mim-shimi 25686 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 خرداد، ۱۳۸۹ داستان100ساله نفت در كشور ما، با وجود همه آنچه كه در باره آن گفته و شنيده شده به رُمانِ بزرگي مي ماند كه هنوز بسياري از صفحات آن نوشته نشده است. به معناي ديگر درباره سر گذشت نفت در ايران هنوز هم هستند، كساني كه نكات بسياري براي گفتن دارند ،ليكن به دلايل گوناگون نتوانسته اند گفتني هاي خود را براي ديگران نقل كنند. اين گروه از افراد، كساني هستند كه نه دستي بر قلم دارند و نه با روزنامه نگار و يا پژوهشگري مواجه شده اند تا خاطرات نانوشته خود را بيان كنند. يكي از اين افراد سيد عبدالحسين مطهر81 ساله از بازماندگان »سادات قيري« شوشتر و از نخستين كار آموزان صنعت نفت در مسجد سليمان و همكار قديمي بازنشسته شركت نفت پارس است. سيد عبدالحسين مطهر را بر حسب تصادف ملاقات كرديم. سالها پس از بازنشستگي به روابط عمومي شركت در دفتر مركزي آمده بود تا بقيه جايزه اش را بگيرد ! تعجب نكنيد! ماجرا از اين قرار بوده كه حدود15 سال پيش شركت نفت پارس ، مسابقه اي را در مطبوعات ترتيب مي دهد و از خوانندگان مي خواهد ،در برابر جايزه اي مادام العمر فهرست كامل فراورده هاي شركت را نام ببرند. از سراسر كشور،36 نفر برنده اين جايزه مي شوند كه يكي از آنها عبدالحسين مطهر بوده است. جايزه براي هر سال شامل يك كارتن روغن اتومبيل، يك بسته ضد يخ، يك قوطي مايع ترمز بوده كه وي و ساير برندگان، هر سال دريافت مي كردند. پس از گذشت چندين سال ، مطهر و ساير برندگان، از شركت درخواست مي كنند تا بقيه جايزه مادام العمرشان،به طور نقدي به آنها پرداخت شود و پس از توافق، مطهرآمده بود چك بقيه جايزه اش را بگيرد! مطهر: با بقيه جايزه ام مي توانم با همسرم سفري به عتبات داشته باشم، اگر خداوند عمري بدهد! در دفتر مجله نشسته بوديم كه يكي از همكاران وارد شد و مطهر را معرفي كرد؛ به عنوان قديمي ترين همكار شركت و كسي كه از نفت ، خاطرات زيادي دارد و اجدادش قبل از ورود ويليام دارسي به ايران ،در مسجد سليمان از نفت ،قير مي گرفته اند و از اين راه روزگار مي گذرانده اند! سادات قيري اكنون مطهر روبروي ما در دفتر مجله نشسته است. در81 سالگي شاداب و سرحال است و به قول خودش سلامت خود را مديون زندگي سالم و آرامي مي داند كه به هر نحو با كم وكاست آن ساخته و هرگز غم دنيا را نخورده وهمواره با ياد خداوند زندگي كرده است. قبل از اينكه خودت را معرفي كني، از نفت و خاطرات آن بگو ، سادات قيري كه قبل از كشف اولين چاه نفت در ايران، اين ماده سياه رنگ را مي شناختند و از آن بهره برداري مي كردند، چه كساني بوده اند؟ سادات قيري، طايفه اي از طوايف خوزستان هستند كه در شوشتر زندگي مي كنند. سابقه نسبي اين طايفه ، بر اساس شجره نامه اي كه از قديم مانده و هنوز در خانواده ، نگهداري مي شود، به امام موسي كاظم(ع) مي رسد. نام پدر بزرگ، پدر، عمو، دايي ها و ساير اجداد من در اين شجره نامه ثبت شده است. چرا اين طايفه را سادات قيري مي خواندند؟ موضوع از اين قرار است كه برخي از اجداد ما در عهد قاجاريه، بارزگان بودند. اينها كالايي را با اسب واستر از شوشتر به اصفهان مي بردند و در آن شهر با كالا هاي ديگر مبادله كرده، به شوشتر مي آوردند و مي فروختند. آن زمان حركت كاروانها، منزل به منزل بود، يعني پس از چند كيلومتر راهپيمايي در مكاني مستقر شده و پس از استراحت عازم مقصد مي شدند. يكي از استراحتگاه هاي آنان بر سر راهشان، مكاني در نزديكي چاه شماره يك نفت در مسجد سليمان بود. اين چاه در آن زمان وجود خارجي نداشت و هنوز نفت در كشور ما استخراج نمي شد. كاروانيان در نزديكي اين چاه كه سالها بعد كشف شد، مستقر شده و هر نوبت يك تا دو روز در آنجا مي ماندند و سپس به سفر خود ادامه مي دادند. افراد كاروان در طول اقامت خود هرازگاه براي جمع آوري بوته، يا در جستجوي آب و احتمالاً از سر كنجكاوي در اطراف محلِ استقرار كاروان گشت و گذاري مي كردند، تا اينكه در همان نزديكي، دره اي موسوم به »دره خرسان« نظر آنها را جلب مي كند. اين دره كه هنوز هم وجود دارد، از اين جهت به دره خرسان شهرت داشته كه مأمن و جايگاه خرس بوده و چه بسا، قافله سالاران براي مصون بودن از حمله خرسهاي اين دره، نگهباناني را براي حفظ جان كاروانيان مي گماشتند. چشمه جوشان نفت و آب مطهر در ادامه سخنان خود كه بيشتر به افسانه مي ماند، مي گويد: يك روز تعدادي از افراد كاروان، تصميم مي گيرند، تا انتهاي دره پيش بروند و از اوضاع و احوال اين مكانِ نامسكون كه تا آن عهد شايد پاي انساني به آنجا نرسيده بود با خبر شوند. پس از دقايقي پياده روي در كنار صخره ها، توجه اين افراد به چشمه اي جوشان جلب مي شود كه از بالاي دره ديده نمي شد. زماني كه افراد به چشمه نزديك مي شوند، مي بينند مايعي كه از اين چشمه جاري مي شود، مخلوطي از آب و ماده اي غليظ و سياهرنگ و بد بو است. به اين صورت كه آب در زير و ماده سياهرنگِ روي آن، به طرف سرازيري جاري بوده است. كشف نفت و قير در عهد ساسانيان مطهر اضافه مي كند: در آن زمان افراد به هيچ وجه متوجه كشف بزرگ خود نمي شوند و پس از بازگشت موضوع را به اطلاع ساير كاروانيان مي رسانند و يكي از افراد كه آگاهي و تجربه بيشتر داشته، به آنها خبر مي دهد كه ممكن است آن ماده سياهرنگ قير باشد! پدربزرگم تعريف مي كرد، پيدايش نفت و قير در ايران باستان در شاهنامه فردوسي توصيف شده و پيش از آن در عهد ساسانيان نيز از قير در ساختن بناهاي تاريخي، قير اندود كردن ديوارها، آتش بازي، افروختن آتش و جنگ ها استفاده مي شد. آثار به جا مانده تاريخي از وجود قير در آن عهد، در شادُروان هاي (سدهاي) شوشتر ديده مي شود و حتي بقاياي يكي از سدها، موسوم به »بند قير« در مسير رودخانه كارون و در شوشتر وجود دارد. در يكي، دو سفر بعدي اجدادِ خانواده قيري، با كسب آگاهي بيشتر، تصميم مي گيرند، به جاي تحمل رنج سفر و ضرر و زيان گاه به گاه تجارت و براي مصون ماندن از حمله راهزنان و ساير مشكلات، در همين محل اطراق كرده و از ماده سياهرنگ چشمه »دره خِرسان« بهره برداري كنند. به اين ترتيب، با ايجاد آب بند كوچكي در مسير چشمه خرسان، جريان عبور آب و نفت را متوقف مي كنند، به طوري كه بر كه اي بزرگ در آنجا ايجاد مي شود. به تدريج سرپناه موقت برپا مي شود و ساكنان دره نامسكون، با استفاده از مَشك هايي از پوست گوسفند، لايه روييِ آب داخل بركه، (نفت خام) را با دست جدا كرده و بوسيله الاغ و استر به مسجد سليمان انتقال داده و به فروش مي رساندند. البته نفت استحصال شده فوق العاده غليظ و سياهرنگ بوده و فقط به مصرف سوخت مي رسيد و طبعاً كسي از اهميت و ارزش مواد درون آن آگاهي نداشت. اين ماجرا سالها ادامه داشت تا اينكه انگليسي ها كه در عهد قاجار، در جنوب كشور نفوذ داشتند، بوي نفت را در خوزستان استشمام مي كنند! ابتكار و استخراج قير مطهر كه سالها در صنعت نفت كشور، كنسرسيوم، شركت پالايش نفت ايران و بعدها، شركت نفت پارس كاركرده، همانند يك شاهد و مورخ زنده، با دقت و آرامش حرفهايش را در زمينه استحصال قير توسط اجدادش چنين توضيح مي دهد: اجداد من پس از رونق گرفتن كارشان در صدد بر مي آيند تا از نفتِ چشمه خرسان، قير استخراج كنند. آنان بر اثر تجربه و كسب آگاهي از مردان كهنسال قبيله، اولين وسيله دست ساز توليد قير را مي سازند. اين وسيله يك ديگ استوانه اي شكل به ارتفاع4 متر و قطر2مترمربع بوده كه در پايين بدنه آن حفره اي ايجاد كرده بودند. اين ديگ بزرگ را در نزديكي بركه اي كه گفته شد، بر روي اجاق سنگي بزرگي مستقر كرده بودند و پس از مسدود كردن حفره آن با سنگ و آهن، داخل آن را تا اندازه اي پايين تر از لبه ديگ، پر از نفت خام خالص مي كردند. پس از آن، زيرِ ديگ را با استفاده از همان نفت خام روشن مي كردند و آتش شديد به مدت يك هفته، گرماي مايع درون را به صدها درجه مي رساند. استاد كاري كه از ديگران تجربه بيشتري داشت، به طور مرتب و با استفاده از ني هاي بلند، ميزان غلظت مايع را مي سنجيد و با اعلام اينكه قير رسيده است، تقريباً پس از يك هفته دستور مي داد آن را تخليه كنند. پس از يك هفته، آب و صدها ماده نفت خام درون ديگ، بخار و تجزيه مي شد و باقيمانده به صورت قيري مذاب در داخل آن باقي مي ماند. بهره برداران بومي، در يك گروه7 تا8 نفره- در حالي كه مايع قير در حال جوش وغليان بود- با ترفند هاي ابتكاري خود، حفره بسته شده پايين ديگ را باز كرده و قير مذاب را در همان بركه تخليه مي كردند. به اين ترتيب قير مذاب پس از خنك شدن در آب به صورت لايه لايه و خميري شكل برداشت مي شد و پس از سفت شدن، با همان وسايل ابتدايي براي فروش به شوشتر و ساير شهرها از جمله مسجد سليمان انتقال مي يافت. از قير چه استفاده اي مي كردند؟ در آن زمان قير،استفاده هاي متعددي داشت، از جمله توليد بوريا، جداسازي شلتوك از برنج، اندود كردن ساختمان، گرم كردن كوره هاي صنعتگري و مصارف ديگر كه به تدريج بر انواع آن اضافه مي شد. مطهر مي افزايد: از سالهاي1300 شمسي به بعد كه گرفتن شناسنامه اجباري شد، وقتي كه به ماموران ثبت احوال مراجعه مي شد، به مراجعه كننده مي گفتند: چه فاميلي را مي خواهي؟ اكثر افراد كه به طور عموم بي سواد بودند براي اين سؤال پاسخي نداشتند. سرانجام مامور مي پرسيد چكاره اي؟ و مثلاً نام فاميل كسي كه نجار بود، مي شد؛ نجارزاده، يا آهنگر بود مي شد چلنگر و به همين ترتيب افراد نامگذاري مي شدند. اجداد من هم گفته بودند كار ما تهيه قير است و به اين ترتيب نام فاميل قيري به آنان داده مي شود. البته بعدها برخي از نوه ها و نوادگان تقاضاي نام فاميل ديگري را كردند كه پدر من »مطهر« را انتخاب كرده بود. قرارداد معتبر200 ساله! با وجود اينكه يك ساعتي است با مطهر صحبت مي كنيم ولي حرفهاي او به اندازه اي جالب و شيرين است كه هم او و هم ما براي ادامه گفتگو احساس خستگي نمي كنيم. از مطهر مي پرسيم؛ آيا اسناد و شواهدي هم وجود دارد كه خانواده شما قبل از كشف اولين چاه نفت در مسجد سليمان از اين منطقه قير استخراج مي كردند؟ بله، ما يك سند200 ساله داريم كه هنوز هم معتبر است. اين سند قراردادي است كه سادات قيري با دارسي بسته اند! ماجرا به سال1907 ميلادي برمي گردد. براساس آنچه كه از پيرمردهاي خانواده شنيده ام، زماني كه آنها در نزديكي »جشمه خرسان« قير مي پختند و مي فروختند، براي اولين بار يك نفر انگليسي بنام مورگان كه از گماشتگان دولت انگليس در جنوب كشور بود، به منطقه مسجد سليمان مي آيد و از چند و چون قضيه آگاه مي شود. پيش از آن در عهد ناصر الدين شاه، تلاش هايي براي كشف نفت در ايران صورت گرفته بود كه نتيجه اي در بر نداشت. مورگان با اطلاع از اين جريان، پس از مشاهده چشمه جوشان نفت و آب در دره خرسان، موضوع را به آگاهي انگليسي ها مي رساند. همين مسئله باعث مي شود تا انگليسي ها كه بوي نفت را شنيده بودند ويليام دارسي را براي مشاهده منطقه و انعقاد قرارداد به ايران بفرستند. نقل مي كنند زماني كه مورگان به مسجد سليمان آمد، افرادي را ديد كه با لباس محلي نفت و قير مي فروشند! با كنجكاوي زياد اين مسئله را دنبال كرد تا به دره خرسان رسيد و از نزديك شاهد چشمه جوشان نفت و آب شد. زماني كه دارسي به محل كار سادات قيري مي آيد، از آنها مي خواهد تا در چند قدمي دره خرسان چاه نفتي بزند و مدعي مي شود كه با دولت قرارداد بسته است. سادات قيري ابتدا رضايت نمي دهند و دارسي موضوع را با نمايندگان دولت مطرح مي كند، بالاخره مقرر مي شود تا رضايت افراد محلي به هر طريق جلب شود. اين قضيه منجر به انعقاد قراردادي بين سادات قيري و دارسي شد. براساس اين قرارداد مقرر مي شود، اگر چاه نفت دادرسي (چاه شماره يك مسجد سليمان) به نفت رسيد، كمپاني دارسي، سالي1000 من نفت و900 قران احمد شاهي (نقره) به سادات قيري بپردازد. اين قرارداد هنوز معتبر است كه چگونگي آن را در ادامه اين گفتگو و در شماره آينده ماهنامه نفت پارس ملاحظه خواهيد كرد. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده