sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مرداد، ۱۳۹۳ اين شعر کانديداي شعر برگزيده سال 2005 شد ؛ توسط يک بچه آفريقايي نوشته شده و استدلال شگفت انگيزي داره!!!؟ وقتي به دنيا ميام، سياهم وقتي بزرگ ميشم، سياهم وقتي ميرم زير آفتاب، سياهم وقتي مي ترسم، سياهم وقتي مريض ميشم، سياهم وقتي مي ميرم، هنوزم سياهم و تو آدم سفيد وقتي به دنيا مياي، صورتي اي وقتي بزرگ ميشي، سفيدي وقتي ميري زير آفتاب، قرمزي وقتي سردت ميشه، آبي اي وقتي مي ترسي، زردي وقتي مريض ميشي، سبزي و وقتي مي ميري، خاکستري اي و تو.....!؟ به من ميگي رنگين پوست؟ 5 لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مرداد، ۱۳۹۳ حالا زد پوست ها این وسط چی میشن؟ لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مرداد، ۱۳۹۳ عالی سپاس جواب دوستمونوهم من میدم صورتی همونه بجای سفید زرد بجای قرمز نارجی بجای آبی سبز زرد همون یکم پررنگ بجای سبز ابی خاکستری همون ...... ترکیب زرد با رنگهای دیگه لینک به دیدگاه
sam arch 55879 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مرداد، ۱۳۹۳ ما گاهی عمق نگاهمون تا سطح و پوسته ی یک موضوع نزول می کنه ... گاهی هم تا مغز و نهان اون می ریم... هر دو نگاه لازمه... گاهی اصلا موضوعی مغز و نهان نداره...پس پوسته ی اون رو می بینیم و قضاوت می کنیم... اما وقتی دل موضوع پر مغز هست...نگاه کردن به پوسته و گفتن اونکه: روی پوسته در قسمت شمال غربی،نبش قسمت فوقانی، بطن چپ اون یک لکه است! کم اهمیت ست...کم اهمیت.. لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مرداد، ۱۳۹۳ اما ما در اون نگاه اولی همیشه قضاوت میکنیم درسته سام درسته لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۹۳ عالی سپاس جواب دوستمونوهم من میدم صورتی همونه بجای سفید زرد بجای قرمز نارجی بجای آبی سبز زرد همون یکم پررنگ بجای سبز ابی خاکستری همون ...... ترکیب زرد با رنگهای دیگه به زرد پوست ها هم رنگین پوست میگن (این یعنی تفکیک نژادی که ما سیاها خوبیم بقیه رنگین سفیدا هم همین و زرد ها هم ...) این نوشته یه جورایی افراط هست چیزی شبیه پان ترکیسم علیه پان فارس که الان می بینیم یا شبیه نوعی فمنیست که زن رو برتر از مرد می دونه محتوای جمله مشکل داره وگرنه ظاهر خیلی زیبایی داره در بحث ها نژادی به جای تحقیر یکی باید برابری رو نشون داد تا از درگیری جلوگیری شود مثل اون دوتا اسکلت که کنار هم بود هم شکل بودند ولی یکی رنگین پوست یکی سفید پوست لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۹۳ ما گاهی عمق نگاهمون تا سطح و پوسته ی یک موضوع نزول می کنه ... گاهی هم تا مغز و نهان اون می ریم... هر دو نگاه لازمه... گاهی اصلا موضوعی مغز و نهان نداره...پس پوسته ی اون رو می بینیم و قضاوت می کنیم... اما وقتی دل موضوع پر مغز هست...نگاه کردن به پوسته و گفتن اونکه: روی پوسته در قسمت شمال غربی،نبش قسمت فوقانی، بطن چپ اون یک لکه است! کم اهمیت ست...کم اهمیت.. یه نوشته هایی هست زیبا هستن ولی مغز خرابی دارند شبیه نوشته های شریعتی , لیبرالیسم , وعده های بهشت و ... لینک به دیدگاه
*atefeh* 13017 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۹۳ به زرد پوست ها هم رنگین پوست میگن (این یعنی تفکیک نژادی که ما سیاها خوبیم بقیه رنگین سفیدا هم همین و زرد ها هم ...)این نوشته یه جورایی افراط هست چیزی شبیه پان ترکیسم علیه پان فارس که الان می بینیم یا شبیه نوعی فمنیست که زن رو برتر از مرد می دونه محتوای جمله مشکل داره وگرنه ظاهر خیلی زیبایی داره در بحث ها نژادی به جای تحقیر یکی باید برابری رو نشون داد تا از درگیری جلوگیری شود مثل اون دوتا اسکلت که کنار هم بود هم شکل بودند ولی یکی رنگین پوست یکی سفید پوست فقط جواب یه سری ادمو داده که خودشون رو برتر از سیاها میدونن که با نسبت دادن کلمه رنگین پوست بهشون، میخوان تحقیرشون کنن لینک به دیدگاه
sam arch 55879 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مرداد، ۱۳۹۳ یه نوشته هایی هست زیبا هستن ولی مغز خرابی دارند شبیه نوشته های شریعتی , لیبرالیسم , وعده های بهشت و ... درود به دوست خوبم... تاویل از متن...همیشه جای مناقشه هست... گاهی متن ها وقتی از زوایای جدید به اون ها نگاه می شه..بعد های دیگه از اون نمایان می شه... اینکه برداشت من نوعی...با شما نوعی..تفاوت داشته باشه چیز عجیبی نیست...چیز بغرنجی هم نیست... حقیقت برای هر آدمی وقتی محرض می شه که با عینک خودش به اون نگاه می کنه... دغدغه ی شما در مورد خطاب قرار دادن رنگین پوستان که فقط به سیاه پوستان اطلاق نمی شه، درسته.... زرد پوستان...سرخ پوستان...هم جز همین خطاب های رنگین پوست هستن... ولی وقتی شعر رو با این ضمینه می خونیم که این رو یک کودک سیاه پوست آفریقایی گفته...(اینکه یک کودک آفریقایی نژاد پرست باشه...و اینکه از این شعر از صافی یک مسابقه رد بشه...و هیچکس نفهمه که کانسپت اون نژاد پرستی بوده کمی ضعیف هست).... و وقتی المان ها و ساختار شعر رو بررسی می کنیم و می بینیم که شعر در ساده ترین وجه در قسمت اول خودش رو معرفی کرده... و در قسمت دوم اونچه که دیگران به اون نسبت می دن.... و از مقایسه ی این دو تا خواسته که رنج خودش رو از نژادپرستی نشون بده... وقتی که به یک انسان توهین می شه...اون از نگاه خودش به جواب دادن اقدام می کنه...و به این فکر نمی کنه که حالا چون زرد پوستا و سرخ پوستا هم با این همین نام خطاب می شن..المان اون ها رو هم تو شعر بیارم که یک دفعه انسانی با یک برداشت خاص فک نکنه این شعر خودش هم یک نوع نژاد پرستیه... این نوع برداشت شما رو رد نمی کنم...چون هیچ وقت در این موارد که نسبی هستن...نظر قطعی نمی دم... بزارین یک مثال بزنم از نوشته ی خودتون... هیچ وقت من یه صورت قاطع سخنان دکتر شریعتی رو لیبرالی نمی دونم...و معتقدم او هم نویسنده ی فاطمه فاطمه ست...و هم نویسنده ی شیعه ی علوی،شیعه ی صفوی.... با توجه به اینکه می دونین چقد در باب این شخصیت و دیگر شخصیت ها سخنان دروغین منصوب هست...که حتما تنشون رو در گور می لرزونه از بعضی انتساب سخنان بهشون... نگاه مطلق به ادم ها و اینکه اونا رو تک بعدی بدونیم...ما رو از شناخت وجه ها دیگه و در حقیقت اعتدال شخصیت اون ها به دور می کنه.... این یک مثال بود... چون شما مطرح کردین اسم ایشون رو من عرض کردم... عده ای زیادی ممکنه با شما هم رای باشن... عده ای زیادی هم مخالف... عده ای هم مثه من وسط این دو گروه وا می سن و به حرف هر دو گوش می دن...و می بنین که می تونه یک مسائله بخشی ش حق یا یک گروه باشه...و بخشی حق با گروه دیگه...و برآیند اون باعث می شه که به یک نظر معتدل برسیم... آرامش پیشکش لحظه هاتون لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده