ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۳ بابام حسرت زمان باباش را میخورد ... منم حسرت زمان بابام ... اما اگه پسر من بخواد حسرت زمان منو بخوره ... همچین با پشت دست میزنم تو دهنش، که نفهمه از کجا خورده. 9 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۳ داشتم حسرت گذشته رو می خوردم....توش مووووو بود دیگه نخوردم 7 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۳ آرزوهایم هوایی میشوند …! به باد میروند …! دود میشنود …! حس میکنم معتاد حسرت هایم شده ام…! 7 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 آبان، ۱۳۹۳ حسرت خوردن واقعا چيزه بديه.. تمام روح ادمو تسخير ميكنه... 2 لینک به دیدگاه
خانومي 808 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آبان، ۱۳۹۳ آه ای دریغ و حسرت همیشگی... ناگهان چقدر زود دیر می شود... 3 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آبان، ۱۳۹۳ من تو حسرت از دست دادن خواهرزادم و عمم 2 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آبان، ۱۳۹۳ اما اگه یکی امروز رو برنامه ریزی کنه و فردارو... حسرت شاید نخوره چون خیلی بدمزه هستش 1 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۳ چنگ دل آهنگ دلکش میزند . اونم تو این گرونی 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده