*Mars* 5292 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۳ تـــو آدمی، من حــــوا.... و دوستتـــــــــ دارمــــــــــــ به همیــــــــن یـکــــــــ دلیـــــل روشـــــــــن......... برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
*Mars* 5292 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۳ رویای شبانه تو را در خواب دیدم همچو رویای شبانه که می گیرم برای دیدنت هر دم بهانه برای روی ماه تو، زمین و آسمان را فدائی می کنم با یک غزل من عاشقانه 1 لینک به دیدگاه
*Mars* 5292 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۳ نبودی در فراق خنده هایت به هر خاکی رسیدم بوسه کردم نبودی تک تک آن لحظه ها را برای با تو بودن زنده کردم نبودی تا شوی مرهم به دردم کنار قاب خالی گریه کردم نبودی روز و شب فریاد دادم دعا بر جان این دلداده کردم نبودی یاد تو هر دم درونم برای زنده ماندن خنده کردم نبودی تا ببینی من چه کردم ! وجودم را ز غم ویرانه کردم نبودی تا شوم مست و خرامان دهانم یکسره از باده کردم نبودی سر بر سجاده کردم برای دیدن تو، سجده کردم نبودی بشنوی این های و هویم برای عشق خود ، صد ناله کردم نبودی تا کنی آشفته حالم میان شعله ها کاشانه کردم نبودی آتشی بر جانم افتاد من آن آتش به جانم شعله کردم نبودی باد هم آتش به پا کرد همه خاکسترم را هدیه کردم نبودی بر کنی روز خزانم بهار عمر خود را تیره کردم نبودی در عبور از خاطراتم سرودی عاشقانه تازه کردم نبودی ، تو نبودی ، تو نبودی . . . 1 لینک به دیدگاه
*Mars* 5292 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۳ زندگی زار زدن در کوچه های بی کسی زندگی نیست شدن در خرمن دلواپسی زندگی دمخور شدن با سوز و ساز آدمی زندگی گامی به سوی آرزوهای تهی زندگی یادآوری از خاطرات بی مثال یا که نابودی میان شعله های بی زوال 1 لینک به دیدگاه
*Mars* 5292 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۳ زندگی بخت آزمایی با هوس با تارهاست زندگی زخمی شدن با خنده های بی وفاست زندگی چون تار و پود بی ریای آتش است زندگی جوشیدن و روییدن فریادهاست 2 لینک به دیدگاه
*Mars* 5292 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۳ باز پاییز استـــ باز فصل راه رفتن هایــــ یکریز استــــ... باز فصل سرد بارانیـــــ... فصل راه رفتن در پیچش سرد خیابان ها،دستــ در دستــــــ گرم معشوقـــــ استــــــ... باز پاییز استــــــ.. گم شدن در خش خش برگـــــ های سوزانــــ استــــــ... پادشاه فصلـــــ ها فصل پاییز استـــــ... 1 لینک به دیدگاه
*Mars* 5292 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۳ آسمان ابری... ابرها در هم و تاریک یکدم آید نور خورشید از پس آنها دخترک سرگرم بازی در پی اندک شرار نور نور تابان ذره ذره می شود مستور ماند حیران و سرگشته آن دختر زیبا ابرها در هم و تاریک، غرش رعدشان می زند فریاد! یکدم آید ذره های خیس باران از پس آنها آسمان بارانی.... می نشیند قطره قطره به روی صورت دختر آری...آسمان بارانی ست اینگونه ست پادشاه فصل ها فصل پاییز 1 لینک به دیدگاه
*Mars* 5292 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۳ عشق زیباست..ولی در پس این لفظ قشنگ،اندوه بزرگی جاریست... دل که وابسته شود، پا بسته می شود بند بند دل، بند می شود به پا بارالها، یا دل از ما بگیر یا دل ما به دل معشوق رسان.... 2 لینک به دیدگاه
*Mars* 5292 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اردیبهشت، ۱۳۹۳ تو را می خواهم و من بی قرارم تمنا می کنم با حال زارم صدایم کن همیشه با نگاهت که من جان می دهم بر روی ماهت تو در یاد منی ای عشق دیرین به یکباره شدم لیلی و شیرین برای عشق پاکت، ای حبیبم من این بار می شوم فرهاد و بیژن! تو را می خواهم و من بی قرارم برایت یک سبد ساغر بریزم تو را می خواهم و من بی قرارم برای بودنت همچون شرابم تو را می خواهم و من بی قرارم... لینک به دیدگاه
*Mars* 5292 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اردیبهشت، ۱۳۹۳ عشق را اگر خواهی صدایم کن شور را اگر خواهی ، تو شادم کن تو برای هر نفس که می زنی هر دم مرا برای یک نفس فقط خرابم کن... لینک به دیدگاه
*Mars* 5292 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اردیبهشت، ۱۳۹۳ بهار آمد بهار، ای دل کجایی کجایی تا ببینی بیشه ها را سراسر رنگ و شادی و صفا را بیا بنگر در این فصل شرابی که دارد روز و شب هر دم هوایی بیا بشنو نوای چنگ دل را که بی تاب است و زار و شور و شیدا بهار آمد بهار، ای دل کجایی کجایی تا شوی سرخوش چو ماهی لینک به دیدگاه
*Mars* 5292 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اردیبهشت، ۱۳۹۳ صِــدای باران می آیَـــد صدای لَطیـــف خُدا دانه دانه فــــــرود می آیند بر نقـــش زَمیـــــن چِه زیباینـــــد این فِرِشتـــــه های آسمـــــانی باران می خوانَد صدای تسبیـــح فرشتــــه ها می آیَد قطــــرات ریز باران همـــچون نقطــــــــــه چین تا خـــــــــدا می رسانندم به خدا.... لینک به دیدگاه
*Mars* 5292 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اردیبهشت، ۱۳۹۳ دل من می گوید بنویس از همه جا از همه کس از آدمهای اطرافت بنویس از بی معرفتی و بی دلی می گوید بنویس از تنهایی نه اون تنهایی مفرطی که هر کس گریبانش را می گیرد بلکه آن تنهایی که در شلوغ ترین نقطه دنیا هستی و گلویت بغض دارد و کسی نیست تا برایش نجوا کنی دل من می گوید بنویس از نامردی آنانی که به رویت خندیدند و به پشتت خنجر زدند دل من حالش خوب نیست انگار کمی برایش آب قند بیاورید......... 1 لینک به دیدگاه
*Mars* 5292 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اردیبهشت، ۱۳۹۳ یک نفر آمد مرا با خود به رویا برد و زود اشکهایم را برایم بی هوا شست و زدود "یک نفر آهسته آمد ناگهان با یک نگاه" تار و پود عشق و شور و جام مستی را ربود یک نفر روی تمام زخم های خسته ام می زند مرهم به رنگ عشق و جان و پوی عود می کنی هردم مرا شوریده حالی ای صنم! این بت افسونگر دل را فراوان ها ستود 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده