Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۹۳ یه شب سه نفر اشتباهی دستگیر می شن و در نهایت ناباوری به اعدام روی صندلی الکتریکی محکوم میشن.... نوبتِ نفر اول میشه که بشینه روی صندلی. وقتی میشینه میگه : من توی دانشگاه، رشته برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام خوندم و به قدرت بی پایان خدا اعتقاد دارم .... می دونم که خدا نمی ذاره آدم بیگناه مجازات بشه .... کلید برق رو میزنن ... ولی هیچ اتفاقی نمیفته .... به بی گناهیش ایمان میارن و آزادش میکنن. نفر دوم میشینه روی صندلی و میگه : من توی دانشگاه حقوق خوندم ....به عدالت ایمان دارم و میدونم واسه آدم بی گناه اتفاقی نمیفته ... کلید برق رو می زنن و هیچ اتفاقی نمیفته ... به بی گناهی اون هم برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام میارن و آزادش می کنن . نفر سوم میاد روی صندلی و میگه : من توی دانشگاه، رشته برق خوندم و به شما میگم که وقتی این دو تا کابل به هم وصل نباشن هیچ برقی وصل نمیشه به صندلی خوب بقیه داستان هم مشخصه، مسوولین زندان مشكل رو میفهمن و موفق به اعدام فرد میشن .... نتیجه: لازم نیست همیشه راه حل مشكلات رو جار بزنید 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده