH][/TH]

[TD][/TD]

[/TR]

[TR]

[TH=bgcolor: #CCCCFF, colspan: 2, align: center][/TH]

[/TR]

[TR=class: note]

[TH][/TH]

[TD][/TD]

[/TR]

[TR=class: note]

[TH]جوایز[/TH]

[TD]

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
(۲۰۰۴)[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

زَها حَدید از معماران برجسته بریتانیایی (عراقی‌تبار) در سبک

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
است.

در سال ۲۰۰۴ میلادی حدید نخستین زن بود که به دریافت

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
نائل آمد.

[TABLE=class: toc]

[TR]

[TD][h=2][/h]

[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

[h=2]زندگینامه[/h]زها حدید ملیتی عراقی-بریتانیایی دارد و در تاریخ

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
در
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
به دنیا آمد. مدرک ریاضیات خود را از
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
اخذ کرد و سپس برای تحصیل در
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
(AA) راهی
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
شد. او بعد از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه با استاد اسبق خویش
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
در دفتر معماری «OMA» به کار مشغول شد و در سال ۱۹۷۷ عضوی از آن شد. در سال ۱۹۸۰ دفتر مستقل خود را در لندن ایجاد کرد و در همان سال‌ها در مدرسه معماری (AA) به تدریس مشغول بود.

[h=2]برخی پروژه‌های معماری[/h]

  • مرکز مگی در بیمارستان ویکتوریا (۲۰۰۶)، کرکالدی، اسکاتلند
  • ایستگاه قطار سریع‌السیر ناپل (۲۰۰۶)، ناپل، ایتالیا
  • ساختمان مرکزی ب‌ام‌و (۲۰۰۵)، لیپزیگ، آلمان
  • ترن هوایی (۲۰۰۷) اینسبروک، اتریش
  • مرکز علمی فائنو (۲۰۰۵)، وولفسبرگ، آلمان
  • سکوی پرش اسکی برگیسل (۲۰۰۲)، اینسبروک، اتریش
  • ایستگاه آتش نشانی ویترا (۱۹۹۴)، ویل ام راین، آلمان

 

حریری و حریری (به

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: Hariri & Hariri) شرکت معماری
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
است.

این شرکت در

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
مرکزیت دارد و کارهای آنان توسط افرادی چون
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
در نمایشگاه‌های نیویورک معرفی گردیده و
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
نیز با آنان کتابی منتشر نموده‌است.

شرکت حریری و حریری در ۱۹۸۶ توسط دو خواهر بنامهای گیسو و مژگان حریری تاسیس گردید. هر دو از دانش آموختگان

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
هستند.

[h=2]جوایز[/h]حریری و حریری برنده جوایز مهمی نیز گردیده‌اند، از جمله

 

  • Design Hall of Fame, Interior Design Magazine
  • Architecture Award 2005, The American Academy of Arts and Letters
  • Academy Awards in Architecture 2005
  • Hospitality Design Award, 2005 (Juan Valdez Flagship Café NYC)
  • The AD 100
  • The World’s Top Designers and Architects, Award 2004

  • ماریون لوسی ماهونی گریفین (به

    برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
    : Marion Mahony Griffin) متولد ۱۸۷۱ در
    برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
    معمار آمریکایی در اواخر قرن نوزدهم و قرن بیستم بود
    او همسر
    برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
    بوده و بسیاری از طرحهای
    برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
    را به تصویر کشید.
    او که دانش آموخته
    برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
    بود، از نخستین زنان در تاریخ است که پروانه رسمی معماری را دریافت کرد.
    او در ۱۹۶۱ درگذشت
     


لینک به دیدگاه

استادیوم ملی ژاپن که توسط زاها حدید، معمار برجسته و مشهور طراحی شده، به عنوان یک سالن سرپوشیده برای این رقابت بین‌المللی تایید شده است.

 

117311_423.jpg

این بنا دارای طرحی پویا و مدرن، سقف جمع‌شدنی و صندلی‌های قابل‌تنظیم است و حدود 80 هزار نفر را در خود جای می‌دهد. این استادیوم حتی دارای تراس‌های موجود در پشت‌بام و بالکن‌هایی است که تماشاگران را قادر می‌سازد هم فعالیت درون سالن و هم مناظر ژاپن را ببینند.

 

117312_293.jpg

این استادیوم در سال 2018 افتتاح می‌شود و به عنوان مکانی برای مسابقات جام‌جهانی روگبی 2019 نیز به کار می ‌رود؛ این بنا میزبان مراسم‌های افتتاحیه و اختتامیه بازی‌های المپیک خواهد بود.

 

117313_778.jpg

زاها حدید در عراق متولد شده و یکی از بهترین معماران زن جهان است.

لینک به دیدگاه

نام میبردید کافی بود.اینا که به انگشتان دست نمیرسند واکثرا درخارج تشریف دارند.

البته نبود اعتماد به نفس هم اگر برید کارگاه ها وشرکت ها متوجه میشیدیا حتی توی خانواده ها..نوع نگاه هاشون...حقوق دادن سرکار...جامعه فرهنگسازی نشده زیاد...خانم های معمار بیان نظر بدن در این باره خیلی خوب میشه و میفهمن چی میگم

بچه های معمار ...خانومای معمار... منتظر نظرات شما هم هستیما...

لینک به دیدگاه
نام میبردید کافی بود.اینا که به انگشتان دست نمیرسند واکثرا درخارج تشریف دارند.:ws38:
چرا نام میبردم کافی میشد؟ بده که دیگران هم ببینند و با خبر بشن؟

دنیای هنر و صنعت و ابداعات , داخل و خارج نداره. یه جهان بیشتر که نداریم. شما تا زمانی که روحیه خودتونو تقویت نکنید اوضاع همینه. باید یاد بگیریم بلند پرواز باشیم و گرنه بجائی نمیرسیم.

لینک به دیدگاه

اگه احساس کردید رشته تحصیلیتون سختی های کمر شکن داره , میتونید به این نتیجه برسید که شما هنوز نتونستید میم مشکلات رو بردارید.

اگر میم مشکلات را برداریم زندگی شیرین میشه

لینک به دیدگاه

من هم ترم 7 نرم افزار هستم و بیشتر کارهای درسیم با کامپیوتر هست ولی این دلیل نمیشه که بگم اشتباه کردم و چرا اومدم این رشته و قضیه ی سلامتی اگه شما علاقه داشتی پس باید واسش زحمت بکشی من خودم اینقدر که پای سیستم نشستم چشمام داره کور میشه ولی وقتی یاد هدفم و آینده میافتم همه این چیزهای فرعی رو از یاد می برم حالا شما هم که ترم آخر هستی و معماری هم رشته ای هست که بازار کار خوبی داره پس شما به چیزای مثبت سعی کن فکر کنی.

گاهی هم فکر میکنم این رشته به خاطر سنگین بودنش به درد خانوما نمیخوره و یه معمار موفق باید بخش زیادی از زندگیش رو معطوف کنه به کارش وباید کمی بتونه تک بعدی عمل کنه و بخش اعظم زندگیش بشه کارش وچون یک خانم باید همزمان هم توکار باشه و هم تو محیط خانه و زندگیش,بنابرین زمان زیادی نداره که صرف پیشرفت دراین رشته کنه.

چرا واقعا همه ی خانم ها فکر میکنند که همش باید تو خونه باشن؟؟ شما اگه مجرد باشی که مشکلی نداری ولی اگه متاهل باشی میتونی مسئولیت ها رو با شریک زندگی خودت تقسیم کنی و اصلا خودت رو نباید محدود کنی.

آیا اینجا کسی هست مثل من باشه وبفهمه چی میگم؟!!!!من به رشته ام بی علاقه نیستم اما واقعا سنگینه برام.نمیدونم رشته های دیگه وکارای ددیگه هم اینجوریه یا فقط معمارا انقد زحمت میکشن؟!!!!!!!!!!!!!!بعضی وقتا به خودم میگم کاش لا اقل رفته بودم روانشناسی که ته اش مجبور نباشم واس یه لقمه نون سلامتی مو از دست بدم توی این پشت کامپیوتر نشینی وشب بیداریها...وای که دیگه از پشت کامپیوتر نشستن متنفرم.پدر چشمام دراومده.تازه تو شرکتا هم میگن حقوق خوبی نمیدن با اینکه کارش واقعا سخته.البته من تجربه کار ندارم.نمیدونم سخته یا نه

همه ی بچه های سایت شما رو حتما درک میکنند و اینو رو هم بگم که خودتون میدونید که هر رشته ای سختی خودش رو داره و فکر هم نکنید که رفتم روانشناسی راحت شدم!!

من خودم چندجا برای استخدام رفتم ولی همه جا منو رد کردن اول به دلیل نداشتن سابقه کار کافی و بعدش هم به خاطر نداشتن مهارت کافی ولی اینو بهت حق میدم که عمرمون کافی نیست ولی باید تلاش کرد.

از اتاق شلوغ شده از کاغذ ومقوا وچسب و کیف و...از کسری خواب-که میدونم بر همتون آشناس این صحنه ها

حالا من اتاقم از چیزای دیگه شلوغه ولی توی سیستمم پر شده از برنامه های مختلف که مربوط میشه به برنامه نویسی و...

از اون کیفای سنگینی که حمل میکردیم ترمای اول گرفته تا الان!!!

من یادمه فقط ترم اول کیف بردم بعدش فقط یه دفتر می بردم:ws3:

این بود نظرات من ولی ادامه بده من خودم حالم داره از کامپیوتر به هم میخوره دیگه:ws3:

اگه دیدی زیادی اراجیف نوشتم چون که 2 روزی میشه که نخوابیدم و الان هم که نصفه شبه دیگه!!

لینک به دیدگاه
نام میبردید کافی بود.اینا که به انگشتان دست نمیرسند واکثرا درخارج تشریف دارند.

البته نبود اعتماد به نفس هم اگر برید کارگاه ها وشرکت ها متوجه میشیدیا حتی توی خانواده ها..نوع نگاه هاشون...حقوق دادن سرکار...جامعه فرهنگسازی نشده زیاد...خانم های معمار بیان نظر بدن در این باره خیلی خوب میشه و میفهمن چی میگم

بچه های معمار ...خانومای معمار... منتظر نظرات شما هم هستیما...

اینا همش بهانه است. انسان اگه به خودش و کارش ایمان داشته باشه منتظر به به و چه چه و نگاه و حقوق و اینا نمیشه و مثل کوه کارش رو پیش میبره.

لینک به دیدگاه

به نظر من این احساس یک امر طبیعی هست درصد مشخصی نیست که بگم چند درصد اما در دوران دانشجویی بنده هر کسی حسرت رشته دیگری رو میخورد در ابتدای شروع یک کار به دلیل عدم وجود اطلاعات کامل ممکنه این حس بوجود بیاد اما به مرور حل میشه نگران نباش

لینک به دیدگاه

ممنون از نظرات.

من دلایل خودمو گفتم که چرا میگم اگه رشته ی دیگه بودم وضع بهتر بود...حرف بی منطقی هم نزدم.رشته های دیگه شب امتحان میخونن وبعد خلاص.ما تموم ترم باید دوندگی داشته باشیم دنبال تحقیق و طرح و ماکت وزمین ونقشه برداری وتحلیل سایت و...

رشته های دیگه کارهای عملی ندارند.فقط گاهی تحقیق دارند که ما بر تک تک درسامون تحقیق میبریم واونا بر بعضی درساشون!

درثانی آقا مجید من کی گفتم زن باید بشینه خونه واین تفکرمه؟!(البت که اگه بشینه خونه واین تفکرش باشه هم قابل احترامه و کسی حق نداره بگه برو سرکار)من میگم معماری رشته سنگینیه برای یک زن!خواه اون زن موفق باشه یانه...زن تواناییشو داره اما انرژی اش چون باید در مسیرهای مختلف در زندگی صرف بشه وقتی کار معماری هم انجام میده حقیقتا دوبرابر یک مرد ی که کار ذهنی وکامپیوتری سنگین انجام میده کار خواهد کرد واین ظلمی اس پنهان درحق زن واگه زنی هردوکار رو انجام داد جامعه باید ممنونش باشه وقدرش رو بدونه و در مورد حرف دوم آخه کودوم مردی میاد بگه عزیزم حالا تو کار بیرون انجام دادی خسته ای,بزار غذا رو من بپذم امروز یا بچه ها رو من نگه دارم تو برو استراحت کن!!!!:banel_smiley_4:مردا اگه کمکی هم کنن درخانه باز اکثر مسئولیت ها رو میندازن گردن خانوم وفکر نمیکنم درجایی دیده باشم که وظایف خانه بین مرد وزن نصف نصف شده باشه.من که

ندیدم شما دیدید؟!!!!من مردهایی زیادی رو میشناسم که وقتی ازشون میپرسی میگن اگه عاشق زنم باشم حتما کمکش میکنم و شرایطشو قبول میکنم اما درعمل به عنوان یک وظیفه نگاه میکنند (قرمه سبزی گذاشتن برای شوهر را:ws3:)

در دوران مجردی بله.شاید بشه کارایی کرد حالا اگه کارهای سنگین دانشگاه بزارن...

لینک به دیدگاه

سلام

من رشتم معماری نیست، ولی خب رشتم تا حدودی نزدیکه و تا حدی اطلاع دارم از کاراشون

 

هر رشته ای سختی ها و خوبی های خودش رو داره. یه سریا سنگین تر هستن یه سریا سبک تر. شاید کارای عملی تو معماری زیاد باشه ولی به هیچ درسای سنگینی که تو رشته های برق و مکانیک و اینا هست رو نمیگذرونن. به جای دیدن این سختی ها و مشکلات به مزیتایی که داره فکر کنید.

تنوعی که تو رشته های معماری و شهرسازی هست و جذابیتی که دارن به جرأت میتونم بگم تو هیچ رشته ای نیست. قطعاً نقاط مثبتی که تو رشته معماری هست کم نیست :w16: البته هرچند به شهرسازی نمیرسه :w02:

لینک به دیدگاه

سلام دوست عزیز...

اول اینکه از طرف همه ی معماریا خوش آمد میگم...و البته خیلی ازت ممنونم بابت تاپیک خوبت.

....منتظر حضورت در تالا معماری حتما هستیم.

از کجا شروع کنم ....

اول دبیرستان بود که تصمیم نهایی شد واسه معماری اونم از فنی...از مخالفت خانواده تا مشاور که منو راضی کنن از ریاضی برم معماری...3تا مشاورم گفتن بزارید خودش تصمیم بگیره 2تاش خواستن منصرف کنن موفق نشد...علاقه شدیدی داشتمبه معماری...به خستگیاش به تحویل پروژه ایی که کلی خسته میشی واسش تا استاد یه لبخند رضایت تحویلت بده...

رفتم معماری از رو علاقه بود معدل 2سال آخرم 20شد.امیدوار شدن خانوادم ولی باز نمیگفتن راضی شدن.بخاطر رشتم سختیا و حرفایی رو به جون خریدم که فکر نمیکنم کسی این کارو کرده باشه.

کنکورم دادم ولی هنوز مخالفت خانواده بود.3ماه از همه چی گذشتم که کنکورم عالی باشه. تقبول شدم خودم راضی نبودمبرم راهه دور واقعا واس معماریا سخته این یه مورد.

رفتم شهره خودم غیر انتفاعی...راضی ام الانم ترم آخر کاردانی.

شبایی رو که تا صبح بیدار بودم تحویلایی رو داشتم که از ترسش سرم میزدم بعدش.نرم افزارایی که بخاطرش شب تا صبح تمرین کردم.

با علاقه بری تو یه رشته 100%موفقی.

خانوادمم تازه 1ساله تشویقم میکنن اونم از وقتی نمره هامو دیدن.

بخدا سخت ترین لحظه وقتیه که یه موج منفی بدن بهت و تنها باشی و دم نزنی چون عاشق معماری ایی.

با همه سختیاش بازم میگم معماری ینی زندگی...

اره ترم اول بودیم چقدر متلک شنیدیم...کیف سنگین....برگه هایی که میترسیدیم خط بیوفته روش...هی روزگار2سال گذشت:icon_razz:

زیاد حرف زدم شرمنده.

لینک به دیدگاه
سلام دوست عزیز...

اول اینکه از طرف همه ی معماریا خوش آمد میگم...و البته خیلی ازت ممنونم بابت تاپیک خوبت.

....منتظر حضورت در تالا معماری حتما هستیم.

از کجا شروع کنم ....

اول دبیرستان بود که تصمیم نهایی شد واسه معماری اونم از فنی...از مخالفت خانواده تا مشاور که منو راضی کنن از ریاضی برم معماری...3تا مشاورم گفتن بزارید خودش تصمیم بگیره 2تاش خواستن منصرف کنن موفق نشد...علاقه شدیدی داشتمبه معماری...به خستگیاش به تحویل پروژه ایی که کلی خسته میشی واسش تا استاد یه لبخند رضایت تحویلت بده...

رفتم معماری از رو علاقه بود معدل 2سال آخرم 20شد.امیدوار شدن خانوادم ولی باز نمیگفتن راضی شدن.بخاطر رشتم سختیا و حرفایی رو به جون خریدم که فکر نمیکنم کسی این کارو کرده باشه.

کنکورم دادم ولی هنوز مخالفت خانواده بود.3ماه از همه چی گذشتم که کنکورم عالی باشه. تقبول شدم خودم راضی نبودمبرم راهه دور واقعا واس معماریا سخته این یه مورد.

رفتم شهره خودم غیر انتفاعی...راضی ام الانم ترم آخر کاردانی.

شبایی رو که تا صبح بیدار بودم تحویلایی رو داشتم که از ترسش سرم میزدم بعدش.نرم افزارایی که بخاطرش شب تا صبح تمرین کردم.

با علاقه بری تو یه رشته 100%موفقی.

خانوادمم تازه 1ساله تشویقم میکنن اونم از وقتی نمره هامو دیدن.

بخدا سخت ترین لحظه وقتیه که یه موج منفی بدن بهت و تنها باشی و دم نزنی چون عاشق معماری ایی.

با همه سختیاش بازم میگم معماری ینی زندگی...

اره ترم اول بودیم چقدر متلک شنیدیم...کیف سنگین....برگه هایی که میترسیدیم خط بیوفته روش...هی روزگار2سال گذشت:icon_razz:

زیاد حرف زدم شرمنده.

 

ممنون از همگی وشما .این چه حرفیه دوست عزیز؟ما دلمون میخواد همه اینجا راحت حرفاشونو بزنن.هرچقدم حالا طولانی باشه.اتفاقا برام جالبه که بدونم.من خودمم میخواستم برم از فنی معماری.از همون اول دبیرستان.ولی طی مشاوره های غلطی که بهم شد از ریاضی رفتم.

بله خانواده ی منم علی رغم اینکه میدونن رشته ی من سنگینه اما باز زیر بار نمیرن و یاری نمیکنن و متلک میندازن گاهی ووخلاصه کسی درک نمیکنه حال و روزمو.چقدر خوبه که

نمره هات خوبن.من که از اول ناپلئونی پاس کردم خیلی از درسارو مثل فلز و بتن و...:ws3:

اون موقع که من رفتم معماری هیچکی تو فامیل نرفته بود اما حالا الان همه شدن هم رشته ی من!!!

اکثر وقتا پشیمون نیستم از اینکه معماری خوندم.اما روحمو اغنا نکرد.من واقعا فکر میکردم وقتی میام این رشته با بچه هایی رو به رو میشم که از نظر شخصیتی به من نزدیکن چون همه روحیه ی هنری دارن.اما دیدن کمترین شباهتی بهشون ندارم.الان هم خیلی قوانین وضع شده به ضرر ما معماریای کاردانی به کارشناسی که نگفتنش بهتره..اما خوش به حالت .کاش منم انگیزه شما رو داشتم.امیدوارم این انگیزه موندگار شه برات:a030:

لینک به دیدگاه

الان اگه بهتون بگم دوستانم برای گرایش ارشد چه رشته هایی شرکت کردن واس کنکور شاخ درمیارید...این بی انگیزگی بعد تموم شدن دوره ی لیسانس وحتی کاردانی در خیلی از افراد پیدا میشه.

البته یه عده هم که واقعا طرحاشون به شخصه شاهد بودم به درد لای جرز دیوار هم نمیخوره وبه زور دارن بالا میان با اعتماد به نفس کامل میگن ما که میخوایم معماری رو ادامه بدیم!!!!خدا به داد جامعه ی ما برسه با این اعتماد به نفسای کاذب!!!!یعنی اعتماد به نفستون تو حلقم:banel_smiley_4:

لینک به دیدگاه
الان اگه بهتون بگم دوستانم برای گرایش ارشد چه رشته هایی شرکت کردن واس کنکور شاخ درمیارید...این بی انگیزگی بعد تموم شدن دوره ی لیسانس وحتی کاردانی در خیلی از افراد پیدا میشه.

البته یه عده هم که واقعا طرحاشون به شخصه شاهد بودم به درد لای جرز دیوار هم نمیخوره وبه زور دارن بالا میان با اعتماد به نفس کامل میگن ما که میخوایم معماری رو ادامه بدیم!!!!خدا به داد جامعه ی ما برسه با این اعتماد به نفسای کاذب!!!!یعنی اعتماد به نفستون تو حلقم:banel_smiley_4:

 

ماام از این موردا داریم....

همه چی دست خودته خودت باید تصمیم بگیری...1%علاقه داشتی به معماری که اومدی تو این رشته دیگه پس ناامید نباش.اگه هدفت مهمه ادامه بده و حرفا و خستگیاتو بزار یه گوشه خاک بخوره.خودت مهمی نه حرفایی که درموردت میزنن.منم زیاد متلک شنیدم و میشنوم.اصلا مهم نیست برام انقدر تو خودم و دنیای معماری غرق شدم چون هدف دارم چون باید یه روزی همه رو پشیمون کنم از حرفایی که بهم گفتن.

باز اختیار دار خودتی عزیزم.

لینک به دیدگاه

ن دلایل خودمو گفتم که چرا میگم اگه رشته ی دیگه بودم وضع بهتر بود...حرف بی منطقی هم نزدم.رشته های دیگه شب امتحان میخونن وبعد خلاص.ما تموم ترم باید دوندگی داشته باشیم دنبال تحقیق و طرح و ماکت وزمین ونقشه برداری وتحلیل سایت و...

رشته های دیگه کارهای عملی ندارند.فقط گاهی تحقیق دارند که ما بر تک تک درسامون تحقیق میبریم واونا بر بعضی درساشون!

 

 

 

 

راستش من هم از بچگی به رشته الکترونیک علاقه داشتم علاقه من از روشن کردن لامپ زیر لاهاف :ws28:و کیف کردنش شروع شده تا الان که طراحی و تعمیر سیستم های الکترونیک انجام میدم و هنوز هم ادامه میدم و هنوز هم دارم کار میکنم رشته ما دو جنبه داره یکی تئوری و یکی هم تئوری و هم عملی

اونایی که دنبال مدرکن فقط میشینن میخونن و هیچی از این رشته حالیشون نمیشه فقط مدرک میخوان هدفشون هم اینکه استاد دانشگاه بشن جالبه بدونین این ادما تو مثلا یک کلاس 97 درصد تشکیل میدن سخت نیست خیلی راحته شب امتحان بخون دوم اینکه پروژه هاتو بده یکی درست کنه میشنی میخوری و میخوابی این ادما هیچی نمیشن هیچی تو زندگیشون فقط دنبال ظاهر قضیه اند .

یکی ادما که دوست داریم اینجور افراد نه تنها درس میخونند بلکه بعد از دانشگاه میرن برای تولید و طراحی یعنی علم و تجربشون رو و دقیقا 8 الی 10 ساعت کار میکنند خود من هم یه کاراگاه کوچیک خونه دارم .

هدف باید این باشه که بتونیم خوب بتونیم کار کنیم تا تجربه کسب کنیم با خوندن هیچی بدست نمیاد

همین الانم سیاست های شرکت های پیمانکاری و خصوصی به اینجا داره میرسه که دیگه نمیگن مدرکت چیه میگن چه مهارت هایی داری چقدر سابقه کار تو این بخش داری و... تمام این تلاش هایی که انجام میدی مطمعن باش مطمعن باش یه روزی بدردت میخوره

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...