pari.v 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اردیبهشت، ۱۳۹۳ سلام کتابی می خونم با عنوان چگونه شهرساز شویم؟ نوشته مایکل بایر، نانسی فرانک و جیسون والریوس ، ترجمه سید حسین بحرینی و الهام فلاح منشادی دوس دارم نکات مهم این کتابو اینجا بذارم تا با هم یاد بگیریم یک شهرساز چی باید بدونه و اینکه کلا شهرسازا چه می کنند؟! چه مسیرهایی پیش رو داریم و اینکه آینده شهرسازی چگونه خواهد بود. اگر کسی این کتابو خونده یا علاقه داره ممنون میشم به من تو روند این تاپیک کمک کنه 12 لینک به دیدگاه
pari.v 10304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اردیبهشت، ۱۳۹۳ شهرسازی حرفه ای است که دامنه وسیعی از فرصت ها را برای افرادی با استعدادها و انگیزه های بسیار متفاوت فراهم می کند. اسم حرفه، یعنی شهرسازی یا برنامه ریزی شهری واضح و روشن است. شهرسازان برای آینده مناطق شهری برنامه ریزی می کنند. ولی این توصیف لفظی از کار یک شهرساز فقط لایه سطحی نقش شهرساز را ترسیم می کند. شهرسازان تلاش می کنند تا اطمینان یابند که شهرها آنچه را که برای رشد و پیشرفت نیاز دارند در اختیار خواهند داشت. این نیازها عبارتند از: مکان یابی برای زندگی و سکونت مکان هایی برای ایجاد فروشگاه، دفتر یا کارخانه توسط کارفرمایان تسهیلات حمل و نقل (جاده ها، راه آهن، فرودگاه و بندرگاه) آب تمیز برای شرب و شستشو و سیستم هایی برای مدیریت فاضلاب مکان هایی برای تفریح و سرگرمی مکان هایی که مردم دوست دارند در آن ها باشند توسعه اجتماعی ذخیره انرژی 10 لینک به دیدگاه
pari.v 10304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۳ شهرسازی رشته ای کوچک، اما در حال رشد است. در سال 2006 وزارت کار گزارش داد که برنامه ریزان شهری و منطقه ای 34000 شغل را اشغال کرده اند (اداره آمار مشاغل، 2009). این آمار را برای مصال می توان با 132000 معمار مقایسه کرد. "اخبار ایالات متحده" و "گزارش جهانی" برنامه ریزی شهری و منطقه ای را به عنوان یکی از "بهترین مشاغل" در سال 2009 معرفی کرده است (اخبار ایالات متحده، 2009). اداره آمار مشاغل افزایش 15 درصد تعداد مشاغل شهرسازی بین 2006 و 2016 - سریع تر از میانگین سایر مشاغل - را نشان می دهد. دو سوم از شهرسازان برای دولت کار می کنند. سریع ترین بخش در حال توسعه در بازار شغل شهرسازی، بخش خصوصی است (اداره آمار مشاغل، 2009). به گفته انجمن شهرسازان آمریکا، 25 درصد از شهرسازان برای مشاوران بخش خصوصی و 2 درصد برای توسعه گران خصوصی کار می کنند. مشتریان مشاوران شهرسازی که در بخش خصوصی کار می کنند، معمولا شهرداری ها هستند. فارغ از اینکه شهرساز برای یک شهر، یک دفتر شهرسازی یا یک مشتری خصوصی کار کند، شهرسازان همیشه درباره ارتباط بین مکان مورد تمرکز آن ها و دیگر مکان های خارج از آن فکر می کنند. مرزهای سیاسی، مانند محدوده های شهری، تمرکز اصلی شهرساز را تعریف می کند، ولی شهرساز ماهر همیشه چگونگی اتصال مکان تمرکز کنونی خود با سایر مکان های دور و نزدیک را بررسی می کند. 10 لینک به دیدگاه
pari.v 10304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۹۳ شهرسازی نه تنها حرفه ای کوچک است، بلکه نسبتا جدید هم است. این حرفه به واسطه بحران های شهری اواخر قرن نوزدهم پدیدار شد. رشد سریع جمعیت همراه با فلسفه اقتصاد آزاد، چالش های چند گانه ای را برای شهرها ایجاد کرده بود. ابتدا با جنبش بهداشت عمومی در اواخر قرن نوزدهم، ارتباط بین کاربری زمین و بیماری ها مشخص شد. 9 لینک به دیدگاه
pari.v 10304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۹۳ نگرانی در مورد محیط شهری به تلاش های آرمانی برای ساخت شهرهای نمونه یا الگوشهرها منجر شد. بعضی طرح ها توسط صاحب نظران غیر متخصص مطرح شد، مانند ابزنرهاوارد، که طرح آرمانی برای "باع شهرهای فردا" را ارائه داد. بعضی طرح ها را مالکان زمین به صورت فضاهای ایده آلی برای "طبقات ثروتمند" ایجاد کردند، مانند ریورساید در ایلینویز. بقیه نتیجه دیدگاه هایی از صنعت گرانی مانند جرج پولمن بود که یک طرح شهری تهیه کرد که در آن مسکن و فروشگاه هایی برای کارگران کارخانه تولید واگن های قطار در نظر گرفته شده بود. یک رویداد مهم در توسعه حرفه شهرسازی، کار معماران، معماران منظر و مهندسان در طراحی زمینه برگزاری نمایشگاه جهانی شیکاگو 1893 بود. این نمایشگاه که بعدا "شهر سفید" نامیده شد، ایده برنامه ریزی جامع را مطرح و توجه عمومی را به خود جلب کرد. 8 لینک به دیدگاه
pari.v 10304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مرداد، ۱۳۹۳ در این مرحله از توسعه، شهرسازی به سطحی جدید رسید. شهرسازی دیگر محدود به طراحی یک پارک یا محدوده مسکونی نبود، بلکه منظری از کل شهر ارائه می داد و عناصر شهری را به هم مرتبط می کرد و جا به جایی افراد از مکانی به مکان دیگر، ایجاد جو زنده و جذاب، حفظ امنیت و سلامت افراد و ایجاد فضایی که سبب رونق تجارت شود را ممکن می ساخت. این گسترش دامنه شهرسازی چالش هایی را نیز ایجاد کرد. وقتی شهرسازی در محدوده ای خاص اتفاق می افتاد، چه برای یک محدوده مسکونی مانند ریورساید، چه یک شهر جدید مانند پولمن یا مرکز تجاری در کلیولند، یا زمین های نمایشگاه جهانی شیکاگو، طراح فقط باید نگران متقاعد کردن مشتریان برای موافقت با ایده هایی می بود که طرح را پیش می برد. معمولا، زمین کاملا تحت کنترل مشتری است. اگر مشتری طرح را دوست داشته باشد، احتمالا باید اجرایی شود. رفتن به مقیاس یک شهر کامل، که شامل 40، 50 یا 60 مایل مربع می شود موضوع کاملا متفاوتی است. تنوع مالکان زمین مشابه توافق روی یک طرح نیست. اگر قرار باشد طرح چیزی بیش از ایده ای روی کاغذ باشد، باید ابزاری برای اجرای آن در چارچوب یک دولت دموکراتیک پیدا کرد. در حالی که کسانی که در حرفه طراحی آموزش دیده بودند به کنار هم گذاشتن ایده های باشکوه درباره چگونگی ظاهر یک مکان می پرداختند، دیگران با مسئله کنترل رشد و توسعه شهری با توجه به صدها تصمیم شخصی، که توسط مالکان درباره املاکشان گرفته می شود، درگیر بودند. ضوابط کاربری زمین جدید نبود و شهرداری ها گونه های جدیدی از ضوابط را برای حل چالش های زندگی شهری که در حال افزایش بود، ابداع می کردند. شهروندان در مکان هایی ساکن می شدند که فعالیت های اصلی می توانست اتفاق بیفتد. برای مثال، کشتارگاه ها به یک بخش از شهر منتقل شدند. حتی زمانی که مهندسان راه های جدیدی برای ساختن ساختمان های بلندتر اختراع کردند، محدودیت هایی در زمینه ارتفاع ساختمان ها وجود داشت. محدودیت ارتفاع ساختمان ها، خارج از محدوده مرکزی شهر، حتی سختگیرانه تر بود. بر اساس این محدودیت ها مناطق ویژه ای در درون شهر معرفی می شد که بعضی فعالیت ها در آن ها مجاز و بعضی ممنوع بود. ادامه دارد.. 7 لینک به دیدگاه
pari.v 10304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مرداد، ۱۳۹۳ در سال 1916، نیویورک اولین شهری بود که ضوابط جامع منطقه بندی را پذیرفت که همه املاک درون شهر را پوشش می داد. در 1924، دولت فدرال پیش نویسی از منطقه بندی را تکمیل کرد که شرایطی را فراهم می آورد که قانون گذاران ایالتی را تشویق به افزایش قدرت شهرداری ها برای اجرای منطقه بندی می کرد. در 1926، دادگاه عالی آمریکا ضوابط منطقه بندی اکلید اهایو، را به عنوان اقدام مناسب شهرداری معرفی کرد. ظهور دوره ضوابط کاربری زمین به این معناست که نوع جدیدی از بروکراسی دولتی برای اجرای این ضوابط جدید مورد نیاز است. در 1914، نیوآرک نیوجرسی، اولین شهر ایالات متحده بود که به جای تکیه بر مشاوران خود یک شهرساز را به خدمت گرفت. بعد از دهه 1920، توسعه شهرسازی در دو بخش جداگانه شروع شد. یک بخش بر طراحی فضاهای شهری تمرکز داشت. این شهرسازان در معماری و معماری منظر نیز آموزش دیده بودند، تصوری از چگونگی استفاده از فضا و چگونگی دید بصری آن داشتند و می توانستند آن ایده ها را با بیان تصویری و نقشه ها ارائه دهند. بخش دوم در شهرسازی بیشتر بر ساختار شهر تمرکز داشت و در آن تعیین نواحی اصلی تجاری، مسکونی و صنعتی و اجرای ضوابط محلی حاکم بر نحوه استفاده از اراضی توسط مالکان آن ها و اندازه و قطعات بناهایی که در هر قطعه زمین ساخته خواهد شد در دستور کار قرار گرفت. 6 لینک به دیدگاه
pari.v 10304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مرداد، ۱۳۹۳ ریشه های سومین بخش در شهرسازی، یعنی برنامه ریزی سیاسی به اواخر قرن نوزدهم برمی گردد. نویسندگان بر سیاست های عمومی تمرکز داشتند که شرایط کار در کارخانه ها، شامل ساعت کار طولانی و عدم امنیت مالی کارگران را ارزیابی می کرد. آن ها قانون محدودیت کار روزانه بیش از 12 ساعت را پیشنهاد دادند. این پیشنهاد نشان دهنده درک ارتباط متقابل مسائل شهری بود. طی قرن بیستم، برنامه ریزی سیاسی به مولفه برجسته ای در حرفه، به خصوص در سطح دولت فدرال، تبدیل شد. شهرسازان به توسعه سیاست هایی کمک کردند که به نیازهای شغل و مسکن طی سقوط بزرگ 1930 پاسخ می داد و بعدها مساله کمیابی کالا طی جنگ جهانی دوم را حل می کرد. در دوره بعد از جنگ، آن ها به ایجاد سیاست هایی برای رفع نیاز به مسکن و حمل و نقل، به خصوص در سیستم بزرگراه بین ایالتی کمک کردند. در دهه 1960 شهرسازان به مبارزه با فقر به عنوان بخشی از جنبش اجتماعی بزرگ به رهبری رئیس جمهور لیندون بی.جانسون کمک کردند. 5 لینک به دیدگاه
pari.v 10304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مرداد، ۱۳۹۳ جنبش دهه 1960 شهرسازان را نسبت به موضوعات عدالت اجتماعی و دموکراسی مشارکتی آگاه کرد. شهرسازان وارد دوره بازنگری اقدامات خود شدند و چیزهای زیادی در مورد حرفه خود دیدند که خوشایند نبود. شهرسازان نیاز فقرا و جوامع اقلیت را نادیده گرفته بودند. دیدگاه آن ها نوسازی شهری بود که در آن بزرگراه های نورانی به صورت صلیبی کشیده می شد و محلات را می شکافت. ولی آن ها نسبت به تاثیرات منفی و ناعادلانه این سیاست ها بر محلات فقیر نا آگاه بودند. شهرسازان نقش خود را بازتعریف کردند. پیش از دهه 1960، بیشتر شهرسازان خودشان را به عنوان متخصصانی تعریف می کردند که دیدگاه هایشان در مورد موضوعات مرتبط با توسعه شهری باید توسط مردم و رهبران جامعه پذیرفته شود، هم چنان که آن ها دیدگاه های یک وکیل یا دکتر را در زمینه تخصصش می پذیرند. بعد از دهه 1960، تعداد در حال افزایشی از شهرسازان این ایده را پذیرفتند که آن ها باید از مشورت مردمی که در جوامع، کار و زندگی می کنند بهره مند شوند و از تخصصشان برای کمک به جوامع محلی به منظور دستیابی به اهدافشان استفاده کنند. در همین زمان، شهرسازان تشخیص دادند که ارزش ها و مطالبات بیشتر شرکت کنندگان در فرآیند برنامه ریزی ممکن است توسط دیگر بخش های جامعه مطرح نشود. 7 لینک به دیدگاه
Mr.Dexigner 742 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۹۳ احسنت بر شما. اسم انتشارات رو هم برای استفاده امثال بنده بگذارید. 3 لینک به دیدگاه
pari.v 10304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۹۳ احسنت بر شما.اسم انتشارات رو هم برای استفاده امثال بنده بگذارید. :icon_gol: انتشارات دانشگاه تهران 7 لینک به دیدگاه
pari.v 10304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۹۳ بیداری زیست محیطی دهه 1970 موجی از دستورالعمل ها و ابتکارات برای جلوگیری از آلودگی را نتیجه داد و شهرسازان به منظور حفاظت از منابع آبی، کاهش آلودگی هوا و حفاظت از حیات گونه های در خطر درگیر کار شدند. علاقه مندی به حفاظت زیست محیطی تاثیر زیادی بر توسعه جنبش رشد هوشمند در اواخر دهه 1980 و دهه 1990 داشت. بسته شدن کارخانه ها طی دهه های 1970 و 1980 بسیاری از شهرسازان را به سمت تلاش های توسعه اقتصاد محلی سوق داد. هم چنان که این فرایند ادامه می یافت و در دهه های 1990 و 2000 شتاب می گرفت، شهرسازان به تلاش های مشابهی در مقیاس منطقه ای کمک می کردند. برنامه ریزان سیاسی به کار در همه این زمینه ها روی آوردند به نحوی که تعداد برنامه ریزان سیاسی، که درباره موضوعات مرتبط با انرژی و تغییر اقلیم کار می کردند، افزایش یافت. امروز، سه رویکرد اصلی در شهرسازی (طراحی، برنامه ریزی کاربری زمین و برنامه ریزی سیاسی) در یک رویکرد یکپارچه تر گرد هم می آیند. در حالی که هر فرد شهرساز ممکن است مهارت های ویژه ای در یک یا دو زمینه داشته باشد. شهرسازی در گروهی انجام می گیرد که شامل همه این مهارت هاست، و همه طرح ها به نوعی در هر سه زمینه کار می کنند. 7 لینک به دیدگاه
pari.v 10304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۹۳ یکی از ویژگی های متمایز شهرسازان، بدون توجه به رویکرد آن ها در شهرسازی، تمرکز آن ها بر آینده است. آینده همواره پوشیده از ابهام است. هیچ کس نمی تواند پیش بینی کند که آینده چگونه خواهد بود. ولی شهرسازان به واسطه شغلشان تلاش می کنند آینده را پیش بینی کرده و راهبردهایی برای کمک به پیشرفت شهرها در آینده پیشنهاد کنند. 7 لینک به دیدگاه
pari.v 10304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 شهریور، ۱۳۹۳ شهرسازان با سازمان ها، مشاغل و ساکنان منتخب برای ایجاد چشم انداز آینده همکاری می کنند. سپس با مطالعه وضع موجود و روندها، پیشنهادهایی برای انجام دادن فعالیت هایی ارائه می دهند که سبب می شوند شهر به چشم اندازش برسد. شهرسازان اطلاعاتی در مورد جمعیت، اقتصاد و محیط زیست جمع آوری می کنند. شهرسازان به کمک این اطلاعات در خواهند یافت که آیا جمعیت شهر افزایش می یابد یا کاهش؛ یا شاغلان به شهر مهاجرت می کنند و مشاغل جدیدی ایجاد می کنند یا به دلیل حومه نشینی یا جهانی شدن از شهر می روند. شهرسازان بررسی می کنند که آیا ذخایر مسکن برای رفع نیازهای ساکنان در 20 سال آینده کافی است یا نه؟ آیا سیستم حمل و نقل موجود اجازه دسترسی به محل کار، خرید، مدرسه و فعالیت های تفریحی را بدون مشکلات ایمنی، تاخیر غیر قابل پذیرش و افزایش آلودگی به افراد می دهد؟ جایی که مسئله ای شناخته شود، شهرسازان راه هایی را که مدیریت شهری می تواند همراه با ساکنان، شاغلان و دیگر واحد های مدیریتی چنین مشکلاتی را حل کند و به چشم اندازشان در آینده دست یابند ارائه می دهد. 6 لینک به دیدگاه
pari.v 10304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۹۳ اگر کلمه برنامه ریزی را در گوگل جستجو کنید خواهید دید که برنامه ریزی چگونه به همه بخش های زندگی مرتبط می شود. ممکن است برنامه ریزی بازنشستگی، برنامه ریزی ازدواج، برنامه ریزی نظام سلامت و بسیاری دیگر از موارد را پیدا کنید. همه برنامه ریزی ها در جهت گیری به سوی آینده، مشترک هستند. شهرسازی (برنامه ریزی شهری) با دیگر برنامه ریزی ها تفاوت دارد زیرا بر "مکان" تمرکز دارد. این تمرکز بر مکان حتی از تمرکز حرفه بر مکان های شهری عمیق تر است. شهرسازی بر شکل دهی به ماهیت مکان ها، شامل محیط انسان ساخت (خانه ها، فروشگاه ها، اداره ها و کارخانه ها) و محیط طبیعی (مزارع، جنگل ها، آب ها و مرداب ها) تمرکز دارد. 5 لینک به دیدگاه
pari.v 10304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۳ به عنوان یک کودک، همیشه مجذوب ساختمان ها، نقشه ها و به طور کلی جهان پیرامون خود بودیم. این جاذبه سبب شد به حرفه ای مانند معماری علاقه مند باشیم. هرچند، بعد از دو سال تحصیل معماری در دانشکده، دریافتم که علاقه ام به ریخت شناسی مکان ها و پویایی شبکه های حمل و نقل منطقه ای، و چگونگی اتصال آن ها به هم بیش از تمایلم به طراحی ساختمان های منفرد است. این تشخیص به من اجازه داد که رشته ام را از معماری به تسهیلات شهری و جغرافیا تغییر دهم. من شغلی در یک شرکت مشاور در واشینگتن به عنوان کارتوگراف پیدا کردم و وظیفه ام در ابتدا تهیه و اصلاح نقشه های سیلاب سازمان مدیریت بحران فدرال بود. با اینکه این کار شغل مورد علاقه من نبود و حقوقم تقریبا اندک بود، می دانستم که این کار به من کمک می کند که تجارب عملی بدست آورم و سکوی پرتابی به سمت موقعیت مناسب تری خواهد بود. بعد از چند ماه کار در آن شغل، فرصت انتقال به یک گروه شهرسازی را پیدا کردم که کارهای حرفه ای پرچالش تری انجام می داد، جایی که فعالیت حرفه ای من به عنوان یک شهرساز مشتاق آغاز شد (استوارت سیروتا، aicp، گروه شهرسازی tnd). برنامه ریزان کاربری زمین به چگونگی استفاده جامعه محلی از زمین شکل داده و زمین را به نحوی گسترش می دهند که افراد بیشتر و بیشتری به شهر مهاجرت کنند. برنامه ریزان حمل و نقل، محیط انسان ساخت را به نحوی شکل می دهند که افراد راحت تر از مکانی به مکان دیگر سفر کنند. وقتی برنامه ریزان حمل و نقل خیابان ها را برای حرکت اتومبیل ها با سرعت 70 کیلومتر در ساعت طراحی می کنند، عابران پیاده تمایلی به حرکت بین مکان ها در امتداد خیابان ندارند، و توسعه گران نیز مکان هایشان را برای تطبیق مردم با راندن اتومبیل طراحی می کنند. برنامه ریزان توسعه اقتصادی ممکن است بر تلاش برای جذب مشاغل جدید به نواحی اداری ساخته شده در زمین های کشاورزی سابق یا برعکس بر پاکسازی نواحی صنعتی سابق و جذب مشاغل بیشتر برای مکان گزینی در این زمین های بازیافتی تمرکز داشته باشند. در هر مورد، تمرکز آن ها بر طرح ها، راهبردها و برنامه های توسعه برای مکانی خاص است. 5 لینک به دیدگاه
pari.v 10304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۳ همه جوامع نگران آینده هستند و با تصمیماتی مواجهند که آینده را شکل خواهد داد. تصمیم در مورد اینکه به جایی اجازه رشد داده شود یا توسعه محدود شود؛ تصمیم در مورد چگونگی جذب مشاغل و رشد بازار کار؛ یا تصمیم در مورد اینکه چه نوع توسعه حمل و نقل با توجه به محدودیت درآمد عمومی با ارزش تر است. رهبران جوامع برای یافتن و انتخاب بهترین گزینه ها به کمک نیاز دارند. شهرسازان گزینه ها را بررسی می کنند و پیشنهادهایی برای راه حل های بهتر برای مسائل ارائه می دهند، ولی تصمیمات را به طور معمول مقامات منتخب می گیرند. 6 لینک به دیدگاه
pari.v 10304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 شهریور، ۱۳۹۳ من همیشه به سیسات عمومی علاقه داشتم. در رشته اقتصاد و علوم سیاسی از دانشگاه کلارمونت مک کنا فارغ التحصیل شدم، ولی مطمئن نبودم که چه جنبه ای از سیاست عمومی بیشتر از همه برایم جذاب است. در سال دوم دانشگاه، یک ترم را در کپنهاگ گذراندم، سپس سراسر اروپا را دیدم. شهرهای اروپایی و تفاوت آن ها با کالیفرنیای جنوبی، جایی که در آن بزرگ شده ام، مرا شگفت زده کرد. این اولین بار بود که به شهرها و اینکه چگونه دانشمندان انتخاب می کنند که آن ها را از نظر کالبدی سازماندهی کنند، علاقه مند شدم. عامل موثر دیگر زمانی بود که در دوره دانشکده با قطار به سراسر کشور سفر کردم. در قطار، من ویژگی هایی از شهرها را دیدم که معمولا از دید اجتماعات ناامیدشان پنهان است. فقر در بعضی نواحی برایم تکان دهنده بود. من به شدت به توسعه اقتصادی علاقه مند شدم. هنوز چیزی در مورد شهرسازی نشنیده بودم؛ فقط به موضوعات سیاست عمومی مانند مسکن، فقر و توسعه اجتماعی علاقه داشتم. در سال آخر تحصیل برای آموزش در مورد مدارس کارشناسی ارشد به دفتر حرفه ای دانشکده رفتم و چیزهایی در مورد کارشناسی ارشد در سیاست عمومی یا توسعه بین الملل یاد گرفتم. به طور اتفاقی توسط آگهی از یک دوره آموزشی در برکلی آگاه شدم که بر مسکن، محیط زیست و سیاست های توسعه اقتصادی شهر، یعنی همه موضوعاتی که مورد علاقه من بود، تمرکز داشت. وقتی بیشتر خواندم، متوجه شدم که آن دوره، درباره برنامه ریزی شهری و منطقه ای بود. این اولین باری بود که فهمیدم شهرسازی رشته ای مجزاست. (ویلیام اندرسون، faicp، شهر سان دیگو، کالیفرنیا) 6 لینک به دیدگاه
pari.v 10304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مهر، ۱۳۹۳ بدون توجه به موضوع مورد بررسی، شهرسازان با فعالیت هایی ارتباط دارند که به یافتن و انتخاب دامنه ای از راه حل های ممکن کمک می کند. اول، آن ها اطلاعاتی در مورد مسئله جمع آوری و تحلیل می کنند تا علل و نتایج و راه حل های امتحان شده را درک کنند. سپس خروجی هایی را که هر سیاست برای موفق بودن باید به دست بیاورد به طور واضح مشخص می کنند. سوم، چند گزینه برای حل مسئله معرفی می کنند. این گزینه ها ممکن است بر اساس تلاش هایی باشد که در دیگر مکان ها امتحان شده است یا ممکن است روش های کاملا جدیدی برای حل مسئله باشد. در نهایت، خروجی های حاصل از هر گزینه را پیش بینی می کنند و این نتایج را به تصمیم گیران - معمولا صاحب منصبان منتخب یا منتصب - ارائه می دهند. 3 لینک به دیدگاه
pari.v 10304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مهر، ۱۳۹۳ یک مولفه ضروری در فرآیند شهرسازی، یعنی شناخت، ارزیابی، و انتخاب گزینه ها، مشارکت عمومی است. مقامات منتخب از کل طرف کل جامعه اقدام می کنند. آن ها می خواهند انتخاب های هوشمندانه ای داشته باشند و هم چنین م یخواهند با این اطمینان انتخاب کنند که این تصمیمات از طرف رای دهندگان و گروه های ذی نفع در کل جامعه حمایت می شود. شهرسازان مسئول ورود مردم به فرآیند یا تسهیل برگزاری جلسات عمومی در مراحل حساس در برنامه ریزی، به خصوص در ابتدا پیش از اینکه طرح وجود داشته باشد؛ در میانه، وقتی که طرح اولیه یا مقدماتی چند گزینه برای بازنگری ارائه می دهد؛ و در پایان، درست قبل از تصمیم گیری هستند. 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده