fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 تیر، ۱۳۹۳ دهها بار تو دلت تمرین میکنی که بری و حرفتو بهش یزنی . پس چرا وقتی میبینیش قفل دهنت وا نمیشه؟ صد بار به خودت قول میدی که بری و حقت رو بگیری . چرا نمیتونی؟ همش از این و اون ایراد میگیری . چرا نوبت خودت که میرسه چشم پوشی میکنی؟ اصن تو کی میخوای جم و جور بشی؟ چرا از جدی بودن میترسیم؟ خواستی جواب بدی صادق باش توجیه نکن کلیشه ای هم ننویس. من دنبال توضیحم نه توجیح 8 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 تیر، ۱۳۹۳ این سوالتون باعث شد 10دیقه فکر کنم ببینم تا حالا شده نتونم حرفمو بزنم یا بترسم خوشبخاتانه یا متاسفانه من همیشه حرفمو به صورت جدی بیان میکنم جلوی هر کسی که میخواد باشه از دیدگاهم و طرز تفکرم حتی نه گفتن هم نمیترسم و راحت بیانش میکنم اما نه داریم تا نه ببینید بعضی نه گفتن ها هستن که آدم راحت میتونه بگه مثلا نه ناهار نمیخورم نه بیرون نمیام و.....اما بعضیاشون هستن که لازمه آدم احتیاط کنه بعضی جاها نه مستقیم خطرناکه باید با هوش زکاوت اون کارو قبول نکرد حالا هر چ میخواد باشه اما به صورت غیر مستقیم باید رد بشه.یه نه هم داریم که آدم موقع گفتنش حس دلسوزی داره به طرف مقابل اما بهترین راه همون گفتن نه با زبان خاص خودش هست. شرایط زندگی و خصوصیات هر فرد و آدمای دور و بر تاثیر میذاره بر نه گفتن وجرات پیدا کردن آدم. من تا جایی که خودم تو جامعه دیدم و دلیل پرسیدم اکثرا گفتن ججالت میکشیم نه بگیم یا میترسم و....اینکه یه دفعه کسی بتونه تغییر کنه و راحت حقشو بگیره امکان پذیر نیست اما هر کس باید اینو تو وجود خودش پرورش بده که باید محکم بود و جرات داشت.نداشتن جرات و مصمم نبودن خیلی تاثیر داره تو طرز صحبت کردن و نه گفتن و .... 9 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 تیر، ۱۳۹۳ چون خودخواهم می خوام همه رو رازی نگهدارم به خاطر دلم ولی در کارم بله کمتر میگم و همیشه رک نه میگم در کارم خیلی مقرراتیم 9 لینک به دیدگاه
*atefeh* 13017 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 تیر، ۱۳۹۳ دهها بار تو دلت تمرین میکنی که بری و حرفتو بهش یزنی . پس چرا وقتی میبینیش قفل دهنت وا نمیشه؟ صد بار به خودت قول میدی که بری و حقت رو بگیری . چرا نمیتونی؟ همش از این و اون ایراد میگیری . چرا نوبت خودت که میرسه چشم پوشی میکنی؟ اصن تو کی میخوای جم و جور بشی؟ چرا از جدی بودن میترسیم؟ خواستی جواب بدی صادق باش توجیه نکن کلیشه ای هم ننویس. من دنبال توضیحم نه توجیح شما بیا یه دور ما رو بزن آروم شی یکم من میترسم ازم ناراحت شن. چیزی بگم که بعد پشیمون شم. اما دلیل اصلیش همون اعتماد به نفس کمه بنظرم 5 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 تیر، ۱۳۹۳ شما بیا یه دور ما رو بزن آروم شی یکم من میترسم ازم ناراحت شن. چیزی بگم که بعد پشیمون شم. اما دلیل اصلیش همون اعتماد به نفس کمه بنظرم دوست عزیز جملاتی که نقل قول کردید متن تاپیکه . سطر اول که نوشتی منو متعجب کرد 5 لینک به دیدگاه
*atefeh* 13017 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 تیر، ۱۳۹۳ دوست عزیز جملاتی که نقل قول کردید متن تاپیکه .سطر اول که نوشتی منو متعجب کرد با نقل قول تاثیرش بیشتر بود آخه خعلی پرقدرت بیان کردید، حس کتک خوردگی بهم دست داد 3 لینک به دیدگاه
Yaser.C 5059 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۳ نمیدونم چرا تاپیک هایی که تو شرو میکنی رو اینقد دوس دارم....بی تعارفم گفتم من خودم شدید این مشکل رو دارم و دارم ازش رنج میبرم....دلیلشم یه چیز هست....شناختی که افراد از من دارن خیلی سعی میکنم در مقابل دیگران خوش رو باشم و ناراحتشون نکنم....این باعث میشه که نتونم خیلی از حرفامو بزنمو جدی باشم 4 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۳ نمیدونم چرا تاپیک هایی که تو شرو میکنی رو اینقد دوس دارم....بی تعارفم گفتم من خودم شدید این مشکل رو دارم و دارم ازش رنج میبرم....دلیلشم یه چیز هست....شناختی که افراد از من دارن خیلی سعی میکنم در مقابل دیگران خوش رو باشم و ناراحتشون نکنم....این باعث میشه که نتونم خیلی از حرفامو بزنمو جدی باشم مرسی از لطف شما 3 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۳ همیشه سعی کردم حرفی رو که فکر میکنم درسته و حقه بگم اما ظرفیت آدمها کمه.تحمل شنیدن حرف حق و ندارن تو یه مورد هم بدجوری بهم حمله شده .چون داشت دستشون رو میشد جو متشنج کردن و نزاشتن حرفمو بزنم اما باز هم سعی میکنم حرف حقو بزنم فکر میکنم دفعه بعد کشته بشم 3 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۳ تو محیط کارم در حین خوشرویی و خنده فوق العاده جدی هستم بقول یه بنده خدایی جذبت تو محل کار یک تن هستش! 4 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۳ تو محیط کارم در حین خوشرویی و خنده فوق العاده جدی هستم بقول یه بنده خدایی جذبت تو محل کار یک تن هستش! جذبتو گفته؟مطمئنی 1 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۳ جذبتو گفته؟مطمئنی اسپم نکن اخه تو ندیدی خبر نداری بعله 1 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۳ این جمله تو آرشیوم بود .براي منمهم نيست كه شما در باره ام چه مي انديشيد ،و آنچه را مي انديشيد به خودم نمي گيرم . وقتي مردم ميگويند : " فلانی تو بهترين هستي " ، آن رابه خودم نمي گيرم ،و وقتي هم مي گويند " تو بدترين هستي " ،بازهم به خودم نمي گيرم . ميدانم شما وقتي خوشحال هستيد ممكن است بگوئيد : " فلانی تو فرشته اي! " اما وقتي روحيه تان بد است ،مي گوييد : " اوه ، تو مثل شيطاني ! چقدر نفرت انگيزي! چطور ممكن است اين حرفها را بزني ؟ " در هر صورت در من اثري نمي گذارد ،چون خودم مي دانم چه هستم . نيازي ندارم كهاز سوي ديگران پذيرفته شوم . نيازي ندارم كسيرا داشته باشم كهبه من بگويد : " تو بسيار خوبعمل مي كني ! " يا بگويد: " چطور جرات كردي اين كار را بكني ؟" اسپیس کیبورد خرابه؟ 3 لینک به دیدگاه
IT Maryam 1201 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 تیر، ۱۳۹۳ جدی بودن نیازمند تابع قوانین بودن هست که تو بعضی از کشورها به دلیل اینکه قانون خیلی پراهمیت نیست، جدی بودن برای اشخاص چندان سودی نداره. ولی شوخی و بذله گویی گاهی اوقات، ماهیت ماست مالی کردن داره که توی همین دست کشورها، افراد از ماهیتی که داره، به نفع خودشان، سواستفاده میکنند. 1 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 تیر، ۱۳۹۳ دهها بار تو دلت تمرین میکنی که بری و حرفتو بهش یزنی . پس چرا وقتی میبینیش قفل دهنت وا نمیشه؟ صد بار به خودت قول میدی که بری و حقت رو بگیری . چرا نمیتونی؟ همش از این و اون ایراد میگیری . چرا نوبت خودت که میرسه چشم پوشی میکنی؟ اصن تو کی میخوای جم و جور بشی؟ چرا از جدی بودن میترسیم؟ خواستی جواب بدی صادق باش توجیه نکن کلیشه ای هم ننویس. من دنبال توضیحم نه توجیح آره دقیقا همه اینایی که گفتی رو هستم... شاید دلیلش از نظر خودم بیش ازحد ساکت بودنم و زیاد تو جمع قرار نگرفتن باشه... هیچوت نتونستم از خودم دفاع کنم... خجالتی نیستم ولی... خیلی جدی بودن رو دوس دارم ولی نمیتونم باشم... نمیدونم از کجا شروع کنم... با اینکه20سالمه ولی واقعا خودم نمیتونم "اینجور"بودن خودم رو تحمل کنم... تاپیکتون عالیه... 2 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 تیر، ۱۳۹۳ آره دقیقا همه اینایی که گفتی رو هستم...شاید دلیلش از نظر خودم بیش ازحد ساکت بودنم و زیاد تو جمع قرار نگرفتن باشه... هیچوت نتونستم از خودم دفاع کنم... خجالتی نیستم ولی... خیلی جدی بودن رو دوس دارم ولی نمیتونم باشم... نمیدونم از کجا شروع کنم... با اینکه20سالمه ولی واقعا خودم نمیتونم "اینجور"بودن خودم رو تحمل کنم... تاپیکتون عالیه... از شما ممنونم. سری جدید تاپیکهایی که میزنم بطور غیر ملموس بخشی از دلائل عدم رسیدن انسان به مهارتهای فردی و اجتماعی است. امیدوارم بتونیم با جمع بندی نظرات شرکت کنندگان به نتایج کاربردی مفیدی برسیم. مرسی از حضور صمیمانه شما 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده