Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 فروردین، ۱۳۹۳ یک نفر سر کلاس ریاضی خوابش برد. زنگ را زدند و او هم از خواب پرید و فقط با عجله دو مساله ای را که روی تخته سیاه نوشته شده بود یادداشت کرد و باورش این بود که استاد آن ها را به عنوان تکلیف منزل برای هفته ی بعد داده. او تمام آن روز و آن شب را برای حل کردن آن مساله فکر کرد... اما نتوانست حلشان کند! در طول هفته هم دست از تلاش برنداشت. ســرانجام توانست یکی از آن ها را حل کند! وقتی آن را به کلاس آورد، استاد مبهوت شد و گفت: من این مساله ها رو به عنوان دو نمونه از مسائل غیر قابل حل ریاضی داده بودم!! 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده