Lean 56968 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۳ یعنی چی روشنفکر بازی؟یعنی عاقلانه برخورد نکنیم؟(چون روشنفکر یعنی کسی که بر اساس عقل و منطق عمل می کنه) گذشت اون زمان که اسلام مهم بود یعنی شیوه های شناخت خارج از عرف و ناپسند از نظر جامعه رو مطرح نکنید و الا راه های رسیدن به شناخت بسیار زیاده مثل راههای رسیدن به خدانکته دیگه اینکه در این مطلب صحبت از خواستگاری شده یعنی یک نگاه سنتی به قضیه هست والا لزوما همه ازدواج ها با چنین سبک و سیاقی منعقد نمیشه 6 لینک به دیدگاه
Lean 56968 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۳ پسرا رو که هیچوقت نمیشه شناخت واللهتوی برخورد مستقیم و حرف زدن چیزی جز یه مشت دروغ نصیب آدم نمیشه. توی برخورد با دیگران باید دید چطور رفتار میکنن. تازه باید نامحسوس هم زیرنظر گرفتشون اگر با این دید به قضیه نگاه کنیم مطمئن باش هیچکدوم از ما به شناخت حتی نزدیک ترین افراد زندگیمون مثل پدر مادر خواهر و برادر هم نرسیدیم این نکته واضحی هست که بدون زندگی زیر یک سقف بسیاری از جزئیات و نکات از دید ما پنهان هست و ما به دنبال حداقل هایی هستیم که در صورت وجود اونها حاضر به زندگی با فرد دیگه ای هستیم ،علاوه بر اون فاکتور هایی مثل تحقیق از اطرافیان ، فرهنگ و شخصیت خانوادگی ، سبک و سیاق زندگی ظاهر ، موقعیت های اجتماعی و علمی و ... فرد هم به کمک ما میاد 6 لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۳ یعنی شیوه های شناخت خارج از عرف و ناپسند از نظر جامعه رو مطرح نکنید و الا راه های رسیدن به شناخت بسیار زیاده مثل راههای رسیدن به خدانکته دیگه اینکه در این مطلب صحبت از خواستگاری شده یعنی یک نگاه سنتی به قضیه هست والا لزوما همه ازدواج ها با چنین سبک و سیاقی منعقد نمیشه از نظر تو خارج از عرف هست درصد بالایی قبولش دارن تو روش های جدید هم خواستگاری باز جزوی از مراحل ازدواج هست (کلا من مشکلی با حرفات ندارم جز اینکه اجتماع رو به اطراف خودت محدود کردی و استفاده از اسم روشن فکری به عنوان یک چیز بد) 6 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۳ بی صبرانه منتظر ارائه نظرات و راهکارهای شما و سارا -افشار هستیم :girl_yes2: از لطف شما ممنونم. در یکی دو روز آینده نظر خودم رو عرض خواهم کرد. سپاس 4 لینک به دیدگاه
Lean 56968 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۳ از نظر تو خارج از عرف هست درصد بالایی قبولش دارن تو روش های جدید هم خواستگاری باز جزوی از مراحل ازدواج هست (کلا من مشکلی با حرفات ندارم جز اینکه اجتماع رو به اطراف خودت محدود کردی و استفاده از اسم روشن فکری به عنوان یک چیز بد) اکثر کسایی منو میشناسن و با دیدگاهام آشنان این حرفتو قبول نمیکنن چون با نظرات سیاسی و مذهبی من آشنا هستند و روشنفکری از دید من به هیچ وجه بد نیست اما روشنفکری نباید مارو از واقعیات پرت کنه مورد بعد اینکه فکر نمیکنم من خودمو محدود کرده باشم چون من در خصوص شهرستان ها روستاها و طبقه متوسط جامعه که اکثریت جامعه رو تشکیل میدن با عقاید سنتی و مذهبی صحبت میکنم نه در خصوص طبقه ای ساکن در مناطق مرفه نشین کلان شهرها، در خصوص جامعه ای که هنوز اگر دخترشون رو با پسری ببینین ترش میکنن و غوغا به پا میشه من گشت ارشاد رو تو ملاحظاتم میبینم چون نمیشه انکارش کرد و همچنین دختر و پسرهایی که پشت شمشاد ها قایم شدن نه در فضاهای عمومی مثل انسان های متمدن و این به مفهوم قبول داشتن و تأیید این وضعیت نیست بلکه دیدن واقعیات هست 9 لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۳ اکثر کسایی منو میشناسن و با دیدگاهام آشنان این حرفتو قبول نمیکنن چون با نظرات سیاسی و مذهبی من آشنا هستند و روشنفکری از دید من به هیچ وجه بد نیست اما روشنفکری نباید مارو از واقعیات پرت کنهمورد بعد اینکه فکر نمیکنم من خودمو محدود کرده باشم چون من در خصوص شهرستان ها روستاها و طبقه متوسط جامعه که اکثریت جامعه رو تشکیل میدن با عقاید سنتی و مذهبی صحبت میکنم نه در خصوص طبقه ای ساکن در مناطق مرفه نشین کلان شهرها، در خصوص جامعه ای که هنوز اگر دخترشون رو با پسری ببینین ترش میکنن و غوغا به پا میشه من گشت ارشاد رو تو ملاحظاتم میبینم چون نمیشه انکارش کرد و همچنین دختر و پسرهایی که پشت شمشاد ها قایم شدن نه در فضاهای عمومی مثل انسان های متمدن و این به مفهوم قبول داشتن و تأیید این وضعیت نیست بلکه دیدن واقعیات هست من تو رو نمی شناسم بلکه حرفات رو می شناسم حرفات چیز دیگری میگه! عزیزم تو مفهوم روشنفکری رو نفهمیدی تو فقط یک چارچوب دیدی که این میشه روشن فکری مثل وقتی به یه مذهبی بگی روشنفکری اولین چیزی که به ذهنش می خوره میشه لختی . روشن فکری یعنی با عقل تصمیم بگیر نه تلقین و عرف جامعه. عقل چطور می تونه واقعیات رو پرت کنه؟ نمی دونم تو بچه ی کجا هستی ولی من بچه ی شهرستان هستم(مناطق محروم) و چیزی که در دوستانم دیدم این بود که این تفکر باستانی دیگه جایگاهش رو از دست داده میشه توضیح بدین نقش گشت ارشاد و شمشاد ها این وسط چیه؟ منظورت چیه؟ ا منظورت این نباشه که چون دولت برخورد می کنه مردم از فکرشون فرار کنن و چیزی که دولت می خواد رو اجرا کنن؟ 4 لینک به دیدگاه
Lean 56968 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۳ من تو رو نمی شناسم بلکه حرفات رو می شناسم حرفات چیز دیگری میگه!عزیزم تو مفهوم روشنفکری رو نفهمیدی تو فقط یک چارچوب دیدی که این میشه روشن فکری مثل وقتی به یه مذهبی بگی روشنفکری اولین چیزی که به ذهنش می خوره میشه لختی . روشن فکری یعنی با عقل تصمیم بگیر نه تلقین و عرف جامعه. عقل چطور می تونه واقعیات رو پرت کنه؟ نمی دونم تو بچه ی کجا هستی ولی من بچه ی شهرستان هستم(مناطق محروم) و چیزی که در دوستانم دیدم این بود که این تفکر باستانی دیگه جایگاهش رو از دست داده میشه توضیح بدین نقش گشت ارشاد و شمشاد ها این وسط چیه؟ منظورت چیه؟ ا منظورت این نباشه که چون دولت برخورد می کنه مردم از فکرشون فرار کنن و چیزی که دولت می خواد رو اجرا کنن؟ واسه اینکه زیاد از موضوع پرت نشیم فرض مسئله رو یه بار دیگه میگم فرض اینه که شما برای شناخت کسی که هیچ شناختی ازش ندارید و میخواید باهاش ازدواج کنید چه سوالاتی می پرسید ، پس شامل فروض دیگه مثل دوست دختر و پسری قوم و خویشی و سایر شقوق نیست دوستان دیگه ای هم که راه های بهتری دارن ارائه کنن با توجه به فرض نه تغییر صورت مسئله. پس بحث ما در خصوص روشنفکری نیست سیاسی هم نیست مذهبی هم نیست اما به چند نکته اشاره میکنم، روشنفکری همونطور که اشاره کردی به معنای عقلانیت و نه به مفهوم ولنگاریه ، اما همونطور که خودت هم تأکید کردی عقلانیت در رأس قرار میگیره لذا هیچ عقلی تأیید نمیکنه که ما قوانین حکومتی و مذهبی جامعه رو نادیده بگیریم و زیرپا بذاریم و بگیم روشنفکریم چرا که اولا خودمون رو در معرض خطر قرار دادیم دوم اینکه بهانه ای به دست مخالفین برای تخریب چهره روشنفکری و ازاد اندیشی دادیم کما اینکه در دوران اصلاحات برخی چنین کردند در حالی که جامعه پذیرش نداشت و نتیجش رو هم دیدیم ، نکته دیگه اینکه این تفکر باستانی!!! در بین قشر جوان شاید و نه صددرصد جایگاهش تضغیف شده اما این مسئله ای رو حل نمیکنه چرا که قشر جوان سهمی از قدرت سیاسی به خودشون اختصاص ندادن که بخوان افکارشون رو در جامعه جاری کنن ، شاید طی بیست سی سال آینده بشه تأثیر عملی این تفکرات رو دید ، در حال حاضر ما در جامعه ای زندگی می کنیم که در مجلسش مجوز میدن تا در تمام امور زندگیت دخالت کنن به این مفهوم که اگر تو خیابون با همسرت راه رفتی و کسی از تیپ خانومت خوشش نیومد و به خانومت تذکر داد جنابعالی هیچ حقی مبنی بر اعتراض نداری و اگر برخوردی با این فرد بکنی قانون حقت رو کف دستت میذاره ، عقل به ما میگه باید این شرایط رو تغییر بدیم و تفکری که به نظرمون درست هست اجرایی کنیم اما نمیشه کسانی رو نادیده گرفت که برخلاف ما فکر میکنن و با ما مبارزه خواهند کرد و در این میان کسی پیروز هست شطرنج باز بهتری باشه 2 لینک به دیدگاه
saghar... 6666 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۳ عزیزم یه کارآگاه خصوصی استخدام کن. شوخی که نیست بحث یه عمر زندگیه اتفاقا چون بحث یه عمر زندگیه اینو گفتم اون که نمیاد تو جلساتی که صحبت میکنیم همه چیزشو بگه شاید همه واقعیت ها رو نگه....مثلا اگ دوست دختر داشته باشه و اهل این حرفا باشه صاف میاد اینو میگه؟یا اگ مثلا اهل سیگارباشه.... یا اگه بخوای از همسایه ها و اطرافیان تحقیق کنی شای همه ی واقعیت ها رو نگن ویا شاید اصلا کامل نشناسن.... من این مورد تعقیب رو در مورد یه ازدواج دیدم که قرار بود چند روز بعدش عقد کنن ولی گفتن چند روزم تعقیبش کنن که تو یکی از همین تعقیبا یه سری چیزایی رو فهمیدن که بخاطرش کلا عروسی بهم خورد من کلا فقط با صحبت کردن موافق نیستم مثلا من یا طرف مقابلم میتونیم جوری صحبت کنیم که واقعیت ها توش نباشه یا خودمون رو خیلی خوب جلوه بدیم.... یا به خاطر جلب علاقه طرف مقابل عکس اونی که هستیم رو نشون بدیم..... ازدواج مهم ترین ترین مسئله زندگی هر فرد که باید زمان زیادی رو براش در نظر گرفت 2 لینک به دیدگاه
saghar... 6666 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۳ ببخشید محفل شیرین خواستگاری شما رو کمی منحرف می کنم ولی برای شناخت هر انسانی که مد نظرتونه هیچ راهی نیس جز اونکه بخشی از خودتونو براش فاش کنید تا ازش فیدبک بگیرید روش کمی تا قسمتی آزار دهنده ای س ولی برای بالا بردن سطح تجربیات و شناخت خودتون این لازمه اینو فقط در حوزه عشقی و ازدواجی نمیگم کلا تو هر حوزه ای که شناخت آدما براتون مهمه باید اجراش کنید این سوالات همش کشکه (خودتون بهتر از من اینا رو می دونید والا برا گرم کردن تنور تالار گفتگوی آزاد که یادش بخیر بود الکی حرف میزنید همانطور که ما زمانی توش الکی می حرفیدیم ) ساغر منم منم تا حدودی موافقم نمیگم حرف زدن اصلا مفید واقع نمیشه ولی شاید نهایتا 30 درصد و حتی کمتر مفید باشه.... چون همه تو حرفاشون صادق نیستن... اون قسمت پررنگ هم برداشت من ازش اینکه ادم باید گاهی مشکلات و کمبودهاشو به زبون بیاره تا ماهیت و ذات طرف مقابلش رو بفهمه.... ینی خودتو واسش موشکافی کنی و ببینی به این مسئله چه عکس العملی نشون میده(البته همیشه نه چون بعضی مسایل باید واسه خود انسان نگه داشته بشه) 5 لینک به دیدگاه
sara kia 3158 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۳ اتفاقا چون بحث یه عمر زندگیه اینو گفتم اون که نمیاد تو جلساتی که صحبت میکنیم همه چیزشو بگه شاید همه واقعیت ها رو نگه....مثلا اگ دوست دختر داشته باشه و اهل این حرفا باشه صاف میاد اینو میگه؟یا اگ مثلا اهل سیگارباشه.... یا اگه بخوای از همسایه ها و اطرافیان تحقیق کنی شای همه ی واقعیت ها رو نگن ویا شاید اصلا کامل نشناسن.... من این مورد تعقیب رو در مورد یه ازدواج دیدم که قرار بود چند روز بعدش عقد کنن ولی گفتن چند روزم تعقیبش کنن که تو یکی از همین تعقیبا یه سری چیزایی رو فهمیدن که بخاطرش کلا عروسی بهم خورد من کلا فقط با صحبت کردن موافق نیستم مثلا من یا طرف مقابلم میتونیم جوری صحبت کنیم که واقعیت ها توش نباشه یا خودمون رو خیلی خوب جلوه بدیم.... یا به خاطر جلب علاقه طرف مقابل عکس اونی که هستیم رو نشون بدیم..... ازدواج مهم ترین ترین مسئله زندگی هر فرد که باید زمان زیادی رو براش در نظر گرفت خوووووو منم گفتم کارآگاه خصوصی بگیر دیگه دختر خوب فکر کردی شوخی کردم؟؟؟ 2 لینک به دیدگاه
saghar... 6666 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۳ خوووووو منم گفتم کارآگاه خصوصی بگیر دیگه دختر خوب فکر کردی شوخی کردم؟؟؟ گفتم شاید شوخی باشه نه خودم باید از نزدیک شاهد باشم 3 لینک به دیدگاه
sara kia 3158 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۳ گفتم شاید شوخی باشهنه خودم باید از نزدیک شاهد باشم انصافا تا حالا دیدی من با کسی شوخی بکنم؟ هر چه سخن گفتم همشون در و گوهرهایی جدی بودن خوب خودتم با کارآگاهه برو یه شغلی هم یاد میگیری 3 لینک به دیدگاه
saghar... 6666 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۳ انصافا تا حالا دیدی من با کسی شوخی بکنم؟ هر چه سخن گفتم همشون در و گوهرهایی جدی بودن خوب خودتم با کارآگاهه برو یه شغلی هم یاد میگیری نه والله کلا شما از حرفاتون همینجور در و گوهر میریزه باشه سارا جان روش فکر میکنم پیشنهاد خوبی بود... 1 لینک به دیدگاه
yade dirooz 1814 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۳ و اما سوالاتی که اینجانب می پرسم 1- خودت رو بیشتر احساساتی میبینی یا منطقی؟ 2- موقع تصمیم گرفتن مشورت میکنی؟ 3- نظر دیگران چقدر برات مهمه؟ 4- دروغ میگی؟ اگه قاطعانه گفت نه صددرصد ردش می کنم. 5- اهل ابراز احساسات هستی؟ 6- نظرت راجع به سفر چیه؟ 7- دوست داری همسرت شاغل باشه؟ اگه بگه آره برام پوئن منفیه چون باید بگه هرجور میل خود خانومه 8- اهل کتاب خوندن هستی؟ 9- به نظرت انسان کامل هستی؟ اگه بگه آره احساس می کنم که بلوف میزنه 10- چقدر اهل رفت و آمد فامیلی هستی؟ 11- برنامه ات برای آینده چیه؟ 12- عصبانی میشی چیکار می کنی؟ 13- نظرت راجع به نگهداری حیوانات خونگی چیه؟ 14- راجع به پوشش همسرت چقدر خودت رو صاحب نظر و رای میدونی؟ 15- اعتقادات شخصی همسرت تا چه حد برات مهمه؟ جالب بود...لایک... 3 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۳ فرانسوي‌ها ضرب المثل پارادوكسيكال و ناهمسازگوني دارند كه مي‌گويند:« اگر طبيبي بيماري را 5 دقيقه معاينه كند، سه نوع دارو به او مي‌دهد. اگر ده دقيقه معاينه كند دو نوع دارو و اگر يك ربع معاينه كند، يك دارو و اگر معاينه او بيست دقيقه طول بكشد، هيچ دارويي نمي‌دهد» انسان به خودي خود نيك است و مي‌خواهد نيك باشد ولي مي‌خواهداين نيكي با نيك بختي همراه شوداما آنگاه به بدبختي دچار مي‌شود كه خوش بختي را «بيرون از خود»جستجو مي‌كند . منظورم اینه که تو ازدواج دنبال خوشبختی میگرده. 4 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۳ کسانی که بدنبال شناخت طرف دیگر هستند بهتره اول سعی کنن که خودشونو بشناسن. موارد مهم در شناخت فردی : شناخت نسبت به تواناييها و قابليت ها و استعدادهاي دروني - شناخت نسبت به ويژگي هاي رشد و تحول(خصايص سني) - شناخت نسبت به نيازهاي اساسي رواني(نياز به ايمني، ابراز وجود، داد و ستدعاطفي، پيشرفت و موفقيت، معنا جويي،تعلق، خود شكوفايي، تحقق خويشتن) - شناخت نسبت به ضعف ها و ناتوانيها و محدوديتهاي وجود خويشتن جوان به خود شناسي وتعيين هويت خود نيازمند و علاقمنداست. با طرح پرسش هاي زير مي توان گام عملي دراين راه برداشت: - آيا به روشني مي‌دانم كه چه جنبه هاي خوب و سازنده اي درشخصيت من وجود دارد؟ - آيا توانسته ام اين جنبه هاي مورد نظررا پرورش داده و به تقويت و توسعه آنها اقدام كنم؟ - تا چه اندازه به جنبه هاي منفي خودآگاهي دارم؟ - آيا شجاعت روحي لازم را براي پذيرفتن آنهادارم؟ - آيا سعي مي‌كنم كه هر روز يكي از اين جنبه هاي منفي رادر وجود خود محو نموده و مجموعه آنها را تقليل دهم؟ - آيا تا به حال كاري كرده ام كه به نفع خود و ضرر ديگري(ديگران) باشد؟ - آيا تا با حال عملي انجام داده ام كه به ضرر خود و به نفع ديگري(ديگران) باشد؟ - آيا در تفكرات خود، بيشتر به ديگران مي‌انديشم و يا در افكار شخصي خودغوطه ورم؟ - آيا چنانچه تذكر خيرخواهانه اي از يكي دوستانم در مورد نقاط منفي ام، دريافت نمايم با روي خوش از آن استقبال خواهم نمود؟ - آيا توانايي آن رادارم كه افكار را مرتب نموده و اولويتآ نها را مشخص كنم؟ اگر همه جوابها منطقی و مثبت باشه اونوقت میشه همینا رو در طرف دوم هم سنجید. 5 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۳ متاسفانه ما اکثر اوقات به جاي آنكه همسر یا نامزد خود را براي دستيابي به كمال و راه درست راهنمايي كنيم به وي راه درست را تحميل مي‌كنيم. درچنين شرايطي به جاي احترام به انضباط اجتماعي، تظاهر به آداب اجتماعي، به جاي كشف شخصيت خود، اكتساب و تقليد از شخصيت ديگران، به جاي خوديابي، ديگر يابي، به جاي خوداتكايي، ديگر اتكايي به جاي خودپيروي، ديگر پيروي، به جاي نظم جويي، نظم نمايي، به جاي خدا محوري، خود مداري و به جاي خود رهبري، خودخواهي را در رفتار او خواهیم دید. در چنين اوضاعي طرف فردي است طي شده، خود باخته، فاقداستقلال راي، با اعتماد به نفس ضعيف و بازخوردحقارت آميز نسبت به شخصيت خود كه هويت خود را در هويت ديگران خواهد جست. و این بلائی است که انسانها خودشان به سرزندگیشان میآورند. 5 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۳ ببخشید محفل شیرین خواستگاری شما رو کمی منحرف می کنم ولی برای شناخت هر انسانی که مد نظرتونه هیچ راهی نیس جز اونکه بخشی از خودتونو براش فاش کنید تا ازش فیدبک بگیرید روش کمی تا قسمتی آزار دهنده ای س ولی برای بالا بردن سطح تجربیات و شناخت خودتون این لازمه اینو فقط در حوزه عشقی و ازدواجی نمیگم کلا تو هر حوزه ای که شناخت آدما براتون مهمه باید اجراش کنید این سوالات همش کشکه (خودتون بهتر از من اینا رو می دونید والا برا گرم کردن تنور تالار گفتگوی آزاد که یادش بخیر بود الکی حرف میزنید همانطور که ما زمانی توش الکی می حرفیدیم ) صد در صد موافقم همون حس اعتماد در اول و راستگویی و پنهان نکردن شخصیت و کنار زدن ماسک این عین شجاعته زوجین هستش و از اول تا اخر لازمالجراست من همه پته هامو ریختم رو اب اول خواستگاری ...با دقت بخون .. 3 لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۳ واسه اینکه زیاد از موضوع پرت نشیم فرض مسئله رو یه بار دیگه میگم فرض اینه که شما برای شناخت کسی که هیچ شناختی ازش ندارید و میخواید باهاش ازدواج کنید چه سوالاتی می پرسید ، پس شامل فروض دیگه مثل دوست دختر و پسری قوم و خویشی و سایر شقوق نیست دوستان دیگه ای هم که راه های بهتری دارن ارائه کنن با توجه به فرض نه تغییر صورت مسئله. پس بحث ما در خصوص روشنفکری نیست سیاسی هم نیست مذهبی هم نیست اما به چند نکته اشاره میکنم، روشنفکری همونطور که اشاره کردی به معنای عقلانیت و نه به مفهوم ولنگاریه ، اما همونطور که خودت هم تأکید کردی عقلانیت در رأس قرار میگیره لذا هیچ عقلی تأیید نمیکنه که ما قوانین حکومتی و مذهبی جامعه رو نادیده بگیریم و زیرپا بذاریم و بگیم روشنفکریم چرا که اولا خودمون رو در معرض خطر قرار دادیم دوم اینکه بهانه ای به دست مخالفین برای تخریب چهره روشنفکری و ازاد اندیشی دادیم کما اینکه در دوران اصلاحات برخی چنین کردند در حالی که جامعه پذیرش نداشت و نتیجش رو هم دیدیم ، نکته دیگه اینکه این تفکر باستانی!!! در بین قشر جوان شاید و نه صددرصد جایگاهش تضغیف شده اما این مسئله ای رو حل نمیکنه چرا که قشر جوان سهمی از قدرت سیاسی به خودشون اختصاص ندادن که بخوان افکارشون رو در جامعه جاری کنن ، شاید طی بیست سی سال آینده بشه تأثیر عملی این تفکرات رو دید ، در حال حاضر ما در جامعه ای زندگی می کنیم که در مجلسش مجوز میدن تا در تمام امور زندگیت دخالت کنن به این مفهوم که اگر تو خیابون با همسرت راه رفتی و کسی از تیپ خانومت خوشش نیومد و به خانومت تذکر داد جنابعالی هیچ حقی مبنی بر اعتراض نداری و اگر برخوردی با این فرد بکنی قانون حقت رو کف دستت میذاره ، عقل به ما میگه باید این شرایط رو تغییر بدیم و تفکری که به نظرمون درست هست اجرایی کنیم اما نمیشه کسانی رو نادیده گرفت که برخلاف ما فکر میکنن و با ما مبارزه خواهند کرد و در این میان کسی پیروز هست شطرنج باز بهتری باشه من برام مهم نیست مسئله شما چیه مهم اینه که جمع بزرگی از جامعه رو متوهم خوندین و جمعی دیگه رو ظاهر نما! و من با این مشکل دارم وگرنه نه می خوام خواستگاری سنتی انجام بدم نه نظری دارم در این مورد! اینکه هیچ عقلی نمی گه ما قوانین رو زیر پا بگذاریم رو قبول ندارم اگر قانون شکنی نبود قوانین تغییر نمی کرد و در ضمن قوانین مذهبی کمرنگ شده در اجتماع رو که غیر عاقلانه است رو باید زیر پا گذاشت و در موارد کمرنگ نشده در زندگی شخصی خود دور زد مشکل دیگه حرفاتون ((بگیم روشن فکریم)) :کسی نمی خواد بگه روشن فکرم! این دید شما به ظاهر گرایی مربوط میشه! دید شما محافظه کار هست که سعی می کنید با قوانین کنار بیایید و از تغییر می ترسید اتفاقا تاثیر دوران اصلاحات در این زمینه بسیار خوب بود و تاثیر مثبتی داشت (و ادامه دارد) بدون مقاومت همیشه تو سری خور خواهی بود کدوم تخریب شما اگر دید خودتون رو مشکل دار نبینید این موارد رو تخریب نمی بینید در مورد موضوع آخر : اولا این قشر جوان هستن که می خوان ازدواج کنن ثانیا وقتی شما حق دخالت در خصوصی ترین مسئله ی زندگیتون رو بهشون میدین چرا اونا دخالت نکنن تو میگی حکومت دخالت می کنه این حکومت دخالت می کنه که تو به روش های جدید رو نیاری وقتی تو میگی چون حکومت دخالت می کنه من روش های جدید رو کنار می گذارم میشه تسلیم شدن بحث شطرنج هم نیست هر چقدر مردم به روش جدید رو بیارن حکومت قدرت دخالت کمتری دارد نمی دونم شما کجا زندگی می کنید که حکومت اینقدر شما رو تحت فشار گذاشته ولی در اکثر کشور چنین جدیتی که شما ازش نام می برید رو من ندیدم 3 لینک به دیدگاه
m.sh1992 2210 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۳ کسانی که بدنبال شناخت طرف دیگر هستند بهتره اول سعی کنن که خودشونو بشناسن. موارد مهم در شناخت فردی : شناخت نسبت به تواناييها و قابليت ها و استعدادهاي دروني - شناخت نسبت به ويژگي هاي رشد و تحول(خصايص سني) - شناخت نسبت به نيازهاي اساسي رواني(نياز به ايمني، ابراز وجود، داد و ستدعاطفي، پيشرفت و موفقيت، معنا جويي،تعلق، خود شكوفايي، تحقق خويشتن) - شناخت نسبت به ضعف ها و ناتوانيها و محدوديتهاي وجود خويشتن جوان به خود شناسي وتعيين هويت خود نيازمند و علاقمنداست. با طرح پرسش هاي زير مي توان گام عملي دراين راه برداشت: - آيا به روشني مي‌دانم كه چه جنبه هاي خوب و سازنده اي درشخصيت من وجود دارد؟ - آيا توانسته ام اين جنبه هاي مورد نظررا پرورش داده و به تقويت و توسعه آنها اقدام كنم؟ - تا چه اندازه به جنبه هاي منفي خودآگاهي دارم؟ - آيا شجاعت روحي لازم را براي پذيرفتن آنهادارم؟ - آيا سعي مي‌كنم كه هر روز يكي از اين جنبه هاي منفي رادر وجود خود محو نموده و مجموعه آنها را تقليل دهم؟ - آيا تا به حال كاري كرده ام كه به نفع خود و ضرر ديگري(ديگران) باشد؟ - آيا تا با حال عملي انجام داده ام كه به ضرر خود و به نفع ديگري(ديگران) باشد؟ - آيا در تفكرات خود، بيشتر به ديگران مي‌انديشم و يا در افكار شخصي خودغوطه ورم؟ - آيا چنانچه تذكر خيرخواهانه اي از يكي دوستانم در مورد نقاط منفي ام، دريافت نمايم با روي خوش از آن استقبال خواهم نمود؟ - آيا توانايي آن رادارم كه افكار را مرتب نموده و اولويتآ نها را مشخص كنم؟ اگر همه جوابها منطقی و مثبت باشه اونوقت میشه همینا رو در طرف دوم هم سنجید. ممنون از راهنمایی هاتون حالا 1سوال پیش میاد: با توجه ب اینکه مبحث مورد نظر استارتر اینه ک دونفر هیچ شناختی نسبت ب هم ندارن و قراره طی مکالماتشون بهم شناخت پیدا کنن، شما علاوه ب این سوالاتی ک ذکر کردید، سوالاتی ک توسط دوستان مطرح شد رو رد میکنید؟ من فکر میکنم علاوه بر این موارد ک شما گفتید سوالات دوستان هم خوب باشه چون درواقع یجواریی مصداق سازی میکنه ... مثلا من یکی از تجربه های خودمو میگم: توی 2جلسه صحبت با اون آقا، ب این نتیجه رسیدم ک ب خودشناسی خوبی رسیدن ضمن اینکه سوالاتی ک در اون 2جلسه مطرح شد بینمون، علی الخصوص از طرف اون آقا، نشون میداد ک میخوان ب کُنه و بُنه و زوایای مختلف شخصیتی من برسن. من درجلسه اول نظرشونو درباره تحصیلات همسرشون پرسیدم وایشون خیلی استقبال کردنو گفتن خوبه اما جلسه بعدیش از من پرسیدن شما حتما میخوای ادامه تحصیل بدی؟ و بعدهم کاشف ب عمل اومد ک نظرشون اینه ک تحصیلاتم تا همینجا کافیه و بهتره من همراهیشون کنم تا دکتراشونو بگیرن 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده