Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 تیر، ۱۳۹۳ عدم موفقيت شهرهاي جديد را ميتوان در عدم برآورد اهداف آنها دانست. نظريه شهرهاي جديد چه در حالت جنيني آن در قرن 19 و چه در اشكال متنوع و تكامل يافته آن، بعد ازجنگ جهاني اول و دوم به ويژه از سال 1950 به بعد، دركشورهاي مختلف جهان به كارگرفته شده است. شهرهاي جديد در تمام دورانهاي تاريخي وجود داشتهاند، اما به مفهوم امروزي پس از تحولات ناشي از انقلاب صنعتي جهت ايجاد محيط زندگي بهتر ايجاد شدهاند. تمركززدايي از كلان شهرها اصلي ترين عامل اتخاذ سياست شهرهاي جديد در ايران بوده است. در نتيجه ايجاد شهرهاي جديد به عنوان يكي از راهحلهاي كاهش جمعيت كلان شهرها برگزيده شده است. شهرهاي جديد ايجاد شده در ايران بر اساس فاصله، جمعيت و نوع عملكرد داراي سه نوع الگوي شهرهاي جديد مستقل، اقماري و پيوسته ميباشند. در اين راستا همواره شهرهاي جديد با مشكلات عديدهاي مواجه بوده اند، به طوري كه اين مشكلات باعث شده تا آرمانها و اهداف اصلي ايجاد اين شهرها محقق نگردد. مقوله شهرهاي جديد يك مسئله ملي است و مسائل ملي را نميتوان با نگرش بخشي حل كرد. حل مسائل ملي نياز به عزم ملي وخردجمعي دارد. لذا در تحليل عدم تحقق آرمانها و اهداف شهرهاي جديد با تكيه بر روش ANP، قصد داريم تا با ارائه يك رويكرد تصميمگيري چند معياره ضمن رتبه بندي علل اصلي اين امر به ميزان تأثير اين علل در انواع شهرهاي جديد نيز بپردازيم. نتايج تحقيق حاكي از اين ميباشد كه از ميان شهرهاي جديد، شهرهاي پيوسته، بيشترين آسيب را از عدم تحقق اهداف ايجاد شهرهاي جديد پذيرا بودهاند، شهرهاي مستقل و اقماري به ترتيب اولويتهاي بعدي را دارند. واژگان کلیدی: ANP، شهرهاي جديد، شهر پيوسته، شهر مستقل، شهر اقماري. نویسندگان: كرامت اله زياري، محمد اكبرپور سراسكانرود، هادي سلامي، اصغر عابديني دانلود مقاله 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده