masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۳ چهارراه خیابونو میبینم نمیدونم چرا 3 لینک به دیدگاه
behe 2545 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۳ پایان نامه جلسه ی دفاع اساتید داوووووورررررررررررر:gnugghender::icon_pf (34): 5 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۳ گریه میکردم... گفت چشماتو ببند... بستم اشکم ریخت... گفتم میسوزه باز کنم؟ گفت نه...وقتی اشکت تموم شد باز کن... گفتم دارم میبینمت...بازه چشمام... گفت نه...بیشتر از دلت تو چشم و ذهنتم که داری میبینی... تسخیر شدم... باز کردم.نبود.... 4 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۳ دارم تو اصفهان با عشقم راه ميرم 5 لینک به دیدگاه
rozegar 204 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۳ در بین کسان امان از بی کسی ای که در فعل خزانمی این زمستانم مبین من هم بهاران داشته ام 4 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۹۳ نمیبندم...ترس رفتنت نمیگذارد حتی ثانیه ایی چشم هایم را برای پلک زدن ببندم... 3 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۹۳ انقدر فكرم مشغوله چشام رو چشمم نميمونه...دلت خو.شه هااا 1 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۹۳ خوابی که دو شب پیش دیدم لحظه فراموش نمیکنم...چشمام میبندم اون صحنه رو میبینم... لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده