soheiiil 24251 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۸۹ دو صفحه نوشته ساده به کتاب "خلقيات ما ايرانيان" به قلم روانشاد محمد علي جمال زاده ... مهموني مي ديم اونهايي که دوست داريم و نداريم رو دعوت مي کنيم. يواشکي به لباساي اونهايي که دوست نداريم مي خنديم. بعد که رفتند با دوستهاي خودمونيمون مي شينيم به حرفهاشون مي خنديم! توي مهموني واسه همديگه جوک ترکي مي گيم! جوک لري مي گيم! اصفهاني ها رو مسخره مي کنيم. مي گيم کاشوني ها ترسواند! رشتي ها بي غيرتند! کردها خرمتعصب هستند! آباداني ها لاف مي زنند! پايين شهريها رو آدم حساب نمي کنيم! مرز بين پايين شهر و بالاي شهر رو هم خودمون تعيين مي کنيم! اونها که از قلهک پايينتر رو قبول ندارند شيک ترند! شهرستاني ها هم بهتره برند جلو بوق بزنند! وقتي يکي از فاميلهامون شهرستان زندگي مي کنه و ما يهويي از دهنمون مي پره فوري توضيح مي ديم که طرف بخاطر شغلش که مدير فلان کارخونه است اونجا زندگي مي کنه! بشقاب و ليوانهاي فرانسوي مي خريم! لوسترهاي ساخت چين مي خريم! شکلات آيدين هديه نمي بريم چون ايرانيه کلاسش پايينه! موقعي که اتوبوس مياد حمله مي کنيم! اگه اوضاع بحراني بشه با آرنجمون مي زنيم به کناريها راه رو باز مي کنيم! آخه خسته هستيم بايد زودتر بريم خونه! وقتي کسي نباشه هم همين که مي شينيم با ماژيک پشت صندلي ها يادگاري مي نويسيم که دفعه ديگه که سوار شديم به دوستامون هنرمون رو نشون بديم! شب چهارشنبه سوري ترقه پرت مي کنيم پشت پاي زن همسايه که وقتي پريد بخنديم! وقتي تيم فوتبال مورد علاقه امون توي مسابقه مي بازه شيشه اتوبوس واحد رو مي شکنيم! سيزده بدر گند مي زنيم به طبيعت! يعني هميشه اينکارو مي کنيم نه فقط سيزده بدرها! فحش خواهر و مادر مي ديم! به همديگه! به دين و مذهب! و عربها و غيره! اما تا يه مشكلي پيش مياد ميگيم يا فلان امام!! و در لوس آنجلس هم بيشتر سفره حضرت عباس باز ميکنيم تا توي تهران... ما همه مادرزادي سياستمدار به دنيا اومديم اما استراتژي تک تکمون با همديگه و با تمام دنيا متفاوته براي همين در هيچ موردي باهم توافق نداريم و بازهم به هم فحش مي ديم! سه تا که ميشيم پنج نظر متفاوت داريم و هممون خيال ميکنيم حق داريم. ما به اجدادمون خيلي احترام مي ذاريم! مخصوصاً داريوش و اينها! وقتي سر قبرشون ميريم حتماً يه يادگاري هم با هرچي که دستمون باشه روي در و ديواراش مي کنيم! ما امام زاده مي سازيم! بعد پول مي ندازيم و از امام زاده مي خوايم که مشکلاتمون رو حل کنه! ما روز عاشورا تاسوعا نذري مي ديم! اما براي اينکه زعفرون گرونه روي پلو گلرنگ مي ريزيم! ما احتمالاً غير از رامسر و کلاردشت جاي ديگه اي از ايران رو نديديم اما حتماً دوبي رفتيم و فروشگاه عرض الهدايا رو ديديم! بي برو برگرد هم يه عکسي توي صحرا روي شنها گرفتيم که به همسايه ها نشون بديم! ما رانندگيمون حرف نداره! رانندگي بدون فحش و فضيحت برامون معني نداره! چراغ راهنمايي عابرپياده، موتورسوار هاي آدمخور .... فقط يک کلمه از هر مورد کافيه ! ماها سينما نمي ريم و عوضش عشق مي کنيم قبل از اينکه فيلم روي پرده سينما بره ما سي ديشو ببريم خونه! ما - مخصوصاً لوس آنجلسي هامون- وقتي کانال تلويزيوني درست مي کنيم يا هيمنطوري آب دوغ خياري ميارندمون توي يه برنامه اي مجري بشيم يا گزارش بديم يا خداي نکرده به عنوان کارشناس حرف بزنيم از هر سه تا کلمه اي که مي گيم چهار تاش انگليسيه اونهم با هزار تا عشوه و ناز و غمزه شتري و صد البته تلفظ صد درصد غلط ! ماها عاشق رقص عربي هستيم! هرچي هم سنمون ميره بالاتر علاقه امون به اين رقص که تا ابد يادش نميگيريم هي بيشتر و بيشتر ميشه و اصرار مي کنيم که بايد توي همه مهموني ها هنرمون رو نشون بديم!البته دوستان خيلي اصرار مي کنندا وگرنه ماها همه خجالتي هستيم و رقصمون نمياد. به آذري ها متلک ميگيم، اونارو مسخره ميکنيم و براشون جوک ميسازيم ولي بهترين و مفيدترين دوستامون آذري هستن! 9 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۸۹ سهیل مرسی جالب بود!!! اما این جمال زاده کیه!!!؟؟؟همون که کباب غازو نوشته!!!؟؟؟ 2 لینک به دیدگاه
رهگذر 521 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۸۹ سهیل مرسی جالب بود!!!اما این جمال زاده کیه!!!؟؟؟همون که کباب غازو نوشته!!!؟؟؟ نه بابا! اون محمدعلی نبود! اون هوشنگ ابتهاج بود! :icon_pf (34): لینک به دیدگاه
soheiiil 24251 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۸۹ جمال زاده افتخار داستان نویسی ما ایرانیاست پدر داستان نویسی کوتاه روحش شاد 5 لینک به دیدگاه
soheiiil 24251 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۸۹ نه بابا!اون محمدعلی نبود! اون هوشنگ ابتهاج بود! :icon_pf (34): چرا محمد علی بود هوشنگ ابتهاج هم متخلص به سایه شعر داشتیم تو ادبیات 2:دی 3 لینک به دیدگاه
رهگذر 521 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۸۹ چرا محمد علی بودهوشنگ ابتهاج هم متخلص به سایه شعر داشتیم تو ادبیات 2:دی جدی محمدعلی بود؟؟؟ ما که عمو جمال صداش میکردیم! هوشنگ ابتهاج هم نکته انحرافیش بود! 1 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۸۹ مرسی از این تاریخ ادبیاتی که گفتین!!آخه من فکر میکردم جمال زاده مثلا دهه50-6- مرده!!!گفتم چطوری این چیزارو دیده!!!:ws52:رفتم سرچ کردم!!!:banel_smiley_4: ۲۳ دی ۱۲۷۴ در اصفهان - ۱۷ آبان ۱۳۷۶ در ژنو 2 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۸۹ داداش مدیر عالی بود مثل خودت 2 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۸۹ مرسی از این تاریخ ادبیاتی که گفتین!!آخه من فکر میکردم جمال زاده مثلا دهه50-6- مرده!!!گفتم چطوری این چیزارو دیده!!!:ws52:رفتم سرچ کردم!!!:banel_smiley_4:۲۳ دی ۱۲۷۴ در اصفهان - ۱۷ آبان ۱۳۷۶ در ژنو ماهنامه گل اقا براش یه مصاحبه همونجا ترتیب داده بود حرفاش اشک ادمو درمیاورد حیف این ستاره ها که خاموش شدن خدا بیامرزدش 2 لینک به دیدگاه
DCBA 8191 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۸۹ دو صفحه نوشته ساده به کتاب "خلقيات ما ايرانيان" به قلم روانشاد محمد علي جمال زاده ... مهموني مي ديم اونهايي که دوست داريم و نداريم رو دعوت مي کنيم. يواشکي به لباساي اونهايي که دوست نداريم مي خنديم. بعد که رفتند با دوستهاي خودمونيمون مي شينيم به حرفهاشون مي خنديم! توي مهموني واسه همديگه جوک ترکي مي گيم! جوک لري مي گيم! اصفهاني ها رو مسخره مي کنيم. مي گيم کاشوني ها ترسواند! رشتي ها بي غيرتند! کردها خرمتعصب هستند! آباداني ها لاف مي زنند! پايين شهريها رو آدم حساب نمي کنيم! مرز بين پايين شهر و بالاي شهر رو هم خودمون تعيين مي کنيم! اونها که از قلهک پايينتر رو قبول ندارند شيک ترند! شهرستاني ها هم بهتره برند جلو بوق بزنند! وقتي يکي از فاميلهامون شهرستان زندگي مي کنه و ما يهويي از دهنمون مي پره فوري توضيح مي ديم که طرف بخاطر شغلش که مدير فلان کارخونه است اونجا زندگي مي کنه! بشقاب و ليوانهاي فرانسوي مي خريم! لوسترهاي ساخت چين مي خريم! شکلات آيدين هديه نمي بريم چون ايرانيه کلاسش پايينه! موقعي که اتوبوس مياد حمله مي کنيم! اگه اوضاع بحراني بشه با آرنجمون مي زنيم به کناريها راه رو باز مي کنيم! آخه خسته هستيم بايد زودتر بريم خونه! وقتي کسي نباشه هم همين که مي شينيم با ماژيک پشت صندلي ها يادگاري مي نويسيم که دفعه ديگه که سوار شديم به دوستامون هنرمون رو نشون بديم! شب چهارشنبه سوري ترقه پرت مي کنيم پشت پاي زن همسايه که وقتي پريد بخنديم! وقتي تيم فوتبال مورد علاقه امون توي مسابقه مي بازه شيشه اتوبوس واحد رو مي شکنيم! سيزده بدر گند مي زنيم به طبيعت! يعني هميشه اينکارو مي کنيم نه فقط سيزده بدرها! فحش خواهر و مادر مي ديم! به همديگه! به دين و مذهب! و عربها و غيره! اما تا يه مشكلي پيش مياد ميگيم يا فلان امام!! و در لوس آنجلس هم بيشتر سفره حضرت عباس باز ميکنيم تا توي تهران... ما همه مادرزادي سياستمدار به دنيا اومديم اما استراتژي تک تکمون با همديگه و با تمام دنيا متفاوته براي همين در هيچ موردي باهم توافق نداريم و بازهم به هم فحش مي ديم! سه تا که ميشيم پنج نظر متفاوت داريم و هممون خيال ميکنيم حق داريم. ما به اجدادمون خيلي احترام مي ذاريم! مخصوصاً داريوش و اينها! وقتي سر قبرشون ميريم حتماً يه يادگاري هم با هرچي که دستمون باشه روي در و ديواراش مي کنيم! ما امام زاده مي سازيم! بعد پول مي ندازيم و از امام زاده مي خوايم که مشکلاتمون رو حل کنه! ما روز عاشورا تاسوعا نذري مي ديم! اما براي اينکه زعفرون گرونه روي پلو گلرنگ مي ريزيم! ما احتمالاً غير از رامسر و کلاردشت جاي ديگه اي از ايران رو نديديم اما حتماً دوبي رفتيم و فروشگاه عرض الهدايا رو ديديم! بي برو برگرد هم يه عکسي توي صحرا روي شنها گرفتيم که به همسايه ها نشون بديم! ما رانندگيمون حرف نداره! رانندگي بدون فحش و فضيحت برامون معني نداره! چراغ راهنمايي عابرپياده، موتورسوار هاي آدمخور .... فقط يک کلمه از هر مورد کافيه ! ماها سينما نمي ريم و عوضش عشق مي کنيم قبل از اينکه فيلم روي پرده سينما بره ما سي ديشو ببريم خونه! ما - مخصوصاً لوس آنجلسي هامون- وقتي کانال تلويزيوني درست مي کنيم يا هيمنطوري آب دوغ خياري ميارندمون توي يه برنامه اي مجري بشيم يا گزارش بديم يا خداي نکرده به عنوان کارشناس حرف بزنيم از هر سه تا کلمه اي که مي گيم چهار تاش انگليسيه اونهم با هزار تا عشوه و ناز و غمزه شتري و صد البته تلفظ صد درصد غلط ! ماها عاشق رقص عربي هستيم! هرچي هم سنمون ميره بالاتر علاقه امون به اين رقص که تا ابد يادش نميگيريم هي بيشتر و بيشتر ميشه و اصرار مي کنيم که بايد توي همه مهموني ها هنرمون رو نشون بديم!البته دوستان خيلي اصرار مي کنندا وگرنه ماها همه خجالتي هستيم و رقصمون نمياد. به آذري ها متلک ميگيم، اونارو مسخره ميکنيم و براشون جوک ميسازيم ولي بهترين و مفيدترين دوستامون آذري هستن! از سال 76 تا الان هیچ تغییر ی نکردیم.....:icon_pf (34): خدایا پَ کی قراره درس شیم.....:icon_pf (34):ببخشید درس شم....:JC_thinking:.من اول خودمو باید اصلاح کنم....:girl_in_dreams: 1 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۸۹ از سال 76 تا الان هیچ تغییر ی نکردیم.....:icon_pf (34): خدایا پَ کی قراره درس شیم.....:icon_pf (34):ببخشید درس شم....:JC_thinking:.من اول خودمو باید اصلاح کنم....:girl_in_dreams: این بهترین طرز فکریه که میشه داشت ممنون دوست عزیز 1 لینک به دیدگاه
ayhan 2309 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۸۹ ولی به نظر من خیلی تغییر کردیم. یه سری از اون موارد الان دیگه نیست. لینک به دیدگاه
DCBA 8191 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۸۹ ولی به نظر من خیلی تغییر کردیم.یه سری از اون موارد الان دیگه نیست. مثلا کدومش .؟؟؟ :JC_thinking:بگو ماااام امیدوار شیم....شاید کم شده باشه.... یاااا روشش تغییر کرده.....:girl_in_dreams:ولی از بین نرفته لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۹۰ ارزش دوباره خوندن بعضی حرفا بیشتر از دوباره ودوباره هست! لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده