masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 آذر، ۱۳۹۳ گوش انسان نقش دوگانه شنوايي و تعادل دارد و بنابراين به دستگاه شنوايي، دستگاه شنوايي تعادلي نيز مي گويند. ساختمان گوش از سه قسمت تشكيل شده است: 1-گوش خارجي 2-گوش مياني 3-گوش داخلي بخش خارجي و مياني صرفاً نقش انتقال صوت را دارند. ولي گوش داخلي عمل دوگانه تعادلي و شنوايي را انجام می دهد. منابع مطالب مربوط به بخش گوش: درسنامه دستگاه شنوايي- فصول آناتومي- جنين شناسي- فيزيولوژي- مولفان: دكتر رضا ماستري فراهاني ، دكتر فرهاد گرجي- دكتر فرشته معتمدي (و ساير همكاران)- دانشكده پزشكي دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي. آناتومي گري براي دانشجويان- جلد سوم (سروگردن)- تأليف: ريچارد درك، وين وگل، آدام ميچل- مترجمان: دكتر غلامرضا حسن زاده، دكتر فريد الوالحسني، دكتر بهنام الدين جامعي، دكتر ندا فرزانه- انتشارات برنا. آناتومي عمومي- مؤلفان: دكتر محمد علي نراقي، دكتر پريچهر پاسخبخش، دكتر مهدي مهدي زاده، دكتر محمد تقي جغتايي/ نشر اشراقيه. لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 آذر، ۱۳۹۳ گوش خارجي دو قسمت دارد: 1-لاله گوش 2-مجراي گوش خارجي ساختمان لاله گوش چگونه است؟ لاله گوش (يا اوريكل) داراي يك اسكلت غضروفي ليفي است و كار آن جمع كردن امواج صوتي است. در حيواناتي كه لاله گوش وسيع تري دارند، امواج بيشتري دريافت مي شود. لاله گوش امواج صوتي را به داخل سوراخ شنوايي خارجي متمركز مي كند. در بعضي از حيوانات، گوش ها مي توانند مانند آنتن هاي رادار براي جست و جوي اصوات حركت كنند. لاله گوش داراي يك سطح داخلي و يك سطح خارجي است. روي اسكلت آن را پوست خيلي نازكي پوشانده است كه سخت به اسكلت اتصال دارد. بنابراين جايي براي باز شدن پوست وجود ندارد و آبسه هاي اين ناحيه دردناك است (چون پوست آن به ويژه در جلو محكم به بافت زير خود چسبيده و قابل جدا شدن نيست). قسمت پايين لاله گوش، نرمه يا لوبوس است و اسكلت غضروفي ندارد. قسمتي از لاله گوش كه از بالا شروع مي شود و پيچ مي خورد و به پايين ادامه مي يابد تا اين كه به نرمه مي رسد، مارپيچ (يا هليكس helix) گوش ناميده مي شود كه در واقع همان كناره غضروفي لاله گوش است كه روي آن را پوست پوشانده و محيط لاله گوش را در برگرفته است. در جلوي مارپيچ (هليكس) و موازي با آن قسمتي به نام آنتي هليكس قرار دارد. بخش بالايي آنتي هليكس دو شاخه دارد كه به ساق فوقاني و تحتاني موسومند. بين اين دو ساق حفره مثلثي قرار دارد. زير ساق تحتاني (پاييني) حفره كوچكي به نام كيمباكونكا cymbaconcha قرار دارد و در زير اين حفره، حفره بزرگ تري به نام حفره صدف (كونكا) قرار دارد. حفره صدف (صدف گوش) در واقع همان بخش مركزي فرورفته لاله گوش است. در جلوي حفره صدفي يك برآمدگي به نام تراگوس وجود دارد. در روبروي تراگوس و در بالاي نرمه گوش يك برآمدگي ديگر به نام آنتي تراگوس وجود دارد. ساختمان مجراي گوش خارجي طول اين مجرا از عمق حفره صدفي حدود 2.5 سانتي متر و از تراگوس حدود چهار سانتي متر است. شروع آن از سوراخ خارجي گوش است و انتهاي آن به پرده صماخ (پرده تيمپانيك، پرده گوش و طبل گوش) مي رسد. اين مجرا، لاله گوش را به گوش مياني وصل مي كند. يك سوم خارجي مجرا (يعني ثلثي از آن كه به طرف بيرون بدن است) عضروفي و دو سوم داخلي آن استخواني است. پوست لاله گوش امتداد پوست صورت است و تا مجراي گوش خارجي نيز ادامه دارد. درواقع سرتاسر مجراي گوش خارجي با پوستي پوشيده شده است كه بخشي از آن حاوي مو و غدد عرق تغيير شكل يافته است. اين غدد ماده چسبناك چربي موسوم به موم (يا سرومن) ترشح مي كنند كه باعث جذب گرد و خاك و حشرات كوچك مي شود. مجراي گوش خارجي مسير مستقيمي را دنبال نمي كند و پزشك با روش هاي معاينه، آن را به حالت مستقيم در مي آورد تا معاينه گوش امكان پذير شود. لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 آذر، ۱۳۹۳ گوش مياني يك حفره پرشده از هوا در داخل استخوان گيج گاهي جمجمه است. اين حفره با غشاي مخاطي پوشيده شده است. گوش مياني از سه قسمت تشكيل شده است: 1-صندوق صماخ 2-لوله شنوايي يا شيپوراستاش 3-سلول هاي پستاني صندوق صماخ به قسمت اصلي گوش مياني صندوق صماخ مي گويند كه حفره بسيار كوچكي است و ديواره داخلي و خارجي آن خيلي به هم نزديكند. اين صندوق به وسيله مخاط پوشيده مي شود و داراي استخوانچه هایي است. محتويات صندوق صماخ چيست؟ صندوق صماخ شامل سه استخوان و دو عضله است. استخوانچه ها كوچك بوده و رشد نمي كنند و از ابتداي تولد همان اندازه بوده اند. وظيفه گوش مياني انتقال اطلاعات به سمت گوش داخلي است و گوش مياني اين عمل را از طريق اين استخوانچه ها انجام مي دهد. اين استخوان ها به هم متصلند و مي توانند حركت كنند. اين استخوان ها عبارتند از: 1-استخوان چكشي که از بقيه بزرگ تر است و به پرده گوش (پرده صماخ) متصل است. 2-استخوان سنداني (اينكوس) كه بين دو استخوان ديگر قرار دارد و به آنها متصل است. 3-استخوان ركابي كه به دريچه اي به نام دريچه بيضي متصل مي شود. اين دريچه، به گوش داخلي باز مي شود و در واقع بين گوش داخلي و گوش مياني قرار دارد. همان طور كه گفته شد، دو عضله در حفره صماخي قرار دارد. اين دو عضله عبارتند از عضله كشنده پرده صماخ و عضله ركابي. عضله كشنده پرده صماخ در يك مجراي استخواني در بالاي شيپور استاش قرار دارد و در انتها به دسته استخوان چكشي وصل مي شود و از آن جا كه استخوان چكشي به پرده صماخ وصل است، پس اين عضله باعث كشيده شدن پرده صماخ به داخل مي شود. عضله ركابي باعث شل شدن پرده صماخ و به خارج درآمدن آن مي شود. عضله ركابي به استخوان ركابي وصل است و به آن فشار وارد مي كند و اين فشار به استخوان سنداني و از آنجا به استخوان چكشي و سپس به پرده صماخ منتقل مي شود و باعث شل شدن آن مي شود. پس به طور خلاصه عضله كشنده پرده صماخ باعث به داخل كشيده شدن پرده و عضله ركابي باعث به خارج كشيده شدن آن مي شود. اين دو نيرو با هم مخالفت مي كنند و باعث مي شوند تمام سيستم استخواني درجه بالايي از سختي پيدا كنند. اين موضوع باعث مي شود كه حلزون گوش در مقابل ارتعاشات آسيب رساننده ناشي از اصوات خيلي بلند حفظ شود و از طرف ديگر باعث مي شود در محيط هاي بسيار پر سروصدا، صداهاي با فركانس پايين پوشانده شوند. اين موضوع معمولاً قسمت عمده اي از پارازيت زمينه را حذف مي كند و به شخص اجازه مي دهد تا توجه خود را روي صداهاي بلندتر (با فركانس بالاتر از 1000) متمركز كند كه در آن فركانس ها، قسمت عمده اطلاعات مفيد در ارتباطات كلامي انتقال مي يابد. كار جالب ديگر عضله كشنده پرده صماخ و عضله ركابي، كاهش دادن حساسيت شنوايي شخص نسبت به صداي خودش است. در واقع در همان زمان كه مغز سيستم تكلم را فعال مي كند پيام هاي جانبي فعال مي شوند و به اين عضلات انتقال پيدا مي كنند و این باعث مي شود كه حساسيت شخص نسبت به صداي خودش كاهش پيدا كند. حفرات ماستوئيد چه هستند؟ حفرات ماستوئيد يا سلول هاي پستاني، سلول هاي هوايي هستند كه در ضخامت بخش ماستوئيدي استخوان گيج گاهي قرار دارند. لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 آذر، ۱۳۹۳ گوش مياني از طريق مجراي شنوايي (مجراي استاش) به داخل حلق بيني و از طريق حلق بيني به خارج باز مي شود (حلق بيني يا نازوفارنكس قسمتي از حلق است كه با بيني ارتباط و مجاورت دارد). اين مجرا نام هاي مختلفي دارد كه عبارتند از: مجراي استاش، شيپور استاش، لوله شنوايي، مجراي شنوايي و لوله فارنژيتمپانيك. لوله شنوايي به طور تقريبي 33 ميلي متر است. اين لوله از يك طرف به حلق و از طرف ديگر به گوش مياني باز مي شود و بنابراين داراي يك سوراخ حلقي كه وسيع تر است و يك سوراخ صماخي كه تنگ تر است مي باشد. يك سوم آن كه به حفره صماخ نزديك تر است استخواني و دو سوم ديگر آن كه به حلق نزديك تر است، غضروفي است. محلي كه قسمت حلقي به قسمت صماخي وصل مي شود، تنگ ترين قسمت است و به نام تنگه (اسيموس) گوش شناخته مي شود. سوراخ حلقي به حلق بيني (نازوفارنكس) و سوراخ صماخي به ديواره جلويي صندوق صماخ باز مي شود. درون لوله از مخاط پوشيده شده است. اين مجرا معمولاً بسته است اما درجريان بلعيدن، جويدن و خميازه كشيدن باز مي شود و فشار هوا در دو طرف پرده صماخ را متعادل مي كند. گوش مياني براي عملكرد سالم و طبيعي خود احتياج به تهويه دارد و اين كار با باز و بسته شدن شيپور استاش انجام مي شود. بسته شدن كانال منجر به كاهش شنوايي و عدم شنوايي به طور موقت مي شود. لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 آذر، ۱۳۹۳ حلزون گوش كه بخش شنوايي گوش است، لوله اي مارپيچي بوده و در حول خود مثل حلزون مي چرخد. حلزون يك ساختار استخواني دارد كه حدود 2.5 تا دو و سه چهارم دور به دور ستون مركزي استخواني به نام موديولوس مي چرخد. حلزون گوش، يك ساختار غشايي نيز دارد كه در داخل ساختار استخواني قرار دارد و به نام مجراي حلزوني است، بنابراين حلزون گوش هم در تشكيل لابيرنت استخواني گوش و هم در تشكيل لابيرنت غشايي گوش نقش دارند. در طول حلزون، سه مجرا يا نردبان در كنار هم قرار دارند. اين مجاري عبارتند از نردبان دهليزي، نردبان مياني و نردبان صماخي. اين مجراها (يا نردبان ها) به وسيله غشا از هم جدا مي شوند. در داخل حلزون اجسامي به نام جسم كرتي قرار دارد كه حاوي گيرنده هاي حس شنوايي است و خروجي اين بخش، قسمت شنوايي عصب شنوايي تعادلي (زوج عصب) را تشكيل مي دهد. لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 آذر، ۱۳۹۳ دکتر مونا زارع مجاري نيمدايره اي سه مجراي كوچك هستند كه هر كدام دو سوم يك دايره هستند. مجاري نيمدايره اي شامل مجاري نيمدايره اي استخواني و غشايي است. مجاري نيمدايره اي استخواني سه مجراي كوچك هستند كه عبارتند از: 1-فوقاني (قدامي) 2-خلفي (تحتاني) 3-خارجي (افقي) يك انتهاي هر يك از مجاري نيمدايره اي متسع (گشاد) شده و آمپولا را ايجاد مي كند. مجاري نيم دايره اي غشايي در داخل مجاري نيم دايره استخواني واقع شده اند و مشابه آنها هستند. با اين تفاوت كه بسيار كوچك ترند. يك انتهاي هر يك از اين مجاري متسع بوده و انتهاي آمپولي ناميده مي شود. در محلي كه آمپولاي مجاري غشايي به قسمت مشابه در لابيرنت استخواني متصل است، قسمتي از ديواره آمپولا ضخيم مي شود و ستیغ آمپولاري نام دارد. درون اين ستيغ رشته هاي عصبي مربوط به قسمت تعادلي عصب شنوايي تعادلي قرار دارد. عقيده بر اين است كه مجاري نيم دايره اي در تعادل بدن در حركات چرخشي و زاويه اي نقش دارند. مجاري نيم دايره مي توانند حتي قبل از آن كه واقعاً عدم تعادل به وجود بيايد پيش بيني كنند كه عدم تعادل مي خواهد ايجاد شود. به اين ترتيب، لازم نيست كه شخص به هيچ وجه از حال تعادل خارج شود تا مجاري شروع به تصحيح اين وضعيت كند. مخچه نيز همانند مجاري نيمدايره اي در حركات تعادلي بدن نقش پيش بيني كننده را دارد و جالب اين جا است كه انهدام بخش هايي از مخچه (به نام لوب (بخش) هاي فولكوندولر) از عمل طبيعي مجاري نيمدايره اي نيز جلوگيري مي كند. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده