afa 18504 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 خرداد، ۱۳۸۹ زوجها میبایست به توانمندیها و نکات مثبت همدیگر بیشتر توجه کنند تا مسائل و موانع را بهصورت منطقی، عاقلانه، اصولی و با صبر و آرامش برطرف سازند و استعدادها و توانمندیهایشان شکوفاترشده و از زندگی مشترک آرام و شادی برخوردار شوند اما وقتی ناآگاهی و کمدانی و نادانی بر زوجها حاکم باشد، هریک بهمنظور اثبات خود، سعی میکند با زور و فشار، تحقیر، توهین و ایجاد بحران و فشارهای روانی شدید و محیط خفقان، کنترل دیگری و امور زندگی مشترک را بهعهده بگیرد. در این شرایط، بهمنظور تداوم زندگی مشترک و جلوگیری از طرد شدن و پاشیدگی زندگی زناشوئی، یکی از زوجها شرایط زور و فشار را بهاجبار میپذیرد. این رابطهی معیوب، ممکن است در کوتاهمدت جواب داده و زندگی مشترک همانند آتش زیر خاکستر، بهظاهر آرام گیرد اما در طولانیمدت بهعلت برآورده نشدن و انباشتگی نیازهای احساسی، عاطفی، جنسی، حمایتی، استقلالی، مالی و... زن یا مرد و یا هردو دچار اضطراب، تشویش، افسردگی و انواع بیماریها میشوند. درواقع سرپوشگذاشتن روی نیازها و فراموشکردن زندگی واقعی خویش و پیروی، اطاعت اجباری و کنترل یکی بر دیگری، باعث میشود رابطهی معیوب تداوم یافته و مهر و محبت اولیه، جای خود را به بیتفاوتی و سپس دشمنی بدهد. وقتی احساسها و نیازهای سرکوب و انباشتهشده به مرحلهی انفجار برسد، دشمنیها بالا گرفته و روابط، بهآرامی به تنفر و انزجار هم میکشد. در این مرحله، زوجهای ناموفق دوگونه عمل میکنند: 1- گروهی از زوجها، وقتی روابطشان به این مرحله برسد، از کشمکشها، درگیریها، تنشها، نگرانیها، افسردگیها و... خسته و ناتوان شده، بهصورت قانونی و رسمی از هم جدا میشوند و خود را از فشارهای روانی و شدید و جهنم زندگی مشترک نجات میدهند. 2- گروهی دیگر از زوجها با وجود اینکه از نظر احساسی، عاطفی، جنسی، حمایتی و... همدیگر را طلاق دادهاند ولی به زندگی مشترک پرتنش و دردناک توأم با کشمکشهای دائمی و عذابآور، ادامه میدهند. این گروه از زنوشوهرها، پیوسته تحت تأثیر فشارهای روانی شدید، میسوزند و میسازند و در نهایت امر با تأسف فراوان احساس خواهند کرد که قربانی بوده و بازنده شده و زندگی را سخت باختهاند. هر زن و مردی با توجه به ساختارهای جسمی و روانی خود، شایستهی آن است که ویژگیهای خود را بشناسد و به یک انسان متحول و ارزنده تبدیل شده و بهترین خود را کشف کند و زندگی مشترک عالی را برای خویش بسازد. در هر سنی، اگر شناخت درستی از استعدادهای نهفته و توانمندیهای درونی خود و دیگران کسب کنید و آنها را درست بهکار گیرید، میتوانید آرامش، کامیابی و شادکامی را نصیب خود، همسر، فرزندان و دیگرانکنید. درواقع، هرکس بخشی از رویدادهاییست که برایش اتفاق میافتد و میتواند با مثبتاندیشی و آگاهی، در بخش سازنده از زندگی و رویدادهای آن بیشتر سهیم باشد. در این دنیای پر از ناملایمات و پرتلاطم، بدون کسب آگاهی و مهارتهای لازم و آموزشهای ضروری، تشکیل زندگی مشترک موفق بسیار سخت و حتی غیرممکن بهنظر میرسد. بسیاری از زن و شوهرها سردرگم، ناامید، مضطرب، دردمند و تحتتأثیر افکار منفی خویشاند. اندیشههای منفی را از مغز بیرونکردن، با نگرانیها و ترسهای واقعی یا موهوم جنگیدن، هویت یکدیگر را زیر سؤال بردن، شخصیت و عقاید یکدیگر را پایمالکردن و با تنشها، بیماریها، مسائل، مشکلات و موانع بهدرستی مبارزهکردن، بسیار پرهزینه بوده و آگاهی، عشق و انرژی بسیاری را میطلبد. برای رسیدن به آرامش و کامیابی، بهجای جنگیدن با خود و دیگران، میبایست مهارتها و آگاهیهای لازم را کسب کرده و عشق را به طور عمیق درک نموده و دنیا را آگاهانه از دریچهی عشق و شادی نگریست. در این راستا با آموزشهای ضروری (در هر سن و شرایطی) باید تغییرهای لازم و مثبتی را در زندگی فردی و مشترک بهوجود آورد؛ باورها، اندیشهها، احساسها، تفاوتها، نیازها و چگونگی رفع نیازهای خود و همسرتان را شناسایی کرده و به پرسشهای زیر اندیشیده و پاسخ دهید: - هدف و مأموریتتان از زندگی چیست؟ - در چه موقعیتی هستید و چرا در این موقعیت قراردارید؟ - برای رسیدن به هدفهایتان چه برنامههایی دارید؟ - هدفهای مورد علاقهی خود و همسرتان کداماند؟ - در زندگی زناشویی چه هدفهای مشترکی را دنبالمیکنید؟ - نقاط قوت و ضعف خود و همسرتان را به کمک مشاوران باتجربه به درستی مشخص کرده و بنویسید. - مشخصکنید انجام چه چیزهایی باعث خوشحالی یا نگرانی عمیق شما و همسرتان میشود. - آیا شما و همسرتان از ثبات عاطفی برخوردارید یا نه؟ - هر چند وقت یکبار به مشاور و روانشناس مراجعه میکنید تا راههای احتمالی اشتباه خود را اصلاح نمایید؟ آیا میدانید هرکس با تواناییها و استعدادهای خاص و منحصربهفرد خود، پا به این سیاره میگذارد تا استعدادهای خویش را شکوفا ساخته و توانمندیهای خود را بهکار بندد تا بهنوبهی خود، جهان را بهتر و شادابترکند؟ زمانی شما موفق به تشکیل خانوادهیشایسته میشوید که اول به ارزیابی و شناخت خود بپردازید. برای اینکه خود را بشناسید، علل ترسها، نگرانیها، آزردگیها و همچنین آرامش، نشاط و کامیابیها را کشفکرده و بنویسید. کشف علل کامیابیها و آزردگیها و منشأ باورها، اندیشهها، احساسات و عملکردتان، به شما در خودشناسی و شناخت ویژگیهای خود و همسرتان کمک فراوان میکند. برای شناخت بیشتر خود، بهنقاط مثبت و منفی پدر و مادر خود توجهکنید و ببینید کدامیک از ویژگیهای مادر و پدرتان را دوست داشتید یا دوست دارید، همچنین از کدام صفتهای آنان بیزار بودهاید. در دورانکودکی، وقتی تحت فشار و مورد اذیت و آزار روانی، عاطفی و جسمی قرارداشتید، چه واکنشی از خود نشان میدادید و چگونه آرام میشدید؟ گریهی زیاد، قهر، لجبازی، پرخاشگری و یا خرابکاری میکردید؟ گوشهگیری، انزواطلب و زودرنج بوده و احساس تنهایی میکردید و به خودخوری و خودآزاری میپرداختید؟ غذا نمیخوردید یا بدخوری و پرخوری میکردید؟ در این شرایط، کسی از شما حمایت میکرد یا مدتها در تنهایی، اضطراب، تشویش و ترس شدید بهسر میبردید؟ امروزه چگونه عمل میکنید؟ بر ذهن خود مدیریت کرده و آرامشتان را حفظ میکنید یا نمیتوانید بر ذهن خود مدیریت کنید و بیشتر زمانها، به بهانههای گوناگون در تشویش، نگرانی، ترس، خشم و عصبانیت بهسر میبرید؟ به پرخوری یا بدخوری میپردازید؟ کنش و واکنشهای ناخواسته و منفی از خود بروز میدهید؟ خود و دیگران را دوست دارید یا پیوسته خود و دیگران را مورد سرزنش، انتقاد، تمسخر و مقایسه قرار میدهید؟ بهترین دوست خود هستید یا بدترین دشمن خود میباشید؟ کدام حیوانها را دوست دارید؟ کدام رنگها را ترجیح دهید؟ کدام غذاها را انتخاب میکنید؟ کدام گلها را دوست دارید؟ و... باید بدانید که آثار مثبت و منفی شیوهی تربیتی و زندگی دوران کودکی و اینکه در محیط تربیتی مطلوب یا نامطلوبی بزرگ شده باشید، بیشترین نقش تعیینکننده در سرنوشت شما را ایفا میکند؛ آثار آسیبهای دوران کودکی در زندگی فعلیتان، در ارتباط با همسر، فرزندان و دیگران و در موفقیتها، شکستها و بهطور کلی در کنشها و واکنشهای امروزیتان در بیشتر زمینهها، کم و بیش قابل رؤیت است. افکار خود را در موارد بالا و دیگر موارد بنویسید؛ با نوشتن و روشن شدن علل اندیشهها، با شناخت نقاط قوت و ضعفهایتان و با کمک گرفتن از مشاوران و روانشناسان، میتوانید خود را بهتر شناخته و تنشها، ناهنجاری و مشکلهای روانی، عاطفی و جسمی خود را بهنحوی مطلوب برطرف ساخته و در مسیر زندگی سالم، آرام و شاد قرارگرفته و موفق به تشکیل خانوادهی شاد و شایسته شوید. 3 لینک به دیدگاه
هوتن 15061 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 خرداد، ۱۳۸۹ بعضی وقتا اگه یه مدت کوتاه مثلا ده روز زوجها دور از هم زندگی کنن و به زندگیشون فکر کنن و بعد دوباره بیان پیش هم خیلی از مشکلاتشون حل میشه بعضی وقتا اگه خیلی تحت فشاری و از زندگی کاریت خسته ای بجای غر زدن به همسرت خوبه بری پیشش خلوت کنی و بهش بگی که خسته ای و بهش بگی که به کمکش احتیاج داری بزاری با حرفاش روحتو ترمیم کنه بعضی وقتا اگه دیدی همسرت نا آرومی میکنه فقط کافیه در اغوش بگیریش و بگی میدونم از یه چیزی ناراحتی چرا باهام صحبت نمیکنی نذار اونروز فکر کار خونه باشه برید باهم یه رستوران برید یه جای دنج تو طبیعت دستشو بگیر تو دستات و بهش بگو که دوسش داری بعد با همه وجودت به حرفاش گوش کن بزار بدونه که تنها نیست بزار بدونه برای تو مهمه وای بر اون همسرانی که موقع اشک ریختن کنار هم نیستن بعضی وقتا فقط یه کلمه تو درست میگی حرفتو قبول دارم کمک کن این مسئله رو باهم حل کنیم یه زندگی رو نجات میده 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده