رفتن به مطلب

4اشتباه شايع والدين در برقراري ارتباط با کودکان


ارسال های توصیه شده

در حوزه تربيت سوءتفاهم ها درباره شيوه هاي تربيتي بسيار پردامنه است. گاهي والدين از شيوه هاي سرکوبگرانه براي تربيت فرزندان خود استفاده مي کنند و اجازه کسب استقلال و افزايش آگاهي به آن ها نمي دهند. در مقابل برخي والدين بسيار آسان گير هستند و محدوديت ها و حد و مرز مشخصي براي فرزندان خود قائل نمي شوند. نتايج تحقيقات نشان مي دهد که بهترين شيوه تربيت، دوري از افراط و تفريط و در پيش گرفتن روشي متعادل، انعطاف پذير و توأم با احترام متقابل است.

 

 

پذيرش و بيان احساسات، حق انتخاب و مشخص کردن حد و مرزها از ديگر اقداماتي است که والدين آگاه در قبال فرزندان خود انجام مي دهند. طبيعي است که مهم ترين بخش تربيت يعني برقراري رابطه با کودک، بايد سالم و منطقي باشد تا بتوان به اهداف مهم تربيتي دست يافت. اما والدين در برقراري ارتباط نيز دچار خطاهاي زيادي مي شوند که در اين مطلب به نقل ازمجله "روان شناسي امروز" به آن ها پرداخته شده است.

 

 

توضيحات اضافه ندهيد

 

شفاف و کوتاه صحبت کنيد. به عنوان مثال به جاي اين که درباره کلاس هاي فوق برنامه و تداخل زماني آن ها توضيح بدهيد و جزء به جزء مشکلات مربوط به تداخل زماني را براي کودک شرح دهيد، فقط بگوييد امکان اين که او بتواند از هر ۲ کلاس استفاده کند، بسيار کم است و بايد با هم در اين باره به نتيجه برسيد.

 

اگر اطلاعات را فقط در ۲ جمله بيان کنيد، او قادر است اطلاعات آن ۲ جمله را به خاطر بسپارد. اما اگر همين اطلاعات را در ۱۰ جمله بگوييد و از افعال منفي استفاده کنيد، در او شک و اضطراب ايجاد مي کنيد. پس از ارائه شفاف و ساده مهم ترين اطلاعات، او تمايل پيدا مي کند که به همکاري براي حل مشکل بپردازد.

 

 

غرزدن و هشدارهاي چندباره

 

بيشتر والدين با عجله صبحگاهي براي فرستادن کودکانشان به مدرسه آشنا هستند. آيا وسايلش را کاملاً برداشته، آيا تکاليفش را انجام داده، آيا وسايل ورزشي اش را جا نگذاشته است و... وقتي ديگر اعضاي خانواده به دليل مدرسه رفتن او، ديرشان مي شود اغلب به شکايت کردن و نق زدن روي مي آورند؛ هشدارهاي چند باره به بچه ها ياد مي دهد که منتظر يادآوري والدين باشند زيرا هنوز چيزهايي هست که در ادامه به آن ها گفته شود.

 

بچه هاي کوچک تر به کمک و راهنمايي بيشتري نياز دارند، اما والدين آگاه به کودکان خود ياد مي دهند که بايد به تدريج مسئوليت کارهايشان را به عهده بگيرند. به عنوان مثال والدين مي گويند يک ساعت زودتر بيدارش کرده اند که کارهايش را بکند و بعد شروع به يادآوري کارهايش مي کنند. طي نيم ساعت بعد، اين وظايف بارها و بارها مرور مي شود و کودک بارها آن را مي شنود.

 

نکته اين جاست که اين شيوه باعث مي شود در نهايت والدين به کمک کودک بيايند و کارهايش را انجام دهند. در اين شيوه والدين دايم در حال سرويس دهي به بچه ها هستند و با اين کار اعتماد به نفس آن ها را تضعيف مي کنند.

 

بهتر اين است که به جاي غر زدن صريح بگوييد که فقط ۴۵ دقيقه وقت دارد تا خودش را براي مدرسه آماده کند و اگر چيزي را جا گذاشت بايد پاسخگوي معلم باشد. اين دستور ساده و شفاف به کودک نشان مي دهد که بايد خودش مسئوليت کارهايش را بپذيرد. در اين روش کودک مورد قضاوت قرار نمي گيرد، مضطرب نمي شود و تلاشي براي کنترلش صورت نمي گيرد، زيرا والدين به کودک ياد داده اند که بايد نتيجه عملکردش را بپذيرد.

 

 

برانگيختن حس شرم يا گناه براي تسليم شدن کودک

 

يکي از مهم ترين درس هايي که والدين بايد بياموزند اين است که کودکان به طور ذاتي همدلي کردن را بلد نيستند و در طول دوره رشد و تکامل خود آن را فرامي گيرند. به همين علت است که کودکان نمي توانند خودشان را جاي والدين بگذارند. کودکان به دنبال دست يافتن به شادماني در لحظه هستند و همواره حد و مرزهاي خود را در تعامل با والدين ارزيابي مي کنند.

 

بيشتر والدين تصور مي کنند بچه ها عادت دارند حرف هاي آن ها را جدي نگيرند، درصورتي که ذهن کودکان معطوف به لحظه است و به چند ساعت قبل يا بعد از آن فکر نمي کنند. بنابراين وقتي از آن ها چيزي مي خواهيد، اين نکته را مدنظر قرار دهيد. وقتي از او مي خواهيد اسباب بازي هايش را جمع کند، او را سرزنش يا تحقير نکنيد و او را بابت گرفتاري و مشغله اي که به عنوان پدر يا مادر داريد، توبيخ نکنيد.

 

کودکان احساسات منفي شما را به خودشان نسبت مي دهند و احساس نامناسبي پيدا مي کنند. تحقير يا سرزنش کودک در درازمدت از او شخصيتي منفعل و ناکارآمد مي سازد. هميشه رفتار بد او را غيرقابل قبول توصيف کنيد نه شخصيتش را و در نظر داشته باشيد که شما آينه اي هستيد که کودک خودش را در آن مي بيند.

 

بنابراين بهتر است بگوييد از اين که اسباب بازي هايش را جمع نکرده است، ناراحت هستيد زيرا از او توقع داريد تا جايي که مي تواند اتاقش را مرتب کند و به نظم و ترتيب خانه که قانون است، احترام بگذارد. با اين شيوه شما احساسات خود را بيان کرده ايد و نياز و توقع تان از کودک را به او گفته ايد و بدون اين که کودک احساس گناه يا سرزنش يا خشم داشته باشد، کاري را که از او خواسته ايد، انجام مي دهد. در واقع به او فرصت ديگري مي دهيد که يک بار ديگر تلاش کند تا نتيجه دلخواه را به دست آورد.

 

 

گوش نکردن

 

همه ما دوست داريم کودکان مطيع و به اصطلاح حرف گوش کني داشته باشيم. راهش اين است که خودمان بلد باشيم به حرف کودکان گوش کنيم. تعجبي ندارد که والدين بايد شنوندگان خوبي باشند. زيرا بيشتر بچه ها عادت دارند، حرف ما را قطع کنند. بنابراين گاهي بهتر اين است که به کودک بگوييم «الان نمي توانم به حرف تو گوش کنم، بهتر است ۱۰ دقيقه ديگر با هم صحبت کنيم.» گوش کردن فعالانه به کودک يعني توجه کامل به گفته هاي او همراه با تماس چشمي، تکرار يک کلمه يا عبارت از گفته هاي کودک و گفتن کلماتي حاکي از اين که موضوع را فهميده ايد. به اين ترتيب علاقه و اشتياق خود را به کودک ابراز کرده ايد.

 

کودک، در اين صورت احساس مي کند مهم است و احساس ارزشمندي پيدا مي کند. وقتي کودک احساس کند احساسات و نيازهايش اهميت دارد، همدلي کردن را ياد مي گيرد و در طول دوره رشد و تکامل خود راه هاي برقراري ارتباط، احساس همدلي و ارزشمندي نسبت به ديگران را فرامي گيرد. برقراري ارتباط صحيح با کودکان، کار چندان آساني نيست و والدين آگاه با شناسايي و کنترل دقيق هيجانات، احساسات، رفتار و گفتار خود مي توانند تربيت صحيح و اصولي را اعمال کنند.

 

روبه رو کردن کودک با عواقب و پيامد رفتارهايش، رفتار توأم با احترام با کودک، شنيدن فعالانه خواسته ها و نيازهاي او، صرف وقت و انرژي و بازنگري دائمي اولويت ها در تربيت فرزندان طي دوره رشد و تکامل باعث مي شود فرزنداني مسئول و باثبات رفتاري و هيجاني مناسب تربيت کنيم.

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...