Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۲ انسان نجوا کرد: خدایا با من حرف بزن... مرغ دریایی آواز خواند و انسان نشنید... سپس فریاد زد:خدایا با من حرف بزن... رعد در آسمان پیچید اما انسان گوش نداد... او نگاهی به اطرافش کرد گفت پس بگذار ببینمت... ستاره ای درخشید ولی او توجهی نکرد... فریاد زد خدااااااااااا به من معجزه ای نشان بده... و یک زندگی متولد شد اما باز هم نفهمید... انسان با ناامیدی گریست... خدایا با من در ارتباط داشته باش بگذار بدانم انجایی... بنابر این خدا پایین آمد و انسان را لمس کرد... ولی انسان پروانه را کنار زد و رفت..... 16 لینک به دیدگاه
vergil 11695 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۲ خدایا سر به سر ما مگذار احوالات نداریم ....! مرسی مدیر تالار ادبیات ! 10 لینک به دیدگاه
Javid Maleki 11668 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۲ خدایا راه کج را بر ما راست دار حوصله رفتن راه راست نداریم......الهی آمین 6 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۲ دقت کردین همه همیشه از همدیگه شکایت داریم؟ من نمیدونم این وسط کی داره کیو اذیت میکنه 5 لینک به دیدگاه
Javid Maleki 11668 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۲ دقت کردین همه همیشه از همدیگه شکایت داریم؟من نمیدونم این وسط کی داره کیو اذیت میکنه حس اسپمم گرفته من دارم تو رو اذیت میکنم حرفیه؟!! 4 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۲ حس اسپمم گرفته من دارم تو رو اذیت میکنم حرفیه؟!! اوووف پایه ام به شدت خو چرا میخوای منو اذیت کنی؟ 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده