رفتن به مطلب

خطرات احساسی رابطه پیش از ازدواج


afa

ارسال های توصیه شده

«من باکرگی ام را در ۱۵ سالگی از دست دادم. من و دوست پسرم فکر می کردیم عاشق هم هستیم اما وقتی رابطه جنسی ما شروع شد، همه عشقی که به هم داشتیم خراب شد. من احساس می کردم که او دیگر علاقه ای به وقت گذراندن با من ندارد -- او فقط می خواست با بدن من وقت بگذراند.» -- سارا، دانشجو

 

 

«کاش کسی بود که وقتی دبیرستانی بودم در گوشم بخواند که خودداری کنم. از آن دوران بود که فعالیت جنسی من شروع شد، حتی نمی خواهم دیگر به سال های دبیرستان و دانشگاه فکر کنم. کاش می توانستم آن را برای همسرم نگه دارم.» -- علی، یک شوهر ۲۶ ساله

 

در مباحث مربوط به فعالیت جنسی نوجوانان، بیشتر به خطرات بارداری و بیماری های مقاربتی پرداخته شده است و کمتر به خطرات احساسی آن اشاره می شود. این یک مشکل است زیرا عواقب مخرب روانی روابط موقت جنسی بسیار جدی و واقعی هستند. آگاهی از آنها می تواند به جوانان کمک کند تصمیمات بهتری بگیرند و از فعالیت جنسی پیش از ازدواج خود جلوگیری کنند.

 

این به آن معنا نیست که باید عواقب فیزیکی روابط جنسی ناپایدار را کوچک بشماریم، بارداری اتفاقی است که زندگی افراد را تغییر می دهد. بیماری های مقاربتی -- که الان تعداد آنها به بیشتر از ۲۰ بیماری می رسد -- سلامت و حتی زندگی را از افراد می گیرد. درست است که استفاده از کاندوم این خطرات را کاهش می دهد اما قادر به از بین بردن آنها نیست. حدود ۱۵ درصد از بزرگسالانی که برای پیشگیری از بارداری از کاندوم استفاده می کنند، طی یکسال با بارداری مواجه می شوند. استفاده مداوم و درست از کاندوم می تواند تا ۸۵ درصد از ابتلا به بیماری های مقاربتی مثل ایدز جلوگیری کند اما این فقط به شرطی است که در ۱۰۰ درصد مواقع فرد از آن به درستی استفاده کند. استفاده مداوم از کاندوم می تواند تا ۵۰ درصد ابتلا به کلامیدیا -- که علت بخش عمده ای از ناباروری ها در خانم هاست -- را کاهش دهد. و تعداد کمی از افراد هستند که استفاده مداوم و درست از کاندوم داشته باشند.

 

بااینکه شواهدی وجود دارد که ۱۰۰ درصد استفاده از کاندوم خطر پاپیلوماویروس انسانی -- علت تقریباً کلیه سرطان های رحم در خانم ها -- را کاهش می دهد، اما خطر عمده ای باقی می ماند. بعضی بیماری های مقاربتی فقط از طریق تماس پوست با پوست در کل ناحیه تناسلی که فقط بخش بسیار کوچکی از آن با کاندوم پوشانده می شود، قابل انتقال هستند.

 

رابطه جنسی و قلب انسان

برای انسان ها رابطه جنسی چیزی بیشتر از جسم است. بُعد احساسی و روانی رابطه جنسی است که آن را برای انسان ها خاص تر می سازد. همه موجودیت انسانی ما -- ذهن، جسم و احساسات -- در رابطه جنسی درگیر می شود. به همین دلیل است که صمیمیت جنسی عواقب بسیار قدرتمند احساسی به دنبال دارد.

چرا حرف زدن درمورد آسیب های احساسی روابط جنسی اینقدر سخت تر است؟

 


وقتی دانشجویان هاروارد، یک قانون و نظام سرسخت جنسی به زندگی خود دادند، روابط و عملکرد تحصیلی آنها بهبود یافت.


از یک طرف، بیشتر ما قبلاً هیچ نوشته ای در این جنبه از رابطه جنسی مطالعه نکرده ایم. والدینمان هیچ حرفی در این باره با ما نزده اند. رسانه ها عواقب احساسی رابطه جنسی را نشان نمی دهند و درواقع در فیلم های غربی رابطه جنسی بدون هیچ عواقبی معرفی می شود. و دسترسی نوجوانان به کاندوم و قرص های ضدبارداری هیچ محافظتی از آنها دربرابر عواقب احساسی رابطه جنسی به عمل نمی آورد.

 

خیلی از بزرگسالان وقتی می خواهند درمورد اینکه چطور رابطه جنسی زودهنگام می تواند شخصیت و سلامت نوجوانان را به خطر بیندازد، صحبت کنند، حرف کم می آورند و با کلی گویی هایی مثل «تو خیلی بچه ای»، «هنوز برای آن آمادگی نداری» یا «به اندازه کافی بالغ نشده ای» حرفشان را تمام می کنند.

 

بعضی از عواقب احساسی رابطه جنسی زودهنگام -- مثل احساس پشیمانی -- این روزها بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. در یک تحقیق که در سال ۲۰۰۴ انجام گرفته بود، از نوجوانان سوال شد «اگر قبلاً رابطه جنسی داشته اید، آرزو می کنید که کاش کمی دست نگه می داشتید؟» پاسخ دو سوم این نوجوانان مثبت بوده است.

زمان زیادی است که عواقب احساسی رابطه جنسی شناخته شده است.

 

دکتر آرمند نیکولی، پروفسور روانشناسی در دانشکده پزشکی هاروارد در مورد تحقیقی که در دهه ۶۰ میلادی انجام گرفته بود، اینطور می گوید:

«زمان زیادی بعد از انقلاب جنسی نبود که متخصصین پزشکی متوجه شدند که این آزادی جنسی جدید منجر به فاجعه ای روانشناختی می شود. ما شروع به تحقیق بر روی دانشجویان هاروارد کردیم که از پوچی و ناامیدی شکایت می کردند.

بین هوشیاری اجتماعی آنها و اخلاقیاتی که در زندگی خصوصی خود رعایت می کردند، شکافی وجود داشت. آزادی جنسی جدید موجب پوچی روابط و احساس حقارت نفس می شد. بسیاری از این نوجوانان درگیر روزمرگی و مرگ شده بودند.

وقتی بعضی از آنها از نسبی گرایی اخلاقی به یک سیستم از ارزش های مشخص -- که شدیداً بر سبک زندگی بدون موادمخدر و روابط جنسی تعریف شده تکیه داشت -- تغییر جهت دادند، گزارش کردند که روابط آنها با جنس مخالف و همچنین روابط آنها با همسالان خود، والدینشان و همچنین عملکرد تحصیلی آها بسیار تقویت شده است.»

تحقیق هاروارد، در کنار نشان دادن تاثیرات منفی روابط جنسی بدون تعهد، همچنین نشان می دهد که افراد می توانند تصمیم به تغییر رفتار جنسی خود گرفته و از فواید و مزایای آنها بهره مند شوند.

 

۱۰ خطر احساسی

خطرات روابط جنسی زودهنگام و بی تعهد چیست؟ این خطرات در افراد مختلف متفاوت است. بعضی از عواقب احساسی کوتاه مدت اما بااینحال جدی هستند. بعضی از آنها طولانی مدت تر هستند و حتی به ازدواج و بچه دار شدن افراد نیز کشیده می شود. تصور بسیاری از این خطرات روانی تا زمانیکه خود فرد تجربه نکند دشوار است. در همه موارد، تاثیرات احساسی تحربیات جنسی نباید سبک شمرده شوند. لحظه ای فکر کردن به ما یادآوری می کند که مشکلات احساسی می تواند تاثیرات مخربی در توانایی افراد برای داشتن یک زندگی شاد و مفید داشته باشد.

 

اجازه بدهید به ۱۰ مورد از بدترین خطرات احساسی از فعالیت جنسی زودهنگام اشاره کنیم:

 

۱.نگرانی از بارداری و بیماری

برای خیلی از جوانانی که فعالیت جنسی خود را آغاز کرده اند، ترس از بارداری یا ابتلا به بیماری های مقاربتی یک استرس احساسی جدی به شمار می رود.

یک دختر دبیرستانی در این رابطه می گوید:

«خیلی از دوستانم را می بینم که تست بارداری از داروخانه تهیه می کنند. آنها خیلی نگران هستند و هر ماه دلهره دارند که مبادا باردار شده باشند. من که تابحال رابطه جنسی نداشته ام خیلی از این بابت راحت و آسوده ام.»

راسل هانکه، پزشک، در این رابطه می گوید:

«خیلی از نوجوانان را می بینیم که بعد از اولین تجربه جنسی خود با نگرانی و استرس بسیار پیش دکتر می روند و می خواهند که آزمایش ایدز برای آنها انجام شود. برای خیلی ها همین مسئله کافی است که دیگر سراغ اینگونه روابط نروند.»

 

۲.پشیمانی و متهم کردن خود

هم پسرها و هم دخترها ممکن است بعد از رابطه جنسی دچار پشیمانی شدید شوند اما دخترها در این رابطه آسیب پذیرتر هستند.

«وقتی دختری با پسری رابطه چنسی برقرار می کند چه اتفاقی می افتد؟ احساس نزدیکی دختر به پسر بیشتر می شود. ممکن است فکر کنید برای پسر هم باید همین اتفاق بیفتد، اما نه. لزوماً اینطور نیست.»

تحقیقات یک تفاوت جنسیتی را در این زمینه نشان می دهد: «زن ها معمولاً برای تقویت رابطه خود و بالا بردن صمیمیت آن رابطه جنسی برقرار می کنند درحالیکه مردها اکثراً برای لذت جنسی این کار را می کنند.»

دختری که به رابطه جنسی به چشم توجه و محبت نگاه می کند، وقتی ببیند که پسر موردعلاقه او بعد از اولین تجربه جنسی اش با او هیچ علاقه عاشقانه بیشتری به او نشان نمی دهد، احساس خواهد کرد که مورد خیانت قرار گرفته است. یک دختر ۱۵ ساله می گوید: «من انتظار نداشتم که آن پسر با من ازدواج کند اما هیچوقت انتظار نداشتم که حتی در دانشگاه هم از من دوری کند.»

باب بارلت که در مورد روابط جنسی انسانی در دانشگاه ریچفیلد در مینسوتا درس می دهد، داستان «سندی» را با ما در میان می گذارد:

«سندی دختری بسیار زیبا و باهوش بود که از من خواست موقع ناهار من را ببیند. برایم توضیح داد که هیچوقت تابحال دوست پسری نداشته است و وقتی یکنفر بزرگتر از خودش از او دعوت کرده قرار بگذارند بسیار هیجان زده شده است. بعد از اینکه هفته ها با هم رابطه داشتند، آن مرد از سندی خواسته که با هم رابطه جنسی داشته باشند. سندی بی تمایل بوده اما مرد مدام اصرار می کرده است. ترس سندی این بوده که خام و بی تجربه به نظر برسد و به همین دلیل آن مرد را از دست بدهد به همین دلیل با او موافقت کرده است.

من از او پرسیدم که موفق شده و توانسته آن مرد را نگه دارد؟

سندی جواب داد که یک هفته بعد، دوباره با هم رابطه جنسی داشته اند و بعد او را ترک کرده است. مرد به او گفته بوده که به اندازه کافی برای او خوب نیست و نتوانسته عاشق او شود. حالات احساس حماقت به او دست داده بود چون فهمیده بود که آن مرد به هیچ وجه علاقه ای به او نداشته است.»


رابطه جنسی بسیار خاص است. خانه ای خاص می خواهد. وقتی بخشی از چیزی بزرگتر -- یک رابطه دائمی عاشقانه بین دو انسان -- باشد، بسیار پرمفهوم تر و راضی کننده تر می شود. وقتی ازدواج می کنید، صمیمیت جنسی شما تعهدتان به همدیگر را نشان می دهد. شما با بدنتان به هم می گویید که «من همه خودم را به تو می دهم». از این دیدگاه، همانطور که وارد زندگی همدیگر شده اید، وارد جسم همدیگر هم می شوید. صمیمیت متکی به تعهد است.


حتی وقتی «قوانین تازه » ای درمورد رابطه جنسی وجود دارد -- مثل قانون جدیدی که ابتدا در دانشگاه ها باب شد و الان به سنین پایین تر هم کشیده شده است و رابطه جنسی بدون هیچ احساس با کسی که اصلاً نمی شناسید را تایید می کند -- دخترها در آخر آسیب پذیرتر بوده و بعد از اتمام رابطه هنوز به این امید می مانند که شاید آن پسر دوباره به آنها زنگ بزند. گاهی اوقات این پشیمانی جهتی مخالف پیدا می کند: وقتی رابطه جنسی تمام می شود، احساس می کنید به دام افتاده اید. کارن ۱۶ ساله می گوید:

«من واقعاً پشیمانم که اولین رابطه جنسی ام با پسری بود که چندان دوستش نداشتم. هنوز هم با او در ارتباط هستم که دیگر تبدیل به یک مشکل شده است. از همان اولین باری که با او بودم، دیگر در هر قرارملاقاتی که با او دارم انتظار رابطه جنسی از من دارد. حتی وقتی تمایلی به آن کار ندارم کارمان به بحث و جدل می کشد. دوست دارم این رابطه را تمام کنم و با افراد دیگری آشنا شوم اما بعد از اینکه اینهمه به هم وابسته شده ایم خیلی سخت است.»

 

پشیمانی جنسی ممکن است سال ها طول بکشد. چندی پیش نامه ای از یک زن ۳۳ ساله که الان روانشناس شده بود دریافت کردیم که گفته بود خیلی نگران فشارهای جنسی و وسوسه های جوانان امروزی است.

 

می خواست درس هایی که خود آموخته بود را در میان بگذارد. گفته بود که بعد از اتمام دوران دبیرستان، یک سال را در خارج از کشور گذرانده بود:

«وقتی از کشور خارج شدم باکره بودم، اما تصور می کردم همین از من محافظت می کند. میخواستم تصمیمات جنسی ام را خودم به تنهایی بگیرم. نمی خواستم وارد هیچ تعهدی شوم. نمی خواستم ازدواج کنم یا بچه دار شوم. می خواستم ادامه تحصیل داده و شغل موفقی داشته باشم. طی آن یکسالی که خارج از کشور بودم، در مسائل جنسی بسیار بی قید و بی تعهد بودم.

اما واقعیت این است که به قیمت جدا شدن از خودم تمام شد. طولانی ترین زخمی که به خودم زدن با قلبم لمس شد. آن احساس بیمار دادن بخشی از خودم --روحم-- به خیلی ها و برای هیچ، هنوز دردناک است. هیچوقت تصور نمی کردم اینقدر زیاد و اینقدر طولانی آسیب می بینم. این زن گفته بود که الان ازدواج کرده است و زندگی موفق و رابطه جنسی خوبی با همسر خود دارد. اما هنوز زخم های آن تجربیات اولیه خود در زمینه جنسی را حس می کند. دوست داشت جوانان بدانند که رابطه جنسی بدون تعهد بسیار برای قلب و روحشان خطرناک است.»

 

مردانی که درگیری جنسی و احساسی با دختری پیدا می کنند هم ممکن است ضربه بخورند. این از زبان یک مرد پشیمان نوشته شده است:

«یک سال پیش با دختری دو سال کوچکتر از خودم وارد رابطه شدم. شدیداً عاشق هم شده بودیم. والدین ما به ما آزادی کامل داده بودند. وقتی به خانه آنها می رفتم، پدر و مادرش زودتر برای خواب می رفتند که من و او بتوانیم تنها باشیم.

فوق العاده بود. با هم تنها بودیم، حتی گاهی شش شب در هفته. رابطه جنسی ما کم کم شروع شد. ابتدا او مقاومت کرد اما بخاطر ترس از دست دادن من تسلیم شد. قبل از اینکه بدانیم بیش از اندازه پیش رفته بودیم.

به خودمان می گفتیم که عاشق هم هستیم و به محض اینکه او درسش تمام شود با هم ازدواج می کنیم. واقعاً چه تفاوتی می کرد؟ بعد یک شب دعوای وحشتناکی داشتیم، و بااینکه هیچ ارتباطی با مسائل جنسی نداشت، می دانستم که اگر اینقدر در مسائل جنسی پیش نمی رفتیم این دعوا اتفاق نمی افتاد.

به هر حال، او من را زد و من هم در جواب او را زدم. هیچوقت نمی توانم خودم را بخاطر این کار ببخشم. او به سمت خانه شان فرار کرد و همه چیز را به مادرش گفت. احتمالاً می تونید تجسم کنید که بعد از آن چه اتفاقی افتاد.

من آن موقع دانشگاه می رفتم. اصلاً نمی توانستم روی درس هایم تمرکز کنم. فقط می خواستم دراز بکشم و بمیرم. همان موقع ها بودم که دانشگاه را ترک کردم و به نیروی دریایی پیوستم. قبل از اینکه برای آموزش های مقدماتی بروم، یکبار او را در خیابان دیدم. گریه کرد و گفت که هنوز همان احساس سابق را به من دارد و بخاطر کاری که کرده است پشیمان است اما آن موقع دیگر خیلی دیر شده بود.

واقعاً آرزو می کنم که او می توانست همانطور دربرابر من برای خواسته رابطه جنسی مقاومت کند و من هم اینقدر پافشاری نمی کردم. هر دختری که فکر می کند برای نگه داشتن یک پسر باید تسلیم خواسته های اینچنینی او شود احمق است. مطمئناً من با او می ماندم و با او ازدواج می کردم.»

 

۳.عذاب وجدان

عذاب وجدان شکلی از احساس پشیمانی است -- حسی قوی از انجام کاری که از نظر اخلاقی نادرست است. عذاب وجدان اگر بعنوان نشانه ای برای زنده بودن هوشیاری خود و دلیل خودداری از انجام دوباره آن رفتار در آینده قلمداد کنید، می تواند یک تجربه سالم اخلاقی باشد.

احتمال عذاب وجدان گرفتن دخترها درمورد اولین تجربه جنسی بیشتر از پسرهاست و اگر این تجربه تحت تاثیر موادمخدر یا الکل صورت گرفته باشد، این عذاب وجدان شدیدتر خواهد شد. هم پسرها و هم دخترها اگر اولین رابطه جنسی شان با فردی عادی صورت گرفته باشد، می گویند که عذاب وجدان گرفته اند.

جورج ایگار در کتابی که برای نوجوانان نوشته است، به نام «عشق، رابطه و ***» به خانم های جوان توصیه می کند، «وقتی رابطه تان بر هم می خورد، برای دخترها خیلی سخت تر از پسرها خواهد بود. این چیزی نیست که در خودآگاهتان می خواسته اید. اینکه دختری را دچار مشکل احساسی عمیق کنید.»

یک پسر 20 ساله می گوید وقتی متوجه دردی شده که در دخترها ایجاد می کند و عذاب وجدان گرفته است، دست از رابطه جنسی برداشته است، او می گوید: «می بینیم که گیج شده اند و مدام گریه می کنند. می گویند دوستت دارند اما تو آنها را دوست نداری.»

 

عذاب وجدان بعد از رابطه جنسی می تواند از اعتقادات مذهبی افراد نیز نشات بگیرد. مهمترین مذاهب دنیا، از جمله اسلام، مسیحیت و یهودیت، همه آنها رابطه جنسی را بعنوان هدیه ای از جانب خداوند معرفی می کنند که برای زوج ها بعد از ازدواج فرستاده شده است.

در مقاله ای درمورد داستان مرد جوانی خواندیم که از اینکه درمورد روابط جنسی مخالف با اعتقادات مذهبی خود رفتار کرده بود، احساس پشیمانی می کرد. او نوشته بود که والدین او اهمیت باکرگی و شروع رابطه جنسی فقط بعد از ازدواج را برایش توضیح داده بودند. اما یک شب گرم تابستانی، خود را با دختری بسیار مشتاق دید و همان موقع اولین رابطه جنسی خود را برقرار کرد. آن رابطه بسیار عجله ای بودن و هیچ حس صمیمیتی در آن وجود نداشته است. او می گوید:

«وقتی در فیلم ها رابطه جنسی را به تصویر می کشند، بسیار عاشقانه است. از نظر فیزیکی حس بسیار خوبی بود اما از نظر احساسی اصلاً اینطور نبود. من نگران بودم که رابطه مان از این به بعد خیلی جدی تر از گذشته شود و نمی دانستم چه انتظاراتی می خواست از من داشته باشد؟»

 

این پسر بخاطر کاری که انجام داده بود احساس عذاب وجدان می کرد. همچنین نگران بارداری و بیماری بود. به خودش قول داده بود که دیگر هیچوقت اینکار را تکرار نکند و از آن موقع تا حالا که دانشجو شده است، به قول خود وفادار بوده است. او می گوید، «من به دنبال صمیمیت به همسرم هستم. کسی که واقعاً دوستش داشته باشم و بخواهم که ادامه زندگی ام در کنار او باشم. شاید به نظر خیلی ها مسخره بیاید اما واقعیت دارد.»

 

سقط جنین بسیاری از نوجوانان در مواجهه با بارداری به سقط جنین روی می آورند. همانطور که هر دو طرف بحث سقط جنین الان تایید می کنند که سقط جنین به زندگی یک موجود زنده پایان می دهد (جنین بعد از ۱۸ روزگی قلبی تپنده و بعد از ۶ هفتگی مغز دارد). زنان بسیاری عواقب ناراحت کننده احساسی را بعد از سقط جنین گزارش کرده اند -- مثل افسردگی، کابوس های شبانه، از دست دادن ارزش نفس و عذاب وجدان.

دیوید راردون در کتابش از نتایج تحقیقات خود گزارش می کند که بیش از ۷۰ درصد از زنانی که سقط جنین داشته اند می گویند احساس می کنند کار اشتباهی انجام داده اند --گرفتن جان یک موجود زنده -- اما به این دلیل مخالف این حس عمل کرده اند که هیچ انتخاب دیگری پیش رویشان نبوده است. گاهی اوقات سوءتفاهمات اخلاقی درمورد تصمیمات سقط جنین تا چند سال بعد از آن اتفاق نمی افتد. بعنوان مثال در زیر داستان مادری جوان است که الان در دهه ۳۰ زندگی خود به سر می برد و درمورد سقط جنینی که داشته است صحبت می کند:

«سال دوم دانشگاه بودم. از تعطیلات تابستانی برگشته بودم و واقعاً مریض بودم. دکتر یک آزمایش ادرار از من گرفت و اعلام کرد که باردار هستم. بعد پرسید می خواهی چه بکنی؟

من گفتم می خواهم هر چه سریعتر از شر آن خلاص شوم.

 

او هم آدرس و شماره تلفن یک کلینیک زنان را برایم یادداشت کرد. عمل بسیار ساده بود، دل درد شدیدی داشتم اما می توانستم آن را تحمل کنم. اگر آن موقع کسی از من می پرسید که نسبت به کاری که کرده ام چه حسی دارم، می گفتم بهترین کار ممکن را انجام داده ام چون هم سلامتی و هم زندگی ام را پس گرفته ام.

 

اما الان هر وقت یاد آن زمان می افتم گریه ام می گیرد. به این فکر می کنم که چقدر بیرحم بودم، واقعاً بچه بودم، خودرای و سطحی نگر.

الان با به دنیا آوردن دو فرزند فوق العاده، خیلی تغییر کرده ام و بسیار افتاده تر شده ام.»

مردها هم خیلی وقت ها ممکن است تحت تاثیر عواقب احساسی سقط جنین قرار گیرند. یکبار یکی از سال اولی های دانشگاه داشت برای چند نفر درمورد احساس گناهی که از سقط جنینی که دوست دخترش را به آن وادار کرده بود، گرفته بود صحبت می کرد، که نه می توانسته بخوابد و نه درس بخواند.

خط آخر اینکه: هر حسی هم که به قوانین مربوط به سقط جنین داشته باشید، باید قبول کنید که سقط جنین یک راه حل سریع نیست. تاثیرات آن ممکن است سال ها با شما بماند. شبکه های ملی این روزها برای زنان و مردانی که اقدام به چنین کاری می کنند، جلسات مشاوره روانپرشکی ترتیب می دهد.

 

۴.از دست دادن اعتماد بنفس و عزت نفس

خیلی افراد بعد از اینکه متوجه می شوند به یک بیماری مقاربتی مبتلا شده اند، اعتمادبه نفس خود را از دست می دهند. …سعید یکی از خوانندگان ما قبل از ارتباط جنسی با دوست دخترش، چیزی درمورد ویروس پاپیلومای انسانی (HPV) نشنیده بود. خیلی زود بعد از آن، متوجه غده های ریزی روی آلت تناسلی خود شده بود. دکتر به او گفته بود که دچار زخم های تناسلی شده است که با ویروس HPV ایجاد می شود. این زخم ها خوب به درمان اسیدی، تکنیک لیزر یا جراحی پاسخ ندادند و بعد از این درمان های مداوم بی نتیجه، سعید واقعاً نگران شده است که آیا با وجود این زخم ها می تواند ازدواج کند.

گاهی اوقات از دست دادن اعتماد به نفس بعد از رابطه جنسی بی تعهد فرد را به سمت روابط جنسی بی تعهد بیشتر می کشاند و همین مسئله منجر به از دست رفتن بیشتر اعتمادبه نفس می شود که جلوگیری از آن بسیار دشوار خواهد شد. همین مسئله را می توانید در داستان زندگی زن جوانی ببینید که در زیر برایتان عنوان می کنیم:

دخترهایی در خوابگاه ما بودند که بارها باردار شده و سقط جنین کرده بودند. مسئله جالب اینکه تقریباً همه این دخترها وقتی با من حرف می زدند می گفتند که از کل این داستان متنفرند: میهمانی ها، خیابان ها و انتظارات و رفتارهای جنسی مردان. اما چون اعتمادبه نفس خیلی پایینی دارند، هر نوع توجه از طرف مردان برای آنها کافی است و به همین دلیل باز به موقعیت هایی برمی گردند که قبلاً برای آنها ایجاد مشکل کرده است.

در هر دو سوی روابط جنسی بی عشق، از دست رفتن ارزش نفس را می بینیم. یک پسر دانشجو می گوید، «خیلی بد است وقتی بخاطر مقدار بالای الکلی که خورده ای آن شب با دختری می خوابی و فردای آن حتی آن دختر را به خاطر نمی آوری.»


حقیقت رابطه جنسی دهانی

- هیچ پسری که واقعاً دختری را دوست داشته باشد یا برای او ارزش قائل باشد از او نمی خواهد که اینکار را برایش انجام دهد.

- این کار خیلی وقت ها توسط دخترها شروع می شود زیرا تصور می کنند می توانند با جلوگیری از باردار شدن چیزی که پسر می خواهد را برای او انجام دهند اما بعدها می فهمند که رابطه جنسی دهانی صمیمیت بین دو طرف را کاهش می دهد.

- بسیاری بیماری های مقاربتی، ازجمله تبخال تناسلی، کلامیدیا ، ویروس پاپیلومای انسانی، از طریق رابطه جنسی دهانی نیز منتقل می شوند.

- اگر دختری هستید که رابطه جنسی دهانی دارید، ممکن است باز همان آسیب های احساسی -- مثل احساس مورد سوءاستفاده قرار گرفتن و بی ارزش شدن -- که به دنبال روابط جنسی بی تعهد می آید را تجربه کنید.

- اگر پسر هستید و از دوست دخترتان می خواهید که اینکار را برایتان انجام دهد، با این کار به آن دختر بی احترامی می کنید. آیا دوست دارید کسی با خواهر شما این کار را بکند؟


یک دانشجوی دیگر از دست رفتن ارزش فردی که بعد از اولین تجربه جنسی او ایجاد شده بود عنوان می کند:

«بالاخره موفق شدم دختری را به تختخواب بکشانم --البته در ماشین بود. من 21 سالم بود. فکر می کردم این تحریک کننده ترین اتفاقی است که می توانست بیفتد اما بعد آن دختر شروع به ابراز علاقه کرد و اصرار کرد که با من بماند. بعد از چهار هفته رابطه جنسی آن هم فقط زمان هایی که من می خواستم، از او خسته شدم. بالاخره شر او را کندم که اینکار باعث شد حس حتی بدتری هم پیدا کنم چون می دیدم که ضربه بدی به او زده ام.»

 

رابطه جنسی دهانی

تحقیقات نشان می دهد که جوانان بسیاری امروز رابطه جنسی دهانی دارند و آن را اصلاً مسئله بزرگی نمی بینند. بعضی پسرها درمورد دخترهایی صحبت می کرد که بخاطر رابطه جنسی دهانی شدیداً آسیب احساسی دیده و به روانشناس مراجعه می کنند.

در پاسخ به این نگرانی ها، می بینیم که در برنامه اپرا (Oprah Winfrey) و دکتر فیل (Dr. Phil) هرکدام یک برنامه کامل را به موضوع رابطه جنسی دهانی اختصاص می دهند. در برنامه دکتر فیل، یک دختر ۱۳ ساله با چشمانی اشکبار به دوربین نگاه می کند و رو به سایر نوجوانانی که ممکن است آن برنامه را نگاه کنند می گوید:

«اینکار را نکنید...خواهش می کنم این کار را نکنید. همه عزت نفس و ارزشی که برای خودتان قائل هستید را از دست خواهید داد. همه چیز برایتان بدتر خواهد شد.»

در زیر به شش نکته ای که لازم است جوانان درمورد رابطه جنسی دهانی بدانند اشاره می کنیم:

۱) این کار مطمئناً یک عمل جنسی است. همانطور که یک پسر ۱۵ ساله می گوید، «فکر می کنی چرا به آن *** دهانی می گویند؟»

۲) اینکار چیزی است که معمولاً پسرها از دخترها می خواهند که برایشان انجام دهند. دخترهایی هم هستند که تصور می کنند برای جلوگیری از بارداری بهتر است این کار را انجام دهند اما بعدها می فهمند که رابطه جنسی دهانی صمیمیت بین دو طرف را کاهش می دهد.

۳) هیچ پسری که واقعاً دختری را دوست داشته باشد یا برای او ارزش قائل باشد از او نمی خواهد که اینکار را برایش انجام دهد.

۴) بسیاری بیماری های مقاربتی -- مثل تبخال تناسلی، کلامیدیا و ویروس پاپیلومای انسانی -- از طریق رابطه جنسی دهانی نیز منتقل می شوند.

۵) اگر دختری هستید که رابطه جنسی دهانی دارید، ممکن است باز همان آسیب های احساسی -- مثل احساس مورد سوءاستفاده قرار گرفتن و بی ارزش شدن -- که به دنبال روابط جنسی بی تعهد می آید را تجربه کنید.

۶) اگر پسر هستید و از دوست دخترتان می خواهید که اینکار را برایتان انجام دهد، با این کار به آن دختر بی احترامی می کنید. آیا دوست دارید کسی با خواهر شما این کار را بکند؟

 

۵. فساد شخصیت

وقتی با دیگران مثل ابزارهای جنسی برای لذت خودخواهانه خود رفتار می کنیم، نه تنها احترام خود را از دست می دهیم، بلکه شخصیتمان را عوض می کنیم. هر انتخابی که در زندگی داریم بر شخصیت ما اثر می گذارد و آن را بدتر یا بهتر می کند. انتخاب های خوب شخصیتمان را قوی تر می کند و انتخاب های بد شخصیت مان را بدشکل می کند.

وجدان ما بخشی از شخصیت ماست که درست را از غلط تشخیص داده و به ما کمک می کند انتخاب های بهتری داشته باشیم. در محیط جنسی آسان گیر کنونی، افراد جوان بسیاری رفتارهایی را «بی اشکال» می بینند که شدیداً نادرست است. بعنوان مثال، در یک تحقیق از ۱۷۰۰ دانش آموز و دانشجو درمورد «رابطه جنسی اجباری» سوال شد: «آیا برای مرد قابل قبول است که زنی را که بیشتر از شش ماه است با او ارتباط دارد، مجبور به رابطه جنسی کند؟» تقریباً دو سوم پسرها پاسخ مثبت دادند. عجیب تر اینکه پاسخ ۴۹٪ از دخترها هم مثبت بود.

رابطه جنسی همچنین با وادار کردن افراد به دروغ گویی برای به دست آوردن آن می تواند موجب فساد شخصیت شود. دروغ های متداول عبارتند از: «دوستت دارم»، «قبلاً هیچوقت هیچ بیماری جنسی نداشته ام» و از این قبیل.

 

مرد جوانی درمورد فعالیت جنسی خود مثل اعتیاد یاد می کند و کنترل نفس خود را زیر سوال می برد:

«برای من رابطه جنسی مثل یک ماده مخدر شده بود. هرچه بیشتر انجام می دادم، بیشتر می خواستم. اصلاً نمی توانستم خودم را کنترل کنم و هیچوقت هم راضی نمی شدم.»

پورنوگرافی. با به وجود آمدن اینترنت، پورنوگرافی بیشتر از گذشته قابل دسترس شد و درنتیجه به یکی از متدول ترین اعتیادهای جنسی تبدیل گشت.

دکتر ویکتور کلین، روانشناسی که بیش از ۲۵ سال صدها مرد را بخاطر پورنوگرافی و اعتیادهای جنسی درمان نموده، می نویسد:

«من متوجه شده ام که مشکلات همه این معتادین به رابطه جنسی، با قرارگیری در معرض عمل جنسی در کودکی یا نوجوانی آغاز شده است.»

 

۶. ازدست رفتن اعتماد

افراد جوانی که احساس می کنند بعد از بر هم خوردن رابطه شان، مورد سوءاستفاده قرار گرفته اند یا به آنها خیانت شده، در روابط بعدی خود دچار مشکل در اعتماد کردن می شوند. نمی خواهند دوباره ضربه بخورند. برایان درمورد تجربه خود می گوید:

«من اولین بار وقتی 19 سالم بود با دوست دخترم رابطه جنسی داشتم. تقریباً یک سال بود که با او در ارتباط بودم و واقعاً دوستش داشتم. آن دختر بسیار صمیمی، شاد و مهربان بود. تا قبل از آن همه کاری با هم کرده بودیم به جز رابطه جنسی و آخر یک شب او از من خواست که با هم رابطه جنسی داشته باشیم.

چند روز بعد، رابطه ما بر هم خورد. این دردناک ترین زمان زندگی من بود. من از هر کسی بیشتر به او نزدیک بودم، حتی از والدینم هم به من نزدیک تر بود. بسیار افسرده و عصبی شده بودم. ورزش را ترک کردم و احساس ناامیدی و شکستگی داشتم. بعدها که وارد دانشگاه شدم، روابط جنسی ام بیشتر از یک شب طول نمی کشید. دیگر نمی توانستم برای یک رابطه طولانی مدت و عاشقانه به کسی اعتماد کنم.»

 

۷. افسردگی و خودکشی

این روزها نوجوانان بیشتری دچار افسردگی می شوند اما تحقیقات جدید نشان می دهد که این واکنش اتوماتیک نوجوانی نیست. نوجوانانی که از رفتارهای خطرناک --مثل رابطه جنسی، موارمخدر و نوشیدن الکل-- خودداری می کنند کمتر دچار افسردگی می شوند. هم دخترها و هم پسرها که این رفتارهای خطرساز را تجربه می کنند، بیشتر دچار افسردگی می شوند. و احتمال ابتلا به افسردگی در دخترها بسیار بالاتر است.

«خیلی از دوستانم را دیده ام که بعد از اینکه رابطه هایشان حالت فیزیکی پیدا می کند، بر هم می خورد. وقتی خیلی زود از رابطه جنسی استفاده کنید، راه های ارتباطی دیگر بین دو طرف بسته خواهد شد و رشد متوازن رابطه بر هم می خورد.»

در برخی موارد، افسردگی به تراژدی خودکشی منجر می شود. خودکشی سومین دلیل شایع مرگ بین ۱۵ تا ۲۴ سال است. تقریباً یکی از هر ۵ نفر نوجوان در زمان گذشته به خودکشی فکر کرده اند.

کران سایر در کتاب خود می نویسد:

«هرچه رابطه ای بیشتر شبیه به عشق واقعی باشد، فرد نوجوان بیشتر در آن عشق سرمایه گذاری کرده و اگر آن رابطه بر هم بخورد، دچار درد و آسیب شدیدتری خواهد شد.»

باتوجه به آنچه درمورد عواقب احساسی به هم خوردن روابط جنسی می دانیم، منطقی است که تصور کنیم درد ناشی از چنین قطع رابطه هایی می تواند دلیل افسردگی و مرگ ناشی از خودکشی در برخی جوانان باشد.

تحقیقات این مسئله را تایید می کنند. در تحقیقی مشخص شد که نرخ اقدام به خودکشی برای دختران بین ۱۲ تا ۱۶ ساله ای که تجربه جنسی داشته اند نسبت به آنها که باکره بوده اند شش مرتبه بیشتر است.

 

۸. خراب شدن روابط

رابطه جنسی می تواند یک رابطه خوب را به یک رابطه بد تبدیل کند. ابعاد دیگر رابطه دیگر رشد نمی یابند. احساسات منفی وارد داستان می شوند. در آخر رابطه را مسموم می کند. اینها را مرد جوانی که خود را در ۲۲ سالگی باکره معرفی می کند عنوان می کند:

«خیلی از دوستانم را دیده ام که بعد از اینکه رابطه هایشان حالت فیزیکی پیدا می کند، بر هم می خورد. وقتی خیلی زود از رابطه جنسی استفاده کنید، راه های ارتباطی دیگر بین دو طرف بسته خواهد شد و رشد متوازن رابطه بر هم می خورد.»

جنیفر، ۲۴ ساله داستان خود را مطرح می کند:

«درخواست رابطه جنسی دوست پسر من بعد از هر قرار ملاقات توجیه پذیرتر می آمد و بعد از دو ماه تسلیم شدم. رابطه جنسی به نقطه مرکزی ارتباط ما تبدیل شد و مثل سرطان کل رابطه ما را گرفت. چیزهای جدیدی وارد رابطه مان شد مثل عصبانیت، حسادت و خودخواهی. دیگر حتی نمی توانستیم با هم حرف بزنیم. از هم خسته شدیم و ناامیدانه یک تغییر می خواستم.»

 

ارتباط با والدین

رابطه جنسی می تواند تاثیرات منفی بر ارتباط فرد با افراد دیگری به جز کسی که با او رابطه دارد هم داشته باشد. اکثر والدین می گویند دوست ندارند فرزندانشان درگیر روابط جنسی شوند. با بیرون رفتن از آن استاندارد موجود، بین آنها و نوجوانانشان درگیری ایجاد خواهد شد. نوجوانان بسیاری که رابطه جنسی دارند هر کاری می کنند که والدینشان از آن بی خبر بمانند زیرا می دانند که چقدر ناراحتشان خواهد کرد. در زیر به داستان یک دختر جوان اشاره می کنیم:

«وقتی 19 سالم بود برای اولین بار با یک پسر 22 ساله رابطه جنسی برقرار کردم. می دانستم که اگر والدینم از موضوع باخبر شوند بی اندازه ناراحت خواهند شد. وقتی عادت ماهیانه نشدم، دچار وحشت شده بودم. حتی به فکر خودکشی هم افتاده بودم. وقتی تست بارداری نشان داد که باردار نیستم واقعاً آسوده شد. همان جا تصمیم گرفتن دیگر خودم را درگیر چنین دردی نکنم و با دوست پسرم به هم زدم.»

 

۹. توقف رشد فردی

فعالیت جنسی پیش از ازدواج نه تنها رشد رابطه را متوقف می کند، بلکه رشد فردی شخص را نیز کند می کند.

نوجوانانی که درگیر و جذب یک رابطه شدید می شوند، در زمانی از زندگی خود که باید برون گرا باشند -- روابط جدید ایجاد کنند، وارد تیم ها و گروه های مفید شوند، علایق و مهارت های خود را شکل دهند و مسئولیت های سنگین تر اجتماعی قبول کنند-- درون گرا می شوند. دوران نوجوانی زمانی بسیار مهم و بحرانی برای یادگیری و رشد است که پایه و اساس آینده را می سازد. فرصت هایی که در این دوران از دست می رود، بعدها به هیچ عنوان به دست نمی آید. اگر جوانان نتوانند از این فرصت ها استفاده کنند، هیچوقت نمی توانند به رشد کامل و کافی برسند.

خطر برای دخترانی که درگیر فعالیت جنسی می شوند بیشتر است زیرا با این کار در علایق و روابط دیگر را به روی خود می بندند. روانشناس دکتر ساموئل کاف من از نیویورک می گوید:

«دختری که خیلی زود وارد یک رابطه جدی می شود، بعدها متوجه می شود که فردیت خود را از دست داده است. او به بخشی از آن پسر تبدیل می شود و دیگر قادر نخواهد بود علایق خود را بسازد و حس استقلال داشته باشد.»

 

۱۰. تاثیرات منفی بر ازدواج

بیشتر نوجوانان می گویند که آرزو دارند یک روز ازدواج کرده و خوشبخت و موفق باشند. ما باید آنها را ترغیب کنیم از خود سوال کنند «چه تصمیمات جنسی در این نقطه از زندگی می تواند بر آرزوی من برای داشتن ازدواجی موفق تاثیر داشته باشد؟ با زود وارد روابط جنسی شدن چه مشکلاتی را برای خودم یا همسر آینده ام ایجاد خواهم کرد؟» در زیر به برخی از این مشکلات اشاره می کنیم:

مقایسات و یادآوری گذشته. اگر با کسی به جز همسر خود رابطه جنسی داشته اید، این میل خارج از کنترل شما وجود خواهد داشت که همسرتان را با شرکای جنسی سابق خود مقایسه کنید. یک شوهر جوان می گوید: «وقتی با همسرم رابطه جنسی دارم، با خودم فکر می کنم که دوست دختر قبلیم خیلی بهتر من را می بوسید یا این دختر فلان کار را بهتر انجام می دهد. اصلاً نمی توانم از شر این مقایسه کردن های مداوم خلاص شوم.» هم خانم ها و هم آقایان دچار این یادآوری های جنسی می شوند که می تواند بر صمیمیت جنسی زندگی مشترکشان تاثیری به شدت منفی داشته باشد.

«گاهی اوقات طی سال های دانشجویی دچار عفونتی می شدم که داخل لوله های فالوپ م را تخریب می کرد و این مسئله باعث نابارور شدن من شد. الان با مرد فوق العاده ای ازدواج کرده ام که خیلی دوست دارد بچه دار شود و احساس گناهی که دارم غیرقابل تصور است. تصمیم گرفته ایم یک بچه به فرزند خواندگی بگیریم اما واقعاً شرایط دشواری است.»

 

بی وفایی. خیانت می تواند منجر به ختم یک ازدواج شود. آمار درمورد درصد کسانی که به همسر خود خیانت می کنند متفاوت است اما متخصصین بسیار عقیده دارند که این بی وفایی ها در سال های اخیر بیشتر شده است. یک دلیل احتمالی آن: بالا رفتن فعالیت جنسی قبل از ازدواج. توانایی مقابله با وسوسه ها بخشی از شخصیت ماست -- چیزی که به مرور زمان در ما ایجاد می شود. اگر «نه» گفتن به وسوسه های جنسی را قبل از ازدواج شروع نکنیم، انجام آن بعد از ازدواج بسیار دشوارتر خواهد شد.

 

ناباروری. اخیراً آمار بچه دار نشدن در زوج هایی که به تازگی ازدواج کرده اند بیشتر شده است. ناباروری می تواند استرس و فشاری زیاد بر زندگی زناشویی ایجاد کند. اگر دلیل آن یک بیماری مقاربتی مثل کلامیدیا باشد، این استرس حتی بیشتر هم خواهد شد. یک زن ۳۳ ساله می گوید:

«گاهی اوقات طی سال های دانشجویی دچار عفونتی می شدم که داخل لوله های فالوپ م را تخریب می کرد و این مسئله باعث نابارور شدن من شد. الان با مرد فوق العاده ای ازدواج کرده ام که خیلی دوست دارد بچه دار شود و احساس گناهی که دارم غیرقابل تصور است. تصمیم گرفته ایم یک بچه به فرزند خواندگی بگیریم اما واقعاً شرایط دشواری است.»

 

بالا رفتن احتمال طلاق. محققان دریافته اند که با هم زندگی کردن قبل از ازدواج با بالا رفتن احتمال طلاق همراه است. در یک تحقیق که در سال ۲۰۰۳ روی زنان انجام گرفت، مشخص شد که احتمال طلاق برای زنانی که قبل از ازدواج با همسرانشان یا مردان دیگر زندگی مشترک داشته اند بسیار بالاتر است.

 

این تحقیقات نمی گوید چرا با هم زندگی کردن یا داشتن رابطه جنسی قبل از ازدواج می تواند باعث بالا رفتن احتمال طلاق شود. یک دلیل احتمالی آن این است که رابطه جنسی باعث می شود نتوانید شناخت عمیقی از فرد مقابل به دست آورید و ببینید آیا اعتقادات، اهداف و ارزش های یکسان دارید یا خیر. جان و کتی کولیگان که سال ها برای زوج های بسیاری مشاوره پیش از ازدواج داشته اند، مشاهدات خود را با ما در میان می گذارند:

«این روزها زوج های زیادی را می بینیم که بدون اینکه ازدواج کرده باشند با هم زندگی می کنند. با حرف زدن با آنها دریافته ایم که نقاط اشتراک بسیار کمی دارند. آنها اصلاً درمورد اعتقادات و اهدافشان با هم حرف نزده اند. اما جذابیت جنسی بین آنها بسیار زیاد بوده است. پیشنهاد ما به آنها این بوده که با هم زندگی نکرده یا رابطه جنسی نداشته باشند، به دوستانی تبدیل شوند و سعی کنند همدیگر را بیشتر بشناسند تا بفهمند با هم سازگاری دارند یا خیر.»

لینک به دیدگاه

دکتر کارسون دالی می گوید وقتی در دانشگاه درس می داده، دانشجویان بسیاری --بیشتر زنان جوان و گاهی هم آقایان-- برای دیدن او می آمدند و درمورد مقاله ای که برای آن درس نوشته بودند با او حرف می زدند. وقتی بحث آنها شروع می شد، حرفشان به مشکلاتی که در روابطشان داشتند کشیده می شد. و تقریباً در اکثر آن مشکلات روابط جنسی نیز درگیر بود. او می گوید:

 

«یادم نمی آید دختر یا پسری را دیده باشم که بخاطر عقب انداختن رابطه جنسی پشیمان بوده باشند، اما دختر و پسرهای بسیار زیادی را دیدم که شدیداً بخاطر روابط جنسی خود پشیمان بودند. هیچکس جوانان را برای عواقب بعدی روابط جنسی آماده نمی کند: پایین آوردن اعتمادبه نفس، حس ناامیدکننده مورد سوءاستفاده قرار گرفتن، عذاب وجدان سوءاستفاده از دیگران، ناراحتی برای دروغ گفتن و پنهان کاری از خانواده، مشکل در ترک اعتیاد به رابطه جنسی، حس تنفر از خود بخاطر دنبال فردی دیگر گشتن به جای زنده کردن نفس خود بعد از هر بر هم خوردن رابطه. هیچکس به جوانان نمی گوید که حتی ممکن است سال ها طول بکشد تا از تاثیرات این تحربیات جنسی آزاد شوند.

 

۱۰ فایده صبر کردن برای شروع رابطه جنسی

خیلی مهم است که با خطرات رابطه جنسی پیش از ازدواج آشنا شوید اما به همان اندازه هم مهم است که بتوانید فواید به تعویق انداختن شروع رابطه جنسی را بشناسید. در زیر به ۱۰فایده آن اشاره می کنیم:

۱) صبر کردن برای شروع رابطه جنسی باعث بهتر شدن رابطه می شود زیرا زمان بیشتری را صرف شناختن همدیگر خواهید کرد.

 

۲) صبر کردن احترامی که برای خودتان قائل هستید را بیشتر خواهد کرد.

 

۳) صبر کردن باعث می شود بخاطر شجاعتی که در غلبه بر نفس دارید به خودتان احترام بیشتری بگذارید.

 

۴) صبر کردن به شما یاد می دهد به دیگران احترام بگذارید --دیگرانی که می خواهید وسوسه شان کنید یا تحت فشارشان قرار دهید.

 

۵) صبر کردن فشار را از روی شما برمی دارد.

 

۶) صبر کردن باعث می شود هیچ عذاب وجدانی نداشته باشید و ذهن و فکری آرام داشته و احساس پشیمانی نکنید.

 

۷) صبر کردن به شما کمک می کند طرف مناسب برای خودتان پیدا کنید -- کسی که بخاطر همانی که هستید برایتان ارزش قائل باشد.

 

۸) صبر کردن باعث داشتن یک رابطه جنسی بهتر بعد از ازدواجتان می شود -- رابطه ای خالی از مقایسه ها و بر مبنای اعتماد. با صبر کردن حتی قبل از آشنایی، به همسرتان وفادار خواهید بود.

 

۹) با تمرین فضایل اخلاقی که در صبر کردن وجود دارد -- مثل ایمان، قضاوت درست، کنترل نفس و خودداری، فروتنی، احترام برای خود و دیگران -- شخصیتی برای خود خواهید ساخت که باعث می شود در آینده همسری فوق العاده شوید.

 

۱۰) با شخصیت دادن به خودتان، فردی با شخصیتی مشابه -- کسی که دوست دارید با او ازدواج کنید و از او صاحب فرزند شوید -- را به سمت خود خواهید کشاند.

 

تصور نکنید «برای من خیلی دیر شده است»

نوجوانان و جوانان بسیاری که وارد روابط جنسی شده اند دچار این اشتباه می شوند که دیگر برای آنها دیر شده و نمی توانند تغییری در زندگی خود ایجاد کنند. اما واقعیت این است که همه ما، در هر سنی که باشیم، در هر نقطه ای از زندگی مان برای تصمیم گیری آزادیم.

نوجوانان به داستان های واقعی از زندگی دیگرانی نیاز دارند که قبلاً روابط جنسی داشته اما شروعی تازه برای خود رقم زده اند. می توانیم به تحقیق دانشگاه هاروارد اشاره کنیم که فواید ایجاد قانون و نظم در روابط جنسی خود را بعد از اینکه مدتی بی بندوباری جنسی داشته اند را نشان می دهد. می توانیم به دانش آموزی اشاره کنیم که می گفت بعد از اینکه در دوران دبیرستان با دختری رابطه جنسی داشت، اینکار را ترک کرده و هنوز هم در دانشگاه با همین سبک زندگی جلو می رود. و کتی دانشجویی که اشتباهات خود را پشت سر گذاشته می گوید:

«من با مردان زیادی رابطه جنسی داشته ام اما در همه آن زمان ها مست بوده ام و آن زمان فکر نمی کردم که اصلاً مهم است. الان می فهمم که به هرکدام از آن مردها بخشی از خودم را داده ام. دیگر آن دردها را نمی خواهم. می خواهم زندگی جدیدی را شروع کنم و دیگر تا زمان ازدواجم رابطه جنسی نداشته باشم.»

داستان هایی مثل این یک درس زندگی می دهد: درست است که نمی توانیم گذشته را تغییر دهیم اما هنوز برای شکل دادن به آینده مان آزادیم.

 

رابطه جنسی می تواند منبع لذت و شادکامی باشد. اما مشخص است که می تواند منبع درد و زخم های عمیق هم شود. فرق آن رابطه ای است که در آن شکل می گیرد. رابطه جنسی اگر در یک رابطه متعهد و عاشقانه باشد که از قدیم به آن ازدواج می گفته ایم، حس لذت ، خوشبختی، معنا و مفهوم به زندگی می دهد.

.

لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.
×
×
  • اضافه کردن...