seyed mehdi hoseyni 27119 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 فروردین، ۱۳۹۳ روش هایی که برای دادن آب به دریاچه دارند، امکان پذیر نیست؛ از دریای خزر نمی شود آب به دریاچه ارومیه آورد، چون هزینه برقی به اندازه تمام برق ایران می خواهد، باروری ابرها هم فایده ای ندارد. از پشت سدها هم نمی توانند آب بدهند. در سال ۱۳۴۵ که پروفسور پرویز کردوانی در ۳۵ سالگی پس از تحصیل در رشته عمران کویر در آلمان و تحقیق در چند قاره به ایران برمیگردد، یک شرط برای ماندن میگذارد؛ «یا میروم رضاییه (ارومیه) دانشگاه را تاسیس میکنم، یا بر میگردم اروپا» پس میشود بانی دانشگاه ارومیه فعلی، اولین دانشکده هم کشاورزی است. ۶۰ دانشجوی دختر و پسر میگیرد و تحقیقاتی درباره دریاچه ارومیه شروع میکند. اما دو سه سال بعد به تهران فراخوانده می شود تا در تاسیس وزارت علوم یاری کند. میگوید که وطن دومش ارومیه است؛ «مردم آذربایجان شرقی و غربی فکر نکنند من دشمن دریاچه ارومیه هستم. در گرمسار متولد شدهام، اما ارومیه را وطن دوم خودم میدانم.» با تمام اینها پدر کویرشناسی ایران، بزرگترین مخالف احیای دریاچه ارومیه است، با این توجیه: «دوستی داشتیم که دختر بسیار زیبایی داشت. دختربچه اول یا دوم ابتدایی بود که با مینیبوس تصادف کرد و مرد. همه خانواده و همه دوستان از این اتفاق ناراحت بودند، اما یک سال نشد که خدا دختر زیباتری به این دوست ما داد. دریاچه ارومیه هم زمانی خیلی زیبا بود، خیلی ارزشمند بود. اما الان نیست. بیمار است. مداوا هم نمیشود. باید ازش دل بکنیم و به جایش پارک انرژی، گیاهی، حیوانی درست کنیم. میشود اگر بخواهند.» به گزارش خبر، در آخرین روز سال ۹۲ به خانه پروفسور پرویز کردوان�]�k�d8�فتم. تنها بود. حدود ۴ ساعت گپ زدیم و حرف زد از معضلات زیستمحیطی ایران. حرفهایش دو سه قسمت میشود؛ یکی به دریاچه ارومیه اختصاص دارد که مشروح آن از نظرتان میگذرد. دریاچه ارومیه اوضاع خوبی ندارد. خیلی تلاش می شود برای احیای دریاچه. تالاب ارومیه مگر چقدر ارزش دارد که باید احیا شود آن هم به هر قیمتی؟ این دریاچه خیلی با ارزش بود؛ سال ۱۳۲۵ وقتی خواستیم آب مملکت را بشناسیم، ایران را به شش حوضه اصلی آبریز تقسیم کردند؛ رودهایی که به دریای خزر می ریزد، رودهایی که به خلیج فارس می ریزد، رودهایی که به قسمت مرکزی می ریزد، رودهایی که به دریاچه ارومیه می ریزد و حوضه های آبریز دیگر. حوضه آبریز یعنی جایی که هم آب سطحی می ریزد، هم آب زیر زمینی. بارندگی هم دارد. پس دریاچه ارومیه خیلی مهم است. من در سال ۱۳۴۵ که رفتم ارومیه دانشگاه ارومیه را تاسیس کردم، بنیانگذار دانشگاه ارومیه هستم. زمانی که به ایران آمدم، به من گفتند هرجا می خواهی، بگو چهار روزه حکم صادر می شود. گفتم می خواهم بروم ارومیه. گفتند بودجه ندارد. گفتم یا آنجا یا برمی گردم اروپا. رفتم پیش کسی که مرا از خارج آورده بود. گفتند کردوانی هرجا خواست برود. مرا استخدام کردند به عنوان معلم طرحی اهواز، مامور شدم ارومیه. ۶۰ دانشجو گرفتم، ۳۰ تا پسر ۳۰ تادختر. هیچ امکانات هم نداشتم. من عاشق دریاچه بودم. وطن دوم من ارومیه است. من سه سال استاد آنجا بودم. در سال ۱۳۴۷ وزارت علوم تاسیس شد. بعد آقای مجید رهنما از من خواست بروم و همکاری کنم برای تاسیس وزارت علوم. پس منتقل شدم دانشگاه تهران. این دریاچه آنقدر پر آب بود که در قسمت شمال که حالا پل شهید کلانتری را زده اند، چشمه آرتزین داشت. وقتی می رفتیم برای شنا، ما را پرت می کرد بیرون. دریاچه بزرگی بود، بزرگترین دریاچه ایران بود. ۱۰۲ جزیره داخلش داشت، توی دو تا انسان زندگی می کرد. گوزن هم بود توی یکی از جزیره ها. چون دریاچه خیلی شور است، فقط آرتمیا در آن زندگی می کرد، آرتمیا برای پرورش میگو و ماهی خیلی خوب است. ضمن اینکه پرنده ها هم استفاده می کنند. در آن لجن بود که بسیار درمانی و ارزشمند بود. یک اکوسیستم حیوانی درست کرده بود. گاومیش بود همان اطراف. بعد هم هوای خوب برای شش تا شهرستان اطراف. چه اتفاقاتی افتاد که آبی که به دریاچه می رسید، کم شد و منجر به وضع فعلی شد؟ پس از انقلاب گفتند کشاورزی را توسعه بدهیم تا وابستگی به کشاورزی نداشته باشیم. پس شروع کردند آب را از رودخانه ها گرفتن و چاه زدن. این اتفاق یواش یواش نیفتاد؛ چون عشق مدیران شد صنعت، شهرها توسعه پیدا کرد. بعد قانونی گذراندند و اولویت آب را به شرب دادند. یعنی به شهر. برای آب شرب، سد ساختند. بعد آب را دادند به شرب و صنعت. جمعیت زیاد شد و شهر توسعه پیدا کرد. من بارها گفته ام، وقتی می خواهید جایی را نابود کنید، حتما به آن آب بدهید. وقتی ببیند آب دارد، مصرف می کند. فقط هم به شهر می دهند. خب معلوم است آب بعد از این همه سال کم می آید. اما درباره دریاچه ارومیه؛ تازه ۱۴ سال پیش متوجه شدند آب دریاچه کم می شود. یک سوال می پرسم؛ چند وقت است که شما از کم آبی در همه زمینه ها خبر دارید؟ شاید ۱۰ سال نمی شود... من ۳۰سال پیش درباره غارت آب نوشتم. در کتابم نوشتم مساله حفر بی رویه و غارت آب؛ «با برداشت بیش از حد از آب های سطحی و زیر زمینی، سطح آب پایین می رود و میزان آبدهی چاه ها کاهش می یابد و روزی فرا می رسد که آبی به زراعت و باغ ها نمی رسد. به عنوان مثال در استان یزد از سال ۱۳۵۷ تا سال ۱۳۶۰ سه هزار حلقه چاه حفر شده. به عقیده نگارنده، اینگونه حفاری چاه ها برای کشور مخاطره آمیز است.» همچنین نوشتم که در محدوده رفسنجان، تعداد ۳۲۱ مورد چاه غیر مجاز حفر شده. که اگر وزارت نیرو درباره مصدود کردن ۱۰۰ چاه رفسنجان اقدام نکند، با خشکسالی عمده ای مواجه می شوند. الان ۱۶۵۰ تا چاه غیرمجاز زده اند. الان وضعی شده که هر سالی ۵۰۰ هکتار از باغات پسته شان خشک می شود. آب دیگر نیست. یک چاه در گرمسار، سمنان، دامغان و شاهرود اگر یک میلیارد تومان قیمت دارد، در رفسنجان ۱۲ میلیارد قیمت دارد. در کرج به فاصله ۱۰۰ متر هر باغی چاه دارد. حالا که کار از کار گذشته و جایی آب ندارد، به فکر افتاده اند. حتی تبریز هم آب ندارد. می گویند اگر سهم سرانه آب برسد به یک میلیون متر مکعب، فقر آبی بوجود می آید. اما الان تبریز ۶۵۰ هزار مترمکعب سرانه دارد. شیراز هم وضع بدی دارد. بدترین نقطه است. همه این آبها مال تالاب ها و باتلاق ها بود. اما یواش یواش کشاورزی این آب ها را گرفت، بعد شهرها آب را گرفتند و حالا هیچ کجا آب ندارد. در شیراز و مرودشت ۱۰۷۰۰ حلقه چاه زده اند، اما باید در ۶۵۰۰ تا را ببندند؛ زائد است. همدان و مشهد و سیستان و بلوچستان اوضاع خیلی بدی دارند. کرمان ۶۴ تا شهر دارد، ۶۲ تا آب ندارد. دیدند آب نیست، سد ساختند. برای دریاچه ارومیه هم همین اتفاق افتاد؟ تازه ۹ سال پیش متوجه شدند از سدها آبی نمی ریزد به دریاچه. از آن موقع تاحالا حواسشان به آب های سطحی حوضه دریاچه بود. غافل از اینکه شش تا شهرستان اطراف دریاچه، از زیر آب را می کشند. گفتند تنها راهش این است که سدها را بشکافند، رود ارس را هم باز کنید، دریاچه احیا شود. وزارت نیرو می گوید من نمی توانم این کار را بکنم. ارس هم نماینده های مجلس اجازه نمی دهند. بعد باروری ابر کردند، فایده نداشت. بعد گفتند آبخیزداری کنیم، ۵۰ درصد آب دریاچه بر می گردد. اما اگر آبخیزداری کنند، دریاچه ارومیه بیشتر خشک می شود. آبخیزداری یعنی اقداماتی در بالا دست سدها تا آب به داخل کوه و زمین نفوذ کند و گل و لای را با خود به داخل سد نیاورد. آبخیزداری برای افزایش طول عمر سدهاست. اگر آب را نفوذ بدهیم برود در کوه، آبی وجود ندارد که برسد به دریاچه. آبخیزداری کنند، می رود در زیر زمین، آب دشت زیاد می شود، به دریاچه نمی رسد. در دشت باید چاه بزنند و از این آب استفاده کنند. عیب دریاچه ارومیه چیست؟ چرا خشک شده است؟ خانم بارلو، یک متخصص کانادایی است، چندین کتاب درباره آب نوشته. در یکی از کتاب هایش نوشته گله دارم از مسوولانی که حقایق را به مردم نمی گویند. از ۵۰ ایالت آمریکا، ۳۶ تا آب ندارد. وضعیت آب بحرانی است. اما چرا نمی گویند؟ دریاچه آریزونا اوضاعش از ارومیه هم بدتر است. دریاچه اوگالالا، دریاچه پاول و... چرا نمی گویند؟ درباره دریاچه ارومیه هم حقیقت را نمی گویند. دریاچه ارومیه مریض شده است. مثال می زنم. مرا می بینید، خیلی لاغر شده ام. از خانمم می پرسید چرا لاغر است؟ خب غذا بده. خانمم چیزی نمی گوید، مریضی من را نمی گوید. می گویید خب غذا بده، می گوید نمی توانم. نمی تواند هم بگوید من اسهال دارم. البته گفته شده چاه های اطراف دریاچه عامل خشکی اش شده اند. خب این را که من می گویم. در اطراف دریاچه ارومیه فقط ۴ هزار چاه باید وجود داشته باشد نه ۲۴ هزار تا. بعد از این گفتند اقلا یک سال در چاه ها را ببندیم تا آب دریاچه از زیر کشیده نشود. فکر نمی کنند ۲۴ هزار حلقه چاه را اگر ببندند، چه بلایی سر کشاورزی می آید. تازه اگر در این چاه ها را ببندید، دریاچه احیا نمی شود. بعضی جاها تا ۹۰ متر رفته پایین سطح آب. سال گذشته سمینار گذاشتند، از خارج هم دعوت کردند. گفتند وزارت نیرو گزارش بدهد؛ گفت بارندگی دریاچه داشته که کم شده، آب سطحی هم به دریاچه نمی رسد، چون سد ساختیم. گفتند چرا؟ گفتند چون برای شرب و کشاورزی می دهیم. گفتند آب زیر زمینی هم ندارد و جهت برعکس شده؛ از حوضه آبریز دیگر آبی به دریاجه نمی ریزد و از دریاچه آب به سمت اطراف می رود. از بس چاه زده اند، آب زیرزمینی برعکس می رود. زیر دریاچه سوراخ است. به همین دلیل آب بستن به دریاچه ارومیه، خیانت است. چرا؟ در مملکت آب نیست. آب شیرینی که به درد شرب و کشاورزی مردم می خورد، از ارس و از جاهای دیگر بگیرید، ۴ هزار میلیارد تومان هم خرج کنید با کانال بریزد در دریاچه که شور شود، برود پایین آب زیرزمینی را هم تلختر کند؟ این خیانت نیست؟ مثل این می ماند که به خزانه بانکی شما پول بریزید، بعد بروید ببینید هیچ پولی در خزانه نیست، چون یکی از زیر خزانه پول ها را می برد. باید فکری برای آن بکنید. آب چاه ها شور و تلخ شده. آب چشمه هایشان هم شور شده. در نتیجه هر چه آب به دریاچه ببندید، می رود و آب زیر زمینی را شور می کنید. یک سال پیش یکی از مدیران سازمان محیط زیست گفت که «۲۰۴ هزار هکتار از زمین های کشاورزی در شهرستان های اطراف دریاچه ارومیه در آذربایجان شرقی تحت تاثیر مستقیم پسروی آب دریاچه ارومیه قرار دارند. بخش کشاورزی شهرستان های ملکان، بناب، عجبشیر، آذرشهر، اسکو، شبستر و تبریز، تهدید می شود.» یعنی آب شور تا تبریز هم رفته. آقای باقرزاده کریمی هم گفته که معاون دفتر زیستگاه ها و امور مناطق سازمان محیط زیست هم گفته شوری آب دو برابر شده، آرتمیا از بین رفته، بعد هم گفته که پیشروی آب شور به سمت چاه های آب شیرین افزایش یافته به ویژه در قسمت غرب دریاچه، در ارومیه؛ ۴.۷ کیلومتر. یکی دیگر از مدیرانشان هم گفته «دریاچه ارومیه پیشروی آب شور هم دارد. چون برداشت از سفره های زیرزمینی بیشتر از تغذیه است. ضمن اینکه آب جایگزین از بالادست به سفره ها نفوذ نمی کند پس آب شور از دریاچه به سمت سفره ها و چاه های آب دشت های اطراف دریاچه ارومیه درحال پیشروی است و این یک بحران بزرگ است» اگر این چاه ها را ببندند فایده ای ندارد؟ نه، هیچ فایده ای ندارد. اگر دریاچه خشک شود، بهتر می شود. تازه شروع عمران و آبادانی است. این ایده را شما چندبار تاکنون بیان کرده اید. گمان نمی کنم سابقه داشته باشد که چنین فاجعه ای به عمران و آبادانی منجر شود. اولا اینکه آب نداریم. کجا را خشک کنیم و آبش را به دریاچه بدهیم؟ اگر همان موقعی که فکر آب سطحی بودند، به این توجه می کردند کسی چاه عمیق از یک عمقی بیشتر حفر نکند، دریاچه از بین نمی رفت. تا آن حد که مجاز بود. یعنی همان ۴ هزار تا. دیگه الان فایده ای ندارد. ضمن اینکه هر روز دارند دهها چاه را می بندند. من و شما درکی از بسته شدن چاه نداریم. مثل این می ماند که بگویند شما دیگر حق ندارید در مطبوعات باشید. آن کشاورز نان باید بخورد، دختر و پسر دانشجو دارد. فکر می کنند با بستن چاه ها آب دریاچه تامین می شود. ضمن اینکه آب و زمین کشاورزی و همه چیزشان شور شده. اصلا نابود شدند. اگر از همان اول سهم دریاچه را از سد باز می کردند، این اتفاق نمی افتاد. وقتی سد ساختید، اختیار آب می افتد دست بشر. بعد می گوید اولویت آنجا که هست باید بدهم. اولویت هم چی تعریف شده؟ آب شرب. همین باعث تمام مسائل آبی ایران است؛ اولویت بود که همه آبها را بدهیم به ایران. اولویت بود که آب های غرب ایران را بدهد به مرکز. پس می گوید انسان مهمتر است. ضمن اینکه آب ندارند بدهند. فقط بازی می کنند. چندین جلسه تشکیل داده اند. وزیر نیرو گفت می روم از آلمان و امریکا و کشورهای دیگر متخصص بیاورم، گفتم نکن. متخصص از دنیا امد بالای سر این مریض (دریاچه ارومیه) کاری نکردند. بعد هم که نمی گویید این دریاچه بیمار است و بیماری اش چیست. مردم عوام هم نمی دانند. مطبوعاتی ها هم نمی دانند. می گویند این دریاچه آب ندارد، آب ببندید. اما فایده ندارد؛ سوراخ است، می رود و همه سفره های زیر زمینی را هم شور می کند. همه دریاچه های دنیا و ایران را می شود احیا کرد، دریاچه ارومیه را نمی شود. دریاچه تشک و نیریز اگر خشک شده، ایراد ندارد، آب ببند، احیا می شود. اما این دریاچه را نمی شود. نباید آب به دریاچه ارومیه بدهید. باید گذشت کنید از این دریاچه. اگر آب ببندید، همه جا را خشک می کند. سیستم آبریز دریاچه ارومیه چگونه است که نمی شود به آن آب بست؟ چه فرقی با دریاچه های دیگر دارد؟ هیچ کجای دنیا مشابه دریاچه ارومیه نداریم. مقایسه می کنند مثلا دریاچه آرال. دریاچه آرال شور نیست. دریاچه آرال در ترکمنستان زمان گورباچف هم خشک شد. عالی شد بعد از آن. الان ۱۸ میلیون هکتار پنبه رنگی می کارند در انجا. سال ۱۹۵۸، ۱۳۳۷ امدند ۱۰ کیلو تخم پنبه را گرفتند، اشعه کبالت تاباندند (تراریخته) دو تا موتاسیون، جهش ذاتی بوجود امد،دو تا تخم پنبه رنگی بوجود امد. مثل همه خانواده من چشم و ابر و مو مشکی هستند، من یکی بور می شوم. این می شود جهش ذاتی. این دو تا تکثیر کردند، حالا ۱۸ میلیون هکتار ازبکستان و ترکمنستان پنبه رنگی می کارند. اما در ایران می گویند اگر دریاچه خشک شود، همه کشاورزی منطقه نابود می شود. اما مگر کشاورزی منطقه از آب دریاچه استفاده می کرد؟ اصلا این دریاچه از نظر اقتصادی به مفت هم نمی ارزید. فقط منظره قشنگ داشت. از این آب کسی استفاده نمی کرد. اما دلیلی که برای از بین رفتن کشاورزی منطقه می آورند، طوفان های نمکی است نه نبود آب دریاچه. خب آب هم ندارند که بدهند به دریاچه. از رودخانه ارس می خواستند بیاورند که روی آن هم دعواست. به ایران هم آب ارس را نمی دهند. آذربایجان استفاده می کند. با این حساب و با توجه به اولویت های قانونی، آب ندارند که به دریاچه ارومیه بدهند. پارسال ۴۰ میلیون متر مکعب آب دادند، آن هم به صورت نمادین. اما چند روز بعد که آب را رها کردند تا به دریاچه برسد، مسوولان استانی گله کردند که مردم اجازه ندادند آب به دریاچه برسد. امسال رفتم اصفهان برای همایشی درباره خشکی زاینده رود. درباره سد و مزایا و معیب سد حرف می زدم. یکی بلند شد گفت که من به حرف های شما اعتراض دارم. گفتم چرا؟ گفت امریکا دارد تمام سدهایش خراب می کند. گفتم چرا خراب کنیم؟ مثلا سد کرج را خراب کنیم کجا بریزیم؟ گفتم خب به جای خراب کردن، دریچه سد را باز می کنند که آب برود. نیاز به خراب کردن نیست. کسی سد را خراب نمی کند. گفتم یک سد را بگو که آمریکا خراب کرده، نتوانستند. چندبار دیگر هم گفتند آمریکا تمام سدها را خراب می کند، گفتم شما یک سد در ایران بگو که زیاد دارد، از رهبری خواهش می کنم اجازه بفرمایند سد را خراب کنند. نتوانستند. گفتم مثلا همین سد زاینده رود که زده اند و باعث خشک شدن باتلاق گاوخونی شده، ضرر دارد که حالا بشکافیم تا آب برود برای باتلاق؟ گفت آره. تا گفت، همه خندیدند. اینها نمی دانند چه می گویند. مسیر پایین دست سد ۱۷۰ کیلومتر است. اگر رها کنید، تمام شهرها و روستاهای در مسیر اجازه نمی دهند یک قطره آب به باتلاق برسد. اگر از اول که سد را ساختند، سهم آب کشاورزی، باتلاق، شرب و ... را می دادند، درست بود. اما الان دیگر نمی تواند. مثل این می ماند که من ۲۰ تا بچه داشته باشم، بگویند خرج مادربزرگت را هم بدهی. دریاچه های دیگر را می شود احیا کرد؟ حتی برای احیای یک دریاچه از دریاچه های خشک شده ایران هم آب ندارند بدهند. تنها دریاچه ارومیه را می شد احیا کرد، البته اگر مریض نبود. تمام دریاچه ها چون آب نداریم خشک شده است. دریاچه های هامون هم همین است. فقط باید دعا کنیم برای هامون و دریاچه های دیگر غیر از ارومیه، باران های شدید سیل آسا بیاید تا مثلا سد درودزن پر شود، آب را باز کنند برود در دریاچه تشک و نیریز. سدهای افغانستان پر آب شود، رها کنند آب را تا برود در هامون. دریاچه های ما غیر از دریاچه ارومیه با همین روش پر آب می شود. روش هایی که برای دادن آب به دریاچه دارند، امکان پذیر نیست؛ از دریای خزر نمی شود آب به دریاچه ارومیه آورد، چون هزینه برقی به اندازه تمام برق ایران می خواهد، باروری ابرها هم فایده ای ندارد. از پشت سدها هم نمی توانند آب بدهند. الان هم می گویند همه مشاوره ها و طرح های احیا انجام شده و فقط مجری می خواهیم. این هم یعنی فقط آب بیاورید و بریزید داخل دریاچه که آبدار شود. اما بی خود وقت تلف می کنند. آب هم ندارند بدهند به دریاچه. در نتیجه دریاچه ارومیه تا چهارسال دیگر خشک می شود. همین چند وقت پیش که از اروپا و آمریکا متخصص آوردند برای ارومیه، می دانید چه گفتند؟ متخصص آلمانی گفته اینجا را پارک انرژی کنید، آب نبندید داخلش. واهمه از خشکی دریاچه ارومیه است. بعد از اینکه خشک شد، طوفان های نمکی شروع شود و تا شعاع چند صد کیلومتری، همه چیز را نابود، کند. راه فرار از طوفان نمکی و فاجعه های بعدی خشکی دریاچه ارومیه چیست؟ وقتی که دریاچه خشک شد، اگر طرحی که من می گویم را اجرا کنند، به نتیجه می رسد. از لحاظ اقتصادی، اجتماعی، بخصوص زیست محیطی و از نظر سیاسی این دریاچه باید خشک شود و تبدیل شود به چیز دیگری. از نظر اقتصادی مردم دارند ضرر می کنند از بلاتکلیفی دریاچه. علاوه بر آن مردم دارند مهاجرت می کنند، از نظر زیست محیطی هم هزارها هکتار زمین را شور کرده، آب آشامیدنی را شور کرده، چشمه را شور کرده. از آن طرف بادهای نمک هم دارد. از نظر سیاسی اگر این دریاچه را خشک کنند و تغییر کاربری دهند، می توانند نشان دهند جمهوری اسلامی توانست کاربری مکانی به این وسعت را تغییر دهد. دو تا از دریاچه های آمریکا هم خشک شد، اما تغییر کاربری داد و یکی را کرد مسابقه اتومبیل رانی. با این همه نمک، می شود تغییر کاربری داد؟ نخستین کاری که می کنند، باید نمک دریاچه را جمع کنند. چه آب داشته باشند ببندند به دریاچه چه آب نداشته باشند. میلیاردها تن نمک است. به سه دلیل باید برداشت؛ اول اینکه نمک دریاچه آب های زیرزمینی را شور می کند و وجود این نمک ضرر دارد، دوم اینکه موجب بادهای نمکی می شود. سوم اینکه نمک دریاچه را چون مفت است،مردم برای استفاده خوراکی می برند، درصورتی که این نمک خوراکی نیست، سم است. نمک صنعتی است. همان موقع که من استاد دانشگاه ارومیه بودم، مردم کنار دریاچه چاله ای می کندند، چند سطل آب می ریختند تا اخر تابستان بتوانند یک من، دو من آب داشته باشند. من چند وقتی پیش تبریز بودم، یک استاد دانشگاه تبریز می گفت از این نمک برای خمیردندان می توان استفاده کرد. خب جمع کردن نمک دریاچه هزینه زیادی دارد. زمان زیادی هم برای جمع کردن لازم است. با طرحی که من دارم، یک تا یک سال و نیم نمک دریاچه را جمع می کنند. عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. در چند نقطه ایران داریم زحمت می کشیم تا نمک تولید کنیم. اما این نمک برای ما تولید شده. ما روزانه میلیون ها تن نمک احتیاج داریم. اول در چاه های نفت برای اینکه نفت و آب قاطی است. با نمک می توان جدا کرد. کاربرد اصلی در استخراج نفت است. بعد در صنایع پتروشیمی است. در صنایع دیگر هم بسیار نیاز به نمک هست. این درحالی است که با هزینه های زیاد نمک تولید می شود. نمک اکنون انقدر با ارزش هست که دیگر با انفجار نمک استخراج نمی کنند. با دریل نمک نمک را می تراشند. علاوه بر این خاک تمام معادنی که قبلا استفاده کردند را در آب می ریزند، پس از ته نشین شدن گل و لای، آب باقی مانده را می گیرند و تبخیر می کنند و از آن نمک می گیرند. در گرمسار که دو سوم از نمک ایران را تولید می کند، اما فقط ۲۵ سال دیگر نمک دارد. غیر از این در دشت کویر آلمانی ها آمده اند با ایرانی ها شریک شده اند، جوی های عمیقی حفر کرده اند تا آب شور را بگیرد، استخرهای چهار هکتاری و پنج هکتاری دارند در پایان مسیر، آب را تبخیر می کنند و بعد نمکش را جمع می کنند. آنقدر در کویر این کار را کرده اند، که کویر دیگر آب ندارد. دریاچه فامور هم شور است. تمام فاضلاب شیراز در آن می ریزد. اما از این دریاچه نمک می گیرند. در قسمت های مرکزی و شرق ایران صدها گنبد نمکی وجود دارد که استخراج می کنند. در اهواز هم میلیاردها تومان هزینه می کنند با استفاده از برق، از آب خلیج فارس، تلاش می کنند نمک بگیرند. اما در دریاچه ارومیه نمک وجود دارد. وزارت صنعت به همه اینها اعلام کند تعطیل کند فعالیتشان را و بروند به سمت جمع آوری نمک دریاچه ارومیه. فایده اولش این است که نمک گرمسار و نواحی دیگری که با هزینه های زیاد برداشت می شود، باقی می ماند. چون منابع نمکی تجدید پذیر که نیستند. حتی نمک ارومیه را مفت هم بدهند، سود کرده اند. حداکثر یکسال جمع می شود. قطر نمک چقدر است در دریاچه ارومیه؟ از پنج سانت، شش سانت هست تا کوه نمک. همه را باید جمع کنند. قبل از آن البته باید دورتادور دریاچه آنجا که ورودی آب است، آب بند درست کنند تا آب به دریاچه نریزد. چون حتی اگر سیلاب هم بیاید، دوباره شور می کند دریاچه را. آب ها را هم بیاورند برای کشاورزی تا زودتر خشک شود دریاچه. بعد هم نمک را جمع کنند. باقیمانده نمک را هم ببرند در قسمت شمالی دریاچه، انجا که جاده شهید کلانتری ساخته شده، نمک را بریزند و تا کمی مسطح شود دریاچه. البته می گویند جاده شهید کلانتری هم عاملی در خشک شدن دریاچه بوده است. نه، چون مهمترین منابع تغذیه دریاچه ارومیه، سیمینه رود و زرینه رود هستند که از جنوب می آید. طرح این جاده در قبل از انقلاب هم وجود داشت. طرح پل کمانی آهنی بود. چهار لاین برای اتومبیل، دو تا هم برای قطار. آن کوهی هم ریختند، بسیار با ارزش بود. خب وقتی دریاچه را خشک کردند، چه کاربری می توان برای آن تعریف کرد؟ درست است که دریاچه زمانی زیبا بود، ارزشمند بود، اما حالا کار از کار گذشته است. من قبلا هم گفته ام، بنویسید که کردوانی عاشق دریاچه بود، اما متاسفانه قدر این دریاچه را ندانستند و خشک کردند، مردم فکر می کنند من مخالف این دریاچه هستم. اما اگر حرف من را گوش کنند، به پارک حیوانی گیاهی بدل کنند، آنقدر زیبا می شود که زیبایی قبلی هم فراموش می شود؛ یک لایه ۱۰ سانتیمتری ماسه و شن، ۹۰ درصد ماسه و ۱۰ درصد شن تا باد نبرد. تخم گیاهان را هم قاطی کند با این ماسه و شن. منطقه ۳۰۰ میلیمتر بارندگی دارد، در مدت ۵ سال تبدیل می شود به پارک گیاهی عالی. بعد از آن آهو و بز و کل رها کند. پس می شود بزرگترین پارک حیوانی و گیاهی. بعد می توانند جزایرش را احیا کنند و تبدیل بشود که منطقه توریستی و گیاهی زیبا. هوای شش شهرستان آذربایجان شرقی که قبلا هوای خنک دریاچه بود، حالا شده باد نمکی، بعد از تغییر کاربری دریاچه، هوای باغ به سمت انها می رود. محیط حیوانی هم احیا می شود. اما اجرای این ایده خیلی سخت است. درواقع می شود گفت اجرایی نیست. راه دیگری هم وجود دارد که اتفاقا الان هم انجام می دهند؛ لب دریاچه درخت گز و پسته می کارند. اما کمی جلوتر بروند و به قشر نمکی برسند، هیچ گیاهی روییده نمی شود. این نمک را جمع کنند و گیاهانی که مقاوم به شوری هست کار کنند. بعد هم تبدیل کنند به تاسیسات انرژی خورشیدی. نمونه جهانی هم در الجزایر وجود دارد. در صحرای آفریقا هزارها هکتار بوده و این کار را کرده اند. این کار ساده تری است. می توانند بدهند به منابع طبیعی که درخت کاری کند. چاه ها و زمین هایی که شور شده اند را باید چه کرد؟ مردم به خاطر همین شوری چاه ها مهاجرت می کنند. دریاچه دارد از مردم انتقام می گیرد. مردمی که آب را کشیدند و موجب شدند سطح آب زیرزمینی پایین برود. دریاچه با شور کردن آب و زمین های کشاورزی شان از انها انتقام می گیرد. اینها نمی توانند زندگی کنند مگر اینکه دریاچه خشک خشک شود. وزارت نیرو بیاید سهمیه آب کشاورزی آنها را نصف کند. طرح پسته کاری با آبیاری قطره ای برایشان اجرا کند. با آبیاری قطره ای، راندمان سه برابر می شود. با این کار زندگی انها زیر و رو می شود. الان سیب زمینی می کارند. پیاز می کارند که سه روز یکبار آب می خواهند. حتی با شوری زمین پیاز و سیب زمینی هم نمی توانند داشته باشند. زعفران هم می توانند بکارند. چاه ها را هم باید شیرین کرد؛ سیستمی هست برای شیرین کردن چاه ها. وزارت نیرو باید در زمستان از رود ارس که همه آب می ریزد به دریای خزر، آب بیاورند. در ان زمان نه کشور آذربایجان نیاز به آب دارد و نه مصرف آب در شهرستان های اطراف دریاچه ارومیه بالاست، از رود ارس آب برای بالادست چاه های شش شهرستان آذربایجان شرقی و سه تا شهرستان آذربایجان غربی، بیاورند و تغذیه مصنوعی کنند به سفره های زیرزمینی تا آب در چاه های پایین دست شیرین شود. اما آب ارس را نباید بیاورند برای دریاچه، چون دریاچه سوراخ است و بیشتر آب سفره های زیرزمینی را شور می کند. با این کارها دریاچه تبدیل می شود به پارک زیبای گیاهی-حیوانی قشنگ، اثار اقتصادی بهتری هم دارد. اما این کار را هم نمی کنند. نه طرح من را اجرا می کنند، نه آب دارند بدهند، در نتیجه ریزگردهای نمکی تمام ایران را می گیرد. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده