Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 فروردین، ۱۳۹۳ این فایل PDF که توسط معاونت آموزش و پژوهش دانشگاه صدا و سیما تهیه شده در مورد مدل های برنامه ریزی راهبردی هستش که جالب هستش و از لحاظ نظری بهش پرداخته و مدل هایی مثل وایتمن، استونر و فریمن، پیگلز و روجر، برایسون، گوداشتاین، دنیس و دیوید رو مورد بررسی قرار داده. دانلود مقاله 3 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اسفند، ۱۳۹۷ مفاهیم پایه در برنامه ریزی راهبردی جایگاه تصمیم سازی و تصمیم گیری در فرآیند برنامه ریزی راهبردی مفهوم تصمیم سازی در فرآیند برنامه ریزی هر نوع برنامه ریزی و مدیریت از دو روند متمایز و مرتبط با عناوین تصمیم سازی و تصمیم گیری تشکیل شده است. بر همین اساس وظایف برنامه ریزی و مدیریت به دو بخش اصلی تقسیم می شود: فرآیند تصمیم سازی ( برنامه ریزی راهبردی ) که به تعیین اهداف، راهبردها و سیاست ها مربوط می شود. فرآیند تصمیم گیری و اجرا (برنامه ریزی اجرایی) که به اجرای تصمیمات، نظارت و بازنگری مربوط می شود. مفاهیم کلیدی در فرآیند تصمیم سازی به سه بخش تدوین اهداف، راهبرد و سیاست تقسیم می شود: تدوین اهداف اهداف کلان : اساساً کلی و بسیار مجردند و می توان آن ها را در مقولات کلی مثل اجتماعی، اقتصادی، زیبایی شناختی و… جای داد. اهداف خرد (عملیاتی): قابلیت اجرا در غالب طرح های عملیاتی را داشته و فاقد توصیفات تفصیلی کمی هستند. اهداف مشخص: به صورتی دقیق زمان و مکان انجام یک اقدام را مشخص می کنند. راهبردها آن دسته از تصمیمات هستند که اهداف یک برنامه یا طرح را هماهنگ نموده و راه های اصلی وصول به آن را تعیین می نمایند. سیاست ها در یک سطح پایین تر از راهبردها قرار می گیرند و هدایت کننده تصمیمات اجرایی و اقدامات کوتاه مدت هستند. سطوح برنامه ریزی راهبردی و برنامه ریزی اجرایی بنا بر رویکرد فرآیندی در برنامه ریزی شهری که لزوم پیوستگی میان اهداف و اجرا را می طلبد، طرح های توسعه و عمران شهری نیز می باید در دو سطح راهبردی و اجرایی تهیه و به مرحله اجرا گذاشته شوند. در واقع این همان الگویی است که طبق قانون ۱۹۶۸ زیر عنوان طرح های ساختاری و طرح های محلی در انگلستان به اجرا گذاشته شد و در ایالات متحده آمریکا نیز، طرح های جامع شهری با خصلت راهبردی تهیه می شوند که در چارچوب آن ها انواع طرح ها و پروژه های اجرایی به مرحله عمل در می آید. بنابراین برنامه ریزی ساختاری راهبردی به حفظ کلیت شهر و ایجاد تعادل پویا میان روندهای اصلی توسعه کالبدی و روندهای اقتصادی- اجتماعی درازمدت نظر دارد و برنامه ریزی برای عرصه های جزئی و فرعی را به عهده طرح های مشخص و شرایط خاص زمانی و مکانی آن ها و اجرای تدریجی واگذار می کند. جایگاه کاربری زمین در برنامه ریزی راهبردی برنامه ریزی کاربری زمین از طریق اثرگذاری بر تصمیمات عمومی و خصوصی و هدایت نحوه استفاده بهینه از اراضی شهری، نقش اساسی در تعیین الگوی توسعه و عمران شهر و دستیابی به اهداف توسعه پایدار و اعتلای کیفیت محیط شهر و حومه به عهده دارد. بر اساس این ملاحظات در الگوی برنامه ریزی ساختاری راهبردی ، هدف نهایی برنامه ریزی کاربری زمین ایجاد نوعی تعادل اکولوژیک و عدالت اجتماعی در روند توسعه و عمران شهر است. مفهوم جامع کاربری زمین در الگوی ساختاری راهبردی، اهداف و سیاست های کاربری زمین در جهت تلفیق اهداف کالبدی با اهداف اقتصادی- اجتماعی ارتقا یافته است و وظایف برنامه ریزی کاربری زمین از تهیه نقشه کاربری زمین، جدول کاربری زمین و جدول سرانه ها به سمت اهداف راهبردی یعنی ساماندهی فضایی فعالیت ها بر اساس آمایش سرزمین ، توسعه پایدار، رفاه عمومی و کیفیت زندگی معطوف شده است. در واقع موضوع کاربری زمین نه به عنوان یک موضوع فنی و کالبدی بلکه به عنوان یک محور توسعه پایدار و توسعه اجتماعی تلقی شده. موضوعات جدید در برنامه ریزی کاربری زمین در طرح های ساختاری راهبردی، رویکرد نوینی هم به موضوعات جدید مثل برنامه ریزی فراغت و تفریح و هم تغییر کیفیت نگرش به موضوعات پیشین مثل کیفیت کاربری مسکونی و کیفیت فضاها و راه های شهری شده است. مانند: ابعاد اجتماعی مسکن و کیفیت محیط مسکونی ساماندهی فضاهای گذران فراغت و تفریح توسعه پایدار شهری و حفاظت از محیط توسعه و ساماندهی فضاهای باز و سبز گسترش و ساماندهی فضاهای پیاده و حرکت ساماندهی عوامل بصری و عناصر طراحی فضاهای شهری تأمین و هدایت مشارکت مردم در برنامهریزی و مدیریت مکانیابی و ساماندهی صنایع و خدمات شهری روش های توزیع و تقسیم کاربری ها در طرح های ساختاری برنامه کلی کاربری زمین به صورت تدوین اهداف مورد نظر، راهبردها و سیاست های وصول به آن تعیین می شود و تعیین جزئیات کاربری ها به عهده طرح های محلی (موضوعی و موضعی) واگذار می شود. در برنامه ریزی راهبردی ، برنامه کاربری زمین به صورت قطعی و یکباره تعیین نمی شود بلکه در یک فرآیند تدریجی و همکاری متقابل میان سطوح بالا و پایین برنامه ریزی به اجرا در می آید. در طرح های ساختاری نقشه کاربری زمین به معنای دقیق کلمه وجود ندارد و برآورد دقیق میزان کاربری ها و مکان یابی مشخص آن ها به عهده طرح های مختلف محلی واگذار می شود. تحول در مفهوم اقتصادی اجتماعی زمین در راستای گسترش مالکیت عمومی از نظر حفاظت محیط و توسعه پایدار و نیز گسترش حق نظارت عمومی بر عملکرد اراضی خصوصی شهر، تغییراتی در مفهوم زمین رخ داد که می توان آنها را بدین شرح خلاصه نمود: تلقی زمین به عنوان یک ثروت عمومی و ضرورت توسعه پایدار افزایش سهم مالکیت عمومی در اراضی شهری و پیرامون آن کوشش در جلب همکاری بخش خصوصی در عمران زمین هدایت اضافه ارزش زمین در جهت منافع همگانی ذخیره کردن اراضی برای تأمین نیازهای آتی و همگانی شهروندان اولویت دادن به کاربریهای مربوط به تسهیلات و خدمات عمومی اصلاح ضوابط و مقررات کاربری زمین در جهت رفاه عمومی تحول در مفهوم فیزیکی زمین و کاربری فضا برنامه ریزی کاربری زمین فقط تأمین نحوه استفاده تولیدی و مادی از زمین نیست. بلکه فرآیندی سه بعدی است که به ساماندهی فضا و کیفیت محیط مربوط می شود. از این نظر ساماندهی فضا علاوه بر تأمین نیازهای عملکردی می بایست به اهداف کیفی انسانی مثل ادراک زیبایی، احساس هویت فضایی و احساس تعلق به محیط نیز پاسخ گوید. از این رو امروزه معمولاً از مفهوم کاربری زمین- فضا به جای کاربری زمین استفاده می شود. اولویت های جدید در کاربری زمین و سرانه ها استانداردهای مسکن نباید صرفاً بر اساس ملاحظات اقتصادی و کالبدی قرار داشته باشد و به ابعاد اجتماعی نیز باید توجه گردد. برنامه ریزی برای گذران اوقات فراغت از طریق تهیه طرح های جامع گردشگری توجه به برنامه ریزی حمل و نقل عمومی و برنامه ریزی پیاده تحول در ابزارهای اجرایی کاربری زمین تحول در مبانی و الگوهای تقسیمات شهر امروزه توصیه می شود که اجتماعات محلی و مراکز با هویت شهری به عنوان پایه تقسیمات و طراحی شهری قرار گیرند. لذا هیچ اندازه ثابت و مطلوب برای تعیین واحدهای شهری و سلسله مراتب آن ها (مثل واحد همسایگی، محله، ناحیه، منطقه و…) وجود ندارد. تحول در مبانی و ضوابط منطقه بندی اصل قدیمی تفکیک کاربری ها تا حدود زیادی اعتبار خود را از دست داده و گرایش به ایجاد مناطق چند کارکردی و مختلط افزایش یافته است. مهم ترین تحول در عرصه ضوابط منطقه بندی ، پذیرش منطقه بندی انعطاف پذیر است که اشکال و روش های جدیدی در منطقه بندی به وجود آورده. از جمله: مناطق شناور، منطقه بندی تشویقی، منطقه بندی مشروط، منطقه بندی تغییر پذیر، کاربری موقت، مناطق عمرانی ویژه و…. تحول در مقررات آماده سازی زمین ابداعات و روش های جدید که برای انعطاف بخشیدن و غنی تر کردن مقررات کاربری زمین به کار می رود به این قرار است: مدیریت ویژه عمران در توسعه جدید، عمران در مقیاس بزرگ (عمران ناحیه ای)، بازنگری در مقررات تفکیک زمین تحول در مفهوم و کاربرد استانداردهای کاربری زمین لزوم استفاده از شاخص های کیفی و اجتماعی در تعیین و تدوین استانداردهای سرانه کاربری زمین مدنظر قرار گرفته است به ویژه در مورد کاربری هایی که بیشتر با ابعاد اجتماعی و فرهنگی زندگی انسان سروکار دارد مثل کاربری مسکونی، فضای سبز، فضاهای تفریحی- فراغتی و… جایگاه طراحی شهری در برنامهریزی راهبردی تا چند دهه اخیر تحت تأثیر شهرسازی کارکرد نقش طراحی شهری بسیار کمرنگ بوده است. اما با رواج مفاهیم مربوط به توسعه پایدار و کیفیت زندگی از یک طرف و رواج طرح های ساختاری راهبردی از سوی دیگر، جایگاه و نقش طراحی شهری گسترده تر از قبل گشته است. گسترش دانش طراحی شهری گسترش دانش طراحی شهری و روش های آن به نوعی پاسخگویی به نیازهای توسعه پایدار و برنامه ریزی مشارکتی و اعتلای کیفیت محیط محسوب می شود که به طور خلاصه عبارت اند از: تغییر از گرایش زیباییشناختی به سمت کیفیت محیط تغییر از اهداف کالبدی به سمت اهداف اجتماعی فرهنگی تغییر از یک حرفه تخصصی به سمت یک دانش میان رشته ای تغییر از یک دیدگاه نخبه گرا به سمت نگرش جمعی و انسانی تغییر از تاکید بر محیط انسان ساخت به سمت محیط انسان ساخت و طبیعی موضوعات و روشهای جدید طراحی شهری عمده این موضوعات در راستای تأمین نیازهای کیفی است که به عهده طراحی شهری واگذار شده است مانند: برنامه ریزی و طراحی فضاهای باز و سبز، برنامه ریزی و طراحی فضاهای پیاده، برنامه ریزی و طراحی مراکز فراغت و تفریح بعد مقیاس در طراحی شهری لازم است که طرح ها و پروژه های طراحی شهری در مقیاس های مختلف و در ارتباط با یکدیگر به اجرا درآیند. تاکید بر طراحی اجتماعات محلی یکی از گرایش های جدید در برنامه ریزی ساختاری راهبردی تاکید بیشتر بر موضوعات خرد و موضوعات محسوس و مشخص انسانی در قلمرو اجتماعات محلی است که در نتیجه به تقویت جایگاه طراحی شهری در طرح های توسعه و عمران شهری منجر شده است علت اصلی این گرایش پرهیز از کلیت گرایی شهرسازی مدرن و توجه بیشتر به شرایط و نیازهای محلی و لزوم تقویت و احیای فضاهای جمعی و هویت فضایی است. در همین راستا امروزه مفهوم واحد همسایگی کمتر مورد توجه برنامه ریزان و طراحان شهری است بر عکس مفهوم اجتماع محلی اهمیت بیشتری یافته است که بیانگر این تحول است که طراحی شهری برخلاف گذشته چندان تاکید بر بناها و آثار منفرد معماری و یا تقسیمات عملکردی یکسان ندارد بلکه علاقه بیشتری به فضاهای عمومی و نیمه عمومی نشان می دهد. منبع: کیمیافکر بزرگ لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده