رفتن به مطلب

فرم در سینما


Shiva-M

ارسال های توصیه شده

تصویر

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
فیلم همانند هر اثر هنری دیگری دارای فرم است که درک آن برای مخاطب بسیار مهم است. یک فیلم، مجموعه ای از عناصر تصادفی نیست که کنار هم قرار گرفته باشند. منظور از فرم، سیستمی است که ذهن بیننده، هنگام تماشای آن دریافت می کند. در واقع فرم عبارت است از سیستم ویژه ای از روابط قانونمند شده بین عناصر مختلف درون فیلم که ما هنگام دیدن دریافت می کنیم.

عناصر فرمی به دو دسته عناصر روایی و عناصر سبکی تقسیم می شوند. عناصر روایی مربوط به داستان و ساختاری است که آن داستان در فیلم روایت می شود و در درس مربوط به روایت آن را توضیح دادیم. عناصر سبکی نیز به کمپوزیسیون (قاب بندی نماها)، حرکت و زاویه دوربین، نورپردازی، رنگ، صدا و موسیقی مربوط اند.بیننده در ذهن خود این دو دسته عناصر (عناصر روایی و عناصر سبکی) را به هم مرتبط می کند. در واقع هر کارگردان فیلمی، سعی دارد با قرار دادن دو سیستم روایی و سبک شناختی در درون یک سیستم بزرگ تر، به فیلم خود وحدت بخشد.

فرم و محتوا

عموم مردم فکر می کنند فرم فیلم از محتوای آن جداست و فرم را مثل ظرفی در نظر می گیرند که محتوی را در داخل آن می ریزند در حالی که برخلاف تصور عامه، فرم، مفهومی جدا از محتوا نیست بلکه سیستمی یکپارچه و واحد است که درون و بیرون ندارد.

 

در این صورت تماشاگر در مورد هر عنصر درون یک فیلم حق دارد بپرسد که کارکرد آن چیست؟ مثلا اگر ترانه یا آوازی در یک فیلم خوانده می شود، باید پرسید که چرا این ترانه در آن صحنه خوانده می شود یا شنیده می شود. چه ارتباطی با درونمایه و تم فیلم دارد؟ یا مثلا کارکرد رنگ قرمز در فیلم «مارنی»

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
چیست؟ اگر به فیلم «مارنی» توجه کنیم، داستان دختری است که در گذشته مورد تجاوز واقع شده و حالا دیدن رنگ قرمز از نظر روانی او را به یاد آن حادثه تلخ زندگی اش می اندازد.تماشاگر یک فیلم دائما به دنبال یافتن معنا برای تک تک صحنه های آن فیلم است.

 

هر تماشاگری برداشت متفاوتی از یک نما یا یک صحنه دارد که ممکن است با برداشت من و شما یکسان نباشد. بعضی از مردم از یک فیلم انتظار دارند که پیام و درس مهمی درباره زندگی به آنها بدهد. اما این انتظار از یک فیلم انتظار درستی نیست. تک تک نماها و صحنه های یک فیلم می توانند معنایی را به ما منتقل کنند. این معانی گاهی صریح و آشکارند و گاه ضمنی و تلویحی اند و نیازمند تفسیرند. تفسیر یک فیلم به درک فرم آن کمک می کند.

 

وجود این معناها در فیلم حتما به این معنی نیست که هدف کارگردان از آن نما یا صحنه حتما چنین بوده است، بلکه این تماشاگر است که آن معنا را از فرم فیلم استخراج می کند.در کوشش برای درک معناهای یک فیلم بهتر است تک تک لحظات معنادار فیلم را در مقابل یکدیگر بچینیم.

یعنی به جای آن که بپرسیم معنای فیلم چیست؟ باید پرسید چگونه تمامی معانی فیلم به صورت فرمال با هم رابطه متقابل دارند؟

مبانی فرم فیلم

چون فرم یک نظام یکپارچه از عناصر مختلف اما وابسته است، باید دارای اصولی باشد؛ اگرچه در هنر، اصولا فرمی مطلق و ثابتی وجود ندارد که همه هنرمندان از آن دنباله روی کنند.تشابه و تکرار از مهم ترین عناصر فرمال در فیلم های سینمایی اند.

 

تکرار، اساس درک یک فیلم است. این تکرار می تواند به شکل یک تصویر، یک قطعه موسیقی، رفتار یک شخصیت یا یک دیالوگ باشد.به عناصر تکرار شونده و مشابه در فیلم «موتیف» می گویند. موتیف ممکن است یک شی یا یک رنگ یا حتی یک موقعیت دوربین باشد.مثلا در فیلم های

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
، همواره تصویر یک آینه یا یک عینک بزرگ تکرار می شود.

 

تکرار این تصاویر، فرمی به فیلم بیضایی داده که جزو عناصر سبکی اوست و ربط مستقیمی به داستان فیلم های او ندارد.همین طور صحنه های رانندگی و گفتگو در داخل اتومبیل به عنوان یک موتیف یا عنصر تکرار شونده از مشخصه های سینمای

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و سبک اوست.

علاوه بر تکرار، تفاوت و تضاد نیز از عناصر دیگر فرمال در فیلم هاست. معمولا این تنوع نه تنها در شخصیت های فیلم وجود دارد بلکه در رنگ ها، نورپردازی، بافت فیلم، جهت و سرعت حرکت نیز خود را نشان می دهد. گاهی این تفاوت ها منجر به تضاد و تقابل می شود که می تواند در قالب کشمکش بین شخصیت های فیلم بیان شود.

 

در فیلم «جادوگر شهر زمرد»، مکان های مختلف در شهر زمرد، به ویژه خود شهر در تقابل با قصر جادوگرند.تکرار و تنوع دو روی یک سکه اند. دیدن یکی در واقع به مثابه دیدن دیگری است. در تحلیل فیلم ها باید به دنبال شباهت ها و تفاوت ها بود. با موازنه بین آن دو می توان موتیف ها را بازشناخت و توازی ها را به مثابه یک تکرار دریافت کرد.وقتی همه اجزا و عناصر درون یک فیلم دارای روابطی منطقی، درهم تنیده و ارگانیک باشند، آن فیلم دارای وحدت فرمی است.

 

اما همه فیلم ها آن قدر مستحکم و منسجم نیستند. در دنیای امروز فیلم های بسیاری ساخته می شود که فاقد انسجام فرمال اند و عناصر به کار رفته در آن به هم تنیده نیستند و هر کدام ساز جداگانه خود را می زند.بسیاری از فیلمسازها اصول فرمال را به صورت غریزی به کار می گیرند و از وجود آنها آگاه نیستند و بعد این تماشاگر هوشمند یا منتقدهای سینمایی هستند که این اصول فرمال را در آثار آنها کشف می کنند. اما عده ای دیگر مثل

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
فیلمساز نام آور روس که نظریه پرداز سینما هم بود یا
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
از پایه گذاران سینمای داستانی آمریکا، به اصول فرمال فیلم های خود کاملا آگاه بودند و بر مبنای تئوری های خاصی آنها را سازماندهی می کردند.

معمولا نوع فرمی که انتخاب می شود با قصد و هدف و علائق فیلمساز مرتبط است و فیلمسازها لازم نیست به صورت کلیشه ای موضوعی را انتخاب کنند و دنبال فرم مناسبی برای آن بگردند.

فرم های غیر روایی

فرم های روایی بیشتر در فیلم های داستانی و غیر تجربی کاربرد دارند، اما هستند فیلم های دیگری که داستانی ندارند و روایت به مفهوم متعارف در آنها نیست. بسیاری از فیلم های مستند، آموزشی، تبلیغی و یا تجربی و آوانگارد در این دسته قرار می گیرند. این نوع فیلم ها از اصول غیر روایی دنباله روی می کنند.فرم های غیر روایی به چهار دسته عمده تقسیم می شوند: فرم مقوله ای، فرم خطابه ای، فرم انتزاعی و فرم تداعی گر.

فرم های مقوله ای

فیلم های مقوله ای همان طور که از نامشان برمی آید، موضوع ها را به بخش ها و مقوله های مختلف تقسیم می کنند و بیشتر در فیلم های مستند کاربرد دارند. اگر فیلمسازی قصد آن را دارد که برخی اطلاعات در مورد جهان را به بیننده منتقل کند، مقوله ها می توانند اصول سازماندهی فرم فیلم او را در اختیارش قرار دهند. فیلم «المپیا» ساخته فیلمساز زن آلمانی

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
، نمونه ای از بکارگیری فرم مقوله ای است.در این فیلم دو قسمتی که مربوط به بازی های المپیک ۱۹۳۶ برلین است، لنی رفینشتال با استفاده از ۴۰ دوربین، از زاویه های مختلف فیلمبرداری کرد و از میان انبوه نماهایی که گرفت، فیلم دوساعته ای به نام المپیا را ساخت.

 

این فیلم علیرغم سادگی موضوع، فیلمی با ساختاری پیچیده است. بازی های المپیک، هر کدام یک دسته از مقوله های فیلم را تشکیل می دهند. فیلم به نحو زیرکانه ای اندیشه های نازیسم و هیتلر را تبلیغ می کند و اصلا به این منظور و با هزینه حزب نازی ساخته شده و در نهایت بر قدرت حزب نازی صحه می گذارد.

فرم خطابه ای

فرم خطابه ای با ارائه دلایلی سعی در متقاعد کردن بیننده دارد. این نوع فرم بیشتر در رسانه ها معمول است. تلویزیون با استفاده از فرم خطابه ای (آگهی های تبلیغاتی)، می کوشد ما را برای خرید کالایی یا رای دادن به کسی بمباران تصویری کند. فیلم مستند «رودخانه» ساخته

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
(محصول ۱۹۳۷)، نمونه ای از فرم خطابه ای است. لورنتس این فیلم را برای اداره کشاورزی آمریکا ساخت و فیلم در واقع تبلیغ سیاست های دولت روزولت برای مهار بحران اقتصادی آمریکا در دهه سی است و به خوبی از عهده این کار بر می آید.

فرم انتزاعی

در فرم های انتزاعی (آبستره)، که معمولا در فیلم های تجربی و انتزاعی مورد استفاده قرار می گیرند، توجه بیننده معطوف کیفیت های تصویری و صوتی مثل رنگ، شکل، آهنگ و جلوه های صوتی می شود. در فرم های انتزاعی برخلاف فیلم های روایی، دنبال ارتباط علت و معلولی بین رویدادها و نماهای مختلف در یک فیلم نیستیم.یک توپ و یک بادکنک تنها به خاطر این که هر دو اسباب بازی اند، در یک فیلم انتزاعی در کنار هم قرار نمی گیرند بلکه به این دلیل که هر دو کروی شکل اند یا مثلا هر دو قرمز رنگ اند در کنار یکدیگر قرار می گیرند. شیوه های سازماندهی یک فیلم انتزاعی بی شمارند و از آنجا که هیچ قطعیتی در کار نیست، هر بیننده می تواند برداشت خاص خودش را از این نوع فیلم ها داشته باشد.

 

این نوع فیلم ها، تجربه های بصری و صوتی منحصر به فردی اند که بیننده را وا می دارند که با دقت بیشتری به اشکال و صداهای پیرامون خود نگاه کند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
،
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
،
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
از جمله فیلمسازانی اند که از فرم های انتزاعی در فیلم های آبستره خود بهره بردند. فیلم «باله مکانیکی» ساخته
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
، نمونه دقیق و قدیمی از یک فیلم انتزاعی است و نشان می دهد که چگونه اشیای مادی وقتی که کیفیت انتزاعی آنها به عنوان فرم فیلم به کار گرفته می شود، می توانند دگرگون شوند.

فرم تداعی گر

فرم تداعی گر، از طریق مجاورت تصاویر نه چندان مربوط به هم، احساس یا مفهوم متفاوتی را که در ظاهر فیلم وجود ندارد به بیننده منتقل می کند، یعنی ذهن او را به مفاهیم خارج از فیلم ارجاع می دهد.سیستم های فرمال تداعی گر، کیفیت ها و مفاهیم بیانی را از طریق گرد هم آوردن تصاویر القا می کند. این نوع فرم ها بیشتر در فیلم های شاعرانه به کار می روند که تصاویر معناهای استعاری و سمبلیک دارند و ذهن ما را به معناهایی بیرون از جهان فیلم هدایت می کنند.

فیلم تداعی گر ممکن است مثل یک قطعه شعر، کاملا فاقد چارچوب باشد یا ساختار آزادی داشته باشد. بسیاری از فیلم های تداعی گر الگوی خاص خود را دارند و اغلب پیچیده و خیال انگیزند. فیلمساز از نشانه ها و کدهای تصویری و صوتی استفاده می کند تا مفاهیم ذهنی خود را به بیننده منتقل کند و بیرون کشیدن آن مفاهیم به عهده بیننده است.یک صحنه خوب تداعی گر مثل یک شعر خوب ، این امکان را به مخاطبان گوناگون می دهد که برداشت ها و تاویل های منحصر به فردی از آن داشته باشند.فیلم «کویانیسکاتی» ساخته

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
، نمونه ای از یک فیلم شاعرانه تداعی گر است.

 

فیلم از نماهایی از چیزهایی کاملا متفاوت مثل تپه ها، هواپیماها، متروها، ابرها، اتومبیل ها، موشک ها، کارخانه ها و عابرین پیاده که درگذرند، ساخته شده است. در صحنه ای، دسته ای از سوسک ها را می بینیم که از یک ماشین بیرون می ریزند. بعد قطع می شود به نماهایی از یک پله برقی. این همجواری نماها، فاقد ارتباط های روایی و علت و معلولی اند اما نماها در کل، حسی از روزمرگی را به بیننده منتقل می کنند. در واقع فیلمساز بین چیزهای نامشابه، تداعی ایجاد می کند.

 

منبع:

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...