رفتن به مطلب

از این عالم چه میخواهم


Hanaaneh

ارسال های توصیه شده

سرم بر سينه ي يار است ، از عالم چه مي خواهم ؟

به چنگم زلف دلدار است ، از عالم چه مي خواهم ؟

 

 

تو را ميخواستم ، افتاده اي چون گل ببالينم

فراغم از گل و خار است ، از عالم چه مي خواهم ؟

 

 

تو بودي آنکه من ميخواستم روزي مرا خواهد

دگر کي با کسم کار است ، از عالم چه مي خواهم ؟

 

 

مرا پيمانه عمري بود خالي از مي عشرت

کنون اين جام سرشار است ، از عالم چه مي خواهم ؟

 

 

بيا بر چشم بيخوابم نشين ، گل گوي و گل بشنو

تو يارم شو ، خدا يار است ، از عالم چه مي خواهم ؟

 

 

اگر ناليده بودم حاليا از بخت مي بالم

وز آنم شکر بسيار است ، از عالم چه مي خواهم ؟

 

 

دلم رنجور حرمان بود و جانم خسته ي هجران

طبيب اکنون پرستار است ، از عالم چه مي خواهم ؟

 

 

نميکردم گمان روزي شود بيدار بخت من

کنون اين خفته بيدار است ، از عالم چه مي خواهم ؟

 

 

مرا طبعي است چون دريا و دريائي است گوهر زا

چه باک از سهل و دشوار است ، از عالم چه مي خواهم ؟

 

 

نگارم مي نويسد ، مستم و تب کرده شوقم

سرم بر سينه ي يار است ، از عالم چه مي خواهم ؟

 

 

 

 

* عماد خراسانی

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...