Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مهر، ۱۳۹۳ اگر گفته ام رفته از یاد من ، صدای قشنگ و دلارام تو اگر گفته ام رفته از خاطرم ، عزیز سفر کرده ام نام تو اگر گفته ام نیست در خاطرم ، از آن عشق سوزنده دیگر اثر تمایل ندارم به سویت برو ، برو هر چه داری از اینجا ببر اگر گفته ام پیش من هیچ وقت ، در این کوچه جای تو خالی نبود و گر گفته ام دوزخ جان تو ، بجز یک بهشت خیالی نبود اگر گفته ام خسته ام خسته ام ، از آن شور و حال و پریشانی ات و یا اینکه من بارها بارها، شکستم شکستم به آسانی ات اگر گفته ام مهر تو از دلم ، جدا گشته بی شک خطا گفته ام از آن شب که نور تو تابیده است ، پر از خواهشم سخت آشفته ام خدایا تو بر حال من شاهدی ، چگونه او را صدا می زنم و در خلوت پر سکوتم چقدر ، در این بی کسی دست و پا می زنم همانا گفتند باید تو را ، برای همیشه رهایت کنم و حتی نباید دگر لحظه ای ، تو را مهربانم صدایت کنم هنوز ای صمیمی ترین یادها ، حضور تو در من تماشایی است و از تو چه پنهان که شبهای من ، سیاه است تار است شیدایی ست و ای کاش می شد تو باور کنی ، هنوز ای ز من رفته می خواهمت تو ای آسمانم مرا پر بده ، چو یک مرغ پر بسته می خوانمت دل من شبیه خودم بی گمان ، به دیوار تنهایی ام زل زده و غم مثل یک حس بی بازگشت ، به ابعاد تنهایی ام پل زده تو هرگز برای کسی غیر من ، عزیز قشنگم تبسم مکن و هرگز دلت را در این کوچه ها ، شبیه دل خسته ام گم مکن برو دست مهر خداوند پاک ، همیشه پناه تو و یار تو که چشم من به این کوچه می ماند آه ، عزیزم به امید دیدار تو .. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده