رفتن به مطلب

شمام درب داغونین؟ چرا ؟ نکنه فقط یکم ......


fakur1

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

این روزا هر کس منو میبینه میگه : چرا اینقد درب داغونی ؟

میگم : چیزیم نیست فقط یکم خسته م .

شما برا چه چیزایی یا چه جور اتفاقاتی این حالت بهتون دست میده.

نکنه شمام یکم خسته اید ؟ آره ؟

من خستگی مو بهونه کردم . علت جای دیگه ست .

در ادامه میگم که چه مواقعی اینجوری میشم.

نگفتی اوضات چه جوریاست و چرا ؟

  • Like 9
ارسال شده در

یکیش اینه که چند وقتیه که نمیتونم ذهنمو به ذهن کسی پیوند بزنم .

  • Like 5
ارسال شده در

دردنیا دو نوع انسان وجود دارد , یک نوع سعی دارد تهی بودن وجودش را به هر وسیله ایپر کند و دومی که بسیار گرانقدر است تلاش میکند تهی بودن وجودش را ببیند . اون اولی ها باعث درب داغونیم میشن .

 

 

 

  • Like 5
ارسال شده در

صفحه ارسالهای جدید رو که باز میکنم یه مشت تاپیک شبه مذهبی میبینم که فک کنم اصن جایی تو اونجا ندارن . اونام درب داغونم میکنه.

  • Like 4
ارسال شده در

فاز منفی زیاد میدین به انجمن

خوشم نمییاد

  • Like 5
ارسال شده در

من معمولا از خستگی جسمی و کار زیاد و درس و مشکلات و...خیلی درب و داغون نمیشم معمولا ظاهرمو حفظ میکنه و لبخند میزنم اما وقتی ذهنم خسته اس حتی شکل صورتمم عوض میشه خنده ی همیشگی تبدیل میشه به خنده ی زورکی و اونایی که بهم نزدیک هستن سریع میفهمن داغونم:ws3:معمولا هم وقتی برا یه سوالی یا مسئه ای جواب پیدا نکنم این حالت برام پیش میاد.

  • Like 5
ارسال شده در

خب خیلی مسائل هستن که آدمو بی روحیه میکنن

مثلا یکیش اینه که اینقدر خودمونو درگیر کار بکنیم که دیگه اصلا تفریحاتی رو که قبلا هم دوست داشتیم فراموش کنیم

بدون شک همین بهونه های با هم بودن و باهم خندیدن میتونه تاثیر زیادی روی روحیه مون بزاره

 

برا خودم مسائل زیادی هستن که روی روحیه ام تاثیر منفی میزاره و " درب و داغونم " میکنه ولی همیشه سعی میکنم

کسی چنین برداشتی ازم نداشته باشه

 

ولی گاهی یه فکرهایی میآد به سرم که حسابی "درب و داغونم " میکنه و هرچی تلاش میکنم نمیتونم کاملا مخفیش کنم

اتفاقا همین چند شب پیش هم اومده بود به سرم و تا 4-5 صبح نتونستم بخوابم

اینکه " آخر چی ! "

با این وضعیت حتی اگه دریافتی خوبی هم داشتی باشی چه طوری میشه تشکیل خانواده داد ؟!

به این فکر میکردم که 10-15 سال پیش یا اصلا زمانی که دانشجو شدم چه ویژن هایی داشتم و الان به کدومهاش نرسیدم !

به موقعیت هایی که قبلا درش قرار گرفته بودم و انتخابهایی که کردم و حتی اگر انتخاب دیگه ای داشتم الان چه وضعیتی داشتم ؟!

شاید باورش سخت باشه ولی فقط به یک جواب میرسم اونم اینه که همیشه به تناسب شرایط بهترین تصمیم رو گرفتم

و تصمیم اشتباهی نداشتم که خودمو بابتش سرزنش کنم ولی " ای کاش , کاش که و چرا " های زیادی تو ذهنم میآد که

بهشون فکر میکنم میبینم هر کدوم ممکن بود شرایط دیگه ای رقم میزد که نسل ما اینقدر " آواره و درب و داغون " نمیشدن

 

کاش که اون دوره 8 ساله به جوونی ما نمیخورد

کاش بزرگترها پیش بینی کورس هر ساله ما رو با تورم 30-40 درصد میکردن و هشدار میدادن بهمون ...

و....

 

خلاصه اینکه حداقل چندین سالی باید صبر کرد و امیدوار بود تا آثار " درب و داغونی " رو تو چهره کسی ندید

  • Like 6
ارسال شده در
فاز منفی زیاد میدین به انجمن

خوشم نمییاد

شما دیدتون منفییه . بحث های من سازنده ست .

  • Like 2
ارسال شده در
شما دیدتون منفییه . بحث های من سازنده ست .

شاید بسازید ببینیم دوست من

  • Like 2
ارسال شده در
شاید بسازید ببینیم دوست من

شما تا بحال فک کردین که چرا آمار طلاق تا این حد بالا رفته؟

چرا اکثریت جوانان از جیب باباشون میخورند؟

چرا از پس حل ساده ترین مسایل برنمیان؟

علتش اینه که فقط درس میخونن اونم نه برای تبدیل دانش به پول بلکه جهت کسب مدارک کذایی که به هیچ دردی نمیخوره..

مشکل اساسی جوانان نداشتن ( مهارتهای زندگی کردنه ) ..

کمبود هاشونم ناتوانی در معنی کردن زندگیه

موضوعاتی که من در تاپیکهایم طرح میکنم جهت به کنکاش کشاندن ذهن مخاطبان و باز کردن افق هایی برای کسب مهارتهای زندگی ست .

با تشکر

  • Like 4
ارسال شده در

شما تا بحال فک کردین که چرا آمار طلاق تا این حد بالا رفته؟

چرا اکثریت جوانان از جیب باباشون میخورند؟

چرا از پس حل ساده ترین مسایل برنمیان؟

علتش اینه که فقط درس میخونن اونم نه برای تبدیل دانش به پول بلکه جهت کسب مدارک کذایی که به هیچ دردی نمیخوره..

مشکل اساسی جوانان نداشتن ( مهارتهای زندگی کردنه ) ..

کمبود هاشونم ناتوانی در معنی کردن زندگیه

موضوعاتی که من در تاپیکهایم طرح میکنم جهت به کنکاش کشاندن ذهن مخاطبان و باز کردن افق هایی برای کسب مهارتهای زندگی ست .

با تشکر

 

خیلی خوبه خدایی

 

  • :ws37:
     

  • Like 2
ارسال شده در

اگر کسی بخواد درب و داغون باشه و خسته باشه همیشه میشه یک موضوع و بهونه ی ناب براش پیدا کرد. حالا اون بهونه می‌تونه تو گذشته طرف باشه یا تو آینده‌ش یا به همین الانش مربوط باشه. افسوس خوردن، حسرت، غصه خوردن هنر نیست.

چیزی که مهمه اینه که وجودت باعث نشاط اطرافیانت باشه ... انسان‌ها هم ناخوداگاه تمایلشون به سمت افرادی هست که بانشاط هستند ( عاری از لوده بازی و مسخره بازی) حتی افسرده ترین هاشون.

 

منم یه جا حسته میشم، شما هم یه جا خسته و درب و داغون میشی، آدمی رو نمیشه پیدا کرد که یه روزی یا یه جایی خسته نشه! حالا میخواد یه جوون امروزی بی هدف مدرک‌گرا باشه یا یه جوون دیروز تلاشگر زحمتکش یا یه سرمایه دار پول‌دار یا یه دانشمند بزرگ!

 

اما یک سوال! گفتن از چرایی خستگی آیا درمان به همراه داره؟ اگر هم قرار نیست دوا شه پس اصلا چرا باس طرف از خستگی‌هاش بگه؟ اصلا چرا باس بذاریم اطرافیان بفهمن ما خسته‌ایم؟

 

icon_gol.gif

  • Like 3
ارسال شده در
اگر کسی بخواد درب و داغون باشه و خسته باشه همیشه میشه یک موضوع و بهونه ی ناب براش پیدا کرد. حالا اون بهونه می‌تونه تو گذشته طرف باشه یا تو آینده‌ش یا به همین الانش مربوط باشه. افسوس خوردن، حسرت، غصه خوردن هنر نیست.

چیزی که مهمه اینه که وجودت باعث نشاط اطرافیانت باشه ... انسان‌ها هم ناخوداگاه تمایلشون به سمت افرادی هست که بانشاط هستند ( عاری از لوده بازی و مسخره بازی) حتی افسرده ترین هاشون.

 

منم یه جا حسته میشم، شما هم یه جا خسته و درب و داغون میشی، آدمی رو نمیشه پیدا کرد که یه روزی یا یه جایی خسته نشه! حالا میخواد یه جوون امروزی بی هدف مدرک‌گرا باشه یا یه جوون دیروز تلاشگر زحمتکش یا یه سرمایه دار پول‌دار یا یه دانشمند بزرگ!

 

اما یک سوال! گفتن از چرایی خستگی آیا درمان به همراه داره؟ اگر هم قرار نیست دوا شه پس اصلا چرا باس طرف از خستگی‌هاش بگه؟ اصلا چرا باس بذاریم اطرافیان بفهمن ما خسته‌ایم؟

 

:icon_gol:

مرسی از شرکت شما

راستش بعضی از درب داغونی های ما مربوط میشه به یه سری رفتار ها ی غیر عقلانی دیگران.

اینجا هاست که کاسه صبر لبریز میشه

  • Like 2
ارسال شده در
اگر کسی بخواد درب و داغون باشه و خسته باشه همیشه میشه یک موضوع و بهونه ی ناب براش پیدا کرد. حالا اون بهونه می‌تونه تو گذشته طرف باشه یا تو آینده‌ش یا به همین الانش مربوط باشه. افسوس خوردن، حسرت، غصه خوردن هنر نیست.

چیزی که مهمه اینه که وجودت باعث نشاط اطرافیانت باشه ... انسان‌ها هم ناخوداگاه تمایلشون به سمت افرادی هست که بانشاط هستند ( عاری از لوده بازی و مسخره بازی) حتی افسرده ترین هاشون.

 

منم یه جا حسته میشم، شما هم یه جا خسته و درب و داغون میشی، آدمی رو نمیشه پیدا کرد که یه روزی یا یه جایی خسته نشه! حالا میخواد یه جوون امروزی بی هدف مدرک‌گرا باشه یا یه جوون دیروز تلاشگر زحمتکش یا یه سرمایه دار پول‌دار یا یه دانشمند بزرگ!

 

اما یک سوال! گفتن از چرایی خستگی آیا درمان به همراه داره؟ اگر هم قرار نیست دوا شه پس اصلا چرا باس طرف از خستگی‌هاش بگه؟ اصلا چرا باس بذاریم اطرافیان بفهمن ما خسته‌ایم؟

 

:icon_gol:

مرسی من یکم رک گفتم شما بهتر توضیح دادین عزیز خودم یاشا:icon_gol:

  • Like 3
ارسال شده در
مرسی من یکم رک گفتم شما بهتر توضیح دادین عزیز خودم یاشا:icon_gol:

ولی من جواب شما رو قبول نکردم و نظرم رو هم توضیح دادم .

ارسال شده در

من دنبال مبانی درب داغونیم . اونوقت بعضی از دوستان دارن در مورد معنی و یا علت غائی و اینجور معانی خود کلمه نظر میدن.

  • Like 1
ارسال شده در

آره درب و داغونم.چون دیروز ویندوزم خراب شد و مجبور شدم با تمام اطلاعاتش پاکش کنم.:4564:

میفهمی چی میگم؟:w000:

  • Like 1
ارسال شده در
آره درب و داغونم.چون دیروز ویندوزم خراب شد و مجبور شدم با تمام اطلاعاتش پاکش کنم.:4564:

میفهمی چی میگم؟:w000:

متاسفم که ویندوزت خراب شده. دفعه بعد اطلاعات به درد بخورت رو بذارشون تو یه درایو دیگه بجز درایو c .

  • Like 2
×
×
  • اضافه کردن...