رفتن به مطلب

دست کم نیمی از ماهُ


ارسال های توصیه شده

یه همکار داشتم سربرج که حقوق می گرفت تا 15 روز ماه سیگار می کشید

بهترین غذای بیرون می خورد و نیمی از ماهُ غذای ساده از خونه می آورد

موقعی که خواستم انتقالی بگیرم

کنارش نشستم و گفتم تا کی به این وضع ادامه می دی؟

با تعجب گفت: کدوم وضع؟

گفتم: زندگی نیمه اشرافی، نیمه گدایی؟

به چشمام خیره شد و گفت: تا حالا سیگار برگ کشیدی؟ گفتم نه!

گفت: تا حالا تاکسی دربست گرفتی؟ گفتم نه!

گفت...

 

 

تا حالا به یک کنسرت عالی رفتی؟ گفتم نه!

گفت: تا حالا غذای فرانسوی خوردی؟ گفتم نه!

گفت: تا حالا تمام پولتُ برای کسی که دوستش داری

هدیه خریدی تا خوشحالش کنی؟ گفتم نه!

گفت: اصلا عاشق بودی؟ گفتم نه!

گفت: تا حالا یک هفته از شهر بیرون رفتی؟ گفتم نه!

گفت: اصلا زندگی کردی؟ با درموندگی گفتم آره.. نه.. نمی دونم..

همینطور نگاهم می کرد، با نگاهی تحقیر آمیز!!...

اما حالا که نگاهش می کردم، برام جذاب بود...

موقع خداحافظی تکه کیک خامه ای در دست داشت تعارفم کردُ

جمله ای گفت که مسیر زندگیمُ عوض کرد..

 

 

اون پرسید: می دونی تا کی زنده ای؟ گفتم نه!

گفت: پس سعی کن دست کم نیمی از ماهُ زندگی کنی...

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...