mehdi_7070 874 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۳۹۳ به نکته خوبی اشاره کردید، من درباره واقعیات و قطعیات حرف میزنم؛ این که یک کشور بدون حکومت در دنیا وجود نداره، یک واقعیته؛ حالا دیوید میلر اون گوشه بزار حرفش رو بزنه، ایراد نداره، نظریه پردازی ایراد نداره، ولی با واقعیت فرسنگها تفاوت داره. به نظر من حتی اگر نظرات دیوید میلر کاربست اجرایی پیدا بکنه، به ساختار پیچیده تری از حکومتهای امروزی خواهیم رسید. خب پس تا اینجا لااقل توی دو مورد اختلاف نظر عمیق داریم :) یکی اینکه من مثل شما انقدر قطعی و حتمی نمیبینم و یکی هم اینکه انقدر سریع سراغ اجرای تئوریها نمیرم و انقدر هم سریع دنبال یه راهکار اجرایی قطعی نمیرم. اینها دو تا نگرش فکری متفاوت هست و کاریش هم نمیشه کرد :) + دوست عزیز پستهای من رو دقیقتر بخون و انقدر دیوید میلر رو اذیت نکن :) من باز هم ازش معذرت میخوام :) آقای دیوید میلر فیلسوف سیاسی هست و من قسمتهایی از کتابش را نقل کردم، چون نظرات مختلف را آورده. از ایشون معذرت میخوام اگر جوری بیان کردم که انگار نظر ایشون بوده :) بحث برنده و بازنده حتی برای کودکان امروزی هم مفهومی نداره، ما که جای خودمون داریم. به نظر من شما برنده اید، چون بحث میکنید. اما بحثها باید به مستندات و منابع مطمئن باشه. از همراهی شما سپاسگزارم. بنده هم دقیقا حرفم همین بود: استدلال با روش منطقی و مستندات. بیان "مشخص هست" یا "نیاز به توضیح نداره" را من در تضاد با این حرف میدونم. متشکرم :) 4 لینک به دیدگاه
pari.v 10304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 خرداد، ۱۳۹۳ برای نزدیک تر شدن به هدف تاپیک یک جدول از ویژگی های دو روش حکومت و حکمروایی میذارم.. مسلما نمیشه به طور قطع گفت که یک روش خوب یا بده، و هرکدوم از اینها ممکنه مزایا و معایبی داشته باشن ما می خوایم این مزایا و معایب رو با توجه به شرایط خودمون بسنجیم.. [TABLE=align: right] [TR] [TD=align: center]عوامل مقایسه[/TD] [TD=align: center]حکومت (Government)[/TD] [TD=align: center]حکمروایی (Governance)[/TD] [/TR] [TR] [TD] بازیگران (Actors) [/TD] [TD] تعداد بسیار محدود مسارکت کنندگان عوامل اجرایی اساسا دولتی [/TD] [TD] تعداد بسیار زیاد مشارکت کنندگان بازیگران بخش خصوصی و عمومی [/TD] [/TR] [TR] [TD] کارکردها – وظایف (Functions) [/TD] [TD] مشاوره ای صورت نمی گیرد. هیچ همکاری در صورت بندی سیاست ها و اجرای آن ها صورت نمی گیرد. گستردگی زیاد موضوعات سیاسی [/TD] [TD] انجام مشاوره همکاری تا حد امکان در صورت بندی و اجرای سیاست ها گستردگی کم موضوعات سیاسی [/TD] [/TR] [TR] [TD] ساختار (Structure) [/TD] [TD] مرزهای بسته عضویت غیر ارادی فراوانی و مدت زمان اندک تعامل [/TD] [TD] مرزهای بسیار باز عضویت داوطلبانه (ارادی) فراوانی و مدت زمان بسیار اندک تعامل [/TD] [/TR] [TR] [TD] قراردادهای تعامل (Convention of Interactions) [/TD] [TD] اقتدار سلسله مراتبی، رهبری متصل از بالا تعامل خصمانه / روابط متضاد برخوردهای غیر رسمی پنهان کاری [/TD] [TD] مشاوره افقی / تحرک درونی توافق بر سر هنجارهای تکنوکراتیک / روابط تعاونی (همکاری منشانه) برخوردهای بسیار غیر رسمی باز بودن (شفافیت) [/TD] [/TR] [TR] [TD] توزیع قدرت (Distribution of Power) منبع: "بازنگری استراتژیک مدیریت" ، 1385[/TD] [TD] آزادی عمل بالای دولت از جامعه (هدایت شده) / تسلط دولت گروه های ذی نفع جامعه هیچ نفوذی در دولت ندارند. هیچ تعادل یا هم زیستی بین بازیگران وجود ندارد. [/TD] [TD] آزادی عمل اندک دولت از جامعه (خودسازمان ده) / تسلط پراکنده دولت گروه های ذی نفع نفوذ پراکنده ای در دولت دارند. تعادل و هم زیستی بین بازیگران وجود دارد. [/TD] [/TR] [/TABLE] 3 لینک به دیدگاه
mehdi_7070 874 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 خرداد، ۱۳۹۳ این یکی از اولین سوالهایی بود که توی این تاپیک مطرح کردم: بنابراین آیا دولت (یا حکومت) میتواند این حق را داشته باشد که بر جامعه نظارت کند؟ زندگی مردم را فرماندهی کند؟ مردم را به سمت راه سعادت، هدایت کند؟ یا اینکه انسانها آزاد آفریده شدهاند و باید آزاد زندگی کنند میشه گفت داغترین بحث سیاسی و ایدئولوژی امروز ایران، همین موضوع هست. اون هم در سطح بحث بین رئیس جمهور و ائمه جمعه؛ که آیا به زور میشه مردم را به بهشت فرستاد یا نه. خواستم یادآوری کرده باشم که اینها بحثهایی کلیشهای نیست توی همین وضعیت امروز ما، میشه یه چالش اساسی. خود این بحث را نمیخوام باز کنم که کی چی میگه و حق با کی هست! میخوام این نقطه را پررنگ کنم که عمق بحث، روی همه چیز تاثیرگذار هست. به عنوان مثال، نمود این بحث فقط به این ختم نمیشه که "گشت ارشاد" داشته باشیم یا نه. من نظرم این هست که کار شهرسازی که امروز داریم انجام میدیم، مصداق همون "بهشت اجباری" برای مردم هست. نظر شما چیه؟ 3 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 خرداد، ۱۳۹۳ این یکی از اولین سوالهایی بود که توی این تاپیک مطرح کردم: میشه گفت داغترین بحث سیاسی و ایدئولوژی امروز ایران، همین موضوع هست. اون هم در سطح بحث بین رئیس جمهور و ائمه جمعه؛ که آیا به زور میشه مردم را به بهشت فرستاد یا نه. خواستم یادآوری کرده باشم که اینها بحثهایی کلیشهای نیست توی همین وضعیت امروز ما، میشه یه چالش اساسی. خود این بحث را نمیخوام باز کنم که کی چی میگه و حق با کی هست! میخوام این نقطه را پررنگ کنم که عمق بحث، روی همه چیز تاثیرگذار هست. به عنوان مثال، نمود این بحث فقط به این ختم نمیشه که "گشت ارشاد" داشته باشیم یا نه. من نظرم این هست که کار شهرسازی که امروز داریم انجام میدیم، مصداق همون "بهشت اجباری" برای مردم هست. نظر شما چیه؟ در مورد سوالی که اول کار مطرح کردی. آره دولت این حق رو داره. ریشه تاریخی این قضیه رو برگردیم که حکومتها با دریافت مالیاتها و ... مسئول حفاظت از مردم بودن. هرج و مرجی که بر اثر عدم نظارت دولت یا حکومت به وجود میاد شاید انقدر گسترده میشه که قابل توصیف نباشه. در نهایت با جمله آخری که گفتی موافقم. 3 لینک به دیدگاه
mehdi_7070 874 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 خرداد، ۱۳۹۳ در مورد سوالی که اول کار مطرح کردی. آره دولت این حق رو داره. ریشه تاریخی این قضیه رو برگردیم که حکومتها با دریافت مالیاتها و ... مسئول حفاظت از مردم بودن.هرج و مرجی که بر اثر عدم نظارت دولت یا حکومت به وجود میاد شاید انقدر گسترده میشه که قابل توصیف نباشه. در نهایت با جمله آخری که گفتی موافقم. نکتهای که میشه مطرح کرد این هست که دولتهای مدرن تاثیر بسیار بیشتری (نسبت به حکومتهای گذشته) بر روی زندگی مردم دارند و به همین نسبت هم، مردم را از راههای بیشتری تحت "انضباط" درمیآورند. از طرفی این ادعا مطرح میشه که انسانها آزاد هستند و هیچ کس حق نداره اونها را تحت انضباط دربیاره و یا به سمتی هدایت کنه. در پاسخ به اینکه خب پس راهحل چیه، قبلا یه بدیل آنارشیستی برای دولت را مطرح کرده بودم (اینجا). طبق این نظر، هرج و مرجی هم در کار نیست 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده