masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۹۳ سلام خوش اومدین وقت بخیرمن و بابا سهند که اهل تبریزیم معصومه و گندم شاید برن نمیدونم سلام. منم نمیتونم برم خیلی اتفاقا دوست داشتم برم ولی قسمت نشد, خانوادم احازه ندادن چون من خیلی ادم احساساتی هستم ونباید هیجانی چیزی بهم وارد بشه, هم مشکل برای بروبچ ایجاد میکنم هم خانواده هم خودم,, از اونوم مهمانی دعوتم.. وگرنه خدایی خیلی دوست دارم برم.. خدابه همشون سلامتی بده اسمش ازارم میده چه برسه چهره مظلومانه مامان بزرگا و پدربزرگارو ببینم که بایه دنیاحرفو یه عالمه بغض بهت خیره بشن.. اخخخخ خیلی بده خیلی 4 لینک به دیدگاه
آتیه معماری 7543 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۹۳ سلامت جان نتونستم تو صفحه ات پیام بزارم دعوتت کنم. میام درخونه دعوت میکنم: http://www.noandishaan.com/forums/thread132441.html همساده های عزیز هر کی تونست یه سر بزنه خوشحال میشم وارد بحث و گفتگوم بشین. ممنون 3 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۹۳ سلامت جان نتونستم تو صفحه ات پیام بزارم دعوتت کنم.میام درخونه دعوت میکنم: http://www.noandishaan.com/forums/thread132441.html همساده های عزیز هر کی تونست یه سر بزنه خوشحال میشم وارد بحث و گفتگوم بشین. ممنون ممنونم از دعوتتون اومدم که نظرمو بگم. مرسی همساده.. 3 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۹۳ پاپا پاپا کیک درست کردم بدو زود لباساتو عوض کن الان مامان میبینه پدر جفتمونه در میاره مثل اینکه کیک تو رو پخته 4 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۹۳ بدو زود لباساتو عوض کن الان مامان میبینه پدر جفتمونه در میاره مثل اینکه کیک تو رو پخته نه پاپا مامان خودش گفت کدبانو شدی فقط نمیدونم چرا سیاه شدم 3 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۹۳ سلام عمه جون.. خوبی.. حالا کیکش چه طعمی بود؟ 3 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۹۳ سلام عمه جون.. خوبی.. حالا کیکش چه طعمی بود؟ سلوم بچه برادر تو خوبی؟کاکائویی 3 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۳ سلوم بچه برادر تو خوبی؟کاکائویی سلام.. خوب چرا مثل عمه ناتنی ها حرف میزنی خوووووووو وای من میمیرم برای کاکائوییی.. سه ماه تنقلات نخورم.. منو بیگیر....... این مامانم کجاست؟ 3 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۳ بای بای.. من رفتم.. کسی نماند. مغز بادام تنها ماند... بدون مامانی بدون بابایی... بابا بزرگشم که دیگه تحویل نمیگیره... 1 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۳ نه پاپا مامان خودش گفت کدبانو شدی فقط نمیدونم چرا سیاه شدم دلت برا مامانت تنگ شده دخملم منم افتخار نمیده دیگه بیاد اینجا 2 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۳ دلت برا مامانت تنگ شده دخملم منم افتخار نمیده دیگه بیاد اینجا من با دخترم هر روز در ارتباط هستیموقت نمیکنم بیام 4 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۳ من با دخترم هر روز در ارتباط هستیموقت نمیکنم بیام خوش به حالتخوب چند دقیقه هستش یه پیغام که میتونی بزاری 4 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۳ خوش به حالتخوب چند دقیقه هستش یه پیغام که میتونی بزاری :5c6ipag2mnshmsf5ju3:ws28:-->شما اینقد سر خودتو شلوغ کردی من فقط دخملمو میشناسم.اصلا من فقط فرفرو به فرزند خواندگی قبول کرده بودم.خانواده رو پر جمعیت کردی 4 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۳ سلام.. خوب چرا مثل عمه ناتنی ها حرف میزنی خوووووووووای من میمیرم برای کاکائوییی.. سه ماه تنقلات نخورم.. منو بیگیر....... این مامانم کجاست؟ خخخخ نه بابا مغز بادوم داداشیمینا هستی عه خو میگفتی یواشکی از مرز باریک دعوای زن داداشی و خواهر شوهری ریسک میکردم رد میشدم و برات قاقا میاوردم دلت برا مامانت تنگ شده دخملم منم افتخار نمیده دیگه بیاد اینجا بهله بابایی:5c6ipag2mnshmsf5ju3 3 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۳ من با دخترم هر روز در ارتباط هستیموقت نمیکنم بیام مامی چلا با پاپایم دعوا میکنی آخه 3 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۳ خخخخ نه بابا مغز بادوم داداشیمینا هستیعه خو میگفتی یواشکی از مرز باریک دعوای زن داداشی و خواهر شوهری ریسک میکردم رد میشدم و برات قاقا میاوردم بهله بابایی:5c6ipag2mnshmsf5ju3 اخییییییییییی مامی چلا با پاپایم دعوا میکنی آخه والله از دخمل گلم یاد بگیر هوای باباشو داره 3 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۳ اخییییییییییی والله از دخمل گلم یاد بگیر هوای باباشو داره خو ذخملا همیشه هوا بابا مامانشونو دارن 4 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۳ منم نسبتی داشتما بابا سهند معرفی میکنم مامان بزرگم هستن من کم کم دارم اعضای خونوادهمو رو میکنماین دفعه مامی سحرم و بابا سهندم بیان منو میکشن به قول مامی سحرم برا خودم خانوده تشکیل دادم 3 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۳ معرفی میکنم مامان بزرگم هستن من کم کم دارم اعضای خونوادهمو رو میکنماین دفعه مامی سحرم و بابا سهندم بیان منو میکشن به قول مامی سحرم برا خودم خانوده تشکیل دادم دیگه جمعمون جمع شد.پدربزرگ نداری؟؟ 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده