...Neda... 2026 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مرداد، ۱۳۹۳ چه كنيم تا ديگران را قضاوت نكنيم؟ چرا با اينكه همه ما ميدانيم قضاوت كردن بر رفتار و گفتار ديگران از زشتترين و آزاردهندهترين ناهنجاريهاي رفتاري ما ايرانيهاست، اما بيشتر اوقات آگاهانه يا ناآگاهانه مرتكب آن ميشويم. درحالي كه اگر هريك از ما بدرستي خود را بشناسد و تاثير قضاوتهاي نادرست خود را بر زندگي افراد ببيند و اين نكته را درك كند كه گاهي قضاوتهاي نادرست ميتواند مسير زندگي ديگران را تغيير دهد، به طور قطع در قضاوت عجله نكرده و بسياري از اوقات ترجيح ميدهد كه از قضاوت بپرهيزد و انجام اين موضوع مهم را به افراد داراي صلاحيت بسپارد. در واقع پیش داوری بر اساس منطق و واقعیت نیست بلکه بر پایه مجموعه ای از فرضیات، مفاهیم نیمه درست و گمانه زنی ها شکل می گیرد و مبتنی بر تعمیم غلط و انعطاف ناپذیر است. بخش عمده ای از پیش داوری بصورت ناآگاهانه انجام می شودو در فرضیات قالبی روزمره در مورد سایرین نمود پیدا می کند. این تعمیم ها رفتار ما را تحت تاثیر قرار می دهند و موجب می شود که در مورد بخش های مختلف اجتماع تبعیض قائل شویم. غالبا یاد گرفتیم که حقایق را به غلط تعمیم می دهیم. نه به دلیل بد خواهی یا تنفر، بلکه به این دلیل که در اغلب موارد این کار آسانتر از درک تفاوت ها و پیچیدگی های واقعی دنیای اطرافمان است. در ابتدا ممکن است فکر کنیم که زنان عاطفی تر از مردان اند. یا قوم خاصی را خسیس یا ساده لوح فرض کنیم. این فرض ها و بیانات مبتنی براطلاعات ناقص و ناکافی است که به تدریج از انها برای طبقه بندی و در نهایت قرار دادن اعضای این گروه ها در قالب های سفت و سخت و تغییر ناپذیر استفاده می کنیم. روانشناسان معتقدند که پیش داوری حاصل تمایل طبیعی ما برای قالب بندی جهان به منظور معنا دادن به آن است. این قالب ها مبتنی بر واقعیت نیستند بلکه بر اساس تجارب قبلی محدود ما که آن را درست و قطعی تلقی می کنیم، شکل می گیرد ریشهها و عوامل پیشداوری اساسیترین عوامل پیشداوری موارد زیر میباشند: الف) عوامل شناختی پیشداوری 1. تصورات قالبی ،به معنای نسبت دادن خصوصیات یکسان به همه افراد یک گروه است بدون اینکه تفاوتهای واقعی میان اعضای آن گروه در نظر گرفته شود. 2. عواطف؛ احساسات و عواطف مبتنیبر تصورات قالبی غالبا بر داوریهای اجتماعی ما درباره دیگران تاثیر میگذارند. 3. طبقهبندی اجتماعی؛ تقسیم دنیا به دو مقوله "ما" و "آنان" از لحاظ نژاد، قومیت، مذهب، جنس و غیره که منجر به ایجاد باورها و احساسات خوب درباره "ما" و احساسات منفی درباره گروه بیگانه یعنی "آنان" میشود 4. تجانس برونگروهی و درونگروهی؛ افرادی که پیشیداوری شدیدی نسبت به برخی گروههای اجتماعی دارند، اغلب چنین عباراتی را بیان میکنند: همه آنان مثل همند، مشت نمونه خروار است. مدلول این جملات آن است که اعضای گروههای دیگر بیش از اعضای گروه خودی باهم شباهت دارند. گرایش به مشابه دانستن اعضای گروه خودی را "توهم تجانس برونگروهی" و میل به متفاوت دانستن اعضای گروه خودی را "تمایز درونگروهی" مینامند ب) عوامل اجتماعی پیشداوری 1. رقابت؛ این پدیده پایهای برای قدیمیترین تبیین پیشداوری یعنی تعارض واقعی محسوب میشود. رقابت میان گروههای اجتماعی درباره کالاها و فرصتهای ارزشمند باعث پیشداوری گروهها نسبت به یکدیگر شده و مادامی که چنین رقابتی ادامه داشته باشد، پیشداوری منفی گروهها نسبت به یکدیگر ادامه خواهد داشت 2. سپر بلا کردن؛ پیشداوری در رسیدن به یک هدف که با انگیزه اقتصادی مربوط است ولی با آن یکسان نیست، استفاده میشود. هدف اخیر این است که کسی (یا گروهی) را پیدا کرد تا بتوان تقصیر همه بدبختیها و بلاها را به گردن او انداخت 3. منافع اقتصادی؛ بنابر این نظریه و با در نظر گرفتن محدودیت منابع، گروه مسلط ممکن است بکوشد تا یک گروه اقلیت و ضعیف را استثمار و خفیف کند تا بتواند به کسب مزایای مادی نایل آید؛ مانند تحقیر ملل مستعمره و جهان سوم توسط استثمارگران و ملل غرب و ارجحیت قایل شدن برای خود جهت نیل به منافع اقتصادی و سیاسی. 4. همرنگی؛ همرنگی کورکورانه با هنجارهای موجود جامعه از عوامل اساسی تداوم تعصب و پیشداوری است. افراد همرنگ معمولا این تعصبات و پیشداوریها را بهعنوان هنجارهای مورد قبول جامعه میپذیرند و انجام میدهند. ج)عوامل انگیزشی و روانشناختی پیشداوری 1. توجیه رفتار خود؛ یکی از علل پیشداوری در شخص، نیاز وی به توجیه رفتار خویش است. مثلا اگر کسی نسبت به فردی بیرحمی کرده باشد سعی میکند او را تحقیر کند تا بیرحمی خود را توجیه کند و اگر بتواند خود را متقاعد سازد که او به یک گروه بیارزش و غیرانسانی تعلق دارد 2. شخصیت اقتدارطلب یا استبدادی؛ برخی اشخاص آمادگی و تمایل بیشتری به پیشداوری دارند. نهتنها بهعلت تأثیرات بیرونی مستقیم بلکه بهعلت نوع شخصیت آنها. تئودور آدورنو و همکارانش این نوع افراد را شخصیتهای استبدادی مینامند که اساسا دارای این مشخصات هستند: در اعتقادات خود خشک و متحجرند، پایبند ارزشهای سنتی هستند، نسبت به ضعف و ناتوانی چه در خود و چه در دیگران بردباری ندارند، بسیار کیفر دهنده و مجازات کنندهاند، سوء ظن دارند و برای صاحبان قدرت احترام فراوانی قائلند روشهای کاهش پیشداوری اگرچه محو کامل پیشداوری و تعصب امری بعید به نظر میرسد اما روانشناسان اجتماعی روشهایی را برای کاهش آن پیشنهاد دادهاند که عبارتاند از: 1. تغییر تصورات قالبی؛ این امر بهوسیله دادن اطلاعات واقعی در برابر اطلاعات نادرست به افرادی که دچار پیشداوری هستند امکانپذیر است. 2. تماس بین گروهها؛ تعصب و پیشداوری چنانچه بهطور عمیق مربوط به ساختار شخصیتی افراد نباشد، بهوسیله برقراری موقعیتهای مساوی بین گروه اقلیت و اکثریت، کاهش مییابد، خصوصا اگر از طرف نهادها و سازمانها حمایت شود 3. کوششها و اهداف مشترک؛ دو گروهی که در ابتدای کار با یکدیگر دشمنی دارند اگر همکاری در پروژه مشترک را یاد بگیرند شانس یکپارچگی آنها افزایش خواهد یافت. 4. گذاشتن ادراک خوب بهجای ادراک بد؛ طبقهبندی و تمایز بین دو گروه اغلب منبع اسناد تصورات قالبی است که به شکلگیری تعصب و تبعیض منجر میشود. میتوان شکل طبقهبندی را به سه روش تغییر داد: - طبقهبندی مجدد؛ اعضای دو گروه متقابل بفهمند که به نفع آنهاست که خود را متعلق به یک گروه بدانند. - انفرادی کردن؛ عدم تاکید بر تفاوتهای گروهی و تاکید بر تفاوت افراد تا مانع اسناد خصوصیات یکسان، تصورات قالبی و در نتیجه پیشداوری درباره افراد یک گروه شود. - طبقهبندی متقاطع؛ اگر فردی به چند طبقه اجتماعی مختلف (شغلی، قومی و ...) تعلق داشته باشد میتوان با خارج کردن وی (در ذهن و تصور خودمان) از آن طبقهای که مورد تبعیض است پیشداوری را از بین برد، مثلا در پیشداوری قومی راجع به کسی، وی را بهعنوان عضوی در یک طبقه دیگر مثلا شغلی، در نظر بگیریم. 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده