delovan20 1048 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۲ این روزهــــایم به تظاهر می گذرد...تظاهر به بی تفاوتی،تظاهر به بی خیـــــالی،به شادی،به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست...اما . . .چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش" 2 لینک به دیدگاه
delovan20 1048 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۲ گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها حسرت ها را می شمارم و باختن ها وصدای شکستن را ... نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم وکدام خواهش را نشنیدم وبه کدام دلتنگی خندیدم که چنین دلتنگــــــــــــــــم 2 لینک به دیدگاه
delovan20 1048 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۲ گاهی دلت میخواد همه بغضهات از توی نگاهت خونده بشن...میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری...اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری یا جمله ای مثل: چیزی شده؟؟!!!اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی و با لبخندی سرد میگی: نه،هیچی 2 لینک به دیدگاه
delovan20 1048 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۲ هر شب حضورت را در کلبه خیال خویش می آورم، وجودت را با تمام هستی باقیمانده در نهانخانه قلبم نهان می کنم ، چشم هایم را باز نمی کنم تا شاید بتوانم تصویرت را بر روی پلک های بسته ام حک کنم ، ......اما باز هم جای تو خالی است 2 لینک به دیدگاه
delovan20 1048 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۳ این روزا هوای دلم اینقد بارانی است که میخوام برم یه جایی محکم داد بزنم خدایا کمکم کن خسته ام از این دنیات 1 لینک به دیدگاه
delovan20 1048 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۳ شده ام معادله چند مجهولی! این روزا هیچ کسی از هیچ راهی مرا نمی فهمد...... 1 لینک به دیدگاه
delovan20 1048 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۳ بعضی وقتا باید یقه احساست را بگیری و با تموم قدرت سرش داد بزنی و بگی: توروخدا بسه بسه دیگه تا حال هرچی کشیدم ازدست تو بود 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده