رفتن به مطلب

بحث سیاسی ممنوع


Lean

ارسال های توصیه شده

امروز همسایه‌مان ویر جغرافی گرفته بود. ‌گفت: مهندس جان آستارا کجاست؟ گفتم: گیلان. گفت: رشت؟ گفتم: گیلان. گفت: ایذه کجاست؟ گفتم: خوزستان. گفت: خرم‌آباد کجاست؟ گفتم: لُرستان. گفت: عباس‌آباد کجاست؟ گفتم: مازندران. گفت: ارومیه کجاست؟ گفتم: آذربایجان غربی. گفت: جیرفت کجاست؟ گفتم: کرمان. گفت: ماشاالله خوب بلدی. گفتم: سخت نبود، حالا چرا دارید این سوال‌ها را می‌کنید؟ گفت: به نظرت وجه تشابه این شهرها چیست؟ گفتم: بستگی دارد. گفت: آفرین بستگی دارد. گفتم: حالا به چی بستگی دارد؟ گفت: نمی‌خواهی حدس بزنی. گفتم: نمی‌دانم، سوال سختی است، یعنی چه چیزی است که میان آستارا و جیرفت مشترک است؟ لابد خیابان؟ یا بوستان؟ گفت: خیر. گفتم: راهنمایی کنید. گفت: به حوادث اخیر ربط دارد. گفتم: شما هم که همه‌اش دنبال سیاست هستید. گفت: اتفاقا سیاسی نیست. گفتم: پس چیست؟ گفت: اجتماعی است. معضلی شهری است. گفتم: این که بدتر شد. گفت: یعنی چه؟ گفتم: باز هم دارید حرف سیاسی می‌زنید. گفت: من کی حرف سیاسی زدم؟ گفتم: همین که می‌گویید معضل شهری دیگر. گفت: معضل شهری حرف سیاسی است؟ گفتم: نیست؟ گفت: نه. گفتم: اصلا بگویید؛ من حوصله حدس‌زدن ندارم. گفت: باران، وقتی باران می‌آید همه این شهرها دچار آب‌گرفتگی می‌شوند، طوری که باید قایق بیندازند توی خیابان‌ها. گفتم: باز هم که حرف سیاسی زدی. گفت: مهندس خوبی؟ حرف سیاسی کجا بود؟ گفتم: همین که باید قایق بیندازند کنایه سیاسی است دیگر. گفت: امروز خوبی؟ گفتم: چه چیز را می‌خواهی ثابت کنی؟ چرا می‌گویی شهرهای ما با یک قطره باران ناامن می‌شوند؟ گفت: خوبی پسرم؟ گفتم: از شما بعید است این طور سیاه‌نمایی و اغراق. الکی دارید قضیه را بزرگ می‌کنید. گفت: من؟ من دارم اغراق می‌کنم؟ خودت برو سایت‌ها را ببین، آب همه جا را برداشته. اخبار هم گفت. گفتم: اخبار از دید هواشناسی گفته است اما شما دارید این‌را مستمسک می‌کنید. گفت: چه می‌کنم؟ گفتم: مستمسک. گفت: چرا بیراه می‌گویی مهندس؟ فحش نده جوان. گفتم: مستمسک فحش است؟ گفت: پس چیست؟ گفتم: مستمسک می‌کنی یعنی داری از بحث سیلاب در شهرها استفاده دیگری می‌کنی. گفت: چه استفاده‌ای. گفتم: خودت می‌دانی. گفت: امروز اصلا سر حال نیستی. گفتم: دیگر حوصله بحث‌های سیاسی ندارم. بااجازه می‌روم. دفعه بعد اگر خواستید گپ بزنیم، فقط درباره ورزش و تغذیه باشد. گفت: بحث حق پخش تلویزیونی خوب است؟ فریاد زدم: سیاست نه. داد زد: حق پخش تلویزیونی کجایش سیاسی است؟ عربده کشیدم: نیست؟ فغان زد: نه نیست! دیگر صدایش را نشنیدم.

  • Like 7
لینک به دیدگاه

اقا مهدی گل خوبین

مگه قانون و نخوندی دوست من بحث(بحث سیاسی ممنوع )هم ممنوعه:w000:

ولی روی هم رفته معنی سیاست در لغات فعلی جامعه فکر کنم انتقاد یا نقد باشه من برداشتم اینجوریه نه؟؟؟:icon_pf (34):

.......:icon_gol:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
امروز همسایه‌مان ویر جغرافی گرفته بود. ‌گفت: مهندس جان آستارا کجاست؟ گفتم: گیلان. گفت: رشت؟ گفتم: گیلان. گفت: ایذه کجاست؟ گفتم: خوزستان. گفت: خرم‌آباد کجاست؟ گفتم: لُرستان. گفت: عباس‌آباد کجاست؟ گفتم: مازندران. گفت: ارومیه کجاست؟ گفتم: آذربایجان غربی. گفت: جیرفت کجاست؟ گفتم: کرمان. گفت: ماشاالله خوب بلدی. گفتم: سخت نبود، حالا چرا دارید این سوال‌ها را می‌کنید؟ گفت: به نظرت وجه تشابه این شهرها چیست؟ گفتم: بستگی دارد. گفت: آفرین بستگی دارد. گفتم: حالا به چی بستگی دارد؟ گفت: نمی‌خواهی حدس بزنی. گفتم: نمی‌دانم، سوال سختی است، یعنی چه چیزی است که میان آستارا و جیرفت مشترک است؟ لابد خیابان؟ یا بوستان؟ گفت: خیر. گفتم: راهنمایی کنید. گفت: به حوادث اخیر ربط دارد. گفتم: شما هم که همه‌اش دنبال سیاست هستید. گفت: اتفاقا سیاسی نیست. گفتم: پس چیست؟ گفت: اجتماعی است. معضلی شهری است. گفتم: این که بدتر شد. گفت: یعنی چه؟ گفتم: باز هم دارید حرف سیاسی می‌زنید. گفت: من کی حرف سیاسی زدم؟ گفتم: همین که می‌گویید معضل شهری دیگر. گفت: معضل شهری حرف سیاسی است؟ گفتم: نیست؟ گفت: نه. گفتم: اصلا بگویید؛ من حوصله حدس‌زدن ندارم. گفت: باران، وقتی باران می‌آید همه این شهرها دچار آب‌گرفتگی می‌شوند، طوری که باید قایق بیندازند توی خیابان‌ها. گفتم: باز هم که حرف سیاسی زدی. گفت: مهندس خوبی؟ حرف سیاسی کجا بود؟ گفتم: همین که باید قایق بیندازند کنایه سیاسی است دیگر. گفت: امروز خوبی؟ گفتم: چه چیز را می‌خواهی ثابت کنی؟ چرا می‌گویی شهرهای ما با یک قطره باران ناامن می‌شوند؟ گفت: خوبی پسرم؟ گفتم: از شما بعید است این طور سیاه‌نمایی و اغراق. الکی دارید قضیه را بزرگ می‌کنید. گفت: من؟ من دارم اغراق می‌کنم؟ خودت برو سایت‌ها را ببین، آب همه جا را برداشته. اخبار هم گفت. گفتم: اخبار از دید هواشناسی گفته است اما شما دارید این‌را مستمسک می‌کنید. گفت: چه می‌کنم؟ گفتم: مستمسک. گفت: چرا بیراه می‌گویی مهندس؟ فحش نده جوان. گفتم: مستمسک فحش است؟ گفت: پس چیست؟ گفتم: مستمسک می‌کنی یعنی داری از بحث سیلاب در شهرها استفاده دیگری می‌کنی. گفت: چه استفاده‌ای. گفتم: خودت می‌دانی. گفت: امروز اصلا سر حال نیستی. گفتم: دیگر حوصله بحث‌های سیاسی ندارم. بااجازه می‌روم. دفعه بعد اگر خواستید گپ بزنیم، فقط درباره ورزش و تغذیه باشد. گفت: بحث حق پخش تلویزیونی خوب است؟ فریاد زدم: سیاست نه. داد زد: حق پخش تلویزیونی کجایش سیاسی است؟ عربده کشیدم: نیست؟ فغان زد: نه نیست! دیگر صدایش را نشنیدم.

امروز روز خوبی برام نبود . با ماشین تصادف کردم و داغون شد. اونو با جرثقیل بردن منم اومدم خونه تا نهار بخورم و یه آبی به سر و صورتم بزنم.. بعدش اومدم انجمن و این تاپیک رو دیدم . بقدری خندیدم که همه چی فراموشم شد .

مرسی دوست خوب و فرهیخته ام . سپاس

  • Like 5
لینک به دیدگاه

خیلی قشنگ بود واقعا هم همینه هرچی بخواهیم بگیم یه جورایی به سیاست ربط میدن.

ولی بیچاره همسایتون فکرکنم اگه بعد از جداشدن ازش برمیگشتی, میدیدی داره موهای خودش رو از حرص میکنه یا سرش رو میکوبه به دیوار. یااینکه بهت فحش وبد وبیراه میگه.:ws28:

این سری جلوش افتابی نشو.:ws3:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

به نظر من بخشی از جامعه ما یک جامعه سیاست زدست و بخش دیگه یه جامعه سیاست گریز، از ویژگی های جامعه سیاست زده پیوند توهم آمیز همه امور جامعه به سیاسته که باعث مغفول موندن اصول میشه در جوامع سیاست زده جنگ و دعواهای حزبی و گروهی به اوج میرسه تفکر کم رنگ میشه و بیشتر مردم بدون اندیشه پیرو گروهها و حزب های سیاسی میشن ، همه در حال متهم کردن همدیگه هستن در جامعه سیاست زده حتی جامعه قربانی امیال سیاسی گروه ها میشه از طرف دیگه سیاست گریزی هم داریم یعنی بی اعتنایی و لاقیدی سیاسی که منجر میشه به انفعال توده مردم و بازیچه شدن اونها به دست گروهی اندک که قدرت رو در دست دارند سیاست گریزی مردم آمال و آرزوی دیکتاتور هاست در مجموع هر دو به نوعی باعث پسرفت و عقب ماندگی جامعه میشه

  • Like 5
لینک به دیدگاه
اکثریت مردم ما فلک زده اند . اینو از بررسی اون برنامه رادیوئی که میان سئوالات شرعی مطرح میکنند فهمیدم.

 

زلال احکام رو میگی؟:ws3:

من هیشه به جای زلال چیز دیگه میگم:whistle:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
زلال احکام رو میگی؟:ws3:

من هیشه به جای زلال چیز دیگه میگم:whistle:

اونم هستش . این که من میگم تو رادیوست. یه سئوال هایی میپرسن که حتی جوابشو عقب مانده های ذهنی هم میدونن ولی برای اینا مسئله ست.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
اونم هستش . این که من میگم تو رادیوست. یه سئوال هایی میپرسن که حتی جوابشو عقب مانده های ذهنی هم میدونن ولی برای اینا مسئله ست.

 

باز منو مجبور میکنی وارد جزئیات بشما حیف که اسلام دستمو گرفته ول نمیکنه:ws3:

اقا دین سهل ممتنعه در عین سادگی جزئیات بسیار پیچیده و علمی داره که گه گهداری یکی از دانشمندان مجهول الهویه غربی بخش کوچکی از اون رو کشف می کنه و بیش از پیش حقانیتش بر ملهدین و کفار آشکار میشه ، لازم به ذکر است دانشمند مذکور نور ایمان بر دلش تابانیده میشه شصت درصد:zadan:

 

و در پایان برای اینکه از اصل مطلب دور نشیم سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست:w16:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
باز منو مجبور میکنی وارد جزئیات بشما :w16:

چطوره بریم سراغ تفکرات جانبی؟

پدر و پسري سوار بر ماشين خودشان تصادف مي‌كنند و پدر جان خود را از دست مي‌دهد. پسر را براي جراحي به بيمارستان مي‌رسانند اما پزشك جراح مي‌گويد كه پسر را عمل نمي‌كند چون نمي‌تواند پسر خود را عمل كند. چطور ممكن است؟ ممكن است جوابهايي به نظر شما برسد.مثلاً پدري كه جان باخته است پدر ناتني پسر است. اما اگر بتوانيم اداركات ومفروضات معمول خود (كه جراحان معمولاً مرد هستند) را كنار بگذاريم آنگاه به اين نتيجه مي‌رسيم كه پزشك جراح، مي‌تواند مادر پسر مجروح باشد.

 

تفكر جانبي گونه‌اي از تفكر خلاق است. تفكر خلاق شامل چند تفكر نوع مي‌گردد.

 

در تفكر جانبي سعي مي‌شود منطق محاسباتي، منطق استدلالي سنتي و مفروضات و ادراكات تغيير كند و بارويكرد سنت شكني از زاويه هاي ديگري به موضوع مورد تفكر و بررسي نگاه شود. البته تفكر جانبي هيچگاه تفكر سنتي را نفي نمي‌كند چه بسا در خيلي از موارد ممكن است به صورت مؤثر بتوانيم از تقكر سنتي استفاده كنيم.

تفكر جانبي فقط در حوزه حل مسئله محدود نمي‌شود و همواره هنگام تفكر قابل استفاده است. تفكر جانبي واژه جدايي از تفكر موازي است و اين دو واژه مترداف يكديگر نيستند. تفكر موازي سعي مي‌كند زواياي مختلف مورد نظر تفكر جانبي را همزمان در بررسي مسائل و موضوعات به كار بگيرد. که شما بخوبی از عهده اینکار بر می آئید. تشکر و تبریک

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...