نظرسنجی مسابقات گاهنوشته های شخصی (دور پنجم)

[Hanaaneh 28168]

سلام همراهان

امیدوارم خوبناک باشید و حوصله همگیتون سر جاش نشسته باشه

ابتدا پوزش میطلبم بابت تاخیری که در برگزاری نظرسنجی داشتم (فراموش کردم )

دوستان برای این دوره 6 نوشته از دوستان به دستمون رسید که انتظار میرفت بعضی دیگه از دوستان هم بفرستن که نشد

دوستان عزیز این نوشته ها بعضی تو تاپیک دوستان هست و بعضی خیر

خواهشی که ازتون دارم اینه که لطفا نرید بگردید ببینید نوشته از کیه و اگر دوستتون بود، رای بدید

من نظر سنجی رو طوری نمیذارم که معلوم بشه کی به کی رای داده که کسی هم معذب نشه

و خواهشی که دارم اینه که صادقانه رای بدید یعنی به همه رای ندید و اون نوشته ای که واقعا به دلتون میشه رو بهش رای بدید

چون اینطوری رای ها تقریبا یکی میشه و مجبور میشیم دوباره نظر سنجی برگزار کنیم ( شما که نمیخواید من تو زحمت بیفتم:5c6ipag2mnshmsf5ju3 )

و چیزی که هست دوستان تبلیغ نکنید که یه نیروی امنیتی قوی دارم:icon_razz:

دوستانی که زیر پنجاه رای هم دارید، لطفا رای ندید عزیزان:5c6ipag2mnshmsf5ju3

 

هر کدوم از دوستانم در ورودی 10 امتیاز رو کسب می کنند...

 

و علاوه بر اون..

 

نفر اول...150 امتیاز باضافه یک مدال

 

نفر دوم 100 امتیاز

 

نفر سوم 50 امتیاز

 

نظرسنجی هم تا 28 اسفند هست و بعد از اون هم تمدید نمیشه

 

چون مسابقه دیگری هم به لطف خدا در پیش داریم

 

در ضمن دوستان عزیز که زیر پنجاه پست دارن، نمیتونن رای بدن

پیشاپیش هم از شرکت کنندگان و هم از شما خوانندگان عزیز کمال تشکر و قدردانی رو دارم

 

 

 

[Hanaaneh 28168]

گاهنوشته اول

 

توو زندگی آدم خیلی چیزا اتفاق می افته..بعضیاش توو ذوق آدم میخوره ، بعضیاش به شدت آدمو به وجد میاره

بعضیاشم به بد یا خوب شدنش هیچ اثری نمیکنه....

اما تو بحرش که بری میبینی اگه اون اتفاق بده نمیفتاد الان این اتفاق خوبه هم وجود نداشت...

خیلی بیشتر از روزای دیگه انتظار اتفاقای هیجان انگیزِ خوب هستم و میدونم که اتفاق می افتن و چقـــــــــــــــــدر این جور انتظارا شیرین و دوستداشنی ان!

انتظاری که میدونی دیر یا زود بلاخره اتفاق می افته

انــــرژی مثبت تنها چیزیه که به روزای این انتظارات هیجان انگیز کمک میکنه

هیجانی که بخاطرش نتونی حتی به یه جا موندن اکتفا کنی...

خدایا شکرت

 

 

گاهنوشته دوم

 

دفترچه حضور و غیاب رو وا کردم...صدا زدم...

.

.

.

مهربونی....صدا نیومد...غایب..

 

قضاوت...حاضر...

 

غم....حاضر....

 

غصه....آقا ما هم کنار غم نشسته ایم دیگه...نمی بینی ما رو؟!

 

گذشت....صدا نیومد...غایب..

 

صبر....صدا نیومد...غایب...

 

صداقت....آقا از اینجا رفتن!...باباشون منتقل شد رفتن یک جای دیگه....

 

آرامش...صدا نیومد...غایب...

 

امروز بچه های ردیف اولی نیومدن...ردیف آخری ها دیگه نمی تونن پشت ردیف جلویی قایم شن!

 

دیگه رو شدن...دیگه نمایونن...

.

.

.

دفتر رو واکنین هر روز...یک آمار حضور و غیاب بگیریم...

 

از اول روز دستمون می آد...قرار غروب دلگیر بشه...یا دل باز....دونستن بهتر از ندونستنه...

 

 

گاهنوشته سوم

 

من آمده ام! اینجا ، کنار دلواپسی های شبانه ات،‌ کنار شعله ور شدن شمع وجودت ،اما نمی دانم چرا دلم.........آرام نمی گیرد

 

هر شب حضورت را در کلبه خیال خویش می آورم، وجودت را با تمام هستی باقیمانده در نهانخانه قلبم نهان می کنم ، چشم هایم را باز نمی کنم تا شاید بتوانم تصویرت را بر روی پلک های بسته ام حک کنم ، اما باز هم جای تو خالی است...

 

گاهنوشته چهارم

 

واقعیت اینه که ماها عشق های باسرانجام می خوایم.

یعنی می خوایم یه روزی یه جایی این حس مشترک که دورمون پیچیده رو تبدیل به یه سند شش دونگ کنیم سه دونگ ما سه دونگ معشوق!

 

اما حقیقت اینه که همیشه اینجوری نمیشه و نباید هم بشه!

اگه بخوایم همه ی عشق ها اینجوری باشن بیشتر از نیمی از ما غمگین میشیم و بی سرانجام!

 

تیم مورتاف میگه عشق طریقته نه مقصد.

 

ما همه رهروی جاده ی زندگی خودمونیم هر کدوم جدا، فقط گاهی این جاده ها به هم می رسن تا جون تازه بگیریم، تا احساس تنهایی زمینمون نزنه، تا از سختی راه با هم بگیم تا سبک بشیم، تا ...

 

لازم نیست تا رسیدن به مقصد با هم باشیم فقط کافیه توی این هم مسیری کاری کنیم تا تحمل این جاده تا رسیدن به مقصد آسون بشه و بتونیم هر دو از مسیر سبز زندگی لذت ببریم.

 

گاهنوشته پنجم

 

 

امشب ... درست همین امشب که تصمیم گرفته ام دُز احساسم را کم کنم ... و غلظت منطقم را بالا ببرم

آری همین امشب، شده است شب آرزوها ... و این یعنی شاید محالی نباشد !

همه چیز جور دیگری شده است ... حتی موسیقی که گوش می دهم شادتر و قشنگتر شده است !!

نمی دانم اینها نشانه چیست ؟!!

معبودا آرامش را هدیه امشبم قرار ده ... آرامشی قشنگ و پیوسته

می دانم درِ خانه تو همیشه برویم باز است ...

و این تنها چیزیست که می دانم.

 

 

گاهنوشته ششم

 

هیـــــــــــــــــــــــ ــــس!ساعتم خوابیده است

 

میترسم بیدار شود و بار تنهاییهایم را به رخم بکشد

 

راستی دقت کرده اید این روزها ساعتها زود به زود میخوابند؟

 

قذیمها که اینحوری نبود ساعت را که کوک میکردی تا فردا کار میکرد

 

شاید ایراد همین کوک باشد که دیگر ساعتی کسی با احوالش کوک نیست

 

ساعتها هم ماشینی شده اند ، وقت کم می آورند

 

یادم هست قدیمها جانمان به لبمان میرسید تا شب شود

 

اما اینروزها هرچه حساب میکنم دو سه ساعتی در روز کم کم می آورم

 

عجب دوره زمانی شده است......ساعت هم ساعتهای قدیـــــــــــــــــــم

 

[Construction 4752]

در صورت امکان فونت نوشته ها راتغییر بدید یا سایزش را بزرگتر کنید

 

نوشته 1 و 5

[pari.v 10304]

عاغا من هرکار کردم نتونستم انتخاب کنم

 

همشون قشنگ بودن خو :5c6ipag2mnshmsf5ju3

 

ببخشید راضیه جون

 

[Adel00 5292]

سلام

ممنون از دعوت

به ترتیب گاه نوشته ی 6 و 1 و 2

[goghnoos 265]

اینایی که به گاهنوشته اول رای دادند همونایی هستند که حال نداشتند تا آخرش بخونند خخخخ

 

یه پیگیری کنید فکر کنم اکثرا اقایون باشند

 

یکیش خودم

[bar☻☻n 5895]

سلام و درووود

از عمق جان باید گفت هر 6 تاش خوندنی و دوستداشتنیه. از حیث ادبی دوتاشوانتخاب کردم وگرنه همگی دلنشین بودن برای من.

ممنون از خانوم مجری و دوستای اهل قلم

[mehri queen 110]

سلام 1-4 خوب بود

[Hanaaneh 28168]

سلام 1-4 خوب بود

 

دوستان عزیز که زیر پنجاه پست دارن، نمیتونن رای بدن دوست عزیز

یک رای از نوشته اول و یک رای از نوشته چهارم حذف شد

[goghnoos 265]

دوستان عزیز که زیر پنجاه پست دارن، نمیتونن رای بدن دوست عزیز

یک رای از نوشته اول و یک رای از نوشته چهارم حذف شد

 

چرا میزنی تو ذوقش

حالا اینم رای بده چی میشه؟

مگه خدمت سربازیه که جدید و قدیمی داره

 

اصلا دموکراسی نیست تو این تاپیکت

[Hanaaneh 28168]

چرا میزنی تو ذوقش

حالا اینم رای بده چی میشه؟

مگه خدمت سربازیه که جدید و قدیمی داره

 

اصلا دموکراسی نیست تو این تاپیکت

 

این یه قانونیه که از اول بوده دوست عزیز

انشاالله از سال جدید دموکراسی هم برقرار میشه :)

[maktob 220]

خیلی قشنگ بودن ممنون

[کهربا 18089]

کاش آخرین مسابقه تالار ادبیات گاهنوشته ای شاد و یا عیدانه می بود

[sahar 91 9480]

تشکر از مدیر تالار ادبیات

نوشته های دل نشینی بودند که هر کدوم آدمو به حال و هوای نویسنده میبرد

همه زیبا بودند ولی با توجه به تذکر مدیر محترم فقط یک نوشته رو انتخاب کردم.

[Hanaaneh 28168]

دوستان عزیزم با عرض ششرمندگی چون من تا ساعت 6 نمیتونم باشم،اعلام نتایج میمونه واسه ساعت 8 به بعد ان شاالله

 

و خدمت کهربای عزیزم باید بگم که مسابقه دیگری هم در پیش داریم

اینو جمع کنم انشاالله امشب فراخوانش رو میزنم

[Hanaaneh 28168]

دوستانِ جان بابت تاخیر عذرخواهی میکنم

 

خب میریم سراغ اعلام نتایج:

 

نفر اول mini* عزیز نویسنده نوشته اول که برنده 150امتیاز+مدال شدند بهشون تبریک میگم

 

نفرات دوم نوسندگان نوشته های چهارم کهربا عزیزم و نوشته ششم peyman sadeghian عزیز که هر کدوم برنده 100 امتیاز شدند بهشون تبریک میگم

 

و نفرات سوم نوشته دوم sam arch عزیز و نوشته پنجم sahar 91 عزیزم که به هرکدوم 50 اتیاز تعلق میگیره بهشون تبریک میگیم

 

نویسنده نوشته سوم هم دوست عزیزمون delovan عزیز هستن که بخاطر شرکت در مسابقه،10 امتیاز بهشون تعلق میگیره و تشکر میکنیم بابت شرکت در مسابقه

 

دوستان عزیز تا مسابقه بعدی شما رو به ایزد منان میسپارم

بدرود

[*mini* 37778]

ممنونم از راضیه عزیزم برای برگزاری این مسابقه و ممنون از کسایی که به متنم رای دادن:icon_gol:

به برندگان دیگه هم تبریک میگم...کهربا عزیز پیمان عزیز سام عزیز سحر عزیز و دلوان عزیز...شاد باشید