fakur1 10128 ارسال شده در 27 شهریور، 2014 این روزا هر کس منو میبینه میگه : چرا اینقد درب داغونی ؟ میگم : چیزیم نیست فقط یکم خسته م . شما برا چه چیزایی یا چه جور اتفاقاتی این حالت بهتون دست میده. نکنه شمام یکم خسته اید ؟ آره ؟ من خستگی مو بهونه کردم . علت جای دیگه ست . در ادامه میگم که چه مواقعی اینجوری میشم. نگفتی اوضات چه جوریاست و چرا ؟ 9
fakur1 10128 مالک ارسال شده در 27 شهریور، 2014 یکیش اینه که چند وقتیه که نمیتونم ذهنمو به ذهن کسی پیوند بزنم . 5
fakur1 10128 مالک ارسال شده در 27 شهریور، 2014 دردنیا دو نوع انسان وجود دارد , یک نوع سعی دارد تهی بودن وجودش را به هر وسیله ایپر کند و دومی که بسیار گرانقدر است تلاش میکند تهی بودن وجودش را ببیند . اون اولی ها باعث درب داغونیم میشن . 5
fakur1 10128 مالک ارسال شده در 27 شهریور، 2014 صفحه ارسالهای جدید رو که باز میکنم یه مشت تاپیک شبه مذهبی میبینم که فک کنم اصن جایی تو اونجا ندارن . اونام درب داغونم میکنه. 4
آرتاش 33340 ارسال شده در 27 شهریور، 2014 من معمولا از خستگی جسمی و کار زیاد و درس و مشکلات و...خیلی درب و داغون نمیشم معمولا ظاهرمو حفظ میکنه و لبخند میزنم اما وقتی ذهنم خسته اس حتی شکل صورتمم عوض میشه خنده ی همیشگی تبدیل میشه به خنده ی زورکی و اونایی که بهم نزدیک هستن سریع میفهمن داغونممعمولا هم وقتی برا یه سوالی یا مسئه ای جواب پیدا نکنم این حالت برام پیش میاد. 5
Jafar Alishah 6341 ارسال شده در 27 شهریور، 2014 خب خیلی مسائل هستن که آدمو بی روحیه میکنن مثلا یکیش اینه که اینقدر خودمونو درگیر کار بکنیم که دیگه اصلا تفریحاتی رو که قبلا هم دوست داشتیم فراموش کنیم بدون شک همین بهونه های با هم بودن و باهم خندیدن میتونه تاثیر زیادی روی روحیه مون بزاره برا خودم مسائل زیادی هستن که روی روحیه ام تاثیر منفی میزاره و " درب و داغونم " میکنه ولی همیشه سعی میکنم کسی چنین برداشتی ازم نداشته باشه ولی گاهی یه فکرهایی میآد به سرم که حسابی "درب و داغونم " میکنه و هرچی تلاش میکنم نمیتونم کاملا مخفیش کنم اتفاقا همین چند شب پیش هم اومده بود به سرم و تا 4-5 صبح نتونستم بخوابم اینکه " آخر چی ! " با این وضعیت حتی اگه دریافتی خوبی هم داشتی باشی چه طوری میشه تشکیل خانواده داد ؟! به این فکر میکردم که 10-15 سال پیش یا اصلا زمانی که دانشجو شدم چه ویژن هایی داشتم و الان به کدومهاش نرسیدم ! به موقعیت هایی که قبلا درش قرار گرفته بودم و انتخابهایی که کردم و حتی اگر انتخاب دیگه ای داشتم الان چه وضعیتی داشتم ؟! شاید باورش سخت باشه ولی فقط به یک جواب میرسم اونم اینه که همیشه به تناسب شرایط بهترین تصمیم رو گرفتم و تصمیم اشتباهی نداشتم که خودمو بابتش سرزنش کنم ولی " ای کاش , کاش که و چرا " های زیادی تو ذهنم میآد که بهشون فکر میکنم میبینم هر کدوم ممکن بود شرایط دیگه ای رقم میزد که نسل ما اینقدر " آواره و درب و داغون " نمیشدن کاش که اون دوره 8 ساله به جوونی ما نمیخورد کاش بزرگترها پیش بینی کورس هر ساله ما رو با تورم 30-40 درصد میکردن و هشدار میدادن بهمون ... و.... خلاصه اینکه حداقل چندین سالی باید صبر کرد و امیدوار بود تا آثار " درب و داغونی " رو تو چهره کسی ندید 6
fakur1 10128 مالک ارسال شده در 28 شهریور، 2014 فاز منفی زیاد میدین به انجمن خوشم نمییاد شما دیدتون منفییه . بحث های من سازنده ست . 2
ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 28 شهریور، 2014 شما دیدتون منفییه . بحث های من سازنده ست . شاید بسازید ببینیم دوست من 2
fakur1 10128 مالک ارسال شده در 28 شهریور، 2014 شاید بسازید ببینیم دوست من شما تا بحال فک کردین که چرا آمار طلاق تا این حد بالا رفته؟ چرا اکثریت جوانان از جیب باباشون میخورند؟ چرا از پس حل ساده ترین مسایل برنمیان؟ علتش اینه که فقط درس میخونن اونم نه برای تبدیل دانش به پول بلکه جهت کسب مدارک کذایی که به هیچ دردی نمیخوره.. مشکل اساسی جوانان نداشتن ( مهارتهای زندگی کردنه ) .. کمبود هاشونم ناتوانی در معنی کردن زندگیه موضوعاتی که من در تاپیکهایم طرح میکنم جهت به کنکاش کشاندن ذهن مخاطبان و باز کردن افق هایی برای کسب مهارتهای زندگی ست . با تشکر 4
آرتاش 33340 ارسال شده در 28 شهریور، 2014 شما تا بحال فک کردین که چرا آمار طلاق تا این حد بالا رفته؟ چرا اکثریت جوانان از جیب باباشون میخورند؟ چرا از پس حل ساده ترین مسایل برنمیان؟ علتش اینه که فقط درس میخونن اونم نه برای تبدیل دانش به پول بلکه جهت کسب مدارک کذایی که به هیچ دردی نمیخوره.. مشکل اساسی جوانان نداشتن ( مهارتهای زندگی کردنه ) .. کمبود هاشونم ناتوانی در معنی کردن زندگیه موضوعاتی که من در تاپیکهایم طرح میکنم جهت به کنکاش کشاندن ذهن مخاطبان و باز کردن افق هایی برای کسب مهارتهای زندگی ست . با تشکر خیلی خوبه خدایی 2
a.namdar 5908 ارسال شده در 28 شهریور، 2014 اگر کسی بخواد درب و داغون باشه و خسته باشه همیشه میشه یک موضوع و بهونه ی ناب براش پیدا کرد. حالا اون بهونه میتونه تو گذشته طرف باشه یا تو آیندهش یا به همین الانش مربوط باشه. افسوس خوردن، حسرت، غصه خوردن هنر نیست. چیزی که مهمه اینه که وجودت باعث نشاط اطرافیانت باشه ... انسانها هم ناخوداگاه تمایلشون به سمت افرادی هست که بانشاط هستند ( عاری از لوده بازی و مسخره بازی) حتی افسرده ترین هاشون. منم یه جا حسته میشم، شما هم یه جا خسته و درب و داغون میشی، آدمی رو نمیشه پیدا کرد که یه روزی یا یه جایی خسته نشه! حالا میخواد یه جوون امروزی بی هدف مدرکگرا باشه یا یه جوون دیروز تلاشگر زحمتکش یا یه سرمایه دار پولدار یا یه دانشمند بزرگ! اما یک سوال! گفتن از چرایی خستگی آیا درمان به همراه داره؟ اگر هم قرار نیست دوا شه پس اصلا چرا باس طرف از خستگیهاش بگه؟ اصلا چرا باس بذاریم اطرافیان بفهمن ما خستهایم؟ 3
fakur1 10128 مالک ارسال شده در 28 شهریور، 2014 اگر کسی بخواد درب و داغون باشه و خسته باشه همیشه میشه یک موضوع و بهونه ی ناب براش پیدا کرد. حالا اون بهونه میتونه تو گذشته طرف باشه یا تو آیندهش یا به همین الانش مربوط باشه. افسوس خوردن، حسرت، غصه خوردن هنر نیست. چیزی که مهمه اینه که وجودت باعث نشاط اطرافیانت باشه ... انسانها هم ناخوداگاه تمایلشون به سمت افرادی هست که بانشاط هستند ( عاری از لوده بازی و مسخره بازی) حتی افسرده ترین هاشون. منم یه جا حسته میشم، شما هم یه جا خسته و درب و داغون میشی، آدمی رو نمیشه پیدا کرد که یه روزی یا یه جایی خسته نشه! حالا میخواد یه جوون امروزی بی هدف مدرکگرا باشه یا یه جوون دیروز تلاشگر زحمتکش یا یه سرمایه دار پولدار یا یه دانشمند بزرگ! اما یک سوال! گفتن از چرایی خستگی آیا درمان به همراه داره؟ اگر هم قرار نیست دوا شه پس اصلا چرا باس طرف از خستگیهاش بگه؟ اصلا چرا باس بذاریم اطرافیان بفهمن ما خستهایم؟ مرسی از شرکت شماراستش بعضی از درب داغونی های ما مربوط میشه به یه سری رفتار ها ی غیر عقلانی دیگران. اینجا هاست که کاسه صبر لبریز میشه 2
ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 29 شهریور، 2014 اگر کسی بخواد درب و داغون باشه و خسته باشه همیشه میشه یک موضوع و بهونه ی ناب براش پیدا کرد. حالا اون بهونه میتونه تو گذشته طرف باشه یا تو آیندهش یا به همین الانش مربوط باشه. افسوس خوردن، حسرت، غصه خوردن هنر نیست. چیزی که مهمه اینه که وجودت باعث نشاط اطرافیانت باشه ... انسانها هم ناخوداگاه تمایلشون به سمت افرادی هست که بانشاط هستند ( عاری از لوده بازی و مسخره بازی) حتی افسرده ترین هاشون. منم یه جا حسته میشم، شما هم یه جا خسته و درب و داغون میشی، آدمی رو نمیشه پیدا کرد که یه روزی یا یه جایی خسته نشه! حالا میخواد یه جوون امروزی بی هدف مدرکگرا باشه یا یه جوون دیروز تلاشگر زحمتکش یا یه سرمایه دار پولدار یا یه دانشمند بزرگ! اما یک سوال! گفتن از چرایی خستگی آیا درمان به همراه داره؟ اگر هم قرار نیست دوا شه پس اصلا چرا باس طرف از خستگیهاش بگه؟ اصلا چرا باس بذاریم اطرافیان بفهمن ما خستهایم؟ مرسی من یکم رک گفتم شما بهتر توضیح دادین عزیز خودم یاشا 3
fakur1 10128 مالک ارسال شده در 29 شهریور، 2014 مرسی من یکم رک گفتم شما بهتر توضیح دادین عزیز خودم یاشا ولی من جواب شما رو قبول نکردم و نظرم رو هم توضیح دادم .
fakur1 10128 مالک ارسال شده در 29 شهریور، 2014 من دنبال مبانی درب داغونیم . اونوقت بعضی از دوستان دارن در مورد معنی و یا علت غائی و اینجور معانی خود کلمه نظر میدن. 1
mammadsadegh 66 ارسال شده در 4 مهر، 2014 آره درب و داغونم.چون دیروز ویندوزم خراب شد و مجبور شدم با تمام اطلاعاتش پاکش کنم. میفهمی چی میگم؟ 1
fakur1 10128 مالک ارسال شده در 4 مهر، 2014 آره درب و داغونم.چون دیروز ویندوزم خراب شد و مجبور شدم با تمام اطلاعاتش پاکش کنم.میفهمی چی میگم؟ متاسفم که ویندوزت خراب شده. دفعه بعد اطلاعات به درد بخورت رو بذارشون تو یه درایو دیگه بجز درایو c . 2
ارسال های توصیه شده