رفتن به مطلب

پدرها بیان تو


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

من فک میکردم مستر ابولی 22 سالش باشه نهایتا :ws52::w58:

  • Like 3
  • پاسخ 75
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

profilepic1029_2.gif

خدا حفظشون کنه یه دختر خوشجل هم قسمتتون کنه. :icon_gol:

  • Like 3
ارسال شده در
بینهایت مبارک باشه این روز به شما

جورابتون هم مبالکه :))

 

ممنون دوست من - اونم مرسی

  • Like 3
ارسال شده در
من فک میکردم مستر ابولی 22 سالش باشه نهایتا :ws52::w58:

:ws3:

قیافه همونه که گفتین

ولی شناسنامه خیر:sigh:

  • Like 2
ارسال شده در
profilepic1029_2.gif

خدا حفظشون کنه یه دختر خوشجل هم قسمتتون کنه. :icon_gol:

 

کرده عروسام بیایین اعتراف کنین:ws3:

  • Like 2
ارسال شده در
:ws3:

قیافه همونه که گفتین

ولی شناسنامه خیر:sigh:

خوبه که. حالا من برعکس شما. شناسنامه جوونه

قیافه پیر شده از دست زمونه.:sigh:

انشالله کنار همسر و فرزند و فرزندان پس از اینتون شاد و سلامت و خوش و خرم باشید:w16:

جز دعا هدیه دیگه ای ندارم، شرمنده دیگه:icon_gol:

  • Like 2
ارسال شده در
کرده عروسام بیایین اعتراف کنین:ws3:

 

چندتا چندتا:icon_pf (34):

  • Like 3
ارسال شده در
خوبه که. حالا من برعکس شما. شناسنامه جوونه

قیافه پیر شده از دست زمونه.:sigh:

انشالله کنار همسر و فرزند و فرزندان پس از اینتون شاد و سلامت و خوش و خرم باشید:w16:

جز دعا هدیه دیگه ای ندارم، شرمنده دیگه:icon_gol:

زمونه دست خودمونه باید افسار یا لگام به دهنش بزنیم

ممنون شما هم همینطور در کنارخانواده شاد وشاد وشاد و شاد باشین

همون برام خیلی بزرگه دعاتون میسی:icon_gol:

  • Like 3
ارسال شده در
چندتا چندتا:icon_pf (34):

 

شیطون از کجا یه دفعه پریدی وسط

بچه ها می دونید که کسی درمقابل شماست عروس مخصوص مستر میسی آرتاش

احترام بگذارید:ws36:

  • Like 3
ارسال شده در

راستی آقا سهند بپر یه اسفند دود کن برای پسرت :)

  • Like 3
ارسال شده در
شیطون از کجا یه دفعه پریدی وسط

بچه ها می دونید که کسی درمقابل شماست عروس مخصوص مستر میسی آرتاش

احترام بگذارید:ws36:

 

شیطون کارش پریدنه:ws3:

:ws28:

  • Like 3
ارسال شده در
راستی آقا سهند بپر یه اسفند دود کن برای پسرت :)

 

چسب یکم مریض شده جیگرم زیاد حالش خوش نیست

:icon_gol:

  • Like 3
ارسال شده در
شیطون کارش پریدنه:ws3:

:ws28:

 

جمله رو کیف کردی:ws28:

  • Like 3
ارسال شده در
چسب یکم مریض شده جیگرم زیاد حالش خوش نیست

:icon_gol:

 

ای جااانم انشالله زود خوب شه.:w16:

  • Like 3
ارسال شده در
جمله رو کیف کردی:ws28:

 

عالی بود:ws28:اما خجالت نکشید اون یکی عروساتونم اضافه کنید:ws28: هر چند من دختر شماهستم:ws3:

  • Like 4
ارسال شده در
عالی بود:ws28:اما خجالت نکشید اون یکی عروساتونم اضافه کنید:ws28: هر چند من دختر شماهستم:ws3:

 

واون کسی نیست جز گندم عزیزم ااحترام بگذارید:ws3:این که دوتا شد چیکار کنم من پدرزن بودنم سخته ها اونم دوتا:ws3:

  • Like 4
ارسال شده در
ای جااانم انشالله زود خوب شه.:w16:

 

ممنون :icon_gol:

  • Like 4
ارسال شده در
واون کسی نیست جز گندم عزیزم ااحترام بگذارید:ws3:این که دوتا شد چیکار کنم من پدرزن بودنم سخته ها اونم دوتا:ws3:

نه دوتا نشد که گندم عروسه:ws3:من خواهر شوهر گندمم البته چماق هم دارم:ws28:

  • Like 4
ارسال شده در

سلامتی پدرم که مهربانی هایش بغض های زیادی از گلویم وا کرد

و نامهربانی هایم بغض های زیادی بر گلویش گذاشت !:hanghead:

 

میخواهم برگردم به روزایی که بالاترین نقطه ى زمین ، شونه های پدرم بود !

.

.

.

ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺘﻨﺪ “ﭘﺪﺭﺕ” ﺭﺍ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺟﻤﻠﻪ ﺗﻮﺻﯿﻒ ﮐﻦ ؛ ﻫﺮﭼﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻢ !

ﻧﻮشتم ﺧﻮﺑﯽ ﻫﺎﯾﺖ ﺟﻤﻠﻪ ﻧﯿﺴﺖ ، ﺩﻓﺘﺮ ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺮﮒ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ.

ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺟﻤﻠﻪ ﮔﻔﺘﻢ : ﺧﺪﺍﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻣﺖ …

.

.

.

نقش پدر در دلهاست و دیگری جای او را نمی گیرد،

آن که دلها به عشق او زنده است، در دل عاشقان نمی میرد.

پدر عزیزم روزت مبارک:hapydancsmil:

  • Like 3
ارسال شده در

[h=2]بیسکویت های سوخته[/h]زمانی که من بچه بودم، مادرم علاقه داشت گهگاهی غذای ساده صبحانه را برای شب هم آماده کند. یک شب را خوب یادم مانده که مادرم پس از گذراندن یک روز سخت و طولانی در سر کار، شام ساده‌ای مانند صبحانه تهیه کرده بود. آن شب پس از زمان زیادی، مادرم بشقاب شام را با تخم مرغ، سوسیس و بیسکویت‌های بسیار سوخته، جلوی پدرم گذاشت.یادم می‌آید منتظر شدم ببینم آیا پدرم هم متوجه سوختگی بیسکویت‌ها شده است؟ در آن وقت، همه‌ی کاری که پدرم انجام داد این بود که دستش را به طرف بیسکویت دراز کرد، لبخندی به مادرم زد و از من پرسید که روزم در مدرسه چطور بود؟ خاطرم نیست که آن شب چه جوابی به پدرم دادم، اما کاملاً یادم هست که او را تماشا میکردم که داشت مربا روی آن بیسکویت‌های سوخته می‌مالید و لقمه لقمه آنها را می‌خورد.یادم است آن شب وقتی از سر میز غذا بلند شدم، شنیدم مادرم بابت سوختگی بیسکویت‌ها از پدرم عذرخواهی کرد و هرگز جواب پدرم را فراموش نخواهم کرد که گفت: اوه عزیزم، من

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
بیسکویت‌های خیلی برشته هستم. همان شب، کمی بعد که رفتم پدرم را برای شب بخیر ببوسم، از او پرسیدم که آیا واقعاً دوست داشت که بیسکویت‌هایش سوخته باشد؟ او مرا در آغوش کشید و گفت: مامان تو امروز روز سختی را در سرکار گذرانده و خیلی
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
است. بعلاوه، بیسکویت کمی سوخته هرگز کسی را نمی‌کشد!
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
مملو از چیزهای ناقص و انسان‌هایی است که پر از کم و کاستی هستند. در طول این سال‌ها فهمیده‌ام که یکی از مهمترین راه‌حل‌ها برای ایجاد روابط سالم، مداوم و پایدار؛ درک و پذیرش عیب‌های همدیگر و شاد بودن از داشتن تفاوت با دیگران است و امروز دعای من برای تو این است که یاد بگیری که قسمت‌های خوب، بد و ناخوشایند زندگی خود را بپذیری و با انسان‌ها رابطه‌ای داشته باشی که در آن، بیسکویت سوخته موجب قهر و دلخوری نشود.

  • Like 3

×
×
  • اضافه کردن...