ENG.SAHAND 31645 مالک ارسال شده در 15 شهریور، 2014 سلوممممممممم مستر خوبی چه خبرا این اراجیف چیه بالا بافتی مگه مردم کم مشکل دارن غم نامه براشون نوشتی هان مگه قرار نشد بهشون روحیه بدی هان مثله اینکه حالتو گرفتن نه؟ سلام داداش ممنون خوب دلتنگی بود دیگه راستی مگه نگفتم کسی نقل قول نگیره هان آره بدجور گرفته بودن 3
ENG.SAHAND 31645 مالک ارسال شده در 15 شهریور، 2014 سلام داداش ممنون خوب دلتنگی بود دیگه راستی مگه نگفتم کسی نقل قول نگیره هان آره بدجور گرفته بودن حقته مستر یه زره برا خونواده ات وقت بزتر همیشه کار کار کار و نت خوب حق داره 3
ENG.SAHAND 31645 مالک ارسال شده در 15 شهریور، 2014 حقته مستر یه زره برا خونواده ات وقت بزتر همیشه کار کار کار و نت خوب حق داره باشه ممنون اومدی 3
ENG.SAHAND 31645 مالک ارسال شده در 16 شهریور، 2014 امروز یه بچه ای رو دیدم پاهاش مشکل داشت 4-5 ساله ایییییییییییییی خدا دلم آتیش گرفت ............ بدترین لحظه امروزم بود - شکلک نبود - برا این خدا همه مریضارو شفا بده مخصوصا بچه های ناز و فرشته رو...آمین 4
ENG.SAHAND 31645 مالک ارسال شده در 25 شهریور، 2014 بعضی موقع ها حالم از یکنواختی بهم میخوره کاش بشه رفت برای همیشه 5
ENG.SAHAND 31645 مالک ارسال شده در 14 مهر، 2014 شهر از بالا زیباست ؛ و آدم ها از دور جذاب ... فاصله مناسب رو حفظ کنیم تا دوست داشتنی بمونیم 2
ENG.SAHAND 31645 مالک ارسال شده در 14 مهر، 2014 بهش گفتم دیگه نمی خوامت ! خندید و رفت ! تازه فهمیدم شوخی من حرف دلش بود . . . 3
ENG.SAHAND 31645 مالک ارسال شده در 14 مهر، 2014 کاش می شد دنیا را تا کرد و گوشه ای گذاشت ، مثل جانماز مادر ! 2
ENG.SAHAND 31645 مالک ارسال شده در 23 مهر، 2014 دلم از خودم پره بعضی موقعها میگم چرا دلم با من همراه نیست نمیدونم شاید من همراه خوبی برای دلم نیستم شاید 4
ENG.SAHAND 31645 مالک ارسال شده در 25 مهر، 2014 به تو ترجیح می دهم کم رنگ است ولی دورنگ نیست می دانم مدتهاست که ارزان شده ام چانه می زنم تا به مفت نفروشی ام… اونی که رفت اگه برگرده از دوست داشتن نیست واسه اینه که بهترشو پیدا نکرده!!! علم بهتر است یا ثروت ؟ باور کن هیچکدام ! فقط ذره ای معرفت بیستون تو سرت بخوره تو همین یک وجب دیوار فاصله را بردار…من باورت می کنم! داور قلبم سوت نداره راحت باش ، خطا کن جای خالیت پر نمیشود دیگر؛حتی…با خودت! مهربانیم را چنان گریاندند که بوی نا گرفت . . نامهربان شدم … گذشت آنوقت هایی که مردم همدیگر را دور میزدند ،حالا از روی هم رد می شوند. بازی با رنگها بسیار زیبا و آرامش بخش است ،، به شرطی که از آن برای رنگ کردن همدیگر استفاده نکنیم از درد های کوچک است که آدم می نالد وقتی ضربه سهمگین باشد ، لال می شوی…. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ارزش بعضیا اندازه اشکه که از چشمات بیفتن نه اندازه نبض که اگه نباشی نباشن … به هر کس محبت میکنم جانم فدا نترسم که با دیگری خو کنی تو با من چه کردی که با او کنی ؟ * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * زندگی آن هنگام زیباست که آدمی بداند فکری به خاطرش در هیاهوست هنوز رو خاکیم یادمان نمیکنند! وای به روزی که خاکمان کنند!!!! این دو کار بر نیاید از هیچ فرد مردی ز نامرد و نامردی ز مرد کاش بودی تا من نیز چیزی برای از دست دادن داشتم… خسته ام از لبخند اجباری / خسته از حرفهای تکراری خسته ام از آدمهای تکراری / خسته از محبت های خالی پیش هر تیغی سپر باید گرفت / پیش تیغ دوست سر باید گرفت جانب خود را مبین گر عاشقی / جانب دوست در نظر باید گرفت روز وصل دوستداران یاد باد / یاد باد آن روزگاران یاد باد گرچه یاران فارغند از یاد من / از من ایشان را هزاران یاد باد. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * تنها گرگها نیستند که لباس میش می پوشند گاهی پرستوها هم لباس مرغ عشق برتن می کنند.. عاشق که شدی کوچ میکنند خیلی از یخ کردن های ما از سرما نیست…..لحن بعضی ها زمستونیه…… در عجبم چطور هنوز ستون فقراتت سالم است وقتی با این انهدام سخت از چشمانم افتادی ! خواهش میکنم : بی حوصلگی هایم را ببخش ، بداخلاقی هایم را فراموش کن ، بی اعتنایی هایم را جدی نگیر ، در عوض من هم تورا می بخشم که مسبب همه ی اینهایی 4
ENG.SAHAND 31645 مالک ارسال شده در 26 مهر، 2014 حالیا با ما دمی باش و دلت را باز کن سوز هایت را به آهنگ طبیعت ساز کن راه های پیش رویت گرهمه بن بست شد راه بی پایان عشق و عاشقی آغاز کن آسمان در اوج خود یکرنگ و پاک و روشن است از زمین دل کَن بسوی آسمان پرواز کن گر خدا را در شلوغی زمین گم کرده ای شکر ایزد در بلندای زمین ابراز کن سنگ ها و صخره ها سنگ صبور و مرهمند دردها ناگفته گر داری بیا آواز کن ناله می خیزد ز کبک اینجا "بهاری" شعر خوان ! سوز اگر داری بیا هم نغمه با تاراز کن 3
ENG.SAHAND 31645 مالک ارسال شده در 26 مهر، 2014 آمدم جانم به قربانت ولی دیر آمدمموقع رفتن جوان بودم کنون پیر آمدم نوشدارویم که بعد از مرگ سهرابم ولی من گرفتار قضا بودم به تقدیر آمدم شکل دیوار خمی در حال افتادن شدم در هوای تکیه گاه و فکر پادیر آمدم بنده ای آزاد بودم تا که عشق از راه رسید دست ها را بسته اند و پا به زنجیر آمدم لشگری برگشته از یک جنگ را مانم ولی از برای جنگ دیگر بهرتسخیر آمدم ساده بودن در جوانی گر تباهم کرد لیک باز هم من نی برای مکر و تزویر آمدم شاعر شوریده ام بس شور شیرین داشتم خواب دیدم همچو فرهاد و به تعبیر آمدم سینه ام صدها کلام و درد و دل ننوشته داشت بعد عمری با سرود و شعر و تحریر آمدم واژه ها بهر سرودن با "بهاری" لج شدند شعر بی وزنم که با یک ذهن درگیر آمدم................ 3
ENG.SAHAND 31645 مالک ارسال شده در 26 مهر، 2014 فصل درد انگیز تابستان! مرنجان شاد را! کم ستم کن،نیک باش،بس کن تو این بیداد را آفتاب از آتشت چندی به ما رو افکنی؟ بار دیگر آسمان سر کن تو ابر و باد را برگ ها از شاخه ها آخر جدا باید شوید! پاس داریدش خزان، این فصل فرخزاد را هر چه خواهی کن توای شهریور آتش پرست انتظار مهر آسان کرده این مرداد را ای "بهاری" کز تو من نیکی ندیدم در جهان عاقبت مجبور کردی سر کنم فریاد را 3
ENG.SAHAND 31645 مالک ارسال شده در 2 آبان، 2014 افا جان این تاپیکو اگه امکانش هست انتقالش بدین تالار ادبیات ممنون 4
ENG.SAHAND 31645 مالک ارسال شده در 7 اردیبهشت، 2015 اصلا حس نوشتنم نمی یاد این روزا فکر کنم قلبم یه چیزیش هست باید ببرمش قلب واش همون کارواش فکر کنم غبار گرفته .... 2
ENG.SAHAND 31645 مالک ارسال شده در 10 خرداد، 2015 شاید روزی باشه که من دیگه نباشه و ردپاش در خیل ردپاهای دیگرون باقی نمونه ولی یه خاطره خوب میخوام باشه برای هرنفر تک به تک پس این قبل عیدی هرچی بدی دیدید حلالم کنین دوستان 7
ENG.SAHAND 31645 مالک ارسال شده در 13 خرداد، 2015 می خواهم رازی را برایتان بگویم. راه میان بر برای رسیدن به هر چیزی که در زندگی ات می خواهی این است که همین حالا شاد باشی و خوشی را احساس کنی! 6
ارسال های توصیه شده