afa 18504 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 خرداد، ۱۳۸۹ نتايج جالب يک مطالعه نشان مي دهند گرفتن مچ کودکان در هنگام دروغ گفتن رفتاري اشتباه نيست تنها بايد از آن به عنوان لحظه اي براي آموختن استفاده کرد. به بياني ديگر به جاي فرياد کشيدن يا تنبيه کودک بايد با او درباره اهميت راستگو بودن و تاثيرات منفي دروغگويي صحبت کرد. محققان طي اين مطالعه دريافتند توانايي گفتن دروغهاي کوچک در سن دو سالگي نشانه اي از رشد سريع مغز بوده و به آن معني است که اين کودکان شانس بيشتري در داشتن زندگي موفق خواهند داشت. آنها دريافتند هرچه دروغ متقاعد کننده تر باشد کودکان در زندگي آينده خود تيزهوش تر بوده و توانايي آنها در تفکر آني و تصميمگيري افزايش خواهد يافت. اين نشانه همچنين به آن معني است که عملکرد اجرايي آنها، توانايي سازماندهي به افکار و فعاليتها نيز رشد کرده است. "کنگ لي" محقق دانشگاه تورنتو مي گويد: "پدر و مادرها نبايد با مشاهده دروغ گفتن کودکانشان نگران شوند، تقريبا همه کودکان دروغ مي گويند و آنها که از رشد شناختي بهتري برخوردار باشند بهتر دروغ مي گويند زيرا قادرند رد پاي دروغ خود را استتار کنند، چنين ويژگي مي تواند در آينده از کودک يک بانکدار موفق بسازد." دروغ گفتن نيازمند فرايندهاي متعدد مغزي از قبيل ترکيب منابع اطلاعاتي و دستکاري اطلاعات در راستاي اهداف مورد نظر است. اين رفتار با رشد مناطقي از مغز که "عملکرد اجرايي" را فعال کرده و از سطوح بالاتري از تفکر و استدلال بهره مي برد در ارتباط است. لي به همراه تيم تحقيقاتي اش بر روي هزار و 200 کودک و نوجوان دو تا 16 ساله مطالعه کردند، اکثر اين کودکان دروغ مي گفتند اما تنها کودکاني با توانايي هاي شناختي بهتر قادر به گفتن بهترين دروغها بودند. در اين مطالعه کودکان در اتاقي مجهز به دوربينهاي فيلمبرداري قرار مي گرفتند که در گوشه اي از آن عروسکي قرار داده شده بود. محققان از کودکان مي خواستند که به عروسک نگاه نکنند و اتاق را ترک مي کردند. با اين حال از هر 10 کودک 9 نفر به عروسک نگاه مي کردند و بسياري از آنها به دروغ اعلام مي کردند که عروسک را نگاه نکرده اند. 20 درصد از کودکان دوساله دروغ مي گويند که اين ميزان در سن سه سالگي به 50 درصد و در سن چهار سالگي به 90 درصد مي رسد. پر دروغ ترين سن در ميان کودکان 12 سالگي است، سني که همه در آن دروغ مي گويند. در عين حال تمايل به دروغگويي از سن 16 سالگي کاهش پيدا کرده و به 70 درصد مي رسد. با آغاز بزرگسالي افراد جوان مي آموزند تا دروغهاي مصلحتي يا دروغهاي سپيد را که تقريبا همه انسانها براي جلوگيري از آسيب زدن به احساسات ديگران از آنها استفاده مي کنند، جايگزين دروغهاي ديگر سازند. محققان در عين حال اعلام کردند ميان گفتن دروغهاي کوچک در خردسالي و تمايل به تقلب در امتحان يا تبديل شدن به يک کلاهبردار در زندگي آينده هيچ ارتباطي وجود ندارد. در عين حال سخت گيري هاي خانواده ها و قوانين اخلاقي جامعه بر روي کنترل اين فرايند در کودکي هيچ تاثيري نخواهند داشت. بر اساس گزارش تلگراف، لي معتقد است گرفتن مچ کودکان در هنگام دروغ گفتن رفتاري اشتباه نيست تنها بايد از آن به عنوان لحظه اي براي آموختن استفاده کرد. به بياني ديگر به جاي فرياد کشيدن يا تنبيه کودک بايد با او درباره اهميت راستگو بودن و تاثيرات منفي دروغگويي صحبت کرد. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده