رفتن به مطلب

ما کجای جهان وایستادیم ؟


fakur1

ارسال های توصیه شده

هر موقع که سعی کردم خوشبین باشم سرم کلاه رفته. بدبین نیستم ولی یکم زیادی سخت گیری میکنم. سئوالی که برام پیش اومده رو برای شما هم مطرح میکنم. شما اگه دوست داشتید در خوشبینانه ترین شکل ممکن بهش جواب بدید .

ما کجای این جهان قرار داریم ؟

 

هر یک از این کشور ها محور های اقتصادی خاصی دارند که شرح مختصر این محور ها به ترتیب زیر است.

کشور های عقب مانده : محور اقتصاد در این کشور ها بر مبنای خرید و فروش زمین و فعالیت های بانکها در راستای سپرده گذاری مردم در بانگ واستفاده از بهره های بانکی توسط مردم است.

کشور های رو به رشد : این محور در کشور های رو به رشد برمبنای ظرفیت تولید مصنوعات استوار است.

کشور های پیشرفته : در کشور های پیشرفته مبنای توسعه متکی به دانش و توانائی بهره گیری از آن است. فرمول جدید موفقیت و کارائی در این کشورها عبارت است از هوش , اطلاعات و ایده

  • Like 1
لینک به دیدگاه

الان به نظر من تو ایران هرکی ایده داشته باشه برندس به نظر من ما یه کشور استثنا هستیم در هر زمینه ای میتونیم قوی باشیم ولی محیط وبسترش آماده نیست در حالی که بعضی جاها پا را فراتر از یه کشور جهان سوم میزاریم و در خیلی جاها حتی از کشورهای همسایه و خاورمیانه هم عقب مونده تریم نظر شخصی من اینه که هر ایده جدیدی ختی کپی برداری از نمونه های خارجی بیشترین سود و درامد را در همان 2-3 سال اول دارد ولی بعدش اینقدر دست زیاد میشه که باید فکر و ایدتو عوض کنی

  • Like 2
لینک به دیدگاه
الان به نظر من تو ایران هرکی ایده داشته باشه برندس به نظر من ما یه کشور استثنا هستیم در هر زمینه ای میتونیم قوی باشیم ولی محیط وبسترش آماده نیست در حالی که بعضی جاها پا را فراتر از یه کشور جهان سوم میزاریم و در خیلی جاها حتی از کشورهای همسایه و خاورمیانه هم عقب مونده تریم نظر شخصی من اینه که هر ایده جدیدی ختی کپی برداری از نمونه های خارجی بیشترین سود و درامد را در همان 2-3 سال اول دارد ولی بعدش اینقدر دست زیاد میشه که باید فکر و ایدتو عوض کنی

با شما موفقم . در کشور ما فرهنگ پژوهش به گونه ای طراحی و تدوین شده استکه هیچ یک از محققین و پژوهشگران به خود این اجازه را نمیدهند که پا از حریم گفتگوو نوشتن به بیرون گذاشته و آستین های خود را بالا بزنند و داخل جمعیت شده و همراهبا آنان کار کنند و ضمن کار, علوم و تخصص هایشان را به آنان ارائه دهند و دست دردست هم برای حصول نتجه تلاش نمایند. این گروه از محققین فکر میکنند که همینکهمطلبی را نوشتند و چه بصورت کتاب و یا مقاله و یا پروژه اداری , و تسلیم مقام مافوق نمودند, دیگرکارشان و رسالتشان تکمیل شده و باید همه از آنان تشکر کنند و به آنها نشان افتخارهم بدهند. در حالی که اینگونه نیست و اگر این حضرات به کشور های توسعه یافته سفرکنند و از نزدیک شاهد کار مردم در آن کشور ها باشند , خواهند دید که حتی دانشمندانپیر هم در داخل کارخانه ها و دوش به دوش دیگران کار عملی میکنند و با روش تعاملیدر کار و تولید , تمام دانش خود را در محل کار , با دیگران تقسیم کرده و خودشان هم از تجارب آنانسود میبرند. ولی در کشور ما دانشگاهیان فقط در حول و حوش دانشگاه مشغولند و صاحبانصنایع هم که عمومآ تخصص لازم را ندارند, خودشان برای خودشان کار میکنند و این دوگروه چندان ربطی به هم ندارند. آیا تابحال شاهد بوده ایم که همین اساتید و پژوهشگران برای کار و فعالیت در شرایط فعلیکشور ما که اسیر تحریم های دشمنان اسلام و این آب و خاک هستیم , و برای رهایی کامل از این دامهای دشمنان , مدلهای محیطی کارو تولید طراحی کنند و این مدل کارائی و ثبات لازم را داشته باشد؟ کشور ما , که , ظاهرآ از نظر تعداد روشنفکران اقتصادی و تولیدیو اساتید زبده دانشگاهی در رتبه های بالائی قرار دارد , تا به حال چند تا مدل کارو تولید بومی شده , از اینهمه کارشناس واستاد به خود دیده است تا با عملکردن به آن مدل ها بتواند مسیر توسعه را با سرعتبیشتر طی کند؟ بطور کلی , اندیشه های محققین و پژوهشگران ما عمومآ در پشت میز هایمدرسه و دانشگاه شکل گرفته و با اندیشههای کاربردی شباهتی ندارد. آن عده ای هم که در سازمانها و ادارات مشغول کار هستند, همه کار ها را به معاونینشان میسپارند و خودشان اکثرآ در جلسات به درد نخوروقتشان را تلف میکنند و به بدنه سازمانشان وصل نیستند.

  • Like 1
لینک به دیدگاه

در ادامه : اگر در کشور های صنعتی مترقی گفته شود که در یک نقطه از جهان به فردی که سوادش در حد دیپلم بوده جواز تاسیس کارخانه داده اند , فکر میکنند که هم نهاد جواز دهنده و هم خود آن فرد مبتلا به بیماری جنون خفیف بوده اند. یا اگر گفته شود که اکثرمحققین ما مبتلا به کمروئی هستند ممکن است که باز هم این حرف ما را شوخی فرض کنند.از این ها رنگین تر اینکه مثلآ به انها بگوئیم که نرخ سود بانکی در کشور ما در ظاهرحدود 22 در صد ولی در باطن بالای 32 در صد است , دیگر ممکن است که ما را به جرم حواس پرتی یا پرت و پلا گوئی به داشتن بیمار روانی متهم کنند. وهم انگیز تر از همه این موارد این است که به آنها گفته شود که ما برای انجام کار صنعتی در کشور اول دستگاهها و ابزار را میخریم و بعد به فکر ساختن چهار دیواری برای نصب آنها میافتیم و پس از نصب و آماده شدن ابزار آلات و دستگاهها تازه به این فکر می افتیم که با این پدیده خود ساخته چه بکنیم و چه جوری کار کنیم و چه چیزی تولید کنیم و برای تهیه کردن همه آنها هم فقط از وام بانکی استفاده کرده ایم و بانک هم فقط حدود شصت در صد مبلغ مورد نیاز را به ما داده و برگشت اصل وام و سود آن فقط پنج سال است وما هم بخشی از این وام را به خرید ماشین شخصی و پرداخت دیون قبلی خود صرف کرده ایم و سرمایه در گردش که سهل است , پول برای اتمام ساز و کار های اولیه طرح هم نداریم و الی آخر . من مطمئن هستم که آنها اجازه نمیدهند که حرف انسان تمام شود و بلافاصله او رااز کشورشان اخراج میکنند تا اثرات این ویروس هوشمند سخنگو به ذهنیت ملتشان آسیب وارد نکند و آنها را مجبور به بازگشت به عهد پاره سنگی نگرداند.

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...