رفتن به مطلب

صحبت های حقیقت و دروغ


ارسال های توصیه شده

روزي دروغ به حقيقت گفت :

مــــيل داري باهم به دريـــا برويم و شنـــا کنيم ، حقيقــت ساده لــوح پذيرفت و گول خورد .

آن دو با هم به کنار ساحل رفتند ، وقتي به ساحل رسيدند حقيقت لباسهايش را در آورد .

دروغ حيلــــه گـــر لباسهاي او راپوشيد و رفت .

از آن روز هميشه حقيقت عــــريان و زشت است ، اما دروغ در لبــــــاس حقيقت با ظاهري آراسته نمايان مي شود.

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...