رفتن به مطلب

یك خیال نوشته ى كوچك


ارسال های توصیه شده

مى تواند نامه هاى عاشقانه اى باشد كه در نور گرم و ملایمى كنار بخار ِ نشسته بر پنجره اى قدى نوشته شده باشد. مى تواند عكس را میان صفحه چسبانده باشد تا برق چشم ها و معصومیت شان از یاد نرود بس كه تند تند مى نویسد و پایان هر جمله حیال مى كند دنده هاش باز شده اند و همین حالاست كه جناغ سینه اش بشكند از درد...

 

 

مى تواند دفتر دفتر حرف داشته باشد از وقت هایى كه تنهاست و خیال عبور نابهنگام دامن ابریشیمى اش از كنار انگشت كوچك اش پیشانى اش را داغ مى كند. از همین ها باید بنویسد و هر صداى پایى در راه پله كه دلش را مى لرزاند و شب ها خواب را از چشم هاش دور مى كند. باید از صبح هایى بگوید كه قهوه اش سرد مى شود و نان اش خشك و شكم خالى در سرماى بى رحم پاییز خیابان ها را مى گردد و هر زنى با موهاى خرمایى استخوان هاش را مى لرزاند. و او زیر لب هى جمله ى نخستین نامه ى تازه اش را مثل اوراد مقدس تكرار مى كند.

بر مى گردد... حتماً بر مى گردد و آن قدر مى نویسد تا جنگ تمام شود و یك روز عصر بارانى شانه به شانه ى هم زیر یك چتر پنهان شوند تا عطر بابونه ى موهاى خرمایى زیر پوست اش بدود.

 

 

یك خیال نوشته ى كوچك :

( در گذشته اى نه چندان دور آدم ها این جورى ها زندگى مى كردند.... )

 

 

لادن نیکنام

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...