ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 شهریور، ۱۳۹۳ اما سوال اینجاست که روشهای کسب درآمد از محتوا چیست؟طبیعی است که تعداد روشهایی که می توان توسط آنها با استفاده از محتوا، درآمدزایی کرد، محدود و مشخص نیست و کاملاً تابع خلاقیت «خالق محتوا» است. اما در اینجا به برخی از متداولترین شیوههای کسب درآمد از طریق محتوا میپردازیم. در آینده به بررسی نقاط قوت و ضعف هر یک از این روشها خواهیم پرداخت: روش اول: فروش مستقیم در این روش، محتوای تولید شده، قیمتگذاری شده و مستقیماً فروخته میشود. زمانی که مایکروسافت، هر نسخه از ویندوز خود را میفروشد، زمانی که یک ناشر، نسخه به نسخه کتابهای خود را میفروشد، زمانی که یک «قالب گرافیکی وبسایت» یا یک کتاب الکترونیکی در اینترنت فروخته میشود، زمانی که برای دانلود یک نرمافزار موبایل، پولی را پرداخت میکنیم، یک محتوا به صورت مستقیم فروخته شده. روش دوم: فروش حق اشتراک زمانی در این شیوه، شما استفاده از محتوا را برای مدت معینی به طرف مقابل واگذار میکنید و او پس از پایان مهلت مقرر، امکان استفاده از محتوای شما را ندارد. به عنوان مثال، زمانی که یک آنتی ویروس، لیسانس یک ماهه یا یک ساله خود را به شما واگذار میکند. بسیاری از نشریات بزرگ دنیا نیز، به همین شیوه، فرصت دسترسی را به کاربر میدهند. مثلاً با پرداخت چند ده دلار، میتوانید به آرشیو یک مجله بزرگ دسترسی داشته باشید و بلافاصله پس از مهلت مقرر، دسترسی شما به صورت کامل قطع میشود.دقت کنید که «اشتراک مجلات کاغذی» که هم اکنون عرضه میشوند، عملاً از جنس فروش مستقیم هستند و در دسته اول قرار میگیرند. چون در دستهی دوم، به محض پایان دوره مقرر، شما به محتوا دسترسی ندارید. کلوپهای فیلم که اشتراک ماهیانه یا سالیانه دارند نیز در این طبقهبندی قرار میگیرند. روش سوم: فروش حق اشتراک بر اساس تعداد استفادهبرخی از بزرگترین آرشیوهای مقالات تحقیقاتی دنیا از این نوع هستند. با پرداخت مبلغی مشخص، به شما اجازه میدهد هر زمان که خواستید هر مقالهای را که خواستید دانلود کنید. اما پس از تعداد مشخصی دانلود کردن، دیگر به شما این فرصت داده نخواهد شد.مشاوران تلفنی خانواده در بسیاری از کشورها، حق اشتراک از این نوع میفروشند. شما با پرداخت مبلغی پول، میتوانید در مجموع، مثلاً چهار ساعت با آنها صحبت کنید. ممکن است این اعتبار را در یک تماس تلفنی یا طی دو سال، طی هشت تماس تلفنی نیم ساعته هزینه کنید. روش چهارم: تبلیغات جانبیممکن است خود محتوا به صورت رایگان در اختیار همه قرار گیرد. اما از فضایی که در کنار آن قرار میگیرد، برای تبلیغ استفاده شود. سایتهای خبری، عمدتاً بر اساس این مدل تولید محتوا، درآمدزایی میکنند. محتوا به رایگان در اختیار مخاطب قرار میگیرد اما فضای کنار صفحه، به خاطر بازدیدهای زیاد، به فضایی ارزشمند برای تبلیغات تبدیل میشود. بسیاری از نرمافزارهای رایگان موبایل هم اینگونه هستند. روش پنجم: ترویج نام تجاریدرآمدزایی از این روش، مستقیم نیست. اما شکل آن تا حد زیادی به روش چهارم نزدیک است. به عنوان مثال، فرض کنید شما یک دفتر حقوقی دارید. بعید است تبلیغات مستقیم و کارت ویزیت و بروشور، بتواند به سادگی برای شما مشتری ایجاد کند. اما فرض کنید یک دفترچه ده صفحهای آماده کنید و سوالات حقوقی ساده مردم را که بیشتر از شما پرسیده میشود، در آن بنویسید و پاسخ بدهید. حالا در صفحهی آخر، توضیح کوچکی بنویسید که فلان دفتر حقوقی، برای ارائه خدمات مشاوره بیشتر در خدمت شماست.این دفترچه بر خلاف بروشورهای تبلیغاتی دور انداخته نخواهد شد. حتی دست به دست هم خواهد شد. محتوا در این موارد لازم نیست همیشه مکتوب باشد. با وجود اینترنت، عرضه یک کتاب الکترونیک کوچک یا یک فایل صوتی یک ساعته رایگان هم میتواند به همان شیوه تاثیر داشته باشد. تنها دو نکته باید مد نظر قرار داده شود: نخست اینکه در چنین محتواهایی، بین هفتاد تا نود درصد محتوا باید کاملاً آموزشی و خالی از هر نوع تبلیغ باشد تا مخاطب احساس بد نداشته باشد. دوم اینکه محتوا به حدی مفید باشد که دریافت کننده، آن را به دیگران منتقل کرده یا توصیه نماید.روش ششم: محتوای ویروسی یا وایرالاین نوع محتوا معمولاً با دو هدف به کار گرفته میشوند: هدف اول که طبیعتاً غیر اخلاقی است، تخریب نام برندهاست. حتماً شما هم از این پیامها و پیامکها در شبکه های اجتماعی دریافت کردهاید که: «لطفاً اطلاع رسانی کنید. الان یک نفر در فلان شهر فلان محصول فلان شرکت را خورد و مرد!». معمولاً خبرهایی از این دست، اگر کمی هوشمندانه تنظیم شوند به شدت ویروسی هستند و به سرعت بین مردم پخش میشود. حتی اگر خبر تکذیب هم شود، هنوز خیلیها معتقد باقی میمانند که «خبری بوده» و الان پنهان شده. شرکتها گاهی به تولیدکنندگان محتوا برای تولید این نوع متنها پولهای قابل توجه میدهند.هدف دیگر که دولتها و شبکههای بزرگ خبری، دنبال می کنند، جعل خبرهای بیخاصیت برای اندازهگیری میزان نفوذ شایعه در شبکه تحت سیطره آنهاست. امروز بسیاری از مردم در غرب جهان بر این باورند که هر فرد در طول خواب یک سال خود، حدوداً هشت عنکبوت می خورد. کمتر کسی می داند که این شایعه از سال ۱۹۹۳ توسط فردی به نام لیزا هولست ابداع شد تا میزان نفوذ خبری در شبکه تار عنکبوتی ارتباطی مردم در آن سالها سنجیده شود. عنکبوت هم به شوخی به خاطر همین هدف انتخاب شده بود. وگرنه مورچه یا پشه، باورپذیرتر به نظر میرسید! احتمالاً حدس میزنید که این تحقیقات برای چه نهادها یا سازمانهایی میتواند مفید باشد. روش هفتم: استفاده از محتوا برای ایجاد رسانههای اجتماعیحتماً شما هم مشاهده کردهاید که صفحههایی در اینستاگرام یا فیس بوک یا سایر شبکههای اجتماعی وجود دارند که تعداد تعقیب کنندگان آنها – حتی در ایران – به صدها هزار نفر میرسد. این صفحهها عملاً رسانهای جدید بر بستر شبکه اجتماعی شدهاند و خود میتوانند به سادگی به تبلیغ و اطلاع رسانی مشغول شوند.ظبیعی است اینجا نیز مهمترین نکته، استراتژی درست در تولید محتواست. فرض کنید شما امروز، در یکی از شبکههای اجتماعی صفحهای داشته باشید که حاوی نکاتی برای تربیت فرزند باشد. به سادگی میتوان پس از چند ماه – اگر محتوا هوشمندانه تنظیم شود – صفحهای با بیش از صدهزار تعقیب کننده داشت. حالا با خود فکر کنید که یک مجموعه که مهدکودکی خاص و تخصصی را ایجاد کرده، برای اینکه نام و توضیحات آن در این صفحه منتشر شود چقدر حاضر است پول بدهد؟ البته بدیهی است که سهم تبلیغات در هر رسانهای از جمله این رسانه باید پایین بماند وگرنه اثربخشی و مخاطب خود را از دست خواهد داد. مثالهای از این دست در سطح ایران و جهان کم نیستند. روش هشتم: ایجاد سایتهایی پر ترافیک با محتوای تخصصیشبیه مورد هفتم را میتوان در مورد سایتها هم انجام داد. با توجه به ضعف شدید فضای وب – خصوصاً فضای وب فارسی – کافی است در مورد یک موضوع، مطالب متعدد بنویسید. مطالبی که «متعلق به شما بوده و کپی نباشد». به سرعت موتورهای جستجو سایت شما را در صفحهی نخست قرار خواهند داد و پس از آن، میتوان از همان صفحه استفاده تجاری کرده یا از محل تبلیغات آن، کسب درآمد نمود.شاید برای شما جالب باشد که نویسنده این مطالب، یک بار مطلبی درباره «یادگیری زبان انگلیسی» در نوشته های شخصیاش منتشر کرد. بلافاصله پس از چند روز این نوشته در صفحه اول «گوگل» پدیدار شد و هنوز هم با جستجوی «یادگیری زبان انگلیسی» آدرس آن مطلب را مشاهده میکنید.بدیهی است کسب و کار من، به یادگیری زبان انگلیسی ارتباطی ندارد. اما اگر داشت، الان بدون هرگونه تبلیغی میشد از همین موقعیت استفاده کنم. این نشان میدهد که در میان انبوه کسانی که کلاسهای زبان برگزار میکنند و هزینههای سنگین صرف تبلیغات میکنند، کمتر کسی حوصله به خرج داده تا چند پاراگراف، متن – بدون کپی برداری از دیگران – دربارهی زبان انگلیسی بنویسد!در مورد تولید محتوا، میتوان خیلی بیشتر حرف زد. آنچه خواندید، تنها مثال هایی ساده و ابتدایی بود تا تصویری شفافتر از این حوزه به دست آید. به نظر میرسد برای جوانانی که تازه وارد بازار کار میشوند، تولید محتوا، یکی از کارهای تخصصی و کم هزینهای است که در عین کم هزینه بودن، به دلیل ارزش بالایی که برای بازاریابی و تبلیغات شرکت ها داراست، میتواند درآمدزایی خوبی هم داشته باشد. 6 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 دی، ۱۳۹۳ نظور ما از محتوا چیست؟ اگر بخواهیم نگاهی بسیار عمیق و فلسفی به محتوا بیندازیم، باید مطلب « برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام » را بخوانیم. آنجا توضیح داده شده که هر جا ظرفی هست مظروفی هم هست و به قول انگلیسی زبانها، هرجا Container هست، داخل آن ٰContent هم وجود دارد. با این دید، کسی که تلویزیون را میسازد، بستر یا ظرف ساخته و کسی که برای تلویزیون فیلم میسازد، محتوا یا مظروف را تولید کرده است.کسی که فیس بوک را تولید کرده، ظرف ساخته و کسی که در آن یک صفحه تعریف و ایجاد میکند، برای آن ظرف یک مظروف (محتوا) تولید کرده است. کسی که سازهی بیلبورد را در کنار بزرگترین میدان شهر نصب میکند، ظرف ساخته و کسی که برای آن بیلبورد، یک تصویر دوبعدی یا یک حجم سه بعدی تبلیغاتی را طراحی و تولید میکند، محتوا ساخته است.اما مستقل از تعریف دقیق محتوا، اجازه بدهید ما با کمی اغماض از دقت علمی، فکر خودمان را روی چند نمونه از متداولترین محتواهای موجود متمرکز کنیم:کتابی که منتشر میشود، نمونهای از محتوا است.فیلمی که ساخته میشود، نمونهای از محتوا است.پیامک تبلیغاتی که برای شما ارسال میشود، نمونهای از محتوا است.آلبوم موسیقی یک هنرمند که منتشر میشود شکل دیگری از محتوا است.بروشوری که برای تبلیغ یک محصول منتشر میشود یا دفترچه راهنمای استفاده از یک محصول، نمونهای از محتوا است.عکسی که در اینستاگرام منتشر میکنیم، نمونهای از محتوا است.جملهای که در توییتر توییت میشود، مطلبی که در فیس بوک منتشر میشود، بحثی که در وبلاگ یک نویسنده مطرح میشود، همه نمونههایی از محتوا هستند. 3 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 دی، ۱۳۹۳ منظور ما از صنعت محتوا چیست؟ مرکز مطالعات و تحقیقات مشترک وابسته به اتحادیه اروپا، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام به نقل از برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام صنعت محتوا را چنین تعریف میکند:MCI یا Media and Content Industry (صنعت محتوا و رسانه) مجموعه همه فعالیتهای اقتصادی است که با هدف تولید، توزیع و نشر انواع محتوا، از جمله موسیقی، صدا، ویدئو، انیمیشن، محصولات تلویزیونی، مقاله، کتاب، خبر و سایر خدمات مرتبط با اطلاعات، شکل گرفتهاند.شاید مفید باشد که برخی از زیر مجموعههای صنعت محتوا و رسانه را با هم مرور کنیم: تولید محتوا یا Content Creation: در این بخش از صنعت محتوا، کسانی مشغول هستند که نقش تولیدکننده در ابتدای زنجیرهی تولید را بر عهده دارند. کارگردانی که فیلم میسازد،نویسندهای که کتاب مینویسد،وبلاگ نویسی که پست مینویسد،کسی که یک گزارش خبری را برای یک روزنامه یا یک سایت خبری تنظیم میکند،هر کسی که در خانه و خیابان، از طریق موبایل یا لپ تاپ یا هر شیوهی دیگر، جملهای را برای نشر در توییتر یا عکسی را برای نشر در اینستاگرام آماده میکند،کسی که حرفهای حافظ را در قالب هفتاد یا صد پیامک مختلف آماده میکند و به شرکتی میسپارد که سرویس فال پیامکی را ارائه میدهد،همه و همه، در بخش برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام فعالیت دارند. عرضه و توزیع محتوا یا Content Delivery & Distribution: محتوایی که تولید میشود، در نهایت باید به شکلی قابل استفاده برای مخاطب در بیاید و از طریق شبکههای توزیع به دست او برسد. فرض کنید شما برای یک سایت خبری مطلبی مینویسید و روی کاغذ به مدیر مربوطه ارائه میدهید. شما کار تولید محتوا را انجام دادهاید. اما تبدیل شدن این مقاله به یک متن دیجیتال ماجرای دیگری است. ضمن اینکه پس از تایپ شدن و دیجیتال شدن، باید زیرساخت لازم (سرور و هاست و …) هم فراگیر شود تا دسترسی مخاطب نهایی به محتوا، تسهیل شود.فرض کنید کتابی را نوشتهاید، ناشری لازم است که کاغذ تهیه کند. کتاب چاپ کند. هزینههای پخش و توزیع را برآورد کند. خودش توزیع را بر عهده بگیرد یا اینکه قراردادی برای برونسپاری این فعالیت تنظیم کند. همهی فعالیتهایی که ناشر، پس از پایان کار نویسنده و تحویل اثر انجام میدهد، در حوزهی عرضه و توزیع محتوا قرار میگیرد. بازاریابی با استفاده از محتوا یا Content Marketing: یک بار به ماجرای لوییس کارول که در ابتدای این نوشته آمد فکر کنید. کسانی که متخصص بازاریابی با استفاده از محتوا هستند، بازاریابی را به شکل دیگری میفهمند. بازاریابی با استفاده از محتوا، به صورت خلاصه فروشنده را عموماً در مقام «آموزشدهنده» و یا «داستان گو» میبیند.کسی که در ایران، برای نخستین بار، هنگام فروش دستگاههای مایکروفر، یک CD فیلم هم هدیه داد و در آن به آموزش آشپزی با استفاده از مایکروفر پرداخت، مثالی ساده از بازاریابی با استفاده از محتوا را اجرا کرده است.شکل کمی پیچیدهتر این است که ما تولیدکننده «روغن سرخ کردنی متمم!» باشیم، و به جای اینکه تمام در و دیوار را با تصویر شیشهی روغن پر کنیم، یک برنامه بسیار پرطرفدار آشپزی با معروفترین افراد و چهرهها و متخصصان آشپزی تولید کنیم و آشپز مربوطه – همانطور که گاهی به شکل افراطی و آزاردهنده هم دیدهایم! – در طول مدت غذا درست کردن به ما یادآوری کند که از روغن سرخ کردنی متمم(!) برای غذای خود استفاده میکند.وقتی یک بانک بزرگ ایران، روی چند مورد از بهترین فیلمهای سال سرمایهگذاری میکند و در تیتراژ پایانی فیلم، خودش را به عنوان سرمایهگذار معرفی میکند، باز هم با شکل دیگری از بازاریابی محتوا طرف هستیم.زمانی، یک فیلم پرطرفدار پخش میشد و همان بانک یا بانکهای مشابه، پول میدادند که فیلم را نصفه کاره قطع کنند و برای ما در مورد کیفیت خدماتشان صحبت کنند. اما امروز فیلم قطع نمیشود، وقتی فیلم به پایان رسید و ما با حس و حال خوب، آخرین لحظات فیلم را در ذهن مرور میکنیم، نام آن بانک از جلوی چشممان میگذارد و میبینیم که فلان بانک، سرمایهگذار تولید این فیلم بوده است. 1 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 دی، ۱۳۹۳ اگر فرصت کوتاهی دارید، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام را باز کنید و نگاهی به آن بیندازید. در نشریهی تایم تصویری شبیه صفحه فوق خواهید دید. روی دکمه Explore More کلیک کنید تا گلدمن ساکس برای شما یک برنامه آموزشی در مورد بازار سرمایه نمایش دهد. تایم با خیال راحت بالای این صفحه نوشته که این محتوا در ازاء دریافت پول منتشر شده! من و شما هم با لذت میخوانیم و یاد میگیریم. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ها، حرف مهمی میزند: چرا ما به عنوان مخاطب فکر میکنیم محتوایی که برای نمایش آن پول گرفته شده باید محتوای ضعیفی باشد؟ چرا کسی که تبلیغ میکند، احساس میکند حالا که پول داده هر نوع محتوایی را – حتی بدون ذرهای اطلاعات مفید آموزشی – میتواند منتشر کند؟ این نگاه متعلق به تبلیغات سنتی است. استراتژی محتوا میتواند شکل دیگری از محتوای تبلیغاتی را در اختیار ما قرار دهد. غنیتر. آموزندهتر و مجابکنندهتر. حالا شاید بهتر بتوان درک کرد که چرا برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام معترضانه میگوید: هنوز هم بسیاری از روزنامهها با مدل ذهنی قدیمی، خبر و محتوا را از تبلیغ جدا میدانند!ما در متمم، بحث دیگری هم داریم تحت عنوان: « برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ». بحث Content Marketing یا بازاریابی با استفاده از محتوا، بحث بسیار گستردهای است که پس از این مقدمات، باید به صورت مستقل به آن پردازیم و این کار را هم انجام خواهیم داد.اما به هر حال، اگر نگاهی به مطلب برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام داشته باشید، میتوانید ذهنیت اولیهای در مورد فضای بازاریابی با استفاده از محتوا به دست بیاورید. دانش SEO و SEM را هم امروزه بخشی از صنعت محتوا میدانند: وقتی امروز از محتوا حرف میزنیم، یکی از مهمترین انواع محتوا، محتوای دیجیتال است.محتوای دیجیتال مطلبی است که در شبکههای اجتماعی، در وبلاگها و سایتها و خلاصه در فضای مجازی منتشر میشود. همه خوب میدانیم که تولید محتوا کافی نیست. باید کسی هم باشد که این محتوا را ببینید. از آن استفاده کند و این محتوا را به دیگر توصیه کند.فرض کنید که شما یک کتابفروشی آنلاین دارید – یا یک کتابفروشی فیزیکی دارید که الان میخواهید برای آن سایت هم داشته باشید – و میخواهید از «محتوا» برای تثبیت موقعیت آن استفاده کنید. احتمال دارد تصمیم بگیرید که هر هفته یا حتی شاید هر روز، نقد یک کتاب را در سایت خود منتشر کنید. اما این کافی نیست. مردم باید بدانند که شما چنین نقدی را منتشر میکنید.یک گزینه رفتن به سراغ شیوههای سنتی تبلیغ در فضای آنلاین است. شیوههای سنتی تبلیغ در فضای آنلاین، عموماً شیوههایی هستند که مردم، معادلی را برای آنها در فضای آفلاین و فیزیکی میشناسند. به همین دلیل، عموماً از همان مدل ذهنی سنتی، در به کارگیری این ابزار مدرن استفاده میکنند. کسانی که در فضای فیزیکی بیلبورد میگرفتهاند و تبلیغ میکردهاند، یا در روزنامهها آگهیهای بزرگ تمام صفحه و نصف صفحهای میدادهاند، در فضای مجازی به دنبال خریدن بنرهای سایتهای بزرگ و پربازدید میروند. کسانی که در فضای فیزیکی، تراکت و بروشور در سر چهارراهها پخش میکردهاند، بر این باور هستند که ایمیل مارکتینگ، جایگزینی ارزان قیمتتر برای همان کارهای قدیم است. به همین دلیل به دنبال خریدن آدرس ایمیل صدها هزار نفر میروند تا همان تراکت کاغذی را به شکل دیجیتال به زور و زحمت به صندوق ایمیل مشتریان بالقوه برسانند. در اینجا نمیخواهیم به صورت مطلق و قطعی استفاده از این ابزارها را منتفی اعلام کنیم. بلکه میخواهیم بگوییم که اگر چه این ابزارها، شبیه ابزارهای سنتی ما به نظر میرسند، اما فلسفه و کاربری آنها در حوزه تبلیغات، کاملاً متفاوت است.ضمن اینکه ابزارهای دیگری هم در کنار آنها شکل گرفته است. امروز گوگل، می تواند دپارتمان بازاریابی بسیاری از کسب و کارهای آنلاین باشد. مخاطب به نتیجه جستجوی گوگل اعتماد زیادی دارد. خصوصاً طی سالهای اخیر که شعار گوگل و شرکتهای مشابه تغییر کرده و همه آنها اعلام میکنند که Content is the Kingسلطنت متعلق به محتواست! امروز نمیتوان به سادگی برای مدت طولانی، با هزار حیله و ترفند در صدر فهرست پیشنهادهای گوگل و موتورهای جستجوی معتبر نشست. مگر اینکه محتوای ارزشمندی داشته باشی.زمانی SEO یا Search Engine Optimization مجموعهای از تکنیکهای نرمافزاری بود که می توانست کمک کند تا سایت من و شما، در صدر فهرست پیشنهادهای گوگل و سایر موتورهای جستجو باشد. اما امروز SEO پیش از هر چیز و بیش از هر چیز، میخواهد به ما استاندارد یک محتوای مفید و ارزشمند را بیاموزد. به ما یاد دهد که چگونه میتوان محتوایی ساخت که خواننده آن را دوست داشته باشد و موتورهای جستجو و در راس آنها گوگل، با توجه به میل و رغبت مخاطب، امتیاز بیشتری به آن بدهند.اجازه بدهید به این شکل بگوییم که در حوزه محتوا، میتوان بخش قابل توجهی از بازاریابی را، به صورت رایگان به شرکتی معتبر و مستقر در کالیفرنیای آمریکا واگذار کرد. این شرکت گوگل نام دارد! و اگر مطمئن باشد که شما محتوای ارزشمند و مفید دارید، حاضر است در تمام دنیا به رایگان هر روز و هر لحظه، شما را به عنوان یک مجموعه معتبر، به مردم معرفی کند. اصطلاح SEM یا Search Engine Marketing یا بازاریابی با استفاده از موتورهای جستجو هم به چنین کارکردی از موتورهای جستجو تاکید و توجه دارد.به خاطر همین بود که ما در متمم، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام در نظر گرفتهایم و به تدریج در حال انتشار آن هستیم. با این تعاریف، استراتژی محتوا چیست؟ استراتژیست محتوا چه کسی است؟ «استراتژیست محتوا» یا Content Strategist یک عنوان شغلی است. این عنوان چندان قدیمی نیست. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ، توضیح میدهد که در سال ۲۰۰۹، زمانی که اصطلاح «استراتژیست محتوا» در شرکت فیس بوک، به عنوان یک موقعیت شغلی مطرح شد، دپارتمانها از یکدیگر در مورد آن میپرسیدند. حتی در نامهها میگفتند: این لغت چیست؟ اسم است؟ فعل است؟ فاعل است؟!هنوز هم اوضاع چندان بهتر نیست. تعدد تعاریف و نگرشها و اختلاف نظرها در این حوزه بسیار است. تنها نکتهای که شاید مورد اتفاق نظر باشد این است که اقتصاد آینده را، استراتژیست های محتوا، مدیریت و رهبری میکنند.ما در یک نوشته مستقل، سعی کردیم با ادبیات رسمی و جدی، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام را گردآوری کنیم. همچنین در مطلب دیگری، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام را معرفی کردیم.اما به نظر میرسد بهترین راه این باشد که اکنون، پس از شکل گیری ذهنیت اولیه در مورد محتوا و صنعت محتوا و بازاریابی محتوا با مروری به فهرست وظایف و مسئولیتهای یک استراتژیست محتوا، تلاش کنیم تصویر شفافتری از این شغل به دست بیاوریم… 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده