رفتن به مطلب

چرا به کم قانعیم ؟


fakur1

ارسال های توصیه شده

ایرانی جماعت با همه حرص داشتناش و طماع بودنش تو عمل نشون میده که به کم قانعه.

نمونه شم تو زندگی همه مون دیده میشه .

تو رفاه فردی

تو رفاه اجتماعی

و همه جا

این عیب چرا هست و چه جوری میشه که از بین بره؟

  • Like 1
لینک به دیدگاه

چون بنا به فرهنگ و مذهب تو وجودمون و شیوه زندگیمون جا انداختن که قناعت خصلتی ارزشمنده و این قناعت به تمام زوایای زندگی ما هم گسترش پیدا کرده و هیچ وقت دنبال برتر و بهتر نمیریم ، و ریشه اصلیشم هم از دین مداران کاسب صفت در طول تاریخ نشأت می گیره

  • Like 1
لینک به دیدگاه
چون بنا به فرهنگ و مذهب تو وجودمون و شیوه زندگیمون جا انداختن که قناعت خصلتی ارزشمنده و این قناعت به تمام زوایای زندگی ما هم گسترش پیدا کرده و هیچ وقت دنبال برتر و بهتر نمیریم ، و ریشه اصلیشم هم از دین مداران کاسب صفت در طول تاریخ نشأت می گیره

چه جوری تغییرش بدیم؟

لینک به دیدگاه

ریشه خیلی از مشکلات تنبلی هستش تلاش که نباشه باعث میشه هرچی داری و نداری بهش قانع بشی

قناعت لفظا معنی بدی نداره و قانع بودن بد نیست اما به شرطها و شروطها

فرض کنید من یه درآمد مختصری دارم یه خونه ام دارم در همین حد باقی بمونم و قانع بشم اشتباه محضه آدم همیشه باید تلاش کنه تا برسه به اون چیزی که باید برسه وقتی 100درصد تلاش درست و مفید و انجام دادیم باید قانع داشته ها باشیم اما متوقف نشیم

مشکل ما اینه که قانع بودنو مخالف تلاش میدونیم

به نظر من تاپیک آرزو و جرات نه گفتن خیلی با این تاپیک نقاط مشترک داره آرزو و تلاش و قانع بودن و....مثل زنجیره به هم متصل هستن

  • Like 1
لینک به دیدگاه
چه جوری تغییرش بدیم؟

 

راه خاصی نداره باید منتظر رنسانس بود ، جهان اسلام تازه رسیده به دوران سیاه اروپا ، مردم کم کم میزان جرم و جنایت دین سالاران رو درک خواهند کرد و با گذشت زمان این رنسانس رخ خواهد داد دین به پستوی خونه ها میره و عقل حاکم میشه و ممکنه این فرایند چند قرن طول بکشه در هر حال به عمر ما قد نمیده

  • Like 1
لینک به دیدگاه
ریشه خیلی از مشکلات تنبلی هستش تلاش که نباشه باعث میشه هرچی داری و نداری بهش قانع بشی

قناعت لفظا معنی بدی نداره و قانع بودن بد نیست اما به شرطها و شروطها

فرض کنید من یه درآمد مختصری دارم یه خونه ام دارم در همین حد باقی بمونم و قانع بشم اشتباه محضه آدم همیشه باید تلاش کنه تا برسه به اون چیزی که باید برسه وقتی 100درصد تلاش درست و مفید و انجام دادیم باید قانع داشته ها باشیم اما متوقف نشیم

مشکل ما اینه که قانع بودنو مخالف تلاش میدونیم

به نظر من تاپیک آرزو و جرات نه گفتن خیلی با این تاپیک نقاط مشترک داره آرزو و تلاش و قانع بودن و....مثل زنجیره به هم متصل هستن

با سپاس از هم اندیشی شما

ما تا چه حد از کار شهردار شهرمون راضی هستیم ؟

سازمانهای موجود تو شهرمون چند درصد وظائفشونو برامون انجام میدن ؟

از کار محیط زیست چیزی به نظرمون میرسه ؟

ما در مقابل کم کاریهای کسانی که به وظائفشون عمل نمیکنند هم قانع هستیم .

  • Like 1
لینک به دیدگاه
با سپاس از هم اندیشی شما

ما تا چه حد از کار شهردار شهرمون راضی هستیم ؟

سازمانهای موجود تو شهرمون چند درصد وظائفشونو برامون انجام میدن ؟

از کار محیط زیست چیزی به نظرمون میرسه ؟

ما در مقابل کم کاریهای کسانی که به وظائفشون عمل نمیکنند هم قانع هستیم .

 

تو اینجور مسائل ترس باعث میشه جرات بیان حقایقو نداشته باشیم برا همین گفتم اون تاپیک با این تاپیک نقاط مشترک دارن

خیلی از ماها عادت کردین به دم نزدنو حرف نزدن شرایط باعث شده قبول کنیم و وقتی اعتراض داریم از ترس بیانش نکنیم

نمیشه گفت قانع شدیم اگر قانع بودیم این همه از وضع موجود و حتی قبلها و بعدها شاکی نبودیم و غر نمیزدیم

مثلا همین محیط زیست که میگید نمونه دریاچه ی اورمیه تو خود تبریز اونقدر اعتراض کردن و اتفاقایی افتاد که مردم دیگه یه مدت سکوت کردن اینم دلایل مختلف داره اما قانع نشدیم

  • Like 1
لینک به دیدگاه
تو اینجور مسائل ترس باعث میشه جرات بیان حقایقو نداشته باشیم برا همین گفتم اون تاپیک با این تاپیک نقاط مشترک دارن

خیلی از ماها عادت کردین به دم نزدنو حرف نزدن شرایط باعث شده قبول کنیم و وقتی اعتراض داریم از ترس بیانش نکنیم

نمیشه گفت قانع شدیم اگر قانع بودیم این همه از وضع موجود و حتی قبلها و بعدها شاکی نبودیم و غر نمیزدیم

مثلا همین محیط زیست که میگید نمونه دریاچه ی اورمیه تو خود تبریز اونقدر اعتراض کردن و اتفاقایی افتاد که مردم دیگه یه مدت سکوت کردن اینم دلایل مختلف داره اما قانع نشدیم

با شما موافقم دوست عزیز : از آنجا که وضعیتها همیشه بر اهداف تاثیر گذار هستند , باید بدانیم که تازمانی که وضعیتها را اصلاح و ساماندهی نکنیم , قادر نخواهیم بود تا به اهدافمان برسیم. انسانها معمولآ کمابیش متناسب با توقعاتی رفتار و عمل میکنند که از پایگاه و موقعیت شغلی و اجتماعی آنان انتظار میرود. در صورت اصلاح وضعیت ها , انسانها خودبخود مجبور میشوند تا از خزانه رفتار های خود انهایی را برگزینند و عمل کنند که جامعه انتظارش را دارد. اگر از کار مردم بازخواست نشود , آنان بصورت بسیار یکنواخت و بر اساس سناریو های از پیش آماده , عمل میکنند و در این صورت هیچ پیشرفتی در هیچ جایی به چشم نمیخورد. انسانها همواره تلاش میکنند که وضعیت ها را مطابق نوع ومیزان دانش و اطلاعات خودشان معنی کنند و بر همین مبنا دست به اقدام بزنند. اگروضعیت ها و نوع نگرش انسان به آن , مدام کنترل و احیاء نشود , انسانها در شرایط تکرار و یکنواختی , کار و فعالیت میکنند واین نوع فعالیت ها ضررش بسیار بیشتر از سودش خواهد شد.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...